در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
او در اغلب آثارش به فضای معنوی و مذهبی میپردازد و کشیشها و کلیسا در نمایشنامههایش حضوری پررنگ دارند. آخرین اثر این نویسنده با عنوان «گیلیاد» (یا جلعاد به معنای «تپههای شهادتدهنده» در «انجیل» که در این اثر نام یک شهر تخیلی است) درباره یک کشیش کلیسا در ایالت «آیووا» به نام «جان آمِز» است که سال 1956 شروع به نوشتن نامهای به پسر جوان اش میکند؛ این نامه در واقع هم گزارشی برای خودش است و هم نیاکانش. این کتاب را مرجان محمدی ترجمه و نشر آموت آن را منتشر کرده است. این ناشر پیش از این رمان «خانه» رابینسون را منتشر کرده بود و در تدارک انتشار ترجمه رمان «خانهداری» این نویسنده نیز هست.
در نمایشنامه گیلیاد همدلیِ عمیقی با کشیش و واعظ وجود دارد. چه چیزی شمارا جذب کشیشها میکند؟ شما چه چیز را درباره کشیشها تحسین میکنید؟
تحسین کردن کشیشها توسط من و نحوه توصیف آنها در این کتاب، چند دلیل دارد. یکی اینکه من تاریخ را خواندم و دریافتم آنها به لحاظ خلاقیت، تاثیر بسزایی بر «غرب میانه» و شکل گیری «غرب میانه» داشتهاند. من به این موضوع خیلی علاقهمند بودم. آنها دانشکدههای کوچک شگفتانگیزی را تاسیس کردند که تعدادشان هم زیاد بود، مثل «اُبِرلین» و «گرینِل» که در درجه اول نهادهایی آشکارا مذهبی بودند و به منظور ترفیعِ حقوقِ زنان، فعالیتهای ضدبردهداری و سوادآموزیِ جهانی تاسیس شده بودند؛ تمام اینها اهداف بسیار خوبی بود. دلیل دیگر این است که به «کتاب مقدس» و الهیات علاقهمندم. فرض من این است که میتوانم این علاقه را با یک کشیش شریک شوم، همین باعث میشود کمی تمایل پیدا کنم از شخصیت یک کشیش در رمانم استفاده کنم. باز یک دلیل دیگر این واقعیت است که من سالهای زیادی را عضو کلیسا بودهام و خوب میدانم کشیشها در غنی کردن تجارب مردم چه نقش بسزایی دارند، مردمی که برای کشیشها دارای اهمیت هستند. میدانم در ادبیات و فرهنگ آمریکا، نوعی سنت است که به کشیشها بد و بیراه بگویند. فکر نمیکنم دلیلی برای پافشاری بر این سنت وجود داشته باشد.
«جان آمِز» (کشیش توی کتاب)، متفکری است که گرایش بسیار زیادی به الهیات دارد؛ خود شما هم علاقهتان به علم الهیات را اعلام کردهاید. اگر قرار بود این موضوع را برای کسی توضیح دهید، درباره این که الهیات چیست و تفکرات الهیات ـ محور به چه معناست، چه میگفتید؟
توصیف الهیات و این که معنای آن چیست و تفکرات الهیات ـ محور چگونه است، کار دشواری است. الهیات سطح و درجهای است که در آن رفیعترین جستار در معنا و اخلاقیات و زیبایی با گستردهترین تصوری که از ماهیتِ خودِ «واقعیت» وجود دارد، تلاقی میکند. اغلب، وقتی میخواهم چیزی را که به عنوان الهیات برایم رضایتبخش است، بخوانم، چیزی را که عملا میخوانم «نظریه ریسمان» یا چیزی شبیه به آن است (همه فهم کردنِ کیهان شناسیهای علمی)، چون توصیفِ آنها از درجه و مقیاس چیزها و ماهیتِ ذاتی و شگفتانگیزِ «واقعیت» بهطرز بسیار زیبایی با بلندپرواز ترین انواعِ الهیات منطبق است. الهیات یعنی تفکر در این حد و مقیاس؛ یعنی، تفکری که پشتوانه آن معنایی است که یادآورِ انسان و انسانیت باشد. الهیات این است.
آیا الهیات با شعر مرتبط است؟ چون در رمان شما این گونه است.
به نظر من ارتباط بین شعر و الهیات که در سنتِ غربی هم بسیار عمیق است (تعداد زیادی اشعار مذهبی شگفتانگیز وجود دارد)، این است که هر دوی آنها تعاریف متعارف کلمات را تحت فشار قرار میدهند و مفاهیمی را جستجو میکنند که ممکن است به عنوان مفاهیمی متعارف نادیده گرفته یا مورد بیتوجهی قرار گیرند، ولی همین مفاهیم وقتی تحت فشار قرار میگیرند معانی بسیار بزرگتری را آشکار میکنند و به نظر میرسد بخشی از یک سیستم بزرگتر در زمینه «واقعیت» هستند.
فرضی که در پسِ هر نوع الهیاتی که من تاکنون با آن آشنا شدهام، وجود دارد این است که در وجود و هستی، زیباییِ عمیقی وجود دارد. شعر، به طور سنتی، کارش استخراجِ زیباییِ زبان بوده، زیباییِ تجربه، زیباییِ عملکردِ ذهن و زیباییهای دیگر. کشیش توی رمان، در واقع این موضوع را تحسین میکند. یکی از نکات جالب درباره این کشیشهای پیر (آن موقع البته جوان بودند) که به «غرب میانه» رفتند، این است که آنها انسانگراهای واقعی بودند. به عنوان مثال، آنها اغلب زبانشناس بودند و مدارسی که تاسیس میکردند، آن موقع، مثل الان، دانشکدههای هنرهای آزادی خواه بودند که افراد در آنها در رشتههای علوم انسانی در مفهوم بسیار گستردهای تحصیل میکردند. به نظر من این موضوع باید در ذهن این کشیش انعکاس پیدا کند و این کار بدرستی انجام شده است.
ایندیپندنت / مترجم: فرشید عطایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم
ابراهیم الموسوی، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با «جامجم»:
در گفتوگو با بهرام کلهرنیا، دبیر هفدهمین جشنواره تجسمی فجر عنوان شد