اهالی روستای سینآباد پس از حمله گراز وحشی به فرد ۷۰ ساله، حالا بهشدت نگران سلامت اعضای خانواده خود هستند و میترسند یکی از آنها ناغافل حمله کند. اتفاق مرگباری که برای یوسف نوجوان افتاد و جان او را گرفت. شیرزاد، نوجوان برادرزاده مرد متوفی به جامجم میگوید: «عمویم در شهر زندگی میکرد اما برای کار در مزرعهاش به روستای سینآباد آمد. قرار بود ابتدا به مزرعه خود برود و گندمهایش را بچیند و سپس به خانه ما بیاید. هنگام عصر همسرعمویم تماس گرفت و پرسید عمو به خانه برگشته است یا نه؟ وقتی به خانه برگشتم از مادرم سراغ عمو را گرفتم که گفت هنوز نیامده است. هوا داشت تاریک میشد و من هم چراغ قوه را برداشتم و به مزرعه عمو رفتم ببینم چرا هنوز به خانه نیامده است. هر فکری میکردم جز اینکه گراز به عمو حمله کرده باشد. وقتی به مزرعه رسیدم عمو را دیدم که روی زمین افتاده و لباسش پاره شده بود. میدانستم کار گراز است. برق رفته بود و علاوه بر آن امکان تماس با دیگران را نداشتم. به خاطر شرایط موجود ترسیده بودم و برای همین عمویم را به بیمارستان منتقل کردم اما به من گفتند دو ساعت از مرگ او میگذرد. روز بعد وقتی دوباره سر مزرعه رفتم، جای پاهای گراز را روی زمین دیدم. مشخص بود که گراز به عمویم ضربه زده و او پس از حملات مرگبار گراز سعی کرده خود را به روستا برساند اما متاسفانه بهدلیل شدت جراحات، جانش را از دست داد.»
به گفته این نوجوان، گرازها خسارتهای زیادی به باغات مردم و همچنین مزارع زدهاند. او ادامه میدهد: «بهدلیل حضور گرازهای وحشی، نه گندم داریم، نه نخود و نه هیچ محصول دیگری. خودم ۴-۳ هکتار نخود کاشتم اما تمام محصول توسط گرازها خورده شده است. بسیاری از اهالی روستا و چوپانان جولان گرازها را در روستا دیدهاند. یکی از اهالی میگفت در مزرعه مشغول کار بودم که گراز حمله کرد و ما از ترس فرار کردیم. زنان و فرزندانمان بهشدت از گراز میترسند که ناگهان هدف حمله حیوان قرار گیرند. خودم هم میترسم حیواناتم را برای چرا به باغ ببرم. این موضوع را با مسئولان مطرح و حتی شکایت هم کردیم اما هیچکس پیگیر نشد. خودمان هم به لحاظ قانونی نمیتوانیم اقدام بهاز بین بردن گرازها کنیم زیرا هم جریمه نقدی دارد و هم حبس.پس این وسط تکلیف جان انسانهاچه میشود؟ عمویم که ازدنیا رفت امادرخواستمان ازمسئولان این است که به این وضع رسیدگی کنند تا فرد دیگری قربانی گرازهای وحشی نشود.جامجم تنها رسانهای بود که پیگیر این موضوع شد.»
یکی دیگر از اهالی نیز میگوید: «از بس تعداد گراز در روستا زیاد شده، نمیتوانیم با خیالی آسوده از خانه خارج شویم. گرازها ازرودخانه روستاآب می خورندوبعدخارج میشوند.کاش مسئولان به این موضوع رسیدگی کنندومردم خودسرانه واردعمل نشوند.»