اگر سجدهها و رکوعها و قنوتها طول بکشد و تعقیبات نماز و ذکرها هم چاشنی شود، بچهها کلافهتر میشوند و آن وقت یا صدای گریهشان بلند میشود یا بهانه آب و غذا و اسباببازی و هر چیز دیگری که در مسجد پیدا نمیشود، میگیرند.
بچههای بزرگتر هم که هنوز نماز خواندن را یاد نگرفتهاند، از این دقایق بیکاری برای دور هم جمع شدن استفاده میکنند و یک گوشه گل میگویند و گل میشنوند و میخندند، اما خنده در مسجد آن هم هنگام نماز را کمتر کسی برمیتابد، پس صداهای اعتراض بزرگترها که نمازمان خراب شد و نفهمیدیم چه گفتیم، بلند میشود.
بچهها اما از این برخوردها دلشان میگیرد و پس میخورند، آنها پیش خودشان فکر میکنند شاید مسجد فقط جای سکوت و صمبکم بودن است یا شاید فقط جای عبادت بیصدا. همین است که خیلی از بچهها دیگر حاضر نمیشوند با پدرها و مادرها به مسجد بروند و همین طور خیلی از مادرها که میدانند کودکشان یک جا بند نمیشود و ممکن است باعث ناراحتی دیگران شود.
اما برخی مسجدها و حسینیهها که ریزبینتر از دیگران بودهاند، دست به ابتکاری جالب زدهاند. آنها برای مادران و کودکان حرمت قائل شدهاند و بخشی از فضا را به فرزندان نمازگزاران اختصاص دادهاند و یک مربی که از نیروهای مردمی مسجد است و فیسبیللله کار میکند، برای مراقبت از بچهها در نظر گرفتهاند که مجموع فعالیت او در روز کمتر از یک ساعت میشود. در مساجدی که این روش را انتخاب کردهاند، استقبال مردم محل از آن نیز چشمگیرتر از بقیه مساجد شده است.
این تجربه را اماکن مذهبی دیگر نیز میتوانند تجربه کنند، بویژه مساجد که با این کار هم خیال جمع را به نمازگزاران هدیه میدهند و همکاری میکنند تا کودکان، مسجد را جایی شاد و دلپذیر بدانند و این تجربه شیرین، بهانهای برای حضور آنها در مسجد تا سالهای پایانی عمر شود.
مرتضی فغانی - جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد