منتهی از آنجا که شایع کردهاند که قدر مرد به علم است و قدر علم به مال؛ فلذا بدون داشتن مال و اموال لازم که نمیشود دانشگاه تأسیس کرد.
اوایل میگفتند که دانشگاهش مردمی است و شماره حساب اعلام کردند که از میان عشاق سینهچاک، اگر کسانی هستند که چیزی از یارانهشان اضافه آمده و میخواهند از صمیم دل به این دانشگاه یاری رسانند، کمکهای مالی خود را به حساب این دانشگاه واریز نمایند.
باشد که یک در دنیا، صد در آخرت دریافت بدارند. مگر نه آن که گفتهاند: «تو نیکی میکن و در دجله انداز»؟....خب الان دجله پیشرفت کرده، تا محیط علمی دانشگاه پیش آمده. پیشامد است دیگر، پیش میآید دیگر!
باری؛ ظاهرا اعلام آن شماره حساب برای دریافت کمکهای نقدی مردم، کفاف نکرده و بتازگی، معاون پشتیبانی دانشگاه ایرانیان، با ارسال نامهای به رئیسجمهور، خواستار کمک 500 میلیارد ریالی آقای روحانی به این دانشگاه شده است که هنوز چیزی نه به دار است و نه به بار. ایشان (که نخواستیم نامشان یعنی جناب حمید بقایی، فاش شود)، طی این نامه، کمکهای زیر را از دولت جناب دکتر روحانی خواستار شدند:
1ـ مبلغ ناقابل 500 میلیارد ریال وجه رایج مملکتی [به دلار هم بود، حرفی نیست، قانعیم]
2ـ یک فقره ساختمان مناسب دولتی [ترجیحا دارای چشمانداز مناسب و دلنواز]
3ـ در حدود 200 هکتار زمین کوچک و مختصر [بالای شهر هم باشد، مسألهای نیست]
4ـ صدور دستور کمک وزارتخانههای علوم، بهداشت و امور خارجه
5 ـ .... و هر نوع کمک دیگری که دولت جناب روحانی صلاح بدانند.
بیت خودمانی: همسایهها یاری کنید/ تا دانشگاهداری کنم
بسته پیشنهادی: دولت سابق میخواهد دانشگاه بزند، از دولت جدید درخواست کمک کرده؛ حالا یکی نیست از ما سؤال کند که تو را سننه؟!... خود دولت جناب روحانی بهتر میداند چه کار کند. شما برو کشکت را بساب!.... معذالک چون عادت کردیم به تنظیم بستههای پیشنهادی؛ فلذا جهت پیش رفتن برای کشک سابیدن، چند کلمهای عرض میکنیم که نگویند زبانمان را موش خورده است:
1ـ شمارش دانشگاهها: الان، سوای این که کمبود بودجه هم داریم، اولویت اصلی مردم نیز حل مسائل و مشکلات اقتصادی است که بخشی از آن را دولت زمان مشروطه به وجود آورده است. پیشنهاد میکنیم تعداد دانشگاهها شمارش سرانگشتی شوند؛ اگر دانشگاه به اندازه کافی داریم، عجالتا دست نگهداریم. این کمکها به زخمهای اساسی مردم زده شود.
-2 اعلام دوباره شماره: بسیاری از مردم الآن کمکهای نقدیشان روی دستشان مانده و مال بعضیها بلکه باد کرده، اما مشکل اینجاست که شماره حساب اعلام شده را فراموش کردند. اگر زحمتی نیست، یک بار دیگر اعلام شود. جای دوری نمیرود. همین خود نگارنده حاضر است نصف یارانه اش را واریز کند؛ چون واقعاً نیاز ندارد. شغلش تأمین است. مسکن دارد. همه چیز ارزان است. گوشت و ماست و شیر و میوه و گوجه فرنگی، مثل هلو بیا تو گلو، سهلالوصول است. فقط یک دانشگاه دیگر کم دارد که به همت دلسوزان (مسئولان سابق) عنقریب برطرف خواهد شد. خدایا، شکرت!...
رضا رفیع
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد