این که سینمای یک مملکت فقط دو رو داشته باشد؛ یک رو خنده، یک رو گریه؛ اصلا خوب نیست و این چیزی است که برخی از کارشناسان اهل سینما به آن اعتقاد دارند و معتقدند که سینمای ایران، نیمه نخست سال 92 را در شرایطی پشت سر گذاشته که یکی از مهم‌ترین مصائب اکران و توفیق نیافتن اهالی هنرهفتم در جذب مخاطب، قحطی تنوع موضوعی و گونه‌ای بوده است. یا سینمای ما می‌خندد یا که می‌گرید. یا کاچی یا هیچی!
کد خبر: ۶۰۳۱۱۶
سینمای دو رو؟

نتیجه فلسفی: هم الگوبرداری غلط و زیاده از سینمای «هالیوود» خوب نیست؛ هم ادای سینمای هند و «بالیوود» را درآوردن، چنگی به دل نمی‌زند. منتها افتادن در تنگنای خالی بودن از تنوع موضوعی و ناخواسته دچار سینمای «خالیوود» گشتن هم جالب نیست. باید به سینمای«عالیوود» اندیشید.

فرمایش مولانا ما: «ای برادر، تو همه اندیشه‌ای» / گرچه اهل سینما و گیشه‌ای!

حالا اینها یعنی چی؟... یعنی این که سینمای ما بیشتر آثارش یا در گروه کمدی جای می‌گیرد، یا در گروه ملودرام. والسلام، نامه تمام!... انگار که این سینما کمتر توانسته با معیارها و استانداردهای روز جهان و رویدادهای مختلف جامعه کنار بیاید و هماهنگ باشد. امروزی‌ها می‌گویند مَچ نیست!

بسته پیشنهادی: درستش این است که اهل بخیه در حوزه هنر هفتم و سینماشناسان این‌کاره، راهکار و راهبرد بدهند و بر روغن و رونق سینمای ما بیفزایند؛ اما حالا که لنگه کفشی در بیابان نعمت است؛ فلذا نعمت وجود خودمان را گرامی می‌داریم و نکاتی چند بر سبیل پیشنهاد معروض می‌داریم:

1ـ تهیه فهرست: در ابتدای هر سال، خانه سینما (زبانم لال اگر بازگشایی شد!) یا هر مکان و مرجع سینمایی دیگر که جناب ارشاد معرفی کند؛ اقدام به تهیه و ارائه یک فهرست از موضوعات روز جامعه کند و به صورت لقمه‌های آماده در اختیار آن دسته از سینماگرانی که کفگیرشان به ته دیگ خورده، قرار دهد. آنهایی هم که نخورده که خودشان موضوع دارند و می‌توانند فقط تشکر کنند.

2ـ سینمای چندگونه: می‌توان فیلم‌هایی ساخت که هم بخنداند، هم بگریاند. مثلا اگر در جایی از فیلم، شخصیت اصلی داستان یارانه بگیرد، خب همه شاد می‌شوند و می‌خندند. حالا همان شخص اگر در جایی دیگر از فیلم، چند برابر پول یارانه به خاطر گرانی و تورم از جیبش برود، همه ناراحت می‌شوند و می‌گریند. این حالت، خیلی هم تازه نیست. مسبوق به سابقه است. در قدیم هم مثلا یک نفر همزمان به یک عروسی و یک تعزیه دعوت شده بود که از قضا در دو منزل مجاور هم واقع شده بودند. نشست هم‌اندیشی کرد، بهترین راه را برگزید. رفت بالای دیوار وسط دو منزل نشست؛ با دستی که به سمت مجلس عروسی بود، بشکن می‌زد و همزمان دست دیگر خود را که به سمت مجلس عزا بود، بر سر و سینه می‌کوبید. اسنادش هم موجود است!

رضا رفیع

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها