معرفی قزوین برای من که اهل شیرازم، از آن جهت زیباست که مرا به یاد شهرم که حالا ۱۰۰۰ کیلومتر از آن فاصله دارم، میاندازد، قزوین، ولی درهمین نزدیکی پایتخت، درست با فاصله یک ساعت و نیم قرار گرفته. پایتختنشینها البته بیش از دیگران با نام قزوین آشنایند و این آشنایی بیشتر به انتخاب کد رشتهای برمیگردد که حالا قزوین را بیشتر از سایر شهرها، عزیز کرده تهرانیها کرده است.
با این حال این شهر بیش از آنکه یک کد محل، برای انتخاب رشته تحصیلی باشد، شهری با یک تاریخ شگرف در پهنه جغرافیایی ایران است که کمتر کسی آنچه باید بهدرستی درباره آن بداند، میداند. با این همه اکنون این شهر یکی از غریبترین شهرهای تاریخی، فرهنگی و البته مذهبی کشور است.
وقتی قزوین را میبینید و از داشتههای میراثیاش با خبر میشوید از سلطان طهماسب صفوی تشکر میکنید که این شهر را صدها سال پیش ارج نهاد و به پایتخت صفویان تبدیل کرد. آن هم درست زمانی که اصفهان در صف خودآرایی برای دلبری کردن از صفویان قرار داشت.
این شهر البته آنقدر برای صفویان چشم نواز بود که شاه عباس صفوی هم بعد از اینکه پایتخت خودش را اصفهان قرار داد، از قزوین دل نکند و مراسم تاجگذاریاش را در این شهر برگزار کرد.
پایتخت روزگار صفویان
در هر حال، قصه پایتخت بودن قزوین به سال ۹۶۵ هجری قمری، یعنی به روزگار صفویان باز میگردد، این پایتختی ۵۴سال طول میکشد و قزوین در طول این دوره ۴ پادشاه را میزبانی میکند. این دوره البته برای قزوین یک دوره باشکوه محسوب میشود، چه آنکه قزوین حدود ۴۰۰ سال پیش، در شرایطی پایتخت ایران میشود که امپراتوری صفوی در اوج قدرت قرار داشته و مذهب شیعه در صدر و در حال انتقال به دیگر نقاط دنیا بوده است. از طرفی رونق بالای اقتصادی در این دوره موجب میشود تا مسائل شهری هم برای نخستین بار درتیررس نگاه شاهان قرار بگیرد و بر همین اساس نخستین خیابان ایران در این شهرساخته و از این زمان به بعد، عنوان «خیابان» وارد تاریخ شهرهای ما میشود. جالب اینکه ما تا پیش از این با عنوان خیابان بیگانه بودهایم و کنجکاویهای ما هم البته نشان نداد که تا پیش از این تاریخ، مردم ایران به جای خیابان از چه واژهای استفاده میکردند!
شهرخوشنویسان و طنازان
قزوین، اما ازاین تاریخ به بعد به الگوی شهرسازی سایرشهرهای کشورتبدیل و نمونهای میشود برای ظهورهنرمندانی که حالا شهر رویاهایشان را درکنجی خلوت یافتهاند. بنابراین نخستین مکتب خوشنویسی، نخستین مکتب موسیقی، نخستینهای آواز و نقاشی و خیلی نخستینهای دیگر در این شهرزاده میشوند تا چهره قزوین از یک شهر تاریخی به یک شهر فرهنگی و هنری تغییرپیدا کند. این شهر البته در خوشنویسی آنقدرعالی پیش میرود که میشود زادگاه استادان بنامی همچون میرعماد که قزوین را به پایتخت خوشنوسی ایران تبدیل میکند.
طنازی قزوینیها هم که جای خود دارد، شنیدن نام کسانی مثل عبید زاکانی و علی اکبر دهخدا یعنی این شهر زمانی مهد طنازی ایران بوده است، اما از این روحیه بذله گویی و شوخ طبعی درمیان اهالی کنونی قزوین، برخلاف نامدارانی که نامشان در تاریخ آورده شده، خبری نیست. شما امروز وارد شهری میشوید که اگرچه عقبه تاریخی بلند بالایی دارد، اما آنطور که باید حتی برای مردمش هم شناخته نشده است.
شیراز و اصفهان در قزوین
گردشگران با قزوین غریبهاند، اما قزوین هیچ چیزی کمتر از شهرهای دیگر ندارد. قزوینی که با ۹ هزار و ۴۰۰ سال قدمت در برابر قدمت هزار و ۷۵۰ سال تبریز قد برافراشته و به خردهگیری کسانی که مخالف انتقال پایتخت از تبریز به قزوین بودهاند، پایان داده است. قزوینی که هم چهلستون اصفهانیها را دارد و هم شاه چراغ شیرازیها را، اما همه میدانند، حرم احمد بن موسی (ع) کجاست و کمتر کسی میداند دردانه امام رضا (ع) در همین نزدیکی پایتخت در شازده حسین قزوین دفن شده.
جای پای نادرشاه افشار
اینها اما به کنار، شما وقتی پایتان را در خیابان سپه میگذارید و متوجه میشوید که نادر شاه افشار روزی از این خیابان میگذشته، آنقدر هیجان زده میشوید که یادتان میرود، عمارت ویرانی که در انتهای خیابان قرار گرفته، همان ورودی عمارت نادری معروفی است که بنا به روایتی نادرشاه، زمانی تاج پادشاهی خود را در این مکان بر سر نهاده است. از این عمارت باشکوه البته حالا جز یک در ورودی که آن هم بتازگی کشف شده، چیز قابل تصوری باقی نمانده است.
خیابان سپه اگرچه برای اهالی سایر شهرها درحد و اندازه یک خیابان است، اما برای قزوینیها بیش از یک خیابان معمولی است، اگر شما گذرتان به قزوین افتاد و اسم خیابان سپه را فراموش کردید، یادتان باشد که این خیابان در تصور آنها، همچون شانزه لیزه پاریس است که زوج عاشقی در آن مشغول قدم زدن هستند! البته بسیاری هم بر این باورند که الگوی شانزه لیزه از خیابان سپه برداشته شده.
یادگار رابین هود برای اهالی قزوین
قزوین همه چیز شهرهای تاریخی دیگر را دارد، ازمسجد جامع گرفته تا بقعه امامزاده، قلعه، آب انبار، موزه، بازار، خانههای تاریخی و خیلی جاذبههای دیگر، اما کاروانسرای سعد السلطنه آن چیزی است که منحصر به قزوین است. بزرگترین کاروانسرای درون شهری ایران، همه آن داشتهای است که محمد باقرسعدالسلطنه قاجاری، حاکم بشدت زورگوی قزوین برای اهالی شهرش به یادگار میگذارد.
او که بنا به نقل قولهایی به رابین هود قزوین هم مشهور است، با پولی که به عنوان رشوه از مردم میگرفته، به ساخت و سازهای عمرانی مثل مرمت چهلستون میپرداخته است و البته مزد و مواجب خودش هم محفوظ بوده است. این کاروانسرا حالا به یکی از کاربردیترین بناهای تاریخی قزوین تبدیل شده که اگر بهدرستی مدیریت شود، درآمد خوبی نصیب اهالی قزوین خواهد کرد.
مهمانخانه ایرانی به سبک اروپایی
کسانی که برای اقامت شبانه به قزوین میآیند، قطعاً با ما هم عقیده خواهند بود که این شهر با وجود این همه جاذبه، از مراکز اقامتی مناسبی برخوردار نیست. قزوین هتل دارد، اما آیا شهری که به عنوان ماکت ایران محسوب میشود، باید کمتر از انگشتان یک دست هتل داشته باشد؟
مهمانخانه بزرگ قزوین که حالا جز یک سنگنوشته طوسی رنگ، چیزی برای عرضه ندارد، زمانی به عنوان تنها هتل مدرن ایران میزبان افرادی چون ناصرالدین شاه و مهمانان خاص او یعنی سفرا و نمایندگان دولتهای خارجی بوده است. میگویند ناصرالدین شاه علاقه ویژهای به مهمان بخصوص از نوع اروپاییاش داشته، به همین علت هم دستور میدهد در انتهای اولین جاده شوسه ایران از مسیر تهران به قزوین، یک مهمانخانه بزرگ به سبک اروپاییها برای پذیرایی از مهمانانش ساخته شود. این مهمانخانه البته سرآغازی میشود برای رونق صنعت هتلداری در ایران که حالا جز تاریخچه ساختش، چیز دیگری از آن باقی نمانده است!
احساس پیروزی بر فراز الموت
شهرداری قزوین حالا همه تلاشش را بهکار بسته تا به گفته محمد نصرتی، شهردار، این شهر را از مهجوریت درآورد. شهری که به واسطه شیرینیهای خانگیاش بهدنبال شیرین کردن ذائقه گردشگران افتاده تا به این سؤال پاسخ دهد که چرا شهری که زمانی گذرگاه راه ابریشم بوده و اکنون هم مسیر تردد ۱۴۰میلیون مسافر گذری است، اینچنین در حسرت گردشگر ماندگار مانده است؟!
پاسخ، اما روشن است، قزوین با وجود آنکه دانشگاه بینالمللی دارد، اما خودش بینالمللی نشده است. حتی دانشجویان غیر بومی هم ترجیح میدهند، از کنار تاریخ قزوین به آرامی بگذرند و از قلعه الموت، صرفاً یک نام و آن هم حسن صباح را در ذهن داشته باشند. در حالی که تا بر بلندای الموت سرخ و خاکستری نایستید، نخواهید فهمید که شیعیان اسماعیلیه هنگام شکست مغولان چه حسی را تجربه کردهاند.
>> روزنامه ایران/ حمیده امینیفرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد