به گزارش جامجم، ساعت 13 و 40 دقیقه بیستم شهریور مردی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تهران تماس گرفت و از وقوع یک گروگانگیری در طبقه پنجم ساختمان سازمان تامین اجتماعی در خیابان آزادی خبر داد و برای نجات زنی که همکارش بود، درخواست کمک کرد.
در پی این تماس، ماموران کلانتری 118 ستارخان، با اطلاع از حادثه عازم محل شدند و با محاصره آنجا و اخطار به مرد گروگانگیر از او میخواستند با رها کردن زن گروگان، خود را تسلیم کند، اما متهم حاضر به این کار نبود.
در حالی که مذاکره برای پایان دادن به گروگانگیری ادامه داشت، ماموران با تحقیق از کارکنانی که همکار زن گروگان بودند، متوجه شدند او و مرد گروگانگیر زن و شوهر هستند و دقایقی پیش صدای مشاجره و دعوایشان را در محل کارشان شنیده و از آنها خواستهاند برای پایان دادن به اختلاف خانوادگیشان از محل خارج شوند. در پی این موضوع، ناگهان این مرد با محبوس کردن همسرش در اتاق کار او، وی را به گروگان گرفته است.
تلاش پلیس برای نجات گروگان و مذاکره با گروگانگیر ادامه داشت تا اینکه او تهدید کرد اگر کسی دخالت کند و وارد اتاق شود، با اسیدی که همراه دارد، همسرش را میسوزاند و سپس با خوردن سیانور خودکشی خواهد کرد.
سرانجام تلاش پلیس نتیجه داد و در ده دقیقه عملیات نفسگیر، ماموران موفق شدند با شکستن شیشه اتاقی که گروگان در آن محبوس شده بود، وارد آنجا شده و متهم را که چاقویی به دست داشت و سیمی را دور گردن زن جوان انداخته بود و قصد کشتن وی را داشت، خلع سلاح کرده و دستگیر کنند.
زن گروگان در حالی که بر اثر ضربههای چاقوی متهم زخمی شده بود، به یکی از بیمارستانهای تهران و مرد گروگانگیر نیز به کلانتری منتقل شد.ساعاتی بعد از این حادثه، ماموران به تحقیق از زن زخمی پرداختند که وی عنوان کرد از چندی پیش با شوهرش اختلاف داشته و بر سر بدرفتاریهای وی قهر کرده و نزد خانوادهاش رفته بود و چند بار هم از سوی او تهدید شده بود تا اینکه روز حادثه شوهرش با زور و تهدید وارد اتاق کارش شده و او را به گروگان گرفته و میخواسته وی را بکشد که با حضور پلیس نجات یافته است.
با تشکیل پروندهای در این رابطه، محمد ـ مرد گروگانگیر ـ روز گذشته برای تحقیقات به شعبه سوم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 2 تهران انتقال یافت.
وی به دادیار عبداللهپور گفت: من و همسرم 15 سال پیش با هم ازدواج کردیم و ثمره زندگیمان دو فرزند است. اختلافی با هم نداشتیم تا اینکه از دو سال پیش که مصرف موادمخدر تریاک را شروع کردم، اختلافمان شروع شد و او دیگر حاضر به ادامه زندگی با من نبود.
وی افزود: مدتی اعتیادم را ترک کردم، اما دوباره مصرف مواد مخدر را شروع کردم. نمیخواستم چنین حادثهای رخ دهد و همه چیز از یک لحظه عصبانیت و مصرف موادمخدر شیشه شروع شد.
متهم اضافه کرد: به دنبال اختلافهایی که با همسرم پیدا کرده بودم، او دیگر حاضر به ادامه زندگی با من نبود و میخواست از من جدا شود و خانوادهاش نیز از این موضوع مطلع بودند و تهدیدم کردند که باید اعتیادم را ترک کنم و اخلاق و رفتارم را تغییر دهم، در غیر این صورت اجازه نمیدهند با همسرم زندگی کنم.
مرد گروگانگیر یادآور شد: یک هفته پیش با ادامه درگیری، همسرم قهر کرده و نزد خانوادهاش رفت و دیگر حاضر به بازگشت به خانه نبود. بنابراین تصمیم گرفتم هر طور شده او را مجبور کنم به خانه بازگردد. روز حادثه مواد مخدر شیشه مصرف کرده و بشدت دچار توهم شده بودم و احساس میکردم باید او را به گروگان بگیرم تا بترسد و به خانه بیاید.
وی خاطرنشان کرد: آن روز در پی توهم ناشی از شیشه، گالن خالیای را از خانه برداشتم و به محل کار همسرم رفتم و او را به زور به درون اتاقش بردم و تهدید کردم اگر کسی نزدیک شود، او را خواهم کشت. در اتاق را قفل کردم، همسرم هرچه تلاش کرد، فرار کند فایدهای نداشت. همان موقع با برداشتن چاقوی میوهخوری که در لیوان روی میز بود، چند ضربه به همسرم زدم که کف اتاق افتاد. انگار دیوانه شده بودم و نمیفهمیدم چه کار میکنم، به سوی همسر زخمیام رفتم و سیم رایانه را دور گردنش انداختم و میخواستم او راخفه کنم و بعد از آن به زندگی خود پایان دهم که ماموران وارد اتاق شدند و مرا دستگیر کردند.
معصومه ملکی - گروه حوادث
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم:
باز هم شیشه و مواد مخدر اما دریغ از كسانی كه بخواهند به این خانواده ها كمك كنند و همیشه این زنها هستن كه باید تا وان پس بدهند
بعضی مردان بخاطر مردانگیشان می كشند زنها بخاطر ضعیف بودنشان می خورند .
من با چشمانم با تمام وجود كشیده ام تمام خانواده درگیر یه فرد شیشه ای شدیم اما دریغ از كو چكترین كمك از طرف قانون تا وقتی جنایتی صورت نگیرد گویا قانونی هم وجود ندارد
شاعر خوب می گوید پس از كشتن سهراب نوش دارو چرااااااااااااااااااااااااا؟؟