بنابر آخرین آمار منتشر شده در تهران بزرگ و بسیاری از شهرهای دیگر کشورمان، روند طلاق رو به افزایش است. این در حالی است که وقتی نیم نگاهی به علل این پدیده ناهنجار در میان زوجین میاندازیم، میبینیم که خیانت از سوی طرفین یکی از مهمترین دلایل این نوع طلاقها به شمار میرود که البته تنها دلیل نیست اما همین یک نشانه کافی است که شک و بدبینی را در میان زوجین همچون بذری بکارد و اگر زوجین روش مقابله با این نوع بدبینیها و شک را ندانند، طبیعتا شالوده خانوادهشان خیلی زود از هم خواهد پاشید.
بدبینی به همسر اشکال متفاوتی دارد
خیلی از زوجین بدبینیهای بیمارگونه خود را نوعی رفتار طبیعی تلقی میکنند و آنرا با عناوینی همچون غیرت و تعصب و مراقبت توجیه میکنند، حال آن که واقعیت چیز دیگری است.
اساسا بدبینی به همسر در ۳ حالت کلی بروز میکند:
۱ – گروه اول افرادی هستند که بدبینی در ذاتشان است. این افراد را از همان ابتدای زندگی براحتی میتوان شناخت؛ آن زمان که نسبت به هر موضوعی نیمه خالی لیوان را میبینند و در رابطه با پیرامون خود نوعی نگاه منفی دارند.
۲ – گروه دوم افرادی هستند که نوعی وسواس نیز در بدبینیهایشان نهفته است. این دسته از زوجین نسبت به برخی رفتارها و واکنشهای همسر خود به جنس مخالف، حال در محیط کاری باشد، نوعی وسواس فکری دارند که در پارهای اوقات همراه با بدبینی به وی است که البته در این فرم باز هم اختلاف بین زوجین خیلی پدیدار نمیشود.
۳ – گروه سوم که در حقیقت روزگاری جزو گروههای یک و دو بودند بشدت در معرض خطرند، چرا که مبتلا به اختلالات پارانوئیدال میشوند به این معنا که با کنار هم گذاشتن برخی پارامترهای خیالی به این نتیجه میرسند که همسرشان قطعا در حال خیانت به وی است و این فکر همچون خوره جسم و روح فرد را نابود میکند و اگر خوشبین باشیم که اتفاق ناگواری در این بین نیفتد، طلاق و جدایی بین زوجین مسالمت آمیز ترین اتفاق است.
ریشههای بدبینی به همسر
_ خیلی اوقات بدبینی و شک بین زوجین از علاقه و عشق زیاد به یکدیگر نشات میگیرد. خانم همسرش را تنها متعلق به خود میداند و طبیعتا هر نوع رفتار خارج از منزل برایش سخت و غیر قابل هضم است. بتدریج این عشق و علاقه به نوعی احساس شکست از دیدگاه خودش تبدیل میشود و هر آن فکر میکند که زندگی اش در حال فروپاشی است.
_ عدم شناخت کافی از همسر، اساس بدبینی و شک به وی است. وقتی مرد از همسر آیندهاش تصویری دیگر را در ذهن میپرورانده با ورود به زندگی مشترک متوجه میشود که درانتخابش اشتباه کرده و این خود نوعی نفرت و انزجار را در وی نسبت به همسرش ایجاد میکند و طبیعتا این موضوع مهمترین دلیل میشود برای پیدایش بهانه گیریها و بدبینیهای بیمار گونه.
_ فرزندان والدین بدبین و شکاک در طول زندگی یاد میگیرند که در آینده نیز نسبت به همسرشان و اطرافیان خود بدبین و شکاک باشند. این موضوع نقش تربیت خانواده را براحتی روشن میکند، اینگونه که فرزندتان از شما بدبینی و شک به همسرش را یاد میگیرد.
_ مراقبت از خانواده در مقابل سنگ اندازی و حسادتهای دشمنان خانوادگی که عموما به شکل یک دوست وارد زندگی میشوند نیز اساس خیلی از بدبینیها و سوءتفاهمهاست. دوست شما به زندگیتان حسادت میکند و بر همین اساس پروژهای را پیاده میکند که اطمینان شما را به همسرتان سلب کند.
چه باید کرد؟
۱ – همیشه سعی کنید در هر موضوعی با همسر خود صادق باشید
ریشه بسیاری از بدبینیها عدم صداقت در ابتدای زندگی است. زن یا مرد رازی را در زندگی دارد که میکوشد آن را از همسرش پنهان کند که البته در بیشتر مواقع موفق نمیشود و خود این پنهانکاری نقطه شروع بدبینیها میشود.
۲ – نسبت به قول و قرار خود با همسرتان خیلی حساس باشید
این موضوع برای مردها باید بیشتر رعایت شود، چرا که خانمها هر نوع تاخیر را در رسیدن به قرار مثبت نگاه نمیکنند و طبیعتا افکار منفی در آنها شکل میگیرد.
۳ – در مراودات اجتماعی خود خیلی مراقب باشید بویژه اگر طرف شما جنس مخالف باشد
هر نوع صحبت غیرکاری، تماسهای بیمورد و روابط آزاد در محیطهای کاری نتیجهای شوم در بردارد که اگر شما هم فکری در سر نداشته باشید، همسرتان جور دیگری برداشت میکند.
۴ – از غافلگیریهای احساسی که نیازمند پروژهای پیچیده باشد، پرهیز کنید
مثلا برای سالگرد ازدواجتان بخواهید همسرتان را غافلگیر کنید و نوعی پنهانکاری داشته باشید. دیده شده که بسیاری از زوجین به این نوع کارها با بدبینی نگاه میکنند که اگر هم به خیر و خوشی ختم شود، گمان میکنند که پایان خوش کار هم در حقیقت قسمتی از یک پروژه خطرناک برای خیانت به وی بوده است.
* شما چه نظری دارید؟ تجربهها و نظراتتان را در این زمینه، با ما در میان بگذارید *
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
شوهری دارم كه خیلی تند خو و بداخلاقه كه از بعد از نامزدی و عقد خیلی بدتر شده و دست بزن هم پیدا كرده و خیلی شكاك و بدبین و بددهن هم هست.من خیلی دختر باایمان و نماز خون و پاكی هستم ولی اون همش بهم تهمت میزنه و بی احترامی میكنه و توهین میكنه و همش باهام دعوا میكنه،از كاهی كوه میسازه،گیر میده.
توروخدا كمكم كنید.چیكار باید بكنم؟!