
اینکه مختصات جامعه هدف را به خوبی بشناسد و واقعیت آن را کشف کند و این کار با مطالعات دقیق علمی یا میدانی امکانپذیر است. اگر این کار ابتدا انجام شود، میتواند در برنامهریزی نتایج موثری داشته باشد، اما اگر بدون هر نوع ملاحظاتی و شناخت از جامعه هدف برنامهریزی مبتنی بر رویکردهای ایدئولوژیک یا آرمانگرایانه انجام شود، متاسفانه کمکم مخاطبان اصلی آن برنامه از میان میروند و مخاطبانی کاذب جایگزین خواهند شد که اصلا معلوم نیست کجا هستند؛ مثل اینکه برای اقتصاد برنامهریزی میکنیم، اما این برنامهریزی ربطی به مسائل اقتصادی کشور ندارد یا تلویزیون برنامهریزی میکند برای جامعه هدفی که اساسا موجودیت ندارد.
مشکل تلویزیون آرمانگرایی است و بیشتر موقعیتهای آرمانی را تصویر میکند تا واقعی. در واقع جامعه هدف چندان برای آن تعریف شده نیست یا این جامعه هدف، جمع محدودی را تشکیل میدهند. به همین دلیل پس از گذشت یک بازه زمانی، این برنامهها مخاطب خود را از دست خواهند داد، چرا که تلویزیون را نمونه و بازتابی از زندگی خودشان نمیدانند و احساس بیگانگی میکنند.
ممکن است مخاطبان تا حدودی این برنامهها را هم دنبال کنند. البته تنها بهدلیل کنجکاوی که مثلا فلان برنامه درباره چه چیزی یا چه کسانی حرف میزند و چون نمیتوانند همذاتپنداری کنند به مرور از آن فاصله میگیرند.
نمیخواهم این دیدگاه را به همه برنامههای صدا و سیما تعمیم دهم و بگویم همه برنامهها چنین هستند، اما خود صدا و سیما باید به این نتیجه برسد که چرا جوانان کمتر مخاطب این رسانه هستند. به هر حال این رسانه دوست دارد مخاطب حداکثری داشته باشد، پس باید برنامههای جذاب برای مخاطب این روزهای جامعه تولید کند، در عین حال خیلی هم نباید به دنبال مخاطب قرار دادن همه جوانان و نوجوانان کشور باشد، چرا که چنین اتفاقی امکانپذیر نیست و اندیشهای خیالپرورانه و رویایی است.
این روزها آدمها و سلیقههایشان بشدت متکثر و متنوع شده است و دیگر نمیتوان انتظار داشت مثلا همه جوانان و نوجوانان را در کشور مخاطب قرار دهیم. به هر حال باید پذیرفت تلویزیون هم یک رسانه در کنار دیگر رسانههاست و کمی زیادهخواهی است اگر بخواهیم همه نوجوانان و جوانان را در یک عصر چند رسانهای و ازدحام و تراکم رسانههای متعدد با خود همراه کنیم.
دو نتیجه میتوان گرفت؛ اول اینکه اگر میخواهیم مخاطبان خود را کمی بیشتر کنیم لازم است به جای خیالگرایی، واقعیت موجود مخاطبان را بهتر ارزیابی کنیم. امروز هر چه به مخاطبان نزدیک شویم بیشتر میتوانیم تاثیر بگذاریم و آنها را مخاطب خودمان کنیم، اما متاسفانه صدا و سیمای ما این کار را نمیکند یا کمتر انجام میدهد.
دوم اینکه اگر تمام تلاش خود را هم انجام دهیم باید بپذیریم رسانهها متکثر و آدمها هم بسیار متفاوت شدهاند، بنابراین نمیتوان انتظار داشت نوجوان و جوان امروز را کامل با خود همراه کرد، بلکه فقط میتوانیم با زحمت و تلاش مداوم چند دقیقه بیشتر آنها را با خود همراه کنیم و به یقین بخش دیگری از اوقات آنها با رسانههای دیگر مانند اینترنت، وبلاگها، وبسایتها و میکروبلاگهایی چون توییتر، یوتیوپ و فیسبوک میگذرد.
دکتر سعید معیدفر / جامعهشناس و استاد دانشگاه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد