امسال هم طبق روال سالهای گذشته، پیش از افطار این برنامه، بینندگان بسیاری را به خود جلب میکند. مخاطبانی که به هوای دیدن آدمهای ناب و استثنایی یا آدمهایی شبیه خودشان که شرایط خاصی در زندگی دارند، هر شب به تماشای این برنامه مینشینند.
ماه عسل هر سال با تغییراتی کوچک و بزرگ مهمان تلویزیون است. مهمترین تغییراتی که در این سالها شاهد آن بودهایم، عوض شدن مجری برنامه و تغییرات دکور آن است. هر از چند گاهی تعویض مجری نظرات موافق و مخالفی را برمیانگیزد و تعدادی تماشاگر به دلیل این تغییر از آن روی برمیگردانند و تعدادی دیگر به تماشاگران اضافه میشوند؛ اما انگار پس از آزمون و خطاهای بسیار و امتحان مجریانی مثل حسن جوهرچی و علی ضیاء سازندگان این برنامه به این نتیجه رسیدهاند که مدیریت و گردانندگی احسان علیخانی، بیشتر به نفع برنامه است و امسال او را به برنامهای که به نام او شناخته میشود، بازگرداندهاند. علیخانی براحتی با مخاطبش ارتباط برقرار میکند، او را تحت تأثیر قرار میدهد و آنقدر با دوربین دوست است که در خلال برنامه آن را فراموش نکند و مثل بسیاری از برنامههای دیگر که ارتباط مجری با بیننده تحت تأثیر ارتباطش با مهمان قرار میگیرد، رفتار نکند. او نسبتا قدرتمند از پس شرایط بحرانی بر میآید. وقتی مهمانی از خطوط ممنوعه عبور کند، حرفی نابجا بزند یا جلوی دوربین حرفهایش را فراموش کند، علیخانی میتواند با پرسیدن سوال، گاهی شوخی و خنده و گاهی با پررنگ کردن معنویت و روحانیت فضا، کنترل برنامه را در دست بگیرد.
مخاطب ـ اگر با مجری مشکل سلیقهای نداشته باشد ـ حس میکند او یکی از بینندگان است که به نمایندگی از آنها سوالاتی را که به نظرش میرسد از مهمان برنامه میپرسد و به این ترتیب جمعی صمیمی و خودمانی بین خودش، مهمان و مخاطب برقرار میکند.
اینها حسنهایی است که جای پای علیخانی را محکمتر میکند. اما آنچه ممکن است موجب دافعه و عقب کشیدن مخاطب شود، به ساختار برنامه مربوط میشود. از آنجا که در آغاز هر برنامه، فرصتی به مجری داده میشود تا رودررو با مخاطبان صحبت کند، خیلی مهم است حرفهایی که گفته میشود از نظر مخاطب ارزش شنیدن داشته باشد. با این که به نظر میرسد علیخانی تمام تلاشش را میکند تا به روند صمیمانه برنامه از همان ابتدا با صحبتهایش سر و شکلی بدهد، اما گاهی تکگوییهایش شبیه به نصیحت و پند و اندرز میشود که این مساله اکثر اوقات با دلزدگی و بیحوصلگی مخاطب مواجه میشود. این که او در آغاز برنامه از بازخوردهای برنامه پیشین حرف میزند جالب است، چرا که نشان میدهد سازندگان برنامه به صورت به روز شده و به اصطلاح داغ بازخوردها را رصد میکنند و این به بیننده نشان میدهد که نظراتش شنیده میشود، دیده میشود و اهمیت دارد؛ اما بخش نه چندان جذاب ماجرا جایی است که نقل این بازخوردها و پاسخگویی به آنها تمام میشود و مجری میماند با دوربین تا معنا و مفهومی را که میخواهد به بیننده دیکته کند؛ اما خوشبختانه در طول برنامه، این کار چندان تکرار نمیشود و شکل کلیشهایاش ادامه نمییابد. علیخانی که ابتدای برنامه تمام فضا و زمان را در اختیار داشته، میدان را به مهمان میسپارد و خودش به حاشیه میرود؛ مهمانانی که هر کدام داستانی دارند که گاهی بیشتر از یک برنامه برای شنیدن جزئیات و ظرایفی که در زندگی و روحیات آنها وجود دارد، زمان لازم است.
مهمانان در هر برنامه به صورت خاصی چیده میشوند، طوری که مهمانان هر برنامه ـ در صورتی که چند نفر باشند ـ در نکتهای با هم مشترک هستند یا تناقضی با یکدیگر دارند. آن قدر که میتوان موضوع یک برنامه را نامگذاری کرد. برای مثال برنامه ششم در مورد زیبایی بود. در آن برنامه کسی حضور داشت که بدون این که ظاهرش مشکل چندانی داشته باشد، به امید زیباتر شدن، خود را به دست جراحیهای متعدد سپرده بود و در بخش دوم خواهر و برادری حضور یافتند که بهدلیل بیماری، چهرهای نهچندان زیبا داشتند ولی از تلاش در زمینه برطرف کردن عیوب چهره خود به دلایل مختلف صرف نظر کرده بودند.
بعضی از اشخاصی که مهمان ماه عسل هستند، آن قدر آدمهای خاص و عجیبی هستند که بیننده دلش نمیخواهد لحظهای صحبتهای آنها را از دست بدهد. این سوال که این آدمها را چطور پیدا میکنند و در راه پیدا کردن آنها چه تجربیاتی به جویندگان اضافه میشود، حتی این ایده را به ذهن میآورد که بد نیست با کسانی که این آدمها را پیدا میکنند هم گفتوگویی انجام شود. البته در کنار موضوعات دست اول و چشمگیر، گاهی موضوعات و مهمانان ماه عسل ـ مانند هر برنامه دیگر ـ برای مخاطب جذاب نیست. موضوع زندگی مهمانان کمتر از آنچه به نظر میرسد جذابیت دارد، یا آنقدر که تصور میشده عجیب و غریب نیست یا موضوع برنامه درکل برای مخاطب جالب به نظر نمیرسد. اینجاست که بیننده از تماشای برنامه صرفنظر میکند.
رویکردی که ماه عسل در انتخاب مهمانان پیش میگیرد، عجیب و جالب بودن زندگی آنها در کنار آموزندگی است. بیشتر اوقات پس از پایان هر برنامه یا بیننده به فکر فرو میرود و آموختهاش را مرور میکند یا با دیگران در مورد آنچه دیده تبادل نظر میکند. این میزان تأثیرگذاری برای هر برنامهای یعنی موفقیت. ماهعسل ساعتی قبل از افطار، ذهن مخاطب را از گرسنگی به سمت معنویت معطوف میکند، آن قدر که شاید یک برنامه صرفا مذهبی نمیتوانست حواس اقشار مختلف را به این میزان درگیر کند. به این منظور که مخاطب کمی از فضای استودیو خارج شود، در بعضی از موارد فرصت درک دریافتهایش را داشته باشد و در بعضی موارد دیگر فرصت شناخت بیشتر راجع به مهمانها را، مستندها و پشت صحنههای قسمت قبل، زمانی از برنامه را به خود اختصاص میدهد. گاهی این میان برنامهها تأثیرگذار و بااهمیت بوده؛ اما گاهی وجود آنها غیرضروری است. اما همین که برای معرفی یک شخصیت مستندی از زندگی او هر چند کوتاه ساخته و پخش میشود، نشان از زحمت و کار گروهی منسجمی دارد که در نهایت به بالا رفتن کیفیت این برنامه میانجامد.
یکی از دلایلی که هر سال بینندگانی که سال گذشته ماه عسل را دنبال میکردند بار دیگر به تماشای آن مینشینند، این است که سازندگان ماه عسل به سلایق عمومی احترام میگذارند و تلاش میکنند مرتب سطح برنامه را ارتقا دهند. گرچه معیار انتخاب مهمانان، اساس مشترک و مشخصی دارد، اما تنوع آنها آن قدر زیاد است که نمیتوان برنامه شب بعد ماه عسل را پیش بینی کرد و مهمانانش را حدس زد. همانطور که بعد از چند سال، هنوز نمیتوان قبل از ماه رمضان و شروع برنامه دکور و طراحی صحنه آن را در ذهن تصور کرد.
گرچه مطمئنا این برنامه نمیتواند پاسخگوی تمام سلایق باشد، اما هر چه هست، نمیتوان منکر شد که ماه عسل در میانبرنامههای پیش از افطار یکهتازی میکند و برای حفظ مخاطبانش از همه خلاقیت و توان استفاده میکند.
شروینه شجری کهن / جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم