جملات بالا بخشی از خاطره ذوالفقار طلوعی از آزادگان دفاع مقدس است.
وی میگوید: در اولین سالهای اسارتم در سال 59، در اردوگاه رمادی بودم و ماه رمضان بسیار سختی را تجربه کردیم. یک ظرف سفالی داشتیم که آب را کمی خنک نگه میداشت و مجبور بودیم برای افطار خود در آن آب ذخیره کنیم و همان مختصر آبی هم که میخوردیم به دلیل گرمای شدید هوا به سرعت با تعریق از بدن ما خارج میشد.ما حتی از داشتن لیوان هم محروم بودیم و یک قوطی رب گوجه پیدا کرده بودیم که هر 60 نفر ما با همان قوطی آب میخوردیم و روزه خود را افطار میکردیم و گاهی برای آب خوردن باید نوبتی از قوطی خالی رب گوجه استفاده میکردیم.
چیزی که به عنوان غذا به ما میدادند شبیه خوراک لوبیا بود و یا غذایی که خود آنها نامش را آبگوشت گذاشته بودند و از گوشت مانده و گاهی کرم زده با زردچوبه و آب درست میشد و مجبور بودیم آن را برای افطار خود نگه داریم.
چون امکاناتی نداشتیم که غذای خود را گرم نگه داریم گاهی همه با هم سهم غذای خود را روی هم و در سطل پلاستیکی میریختیم و برای اینکه گرم بماند آن را بین پتو میپیچیدیم و برای همین چند باری غذایمان به دلیل گرما فاسد شد و تعداد زیادی از بچهها را دچار مسمومیت کرد. همین روند برای غذای سحر هم اعمال میشد و غذای شام برای مصرف در سحر نگهداری میشد.
اگر کسی روزه نمیگرفت بعثیها حساسیتی نشان نمیدادند اما روزهداران را به بهانههای مختلف به انجام کار اجباری وادار میکردند و گاهی این کار آنقدر بیهوده بود و صرفا برای آزار و اذیت ما، که مجبور میشدیم مقابل آفتاب داغ چاله بکنیم و بعد همان چاله را پر کنیم. گاهی هم به بهانه تفتیش، ساعت های طولانی ما را جلوی آفتاب نگه میداشتند. با همه این احوال و شرایط سختی که داشتیم اکثر بچهها روزهدار بودند.
این آزاده کرمانشاهی از مهرماه سال 59 تا شهریورماه سال 69 به مدت 10 سال اسیر بوده و منطقه اسارت وی شهرستان قصرشیرین بود.(ایسنا)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان