خراسان:به شکرانه حماسه مردم ایران
«به شکرانه حماسه مردم ایران»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعی است که در آن میخوانید؛اراده این مردم ستودنی است همت ، غیرت و عزت طلبی این مردم عزیز شایسته بهترین و برترین قدردانی هاست و البته که پاداش این حضور حماسی و دلدادگی به دین و میهن و انقلاب و ایران عزیز نزد آفریدگار هستی منظور و محفوظ است. پاداش مردمی که پیامبر خدا را ندیده اند و کلام سراسر وحی اش را از زبان مبارکش نشنیده اند اما از عمق دل با وجود فاصله هزار و چهارصدساله از بعثت پیامبر عظیم الشأن اسلام و دوران مبارک نبوت و رسالت حضرتش به دین اکمل آن پیامبر خاتم باورمند هستند و صادق ترین گواه این مدعا دلدادگی و دلبستگی شان به آیین ناب محمدی (ص) و ایستادگی و مقاومت در برابر تمامی مشکلات و صبر و شکیبایی در مقابل تمامی فراز و نشیب ها، جنگ، فشارهای شدید سیاسی و تحریم های بی حد و حصر اقتصادی است که در این ۳۴سال پس از انقلاب اسلامی بدخواهان این ملت و کشور و نظام بر مردم تحمیل کرده اند.
انقلاب بزرگی که خود مردم با توکل به خدا و برای برپایی جمهوری اسلامی و برقراری قسط و عدل به رهبری امام عزیز آن بنده صالح خداوند خلق کردند و برای تثبیت و مانایی و اعتلای انقلاب و ایران عزیز هیچگاه کم نگذاشتند و از هیچ اقدام فداکارانه و ایثارگرانه ای فروگذار نکردند حتی از بذل جان های عزیزشان برای سرافرازی دین و میهن.
هرچه از عمر این انقلاب بیشتر می گذرد به این کلام برخاسته از دل و باور خمینی (ره) عزیز بهتر پی می بریم که می گفت «این مردم حتی از مردم دوران رسول خدا بهترند» و البته که بهترند چرا که این مردم در حالی که پیامبر عظیم الشأن را ندیده و در حالی که نفس جان بخش و ملکوتی حضرتش را با وجود ظاهری خود حس نکرده اند اما به ندای پیر جماران آن پیرو واقعی آیین محمدی لبیک گفتند و همچنان بر میثاق مبارکشان با آن پیرو رسول مکرم اسلام و عترت و اهل بیت طاهرینش وفا دارند و برای تداوم عزت و دین و میهن، استقلال وطن و بقای هرچه مستحکم تر امنیت و اقتدار ایران عزیز پا در رکاب غیرتند تا همچنان پرچم سه رنگ و زیبا و مزین به نام جلاله خداوند (ا...) سرافرازانه در اهتزاز بماند پس واقعاً این ملت و این مردم و اراده های استوار و عزت طلبی شان قابل و شایسته بهترین و برترین سپاسگزاری ها و ارج نهادن هاست. مردم عزیز و صبوری که پس از تحمل آن سختی ها در هشت سال جنگ تحمیلی غیور مردانه ایستادگی کردند تا به پیروزی رسیدند و خون بهترین جوانانشان را به پای حفاظت از آیین ناب محمدی و استقلال و امنیت و شرف و تمامیت ارضی وطن ریختند و پس از تمامی آن فشارهای سیاسی و اقتصادی سنگین را تحمل کردند و هنوز و همچنان با وجود این موج و بی داد گرانی ها و تورم افسار گسیخته و نبود نظارت لازم بر بازار و کنترل نشدن قیمت ها، همچون کوه بر میثاق خود با دین، شهیدان، امام و رهبر عزیزشان پایبند و وفادارند و هنوز و همچنان حماسه خلق می کنند و با وجود تبلیغات گسترده رسانه ای، این ملت با حضور حماسی خود در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، بدخواهان و دشمنان این ملت را ناامیدتر و مایوس تر کردند و به بدخواهان ایران عزیز «نه» ای به بزرگی «آری» به جمهوری اسلامی، گفتند.
به راستی دست این مردم که آراء حماسه آفرین و دشمن شکن خود را به صندوق های رای ریختند بوسیدنی است و بی گمان پیروز اصلی این حماسه خود این مردم و اراده ستودنی آنان است. بی گمان پیروز واقعی این حماسه اسلام عزیز است. بی گمان پیروز اصلی این میدان شهیدان هستند که جان شیرینشان را و خون های پاکشان را به پای نهال انقلاب و وطن دیرپا و عزیزشان ریختند تا من و شما در اوج عزت و اقتدار و آزادی و امنیت بتوانیم صاحب رای باشیم و در سرنوشت و مقدرات کشور عزیزمان نقش آفرینی کنیم.
بی گمان پیروز این میدان، آن پیر سفر کرده و امام شهیدان و راه امام و رهبری است.
و انصافا نمی توان نقش کلیدی خلف صالح خمینی (ره) رهبر عزیزمان در فراهم سازی بستر خلق این حماسه را نادیده گرفت. چرا که دائم با بیانی مستدل و اقناعی بر حضور حداکثری مردم در انتخابات تاکید و اثرات این حضور حماسی را دوراندیشانه و ژرف نگرانه تبیین کردند و با اشاره به حضور کاندیداهایی با سلایق گوناگون در سالروز بزرگداشت ارتحال امام در مرقد آن بزرگوار گفتند رای به هر یک از این ۸ کاندیدای محترم رای به جمهوری اسلامی است و آن چنان در این مسیر خردمندانه و با وسعت دید و بسیار باز و منطقی سخن گفتند و کار را بدان مرتبه رساندند و حتی گفتند ممکن است بعضی به دلیلی نخواهند از نظام اسلامی حمایت کنند اما از کشورشان که می خواهند حمایت بکنند و کشورشان را دوست دارند پس همه بیایند و در انتخابات شرکت کنند. رهبری همچنین قاطعانه آن زمان که در اولین ساعت رای گیری پای صندوق رای آمدند پس از این که باز هم خبردار نشدن حتی نزدیکان و فرزندانشان را از رای خود علنی و صریح و روشن اعلام و برای برکت رای مردم دعا کردند با صراحت هر چه تمام تر بر امانت داری مسئولان برای رای مردم و این که رای ملت حق الناس است تاکید کردند. و مجموعه این سخنان و مواضع روشن و آشکار بی گمان تاثیر قابل توجهی در حضور هرچه بیشتر مردم پای صندوق های رای و خلق این حماسه داشت. حق است و سزاوار و بایسته است که هزاران هزار بار شاکر خداوند بلند مرتبه و یکتای هستی باشیم که چنین مردم عزیز و سرافراز و غیرتمند و عزت طلبی داریم، چنین وطن گران مقدار و ریشه دار و تمدن سازی داریم، چنین رهبر خردمند و خداباور و فرزانه و مردم باوری داریم که مثل مرادش خمینی(ره) عزیز رای مردم را میزان می داند و رای مردم را مورد احترام و حرمت اتم و اکمل و سرنوشت ساز برای امروز و فردا و آینده کشور می داند، نه مثل برخی که رای مردم را تزئینی و تشریفاتی می پندارند.
خدا را باید هزاران هزار بار شکر گزارد و سجده شکر به جای آورد که مسلمانیم و دلداده قرآن و پیامبر و اهل بیت و عترت طاهرینش هستیم که هرچه عزت و شرف و سرافرازی داریم از برکت بندگی و عبودیت به درگاه خداوند رحمان و رحیم و مودت پیامبر و اهل بیت اوست.
خدا را شاکریم که لطف فرمود و دل مردم عزیزمان را برای آمدن پای صندوق های رای و خلق حماسه ای دیگر راغب کرد. خدا را شاکریم که همه سلیقه های داخل خانواده عزیز اسلامی با هر عقیده و گرایشی و با هر مذهب و زبان و قومیتی در همه جای ایران در خلق این حماسه بیاد ماندنی شرکت کردند خدا را شاکریم حتی برخی که پس از وقایع تلخ ۸۸ دلخوری ها، گلایه ها و اعتراض هایی داشته و حتی قهر کرده بودند پای صندوق ها آمدند تا آن چه را که می خواهند خودشان با رای خود مطالبه کنند. خدا را شاکریم که پس از آن فتنه ای که در سال ۸۸ و پس از آن حضور تاریخی مردم به جان مردم و نظام افتاد بار دیگر نشاط سیاسی احیا شد و ظلمی که در آن زمان به مردم و نظام شد آشکارتر شد.
خدا را هزاران هزار بار باید شکر گزارد که انتخاباتی آزاد و پرشکوه در نهایت آرامش و امنیت و متانت بدون این که کوچک ترین مشکل امنیتی یا حادثه تلخی رخ دهد برگزار شد و به حق ضرورت دارد که از تلاش بی وقفه نیروهای انتظامی و امنیتی و مجموعه وزارت کشور در برگزاری این انتخابات رقابتی اما بسیار سالم و امن و آ رام صمیمانه تشکر کرد. و خدا را شاکریم که حضور پرشکوه و مشارکت بیش از ۷۲ درصدی مردم عزیزمان حماسه ای آفرید که هم نشاط و امید جامعه را و دلبستگی و همبستگی مردم را بیشتر کرد و همزمان با اعیاد مبارک شعبانیه عید حماسه سیاسی و نشاط و شادی خلق شد و شادمانی مردم مضاعف شد هم دل شهیدان و امام و رهبری را شاد کرد و هم بدخواهان این ملک و ملت را ناامیدتر و سردرگم تر کرد و هم رای سدید و پرشمار و قابل توجه و معنی دار بیش از ۱۸ میلیونی پشتوانه رئیس جمهور منتخب مردم شد که هم دلگرمی و قوت او را برای خدمت هرچه بیشتر و صادقانه تر و موثرتر به مردم و میهن تقویت کند و هم وجاهت و قدرت چانه زنی او و کشورمان را در صحنه ها و معادلات بین المللی افزایش دهد.
و باز هم هزاران هزار بار خداوند را به خاطر نعمت های بی کرانش شکر می گزاریم و به خاطر منت و لطف بی منتهایش به این ملت و ایران عزیز.
البته به عنوان کوچک ترین فرد این ملت بزرگ و به عنوان یکی از نمایندگان افکار عمومی با رئیس جمهور منتخب و محترم کشورمان دل گفته هایی دارم که حسب وظیفه و در صورت ادامه حیات و توفیق خواهم نوشت.
کیهان:همراهان ناهمراه!
«همراهان ناهمراه!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن میخوانید؛پیروزی آقای دکتر حسن روحانی در انتخابات پرشور و حماسی اخیر، بلافاصله بعد از اعلام نتیجه انتخابات با تحلیلها و گمانهزنیهای فراوان و متفاوتی در داخل و خارج کشور روبرو شد. بیشترین حجم این تفسیرها به دو موضوع؛ «احتمال تغییرات جدی در سیاستهای کلان نظام» و «نقش و تاثیر این انتخاب بر آرایش سیاسی احزاب و جریانات داخلی» اختصاص داشت که هنوز هم ادامه دارد. یادداشت پیش روی اشارهای گذرا به نکات یاد شده دارد.
1- آقای روحانی که در انتخابات حماسی 24 خرداد با کسب اکثریت آرای مردم به ریاست جمهوری اسلامی ایران انتخاب شدهاند، اگرچه اعلام کردهاند در اداره امور اجرایی کشور سلیقهای متفاوت با اصولگرایان و سایر نامزدها دارند ولی این سلیقه سیاسی متفاوت در چارچوب سلیقههای درون نظام تعریف شده و احراز صلاحیت ایشان از سوی شورای نگهبان را در پی داشته است بنابراین، تنها رخداد تازهای که این روزها، با انتخاب آقای روحانی اتفاق افتاده- و اتفاق مهمی نیز هست- جابهجایی مسئولیت امور اجرایی کشور از یک سلیقه سیاسی به سلیقه سیاسی دیگری در چارچوب و بستر تعریف شده نظام است. رخدادی که در عمر سیو چند ساله نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بارها اتفاق افتاده است. این جابهجایی نشان میدهد که اولا؛ نگاه مردم برای حل مشکلات و از جمله مشکلات اقتصادی به درون نظام است و به قول حضرت آقا؛ «نظر دشمنان برای ملت ایران اهمیتی ندارد» و ثانیا؛ برخلاف آنچه دشمنان بیرونی ادعا میکنند، «حلقهمدیریت» در نظام اسلامی بسته نیست و مسئولیتها میتواند با انتخاب مردم در میان سلیقههای مختلف درون نظام جابهجا شود.
2- تعیین سیاستهای کلی و کلان نظام مطابق اصل 110 قانون اساسی از اختیارات رهبری است. بنابراین برخلاف هیاهوی دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها، با انتخاب آقای دکتر روحانی، سیاستهای کلان نظام تغییری نکرده و نخواهد کرد. آقای روحانی سالهای متمادی دبیر شورای عالی امنیت ملی و یکی از نمایندگان رهبر معظم انقلاب در این شورا بوده- و هنوز هم هستند- و میدانند که علاوه بر اختیار قانونی رهبری در تعیین سیاستهای کلی نظام- ولایت مطلقه فقیه- بسیاری از سیاستهای کلان با ارجاع رهبر انقلاب، در این شورا مورد بحث و بررسی قرار گرفته و نهایتاً در صورت تأیید ایشان به اجرا درمیآید. اعضای این شورا مطابق اصل 176 قانون اساسی عبارتند از؛ رؤسای سه قوه، رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح، مسئول امور برنامه و بودجه، دو نماینده به انتخاب مقامرهبری، وزرای امور خارجه، کشور و اطلاعات و برحسب موضوع، وزیر مربوطه و عالیترین مقامهای ارتش و سپاه. با توجه به نکته یاد شده، با حضور آقای دکتر روحانی در رأس قوه اجرایی کشور، هم نگرانی بعضیها و هم انتظار برخی دیگر درباره تغییر سیاستهای کلان نظام بیاساس و نشدنی است و البته ایشان نیز تاکنون چنین ادعایی را مطرح نکردهاند.
3- همزمان با انتخاب آقای روحانی، سه جریان جبهه اصلاحات، اطرافیان آقای هاشمی رفسنجانی و اصحاب فتنه تلاش گسترده و از قبل پیشبینی شدهای را برای مصادره آرای ایشان به نفع خود آغاز کردند. این تلاش با استناد به حمایت آقایان هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی از آقای روحانی صورت گرفته و ادامه دارد. جریانات یاد شده در تبلیغات و اظهارنظرهای خود به طور زیرکانهای موقعیت آقای دکتر روحانی را تضعیف کرده و ادعا میکنند چنانچه هاشمی و خاتمی از وی حمایت نکرده بودند نمیتوانست اکثریت آراء مردم را به دست آورد! این عملیات روانی گسترده و پرحجم برای مصادره آرای آقای دکتر روحانی در حالی است که؛
الف: مدعیان اصلاحات در همان اوایل کار متوجه شدند نامزد اختصاصی آنها، آقای عارف کمترین شانسی برای پیروزی ندارد و تمامی نظرسنجیها از پایینترین رده مقبولیت ایشان در میان 8 نامزد ریاست جمهوری یازدهم حکایت میکند. اصرار آقای عارف که نامزد اصلاحطلبان است آراء ایشان را کمتر و کمتر میکرد و نهایتا تصمیم به حذف ایشان گرفته شد و با وجود مخالفتها و مقاومتهای فراوان آقای عارف، او را وادار به انصراف کردند و این در حالی بود که حلقههای دوم و سوم جبهه اصلاحات- که معمولاً در جریان تصمیمهای اصلی نیستند- به شدت اعتراض میکردند که چرا نامزد اصلاحطلبان را حذف میکنید و از روحانی که هیچ قرابتی با اصلاحات ندارد حمایت میشود؟!
ب: درباره حمایت گروهها و جریانات اپوزیسیون از کاندیداتوری آقای دکتر روحانی، قبل از همه باید از هوشمندی ایشان قدردانی کرد که برخلاف خاتمی و موسوی و کروبی، نه فقط روی خوشی به این جرثومههای فساد و تباهی نشان نداد بلکه با اظهارات خود در مناظرههای تلویزیونی و تأکید بر آموزههای نظام و انقلاب- ولو با سلیقه و بیانی متفاوت- راه سوءاستفاده آنها را در مقیاس قابل توجهی سد کرد.
4- اگرچه مدعیان اصلاحات با سر و صدا و هیاهو و تیترهای اول روزنامهها و نشریات تحت مدیریت خود اصرار داشته و دارند که انتخاب آقای دکتر روحانی را پیروزی اصلاحطلبان قلمداد کنند و ایشان را وامدار و مدیون خود بدانند! ولی با توجه به نکته یاد شده؛
الف: آقای روحانی نه فقط مدیون آنها نیست، بلکه مدعیان اصلاحات به ایشان بدهکار هستند، چرا که آنان در پوشش حمایت از نامزدی آقای روحانی فرصت حضور و خودنمایی در عرصه سیاسی کشور را یافته بودند.
ب: اصحاب فتنه و برخی از مدعیان اصلاحات- تاکید میشود که برخی و نه همه آنها- بعد از وطنفروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 که با ادعای تقلب در انتخابات کلید خورده بود، در پی آن بودند که از یکسو پشیمانی خود از جنایاتی که مرتکب شده بودند را نشان بدهند و از سوی دیگر برای این شرمندگی و رسوایی پوششی دست و پا کنند. اعلام حمایت آنان از نامزدی آقای روحانی اگرچه نمیتواند مانع مجازات آنها باشد ولی پوشش مورد اشاره را در اختیارشان گذارده است. از این روی با جرأت میتوان گفت که نه فقط آقای روحانی وامدار مدعیان اصلاحات نیست، بلکه آنها به آقای دکتر روحانی بدهکار هستند، اگرچه پُز طلبکارانه گرفتهاند.
5- به اعتقاد نگارنده که با شواهد قابل ارائه فراوانی نیز همراه است، آرای آقای دکتر روحانی قبل از آن که خاستگاه گروهی و حزبی داشته باشد، خاستگاه مردمی داشته است و عوامل زیر را میتوان در کسب آرای ایشان موثر دانست.
الف: روحانی بودن که در میان مردم از اعتبار و اعتماد ویژه برخوردار است. این ویژگی از قضا در میان حلقههای اول و دوم جبهه اصلاحات منفی تلقی میشود! یکی از همین طیف طی مصاحبهای درباره آقای خاتمی- مصاحبه وی موجود است- گفته بود «گروه خونی ایشان به علت آن که روحانی است، با اصلاحات سازگار نیست!»
ب: تعدد نامزدهای اصولگرا که نهایتا هیچکدام از آنها حاضر نشدند به نفع یکی از میان خود انصراف بدهند. ممکن است گفته شود مجموعه آراء آنها نیز کمتر از آراء آقای روحانی بود که در پاسخ باید گفت؛ مردم با مشاهده تعدد آنها و مخصوصا موضعگیری برخی از آنان علیه یکدیگر در مناظرههای تلویزیونی، بیم آن داشتند که این تفاوت نظرها و کنار نرفتن به نفع دیگری رویه و روشی باشد که هنگام ریاست بر قوه مجریه نیز ادامه یابد و همانند آنچه در دولت دهم شاهد بودند برخی از تنشهای آسیبرسان را در پی داشته باشد.
ج: شرایط ناهنجار اقتصادی کشور و مخصوصا گرانیهای لگامگسیخته و افزایش جهشی قیمتها، همراه با سیاهنماییهای گسترده علیه دولت کنونی و نادیده گرفتن خدمات برجسته و بعضا کمنظیر آن از یکسو و پرداختن دولت به مسائل حاشیهای و بیتوجهی غیرقابل توجیه به مشکلات معیشتی مردم از سوی دیگر نقش فراوانی در جلب آراء به سمت آقای روحانی داشت. از این روی جناب دکتر روحانی قبل از آن که از حمایت کارگزاران و مدعیان اصلاحات تشکر کنند بایستی خود را مدیون حلقه انحرافی نفوذی در دولت بدانند!
د: تاکید آقای روحانی بر پیروی از رهبر معظم انقلاب، دو دهه نمایندگی حضرت آقا در شورای عالی امنیت ملی و... از جمله عوامل دیگری است که در همپوشانی با سایر عوامل یاد شده در کسب اکثریت آرای مردم نقش داشته است.
6- این روزها مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه در هماهنگی با رسانهها و مراکز بیرونی، اصرار دارند انتخاب آقای روحانی را با مشخصاتی که خود برای ایشان ترسیم نمودهاند، نشانه تضعیف اصولگرایی و تفکر بسیجی در این مرز و بوم قلمداد کرده و سرخوردگی آنان را دنبال کنند، و حال آن که اقتدار نظام و جایگاه برجسته کنونی آن در منطقه و جهان مدیون فداکاری بسیجیان و حزبالله پاکباخته است و این جریان الهی و انقلابی در همه عرصههای داخلی و خارجی کشور حرف اول را میزند... و شرح بیشتر در این باره را به زمان دیگری موکول میکنیم.
7- و بالاخره، اکنون آقای روحانی رئیس جمهور همه ملت هستند و به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب، باید رقابتها تبدیل به رفاقت شود و همگان برای تحقق آنچه رئیس جمهور منتخب وعده داده است به کمک ایشان بشتابند.
جمهوری اسلامی:فرصت، زیاد نیست
«فرصت، زیاد نیست»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛حضور گسترده و آگاهانه مردم در انتخابات ریاست جمهوری که به گزینش فردی معتدل و خردگرا انجامید، بدون هیچ تردیدی مصداق خلق حماسه سیاسی در سال جاری به حساب میآید.
جامعه ایران با شرکت پرتعداد و از سر دلسوزی و دغدغه در انتخابات 24 خرداد ماه نشان داد که آماده حضور فعال و تأثیرگذار در تمامی عرصههایی است که برای تعیین وضعیت آینده کشور ضرورت دارد و اگر مسئولان زمینه و بسترهای لازم را برای مشارکت مردم فراهم آورند، آنان نیز با درک روشنی که از وظایف خود دارند و با شناخت شرایط حساس کنونی از هیچ مشارکتی فروگذار نمیکنند.
اکنون زمان اقدام برای برداشتن گامهای استوار تحقق دومین حماسه فرا رسیده است. حماسه اقتصادی دومین حماسهای است که مردم و مسئولان باید در سال جاری برای خلق آن بکوشند. اما پیش از پرداختن به مقوله حماسه اقتصادی باید به این پرسش پاسخ داد که خلق این حماسه به چه لوازم و شرایطی نیاز دارد؟
برای یافتن پاسخ روشن این پرسش باید به مقوله حماسه سیاسی بازگشت. واقعیت این است که عنصر اصلی در حماسه سیاسی، مردم هستند؛ یعنی تنها با حضور و مشارکت آحاد افراد جامعه است که حماسهای از جنس حماسه سیاسی ایجاد میشود. در این میان، مسئولان باید زمینه حضور، مشارکت و رقابت سالم را میان نخبگان فراهم آورند تا مردم بتوانند در فضایی امن و سالم، بدون دخالت دولت در قامت یک بازنگر، فرد یا افراد مناسب را برای سمتهای مختلف انتخابی در ساختار قانونی کشور گزینش کنند.
در مورد حماسه اقتصادی نیز شرایط کلی، همین است، یعنی بازیگران و خالقان اصلی حماسه اقتصادی باز هم مردم هستند. این مردماند که در کسوت فعال اقتصادی، سرمایهگذار، کارشناس و حتی مصرف کننده خرد باید حضوری مؤثر و همه جانبه داشته باشند و با سرمایه گذاری، فعالیتهای مولد، برنامه ریزیهای علمی و کارشناسی و خصوصاً مصرف بهینه و صحیح، حماسهای از جنس اقتصادی آن را پدید آورند.
در حماسه اقتصادی نیز همانند حماسه سیاسی، دولت و تمامی نهادهای حکومتی باید ضمن پرهیز از دخالتهای غیرلازم و مخرب، زمینه را برای حضور فعالان اقتصادی فرآهم آورند. به عبارت دیگر مجموعه نهادهای حکومتی اعم از دولت، مجلس و قوه قضائیه باید با تلاش برای بهبود مستمر فضای کسب و کار، سرمایهگذاری و فعالیت فعالان بخش خصوصی را در تمامی حوزهها و لایهها تسهیل و تسریع کنند تا این فعالان بتوانند در فضایی سالم و امن به فعالیتهای مولد اقتصادی بپردازند.
در چنین شرایطی میتوان انتظار داشت با افزایش سرمایهگذاریها، شاهد رشد تولید ناخالص داخلی، اشتغالزایی، کاهش بیکاری، مهار تورم، بهبود تراز تجاری و نهایتاً رفاه و توسعه بیشتر کشور باشیم.
ضرورت این بایدها زمانی بیشتر خواهد شد که با نگاهی به چند سال اخیر مشخص میشود، متأسفانه دولتهای نهم و دهم با فراموش کردن نقش داوری دولت در کسوت یک بازیگر فعال و قدرتمند در زمینه فعالیتهای اقتصادی ظاهر شده و امکان رقابت، تولید و تجارت را از فعالان بخش خصوصی سلب کرده است.
از این رو از دولت یازدهم که با شعار تدبیر و اعتدال روی کار آمده است، انتظار میرود هرچه سریعتر روند نادرست و مخرب پیشین را متوقف کند و قطار اقتصاد کشور را به ریل اصلی و صحیح خود باز گرداند.
رئیس جمهور و دولت آینده باید متذکر این واقعیت باشند که افکار عمومی و جامعه ایران از آنان انتظارات فراوانی در حوزه اقتصادی دارند و از آنجا که فشارهای اقتصادی و معیشتی طی سالهای اخیر بر مردم و فعالان اقتصادی افزایش یافته است، نمیتوان انتظار داشت همدلی و همراهی مردم با رئیسجمهور منتخب برای کاهش فشارها بیش از اندازه معمول باشد. از این رو به نظر میرسد دکتر روحانی باید با کمک مشاوران و کارشناسان اقتصادی هرچه سریعتر در قالب اقداماتی کوتاه مدت، برخی فشارها را از گرده جامعه در حوزه اقتصاد بردارد یا حداقل از سنگینی و شدت آن بکاهد تا مردم به دولت جدید و تواناییهای آن اعتماد پیدا کنند و فرصت اصلاحات ساختاریتر و ریشه ایتر فراهم شود.
حماسه اقتصادی اگر آثار خود را در داخل کشور و بر زندگی عموم مردم نشان دهد، به پشتوانهای برای سیاستهای خارجی نظام جمهوری اسلامی تبدیل خواهد شد. بنابر این، از این منظر نیز باید به ضرورت تحقق حماسه اقتصادی توجه شود. اگر مسئولان اجرائی کشور در دولت آینده به وظیفه خود در تحقق این مهم عمل کنند، مردم نیز با آنها همراهی خواهند کرد. آنها باید به مردمی که قدرت شگفت انگیزی در خلق حماسه سیاسی دارند این اعتماد را داشته باشند که برای همراهی در خلق حماسه اقتصادی نیز آمادگی دارند.
رسالت:آموزهها و آمیزههای انتخابات 92
«آموزهها و آمیزههای انتخابات 92»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن میخوانید؛انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری و نیز شوراهای اسلامی پایان یافت. رکورد جدیدی از مشارکت در مردمسالاری دینی ، فرهنگ رقابت و ... به جای مانده که قابل تامل و مطالعه است. اضلاع رقابت با هوشمندی پای مداخله خارجی را از رقابتها قطع کردند که این یک گام به جلو برای صیانت از جمهوریت نظام بود.
اینکه سخنگوی دولت آمریکا انتخابات ایران را آزاد و مطابق استانداردهای جهانی نداند نشان از عدم رضایت آنها از انتخابات دوره یازدهم است. این نشان میدهد که ملت راه را درست آمده است. البته گاهی تا قسمتی حرف درستی هم زده است چرا که مشارکت در آمریکا در یکصد سال اخیر حداکثر تا 54 درصد بوده است و در این مدت میانگین آن زیر 42 درصد میباشد. حال آنکه ما یک انتخابات پرشور و حماسی را با 7/72 درصد مشارکت پشت سر گذاشتهایم. طبیعی است مورد حسادت آمریکاییها قرار گیرد.
آموزههای انتخابات 92
1- به طور طبیعی از سال 76 به بعد که روسای جمهور ما مورد اجماع نخبگان نبودند رقابت دو یا چند قطبی تعریف میشد. همیشه از دل دولت مستقر یک دولت رقیب به صورت نتیجه انتخابات ظهور میکرد. این هم سلامت و آزاد بودن انتخابات را نشان میدهد و هم نوع اراده و سلیقه مردم برای تغییرات را واتاب میداد. طبیعی بود این دوره اصولگرایان قدرت را در یک رقابت جدی واگذار کنند. البته اگر بیانضباطی سیاسی رقیب در سال 88 نبود این واگذاری بالای 7/50 درصد صورت میگرفت.
2- اصولگرایان پس از یک دهه حاکمیت به دلیل عدم مدیریت و نقد درون گفتمانی به سمت واگرایی فزاینده رفتند. آنها نتوانستند واگرایی همگرایانه را حول محور اصول و باورهای مشترک مدیریت کنند و به نامزد واحد، گفتمان واحد، برنامه واحد و تیم واحد برسند. لذا نتایج آراء نشان میدهد که مردم نمیتوانند به این تشتت و تفرق رضایت دهند.
3- گروههای مرجع در اصولگرایان طی این ده سال مقبولیت خود را در نزد مردم کاهش دادند و به تقویت گفتمان خود همت نگماردند و متاسفانه در این دوره گروههای مرجع مقبولیت خود را در نزد نخبگان و بویژه نامزدهای مطرح هم از دست دادند و تلاشها برای رسیدن به نامزد واحد به نتیجه نرسید. رای پایین مردم به اضلاع چهارگانه اصولگرایان در حقیقت هم عدم رضایت و هم نوعی تنبیه گروههای مرجع و نخبگان اصولگرا از سوی مردم تلقی میشود. این یک نکته عبرتآموز است که نباید فراموش کرد.
4- ضعف در طرح یک گفتمان متناسب با نیازهای دهه چهارم انقلاب، ضعف در همگرایی رهبران اصولگرا، ناتوانی در بسیج سازمان رای، عدم طراحی یک برنامه که یک افق روشن را ترسیم کند، اکتفا به شعارهای بدون پشتوانه اجرایی یک عدم توفیق را به اصولگرایان تحمیل کرد که اگر خوب آسیبشناسی نشود نتایج جدی خود را در انتخابات مجلس نشان خواهد داد.
5- سرمایه اجتماعی اصولگرایان در دولتهای نهم و دهم با نقد سیاه نمایانه چوب حراج خورد و با یک بیدقتی به سبد سرمایه اجتماعی رقیب ریخته شد. در حالی که خدمات دولت نهم و دهم یک رکورد بیسابقه در دولتهای گذشته است. عدم تفکیک بین برخی انحرافات و کارنامه دولت، اصولگرایان را به بیراهه برد. این کژراهه به تاراج سرمایه اجتماعی منجر شد.
6- از هماکنون میشود کار را شروع کرد تا حداقل چهال سال دیگر و یا هشت سال دیگر که عمر دولت یازدهم و دوازدهم به سر میآید قدرت را در یک فرایند مردمسالارانه و در چارچوبهای اخلاقی، قانونی و حرفهای تحویل گرفت.
در این چهار سال اصولگرایان باید نسبت به بازتولید گفتمان اصولگرایی بر مبنای تقاضاها و مطالبات جدی مردم همت گمارند. برنامه شفاف و روشن در رقابتها برای خدمت به مردم ارائه دهند تا بتوانند اعتماد گذشته را احیا کنند.
اما آمیزههای انتخابات 92 چیست؟
1- نوع رقابتهای دوره یازدهم اخلاقی و قانونمند بود. رقبا یک حیای انقلابی را در گفتگوها رعایت میکردند. افرادی که توفیق نیافتند به پاستور راه یابند به فرد پیروز تبریک گفتند. فرد منتخب اطمینان دارد حداقل آنها در اداره کشور چوب لای چرخ او نخواهند گذاشت. از همین زاویه میشود به همگرایی نخبگان و همکاری آنها در دولت آینده امیدوار بود. این رویکرد ممّد پیشرفت کشور و خدمت به مردم است. باید آن را غنیمت دانست.
2- آقای روحانی یک مجتهد، عضو مجلس خبرگان ، با سوابق روشن در انقلاب و پیش از انقلاب است. او نماینده رهبری در شورای عالی دفاع و عضو مجمع تشخیص مصلحت است. او مصداق بارز یک رجل مذهبی و سیاسی است و میتوان به او اعتماد کرد. ممکن است برخی به سوابق 4 سال اخیر او درباره فتنه و برخی دیدگاههای او نقد داشته باشند اما این نقدها مانع اجماع برای کمک و حمایت از او در پیشبرد گفتمان پیشرفت و خدمت و عدالت نیست. لذا نگاهها باید معطوف به آینده و نه گذشته باشد. او در حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ و ... براساس نگاه خود با چالشهای جدی روبهرو است. او در برابر شرارت ابرقدرتها قرار دارد. انصاف و لوطیگری حکم میکند به او کمک کنیم و تلخیهای دوران رقابت را به شیرینی دوران رفاقت تبدیل کنیم.
3- رقیب طی هشت سال گذشته همواره از بیمهری به نخبگان و عدم به کارگیری افراد کارآمد و با تجربه گله کرده است. این گوی و این میدان. باید دید آنها در عمل چقدر به این گفته عمل میکنند. هنر نخبه در ایجاد همگرایی و اجماع ملی است. اگر راهی غیر از این رود در نخبه بودن او باید تردید کرد.
آقای روحانی در اولین پیام خود به ملت پس از پیروزی گفته است؛ دست همه اعتدالگرایان، اصلاحطلبان و اصولگرایان را به گرمی میفشارد. او خود را فرزند کوچک حوزه و دانشگاه دانسته است و حق همچنین است. باید دید در عمل، او چقدر توفیق در انجام این ماموریت پیدا میکند همراهی و تعامل با سه طیف از نخبگانی که یاد کرد چقدر محقق خواهد شد. چرا که با پرچم اعتدال پا به میدان اجرا گذاشته است.
اصولگرایان قدرت را بدون اینکه از دماغ کسی خونی بیاید با ادب و احترام با پیروزی رقیب در اندازه 7/50 درصد واگذار کردند اما اصلاحطلبان 4 سال پیش با عدم پذیرش رای، برتری دو سوم رقیب را بر نتافتند و با ریختن خون دهها نفر یک چالش امنیتی بر کشور تحمیل کردند. اگر آن روز پرچم اعتدال در اهتزاز بود شاید فتنه شکل نمیگرفت. شورش بر جمهوریت با اعتدال نمیخواند. آنها 11 میلیون تفاوت رای را بر نتافتند اما اصولگرایان تفاوت چند ده هزار رای را بر تافتند و رای رقیب را با نصاب 7/50 درصد به رسمیت شناختند و به او تبریک گفتند. حال باید دید پس از فروکش کردن آن گرد و غبار و این پیروزی حاضر به آشتی با نخبگان و مردم و نظام و آغاز یک همدلی برای تضمین وحدت ملی و پرهیز از واگرایی و رفتن به سوی انسجام اسلامی هستند؟ فضای ادب و اخلاق حاکم بر این دور از رقابتها همه را امیدوار میکند به چنین سمتی حرکت کنیم.
انشاءالله.
سیاست روز:درسهای خرداد ۹۲ به خرداد ۸۸
«درسهای خرداد ۹۲ به خرداد ۸۸»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم مهدی رجبی است که در آن میخوانید؛انتخابات ۲۴ خرداد را میتوان نقطه عطف دیگری در کارنامه درخشان نظام جمهوری اسلامی دانست. انتخاباتی که باز هم غرور ملی ایرانیان را بیش از پیش افزون کرد.
اما فارغ از همه اتفاقات رقابت کاندیداهای یازدهم و جشن پیروزی یک کاندیدا، این انتخابات درسهایی را پیش روی همه قرار داد. قطعا دشمنان این نظام و مخالفان جمهوری اسلامی بیش از هرکسی باز هم از نظام جمهوری اسلامی و مردم آن درس گرفتند. هرچند تجربه و گذر تاریخ اثبات کرده است، کندذهنی آنان باعث فراموشی درسهای پیدرپی ملت ایران به آنان میشود.
اما نکته اساسی در خرداد ۹۲ پیروزی اخلاق مداری و قانونگرایی بود.
۱ـ با یک حساب سرانگشتی، در انتخابات ۸۸ فاصله نفر اول با کاندیدای دوم ۱۱میلیون و۳۱۱هزار و ۱۰۵ رای بود. در انتخابات یازدهم فاصله دو کاندیدا ۱۲میلیون و ۵۳۶ هزار و ۳۷ رای برآورد شد. نکته جالبتر اینکه رئیسجمهور منتخب یازدهم اگر حدود ۲۶۱هزار رای کمتر از آنچه امروز کسب کرده، به دست میآورد، باید در دور دوم و با نفر دوم رقابتی دیگر را آغاز میکرد. حال آنها که انتخابات دهم را یک «تقلب بزرگ» مینامیدند، پیش وجدان خود قطعا شرمنده خواهند بود. برای شرمندگی بیشتر باید گفت، اگر به طور میانگین ۴ رای از هر صندوق تغییر میکرد، حالا رئیس جمهور دولت یازدهم باید برای جمعه پیش رو نیز تلاش میکرد. کلاههایی که باید قاضی شوند، حداقل در خلوت، بازنده آنچه بر زبان راندند خواهند بود.
۲ـ اولین نفری که پس از پایان شمارش آرا به منتخب ملت تبریک گفت، نفر دوم رقابت بود. محمدباقر قالیباف در ابتدای پیامش برای جناب آقای روحانی نوشته بود: «بدینوسیله انتخاب شایسته جنابعالی به عنوان رئیس جمهور اسلامی ایران را صمیمانه تبریک عرض نموده و از خداوند متعال برای جنابعالی و دولت آینده، موفقیت و توفیق خدمت به ملت شریف ایران را مسئلت میکنم.»
این دقیقا همان شعور سیاسی و احترام به انتخاب مردم و البته قانونگرایی است. پس از آن هم سایر کاندیداها همین رفتار را انجام دادند و آمادگی خود را برای کمک به دولت آینده اعلام کردند. رفتاری که متاسفانه در خرداد ۸۸ شاهد نبودیم.
۳ـ هواداران کاندیداهایی که پیروز رقابت انتخاباتی نبودند (و البته به قول مقام معظم رهبری همه مردم پیروز اصلی انتخابات بودند) بدون کوچکترین تنشی، نظر قاطبه مردم و صداقت وزارت کشور و شورای محترم نگهبان را پذیرفتند و حتی در جشن پیروزی کاندیدای رقیب شرکت کردند. شنبه شب در خیابانهای تهران و همه شهرهای ایران شب باشکوهی بود. ترافیکی طولانی که خسته کننده نبود. یک شادی همگانی کشور را فرا گرفته بود و همه خود را پیروز انتخابات میدانستند. دیگر خبری از آتش کشیدن سطلهای زباله نبود. دیگر در خیابان شهید مطهری، اتوبوسی به آتش کشیده نشده بود. دیگر شعار «رای منو پس بگیر» سر داده نشد، دیگر کسی دنبال توجیه رای فرزند فلان استان و داماد بَهمان استان نبود و همه به خواست اکثریت مردم تمکین کردند.
۴ـ انتخابات ۲۴ خرداد نقطه اوج حماسه سیاسی مد نظر رهبر معظم انقلاب بود، اما رفتارهای قانونی، اخلاقی پس از این حضور بزرگ را هم باید حماسه سیاسی نامید. حماسهای که مردم ایران رقم زدند. اتفاقی که قطعا درسگرفته از اتفاقات تلخ خرداد ۸۸ بود.
تهران امروز:یادگاری که در این گنبد دوار بماند
«یادگاری که در این گنبد دوار بماند»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم مرتضی طلایی است که در آن میخوانید؛اطمینان قلب از صفات مردان خداست و وقتی این شاخص در ابعاد یک ملت بسط پیدا کند، آن زمان، این سکینه و اطمینان نشانه یک امت و ملت خدایی است.
شاید یکی از دلایل عجز تحلیلگران جهان از محاسبه و تحلیل وقایع سیاسی ایران، غافل بودن از رابطه امت و امام باشد. آنگاه که اطمینان قلب ناشی از صحت وعده الهی از امام تا آحاد ملت گسترش مییابد که وعده شده: «ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم» و انتخابات ما، یادگاری شد که در این گنبد دوار بماند. آنچه در خرداد داغ تهران گذشت به معجزهای سیاسی شبیه بود که شکوه مردمسالاری دینی را حتی در مقابل قدیمیترین مردمسالاریهای جهان به صحنه ظهور کشاند.
در شرایطی که تحریمها در شدیدترین حالت خود، وضعیت اقتصادی دچار فراز و نشیبهای فراوان و دغدغهها در اوج بودند، مشارکت بیش از هفتاد درصدی مردم، بیشک برای هر تحلیلگری که از کیفیت رابطه ملت و حاکمیت در نظام جمهوری اسلامی ایران بیخبر باشد غیر قابل تحلیل است.
فارغ از نتیجه حاصله، پیروزی مدل مردمسالاری دینی در میانه زمان بیداری اسلامی، شاید برجستهترین دستاورد انتخابات 92 باشد. اثبات کارآمدی مردمسالاری دینی با مشارکت حداکثری مردم، فرصتی است برای تثبیت این الگو در کشورهای اسلامی که در پی تغییر و دستیابی به مدل حاکمیتی هستند.
از سوی دیگر برای همه کسانی که در خلق حماسه سیاسی 92 مشارکت داشتند تا پیش از زمان رای گیری، تکلیف بر رقابت و سعی بر افزایش شور و نشاط انتخاباتی بود و پس از اخذ آرا و اعلام نتایج، تکلیفی جز پذیرش روندهای قانونی و تبریک به رئیسجمهور منتخب وجود ندارد. اما از پی استقرار دولت و در این برهه حساس، همه ظرفیتهای نظام و باورمندان به آن، باید مشارکت فعال و موثر در محقق کردن تدبیر و اعتدال برای پیشرفت و عدالت را رقم زنند و تحقق این هدف بلند از یکسو، سعه صدر و اعتدال دولت آینده و از سوی دیگر صدق نیت و عزم و اراده همه فعالان سیاسی و اجتماعی را طلب میکند. امید که تحقق حماسه سیاسی در طلیعه سال 92 مقدمهای باشد برای عزم و حرکت همگانی برای تحقق حماسه اقتصادی و عبور دادن کشور و ملت از این مقطع تاریخی با رهبری داهیانه مقام معظم رهبری، کوشش دولت و مشارکت نخبگان و مردم.
صاحب این قلم صادقانهترین سپاسهای خود را تقدیم پیشگاه ملت بزرگ ایران و تمامی نامزدهای محترم انتخابات و هوادارانشان به ویژه برادر و همرزم گرانقدرم جناب آقای دکتر قالیباف نموده و گرمترین تبریکها را به منتخب ملت، جناب آقای حجتالاسلام دکتر روحانی تقدیم میکند و بار دیگر آرزوی خود برای تحقق پیشرفت و عدالت را با همت دولت آینده و آحاد ملت تکرار مینماید.
آفرینش:آقای رییس جمهور سلام...
«آقای رییس جمهور سلام...»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛به لطف خدا و همت ایرانیان حماسه حضور و تجلی وحدت مردم با نظام اسلامی درانتخابات ریاست جمهوری به بهترین شکل صورت گرفت. رای هر ایرانی، به پشتوانهای محکم برای استقلال کشور مبدل شد و چشمهای منتظری را که به زمین خوردن و منزوی شدن نظام اسلامی دل بسته بودند،نا امید کرد.
آقای رییس جمهور؛ مستحضرید که دغدغه اصلی امروز مردم مسائل اقتصادی و معیشتی است. فشارگرانی و تورم مشکلات فراوانی را برای جامعه به وجود آورده است که تاب تحمل آنها بسیارسخت و طاقت فرساشده است. نبود فضای مناسب برای اشتغال و تولید، باعث شده تا بسیاری از کارگران و نیروهای شرکتی کارخود را ازدست بدهند و منبع درآمدشان قطع گردد. لذا انتظار می رود با حمایت های اصولی و علمی با فراهم کردن زمینه مساعد برای سرمایه گذاران، چرخ توسعه اقتصادی را مجدداً سرعت بخشید.
آقای رییس جمهور؛ بسیاری از جوانانی که با شور و اشتیاق در خیابانها از شما حمایت می کردند و برای شما جشن پیروزی گرفتند، هرکدام به نوعی طعم تلخ بیکاری را چشیدهاند. بسیاری از آنها به سبب مشکلات مالی از امر ازدواج بازماندهاند و خطر اعتیاد و فساد آنها را تهدید می کند.
آقای رییس جمهور؛ خیل کثیری از نخبگان سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی که درمیدان انتخابات حامی شما بودند، بعضاً پشت درب بی تدبیری مانده و از حضور درعرصههای مدیریتی و اجرایی بازمانده اند. لذا توقع دارند که با توجه خاص شما دربکارگیری از نیروی انسانی ماهر، توانایی خود را درعرصه آبادانی کشورشان به منصه ظهور برسانند.
آقای رییس جمهور؛ فضای کشور از کشمکش و بازی های سیاسی خسته است، همانطور که وعده اعتدال را سرلوحه دولت خود قرار داده اید، رویهای را پیش گیرید که درآن از حضور تمامی پتانسیلهای ارزشمند کشور، فارغ از آنکه به کدام حزب و گرایش سیاسی تعلق دارند، درعرصه خدمت رسانی به کشور وملت فراهم شود، تا بیش از این سرمایههای انسانی فدای نگرش های حزبی و سیاسی نگردند.
حال که شما درپیکار رقابت پیروز شده اید، ضروریست تا این عرصه را به میدان رفاقت تبدیل نمایید. مردم انتظار دارند چهرهها و خدمگزاران کشورشان درکنارهم و با وحدت مشکلات را برطرف سازند.
آقای رییس جمهور؛ امروز درزمینه سیاست خارجی ، نوع نگاه جهان به ایران راضی کننده نیست. دنیا در پی منزوی کردن ما و سیاه نمایی و ایران هراسی است. این برای ایران و ایرانی پذیرفته نیست که با این سطح از رشد علمی، فرهنگ و تمدن غنی از سوی شوراهای مختلف کشورها مورد سرزنش و اتهام قرار بگیرد. مردم انتظار دارند تا نقش و چهره با صلابت ایران اسلامی برای جهانیان هویدا گردد.
آقای رییس جمهور؛ این راهم بگوییم که ما پشتیبان و دست در دست شما نهادهایم تا ایران عزیز را از این پیچ تاریخی به سلامت عبور دهیم.
حمایت مردمی از حکومت و دولتشان صبغهای طلایی دارد لذا با سلامی گرم حضور شما را درعرصه خدمتگزاری به فال نیک می گیریم. پس "سلام امروز"ما را پذیرا باشید و ما به همراه مردم منتظر "جوابسلام" فردای شما، که تحقق وعدههای داده شده و رسیدگی به مشکلات مردم باشد، خواهیم ماند...
حمایت:تغییر ذائقه سیاسی مردم
«تغییر ذائقه سیاسی مردم»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم مصطفی رضاحسینی است که در آن میخوانید؛حماسه سیاسی که مردم در روز جمعه خلق کردند جدا از پیام جهانی خود، پیامهایی نیز برای مسؤلان جمهوری اسلامی و گروههای سیاسی نظام داشت؛ اینکه چرا امروز ذائقه سیاسی مردم تغییر کرده است و ترجیح دادهاند رییسجمهوری متفاوت با افکار و عقاید مسئولان قوه مجریه طی سالهای اخیر انتخاب کنند به چند عامل مهم بازمیگردد:
1- دولتهای نهم و دهم اگرچه در ابتدا توانستند با شعارهای خود تا حدی انتظارات مردم را برآورده کنند، اما با گذشت زمان و بیتدبیری آنان ثابت شد که این بیتدبیری برای مردم در حوزههای مختلف به ویژه اقتصادی مشکلات زیادی به وجود آورد؛ این مشکلات تا حدی افزون شد که گروهی حامیان دولت نیز به صف مخالفان وی پیوستند و سیاستهای اقتصادی دولت را مورد نقد قرار دادند.
2- طی سالهای اخیر مردم از بداخلاقیهای سیاسی که به دلیل افراطیگری به وجود آمده بود، خسته شده و ناراضی بودند؛ افراطیگری به حدی رسیده بود که یک گروه تنها خود را صاحب کشور میدانست و سایر سلیقهها و گروهها را با بهانههای مختلف طرد میکرد؛ از اینرو، مردم که از افراطیگریها به ستوه آمده بودند، ترجیح دادند به سمت نامزدی بروند که در خط اعتدال حرکت کند.
3- از سوی دیگر مردم به خوبی این واقعیت را درک کردند که کشور به رییسجمهوری نیاز دارد که در باره کشورهای جهان به دنبال ایجاد تنش و هیاهو نباشد؛ غوغاآفرینی در عرصه سیاست خارجی که طی سالهای اخیر بر اثر نوع نگاه حاکم به سیاست خارجی به وجود آمده بود، مشکلات بسیاری برای کشور به وجود آورد؛ تا جایی که امروز بسیاری از کسانی که خود در به وجود آمدن وضع فعلی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم (حمایتهایی که از دولت کردند) نقش دارند، منتقد شدهاند و این سیاست را نمیپسندند. مردم با این انتخاب نشان دادند که سیاست خارجیای را میپسندند که ضمن رعایت سه اصل عزت، حکمت و مصلحت، با کمترین هزینه منافع ملی کشور را تأمین کند و با موضعگیریهای نادرست بیدلیل برای کشور هزینهتراشی نکند.
وطن امروز:آقای هاشمی! میدانید چرا ؟!
«آقای هاشمی! میدانید چرا ؟!»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم مسعود دهنمکی است که در آن میخوانید؛پیام آقای هاشمی پس از انتخابات اخیر مبنی بر سلامت کامل انتخابات برای کسانی که 4 سال پیش با پیام همسر مکرمه ایشان و همفکرانشان قاعده بازی مردمسالاری را به هم زدند و به جای تبریک به رقیب به آتشافروزی پرداختند، شگفتانگیز است.
نه فقط حضرت ایشان بلکه عموم کسانی که پرچم مدارا و تسامح و تساهل و دموکراسی و تحمل مخالف و روشنفکری را مانند چماق بر سر منتقدان خود میکوبند تعریف دوگانهای از دموکراسی دارند. در منظر این دوستان اگر نامزد پیروز فرد مورد نظر آنها باشد ایران بهترین شکل دموکراسی را دارد و اگر نامزد پیروز رقیب یا مخالف آنها باشد تقلب و مهندسی آرا نام میگیرد.
اساسا این گروه همه چیزشان شبیه هم است. در حوزههای فرهنگی و اجتماعی و حوزه اندیشه هم اینگونه رفتار میکنند مثلا در همین سینما اگر فیلم مد نظر آنها بفروشد میگویند مخاطب اندیشمند و فرهیخته ولی اگر فیلم از آن فرد همفکر آنها نباشد، میگویند فیلم عوامپسند است و مردم سادهپسندند.
اگر در مطالب و ابراز نظرشان توهین و فحش باشد، میگویند آزادی بیان است ولی اگر جواب بدهی، میگویند هوچیگری و نقد ناپذیری.
اگر سوال کنند، اسمش آزادی اندیشه است ولی اگر سوال کنی، میگویند تفتیش عقاید است.
اگر سطل آشغال و بانک و اتوبوس آتش بزنند، اسمش اعتراض مدنی است ولی اگر در برابرشان اعتراض کنی، چماقدار و خشونتطلب مینامندت.
در یک کلام حوزه سیاست، فرهنگ و مدیریت فقط باید در انحصار آنها باشد و از منظر آنها مخالف خوب مخالف مرده است.
انگار غربیها هم این منش را دارند؛ نمیدانم کدامیک از هم آموختهاند. القاعده خوب القاعدهای است که شیعه بکشد القاعده بد القاعدهای است که انسان غربی را بکشد. دیکتاتور خوب دیکتاتوری است که در بحرین شیعه بکشد.
آری! این چنین است برادر!
اگر کسانی که در هر دوره پیروزی رقیب را به این آسانی میپذیرند و به جای سطل آشغال آتش زدن پیام تبریک برای مخالف خود میفرستند، روشنفکر نیستند، توصیه میکنم به این منش خود افتخار کنند ولو اینکه همیشه از نظر اصلاحطلبان و روشنفکرنمایان متهم باشند.
به هر حال امیدوارم مدعیان روشنفکری و دموکراسی آداب برد و باخت را در همه حوزههای فرهنگی و سیاسی یاد بگیرند و انتخاباتشان مثل جشنواره سینماییشان نباشد.
شرق:پیوند دیپلماسی و مسایل سیاسی داخلی
«پیوند دیپلماسی و مسایل سیاسی داخلی»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم محمد صدر است که در آن میخوانید؛در سالهای اخیر که پیرامون چرایی برخی ناکامیها در سیاست خارجی مورد پرسش خبرنگاران و عامه مردم قرار میگرفتم همواره تاکید داشتم که سیاست خارجی، ادامه سیاست داخلی یک کشور است؛ پس دیپلماسی موفق زمانی ایجاد میشود که دولت در موضوعات داخلی کشور خود، موفق عمل کند و مورد حمایت قاطبه مردم، تشکلهای سیاسی و نخبگان قرار گرفته باشد.
در گفتوگوهایی که بهویژه با روزنامه «شرق» داشتم، یادآوری کردم که تعریف از دیپلماسی «کارآ» و «پویا»، عبارت است از گسترش رابطه با همه کشورها و سازمانهای بینالمللی که نتیجه محتوم آن، ساخت «وجاهت بینالمللی» برای کشور است. این مهم، زمانی امکان وقوع دارد که در داخل کشور، توسعه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، آزادیهای سیاسی و رعایت حقوق شهروندی مورد توجه قرار گیرد. راهبردهای اساسی در دیپلماسی، «تشنجزدایی» و «اعتمادسازی» است.
وقتی یک رییسجمهور و سکانداران سیاست خارجی او با این راهبرد قدم به میدان تعاملات جهانی میگذارند، خارجیها به صرف شعار به این نمایندگان اعتماد نمیکنند. همانگونه که در سالهای اخیر نیز سخنانی در قالب شعار درباره محدودیتنداشتن برای رابطه با کشورها و ملتها عنوان شد اما واکنش مثبت جهانی را برنیانگیخت. عمده دلیل این عدمتوفیق آن بود که طرفهای خارجی نخست به عملکرد داخلی دولت، مینگرند. نمود توسعه سیاسی، انتخابات با قواعد روشن دموکراسی است که خوشبختانه در روزهای اخیر، شاهد آن بودیم. رقابتی سالم برگزار شد و رییسجمهور منتخب مردم، معرفی شد.
نتیجه این اقدام، گشودهشدن درهای جامعه جهانی به روی ایران است که انتخاب آقای روحانی، این مهم را به ارمغان آورده است. این انتخابات میتواند امکان تکرار فضای جهانی پس از دوم خرداد76 را فراهم سازد. در آن زمان دبیرکل وقت سازمان ملل گفت: «انتخابات در ایران، یک موضوع سیاسی داخلی نیست بلکه موضوع مهم بینالمللی است.» وی ادامه داد که انتخابات دوم خرداد، به گونهای برگزار شده که در آزادترین کشورها برگزار میشود.
انتخابات 24 خرداد نیز به جز تاثیرات داخلی، در جامعه بینالملل موثر واقع شده و برخلاف آنچه گفته میشد حاکمیت به دنبال فرد دیگری است، این انتخاب مردم بود که بهعنوان رییسجمهور منتخب، اعلام شد. در چنین شرایطی، شخصیتهای بینالمللی، وزرای خارجه، روسای جمهور و کسانی که در جامعه جهانی صاحب جایگاه معتبر هستند، پیامهای تبریک خود خطاب به ملت و رییسجمهور منتخب را با احترام، ابراز میکنند. نکته مهم دیگر اینکه در این انتخابات، شخصیتهای مهمی نقش داشتند که در راس آنها باید از جناب آقای خاتمی نام برد.
نام خاتمی و هاشمی برای جامعه جهانی، بهعنوان شخصیتهای قابل اعتماد و احترام جمهوری اسلامی، شناخته میشود. آقای خاتمی در 9 ماه اخیر، زحمات زیادی را متحمل شد تا این انسجام شکل گیرد. حمایت آقای هاشمی نیز موثر افتاد و خلاصه اینکه عقلانیت و توسعه سیاسی ابتدا در اصلاحطلبان دیده شد و با اقدام ارزشمند و الگوساز جناب عارف به اوج رسید و با اقبال عمومی مواجه شد.
نکته پایانی را نیز به مواضع خود آقای دکتر روحانی در شعارها و مناظرههای انتخاباتی اختصاص میدهم. علاوه بر این، جامعه بینالملل به دلیل مذاکراتی که ایشان در دوره اصلاحات در موضوع هستهای داشت، به خوبی او را میشناسد. آنها میدانند منتخب ملتمان ضمن پایبندی به منافع ایران، به دنبال روش معقول و دستیابی به توافقاتی برپایه «برد – برد» از طریق مذاکره و تعامل است تا علاوه بر حفظ منافع و حقوق ایران، ابهامات بینالمللی در بحث هستهای را نیز برطرف سازد.
بهار:ما پیروز شدیم
«ما پیروز شدیم»عنوان سرمقاله روزنامه بهار به قلم کسری نوری است که در آن میخوانید؛انتخابات به پایان رسید. «ما» پیروز شدیم. بغض یخزده فروخفتهای که سالها راه نفس کشیدنمان را بسته بود، با گرمای نفس مردم سرزمینمان آب شد.
حالا ما دوباره کبوترهایمان را پرواز خواهیم داد. فریاد میزنیم. شادمانی میکنیم. بالاخره یک روز خوب فرارسید تا زخمهای توهین و تحقیر را که سالها روح و شرافتمان را خراش میداد، التیام دهد.
انتخابات به پایان رسید. ما پیروز شدیم. حالا نوبت ماست که دردهای تلمبارشده در سینههایمان را مشتی کنیم برای فروکوفتن بر فرق آنهایی که به شکار کرامت و امیدمان آمده بودند. آنهایی که حتی تا شب انتخابات با کینه و تهدید، خطابمان میکردند و خطونشان میکشیدند.
انتخابات به پایان رسید. ما پیروز شدیم. حالا نوبت ماست که ...
اما نه؛ اندکی درنگ باید؛ انتخابات به پایان رسید؛ اما خوب میدانیم که گروه و باند «ما» پیروز نشد. این مردم خسته و رنجدیده سرزمینمان بودند که پیروز شدند. این «اصلاحات» بود که پیروز شد. این «اعتدال» بود که سرافراز شد. حالا ماییم و عهدمان با اصلاحات و اعتدال. همان تفکری که ما را به چشمپوشی از «انتقام» و عقدهگشایی فرامیخواند. این «ما»، اصلاحات است، اعتدال است، ملت ایران است.
انتخابات به پایان رسید؛ ولی همچنان نیازمند «اجماع» و «ائتلاف» جوانمردانهایم؛ اما اینبار رنگوبوی ائتلاف، باید متفاوت باشد. اکنون اجماع و ائتلافی میخواهیم نه از جنس سیاست و در میدان انتخابات که از جنس عشق و امید و در پهنه «ایران».
ائتلافی شد و انتخابات به پایان رسید و از دلش دکتر حسن روحانی به عنوان منتخب ملت به ریاستجمهوری رسید.
انتخابات به پایان رسید. «ما» پیروز شدیم؛ اما هوشیاری، اصلاحطلبی و اعتدال ایجاب میکند، راه را بر سهمخواهی و غنیمتگرفتن نیز سد کنیم.
خواستیم اصلاحات پیروز شود تا شایستگان زمام امور را به دست گیرند.
آمدیم تا پرچم اعتدال و اصلاحات را برافراشته کنیم تا افراد بزرگ، لایق و اهل تدبیر حاکم شوند، بیآنکه خطکشی کنیم و تبارشناسی، که از کدام قوم و قبیلهاند. مهم پایبندی به پیشرفت و آبادانی ایران در چارچوب نوخواهی و اعتدال، تدبیر و عقلانیت است.
آقای روحانی فردی باهوش و اهل تدبیر است. از مشورت بزرگانی همچون آقایان هاشمی و خاتمی نیز بهره میبرد و تصمیمهای اصولی خواهد گرفت؛ اما تجربه نشان داده است که در آغاز شکلگیری دولت، خیلیها بوی کباب به مشامشان میرسد. بهویژه آنکه در این سالها، دیدیم و دیدند که خیلیها با جیب خالی و انبان فکری- مدیریتی خالیتر آمدند و در آخر اگر هم بر توش و توان فکریشان افزوده نشد، اما با جیب پر رفتند!
بیهیچ تعارفی باید هشدار داد که شاید برخی بر این وسوسه و باور باشند که نباید از جماعت نوکیسهای که در این چند سال بر خیلی جاها مدیریت کردند و در یک کلام دیر آمدند و زود رفتند، کم بیاورند! شاید برخی به تأسی از آنها بخواهند به سفره این ملت درمانده چنگ اندازند؛ البته اگر چیزی در این سفره باقیمانده باشد!
اما دولت تدبیر و امید به همان میزان که از عقدهگشایی و انتقام دوری میکند باید برای تحقق اهداف و برنامههای متعالیاش از به کارگیری نیروها و مدیرانی که شاید برای توصیف آنها نتوان عبارتی مناسبتر از «تازه به دوران رسیده» استفاده کرد، دوری جوید. این به معنای چشمپوشی از مدیران جوان و تازهنفس نیست؛ بلکه به بیان سادهتر به معنای گماردن افراد «چشمو دلسیر» بر سر مناصب و مسئولیتهاست. اکنون همه آنهایی که در راه اصلاحات و اعتدال خوندلها خوردهاند، مراقبت از جوانههای نشاط و امید را که از بطن انتخابات 24 خرداد سربر آورده است وظیفه خود میدانند.
در این راه، دوری از خشم، انتقام و رفتارهای افراطی، در عین پایمردی و ایستادگی بر اصول اساسی اصلاحات و اعتدال و همچنین نظارت مستمر و خودانتقادی از دولت تدبیر و امید که دوستانمان عهدهدار ادارهاش خواهند بود را تنها راه چاره میدانیم زیرا:
«انتخابات به پایان رسید؛ اصلاحات و اعتدال پیروز شد؛ ما پیروز شدیم.»
ابتکار:انتخاب روحانی مصداق بازی برد – برد
«انتخاب روحانی مصداق بازی برد – برد»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم هادی وکیلی است که در آن میخوانید؛اگر چه انتخابات را به بازی برد – باخت تعبیر میکنند ولی میتوان آنرا به بازی برد – برد تغییر داد. ساده ترین صورت مسئله همان رقابت برد – باخت است.
اینکه یک نفر پیروز و دیگران شکست خورده قلمداد شوند و گروههای حامی نیز به همین ترتیب نام گذاری شوند ولی با تحلیل درست شرایط، انتخابات دوره یازدهم مصداق بازی برد – برد میباشد. مردم در طول سالیان متوالی شاهد بازی برد و باخت و یا باخت – باخت در صحنه سیاسی بودند.
انتخابات 84 صحنه بازی برد – باخت شد. گروهی خود را پیروز صحنه دیدند و بر گروه بازنده تاختند مردم نیز در بازی برد – باخت شریک شدند و تقسیم شدند گروهی آرم خودی گرفتند و بقیه مارک غیر خودی خوردند. انتخابات 88 صحنه بازی باخت – باخت شد. در آن انتخابات هم نظام بازنده بود و هم مردم تا پایان چهار سال در افسردگی بسر بردند. کمتر اتفاق افتاد که بازی بر مدار برد – برد قرار گیرد هر گاه هزینه بازی کمتر و فایده آن بیشتر باشد، آنگاه صحنه به بازی برد – برد تبدیل میشود.
انتخابات 24 خرداد 92 سر آغاز فصل جدیدی در ساحت سیاست ایران است. این نتیجه در حالی بدست آمد که گفتمان اصولگرایی به بن بست رسیده بود و مردم هم به دلیل نا کار آمدیها در نقطه نا امیدی و انفجار قرار داشتند. فضای کشور در نتیجه پروسه غیر منطقی به نقطه بحران و غیر قابل تحمل رسیده بود.
افراطی گری،جزم اندیشی، نابسامانی مدیریتی، فردی شدن اداره کشور، حذف فله ای نخبگان به همراه فشار طاقت فرسای اقتصادی؛ عرصه را بر مردم تنگ و پایههای اعتماد عمومی را سست و اخلاق عمومی را تخریب نموده است. اکثریت مردم اگر چه خاموش ولی ضرورت تغییر را با تمام وجود پذیرفته بودند. هر کسی با نگاه منصفانه متن خواست مردم را آنالیز میکرد متوجه عمق این گستها میشد.
به صورت طبیعی تمام نگاهها به مرد سیاست ورز پنجاه سال گذشته ایران دوخته شده بود. همه بخصوص نخبگان امید به نقش آفرینی آیت ا... هاشمی رفسنجانی داشتند. از همین روی ثبت نام ایشان موجی از امید را بر انگیخت ولی خبر رد صلاحیتش همچون آبی بر آتش امید مردم بود. ولی به حکم سنت الهی « گر ببندند دری ز حکمت گشایند در دیگری » حضور جناب روحانی، سوسوی امید مردم را روشن نگه داشت.
روند مناظرهها و حمایت آقایان هاشمی و خاتمی این روزنه را به دروازه آرزوها تبدیل کرد و ناگهان ظرف 24 ساعت مانده به پایان مهلت تبلیغات، سیل راه افتاد و حسن روحانی با گفتمان اعتدال همچون سدی بر سر راه این سیل قرار گرفت و انرژی مردم را که در حال تحلیل رفتن و احیاناً زیر زمینی شدن بود آزاد ساخت و آنرا به فرصت حیاتی برای کلیت نظام تبدیل کرد.
انتخابات که در صورت تنگ نظری، بی تدبیری، منفعت طلبی جناحی میتوانست به یک تهدید ویران کننده در قالب بازی باخت – باخت تبدیل شود، با درایت و تجربه اتفاقات 88 به یک بازی برد – برد برای همه اطراف قضیه تبدیل گردید. میزان مشارکت صورت گرفته و نتیجه بدست آمده برای همگان غیر منتظره بود مدتها بود که تلاش میشد با رفتارهای خرد ستیز چنان القاء شود که حضور مردم بی فایده و رئیس جمهور از پیش تعیین شده میباشد. اما رفتار منطقی دستگاههای مختلف و آگاهی روز افزون مردم بر القائات فائق آمد و این یعنی اینکه نظام و مردم به صورت یکسان در این برد شریکند. حالا چشمها به کلید تدبیر شیخ معتدل دوخته شده است.
اگر اجازه دهند فرهنگ اعتدال و خرد ورزی حاکم گردد بی شک همه طعم شیرین برد را خواهند چشید.
دنیای اقتصاد:انتخابات، وحدت ملی و اقتصاد
«انتخابات، وحدت ملی و اقتصاد»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن میخوانید؛ انتخابات در همه جای جهان، امری مهم و عمومیترین کنش سیاسی است. مطابق روال معمول در جهان، انتخابات عرصه رقابت بر سر اثبات تواناییها و کارآمدیها و در شکل عریانتر آن، میدان کارزار احزاب و افراد برای کسب قدرت است.
این وجه بنیادی انتخابات، یعنی رقابت و کارزار، واقعیتی است که حول رابطه احزاب و جناحهای سیاسی شکل میگیرد و لاجرم آکنده از خودستایی و دیگرستیزی است. این رابطه مدتها پیش از انتخابات شکل میگیرد، در موعد تبلیغات انتخاباتی به اوج میرسد و در فردای انتخابات رسما تمام میشود؛ گرچه پس لرزههای آن تا مدتها میماند. پس، وجه عمومی انتخابات، کارکردی تکنیکی دارد و در واقع کنشی اداری برای تغییر کارگزاران امور دیوانی و تقنینی است. اما علاوه بر این خصلت عام، در هر کشوری عنصر یا عناصری اختصاصی هم در کارند که موجب میشوند انتخابات علاوه بر عناصر عمومی و جهانشمول، پارهای خصال بومی به خود بگیرد و کارکرد چندگانه پیدا کند. در جمهوری اسلامی ایران، به اقتضای پارهای واقعیتهای سیاست داخلی و سیاست خارجی و تبعات اقتصادی بر آمده از آنها، انتخابات ویژگی و قابلیت ترمیم نظام سیاسی را نیز دارد. این کارکرد انتخابات در همه ادوار- بدون استثنا- وجود داشته است. از بهار 1358 تا تابستان 1360 دو همه پرسی و سه انتخابات در ایران برگزار شد که کارکرد مشترک آنها اثبات استقرار نظام بود.
در تابستان همان سال دو انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد که خصلت مشترک آنها، اثبات توانایی نظام سیاسی برای عبور از بحرانها بود. این دو انتخابات بهعلاوه انتخابات مجالس60 دوم و سوم و ریاستجمهوری سوم در هنگامه دفاع مقدس برگزار شد و جمهوری اسلامی با آنها نشان داد که در زمان جنگ هم- که تعطیل انتخابات قابل توجیه است- حاضر به تعطیل جمهوریت نظام ولو به صورت موقت نیست. انتخابات سالهای 1368 به بعد نیز عمدتا ناظر بر قدرت خود ترمیمی جمهوری اسلامی و فائق آمدنش بر مشکلاتی مانند جنگ و چندپارگی در اردوگاه یاران انقلاب (از سال 1366 به بعد) بوده است.
بی جهت نیست که در همه این ادوار، پیش و پسِ هر انتخاباتی در ایران متفاوت بوده و هر انتخاباتی بر ظرفیتهای مادی و معنوی کشور چیزهایی افزوده است.
تحولات انتخاباتی ایران از سال 1384 به بعد اگر چه همانند دورههای پیش از آن، میدان نمایش ظرفیتهای قانونی نظام بود، در زمینهای متفاوت با روح غالب در سالهای پیش از آن رقم خورد و موجب پارهای آزردگیها، بدگمانیها و انشقاقها شد که بر ظرفیت خودترمیمی نظام تاثیر سوء گذاشت. این تحولات تلخ بر رقابتهای سیاسی، رخت خصومت پوشاند و ادبیات سیاسی رقابت انتخاباتی در جمهوری اسلامی را که تا پیش از آن فاخر و نجیبانه بود، کمملاحظه و تاحدی خشونت بار کرد. انتخابات امسال، در واقع واکنشی خیراندیشانه و پاکدلانه توسط نامزدهای انتخابات و هواداران ایشان به روزگار اخیرالذکر بود که موجب اعاده ادبیات پیشین و افزایش قدرت خودترمیمی نظام جمهوری اسلامی شد.
توافق همگانی نامزدها بر سر این موضوع که کشور با وجود همه ظرفیتها و قابلیتها و تواناییهایش، به سوءمدیریت گرفتار شده و پارهای اعمال و اقوال سالهای اخیر در خور جمهوری اسلامی ایران نیست، مقدمهای است بر ساماندهی نظری و عملی جنبش بازگشت به ریشههای فاخر نظام که غفلت چندساله از آن موجب نقارِ ناخواسته در میان اجزای نظام شده است.
مراد از بازگشت، رجوع به علما و اعاظم دینی است که در سالهای اخیر به جهت برخی رفتارها آزرده خاطر شدند؛ رجوع به بزرگان سیاست و فرهنگ و اقتصاد است که بسیاری از ایشان بر خلاف میل خودشان و با وجود شوق فراوان برای کمک به اعتلای ملک و مذهب، خانه نشین شدهاند؛ دلجویی از دانشگاهیان و دانشجویانی است که مشتاق خدمت به ملت هستند، اما بر اثر تنگ نظریها، عزلت گزیدهاند؛ دعوت از کارشناسان ایرانی هجرت کرده است که لابد بسیاری از ایشان، میهن را به غربت ترجیح میدهند. با چنین سازماندهی نظری و عملی یا هر شکل متصور دیگر میتوان به حل مسائل بنیادی کشور پرداخت.
مسائل کلان کشور که به گفته نامزدهای انتخابات و از جمله رییسجمهور منتخب، درخور اعتنای جدی و بعضا تجدیدنظرهای اساسی است، عبارتند از: بازسازی اعتماد عمومی و عنایت به پایگاه اجتماعی که سنگ بنای نظام سیاسی و اقتدار ملی و تامینکننده منافع و امنیت ملی است؛ چارهاندیشی مبنایی در باب اقتصاد و در رأس آن انتظام بخشی به امور مالی و تولیدی، مهار تورم، ایجاد اشتغال و بسط ید بخش خصوصی در چارچوب ابلاغیه اصل 44 قانون اساسی؛ درخواست کمک از اهالی فرهنگ و معارف اعم از حوزویان و دانشگاهیان برای روشنگریهای بنیادی در باب حلقههای مفقوده اخلاقی؛ اداره کارشناسانهتر سیاست خارجی و به ویژه پرونده هستهای با محوریت حفظ حقوق هستهای با کمترین هزینه و دفع فشارهای موجود، عقلانی کردن رفتارهای سیاسی و خشونت زدایی از سیاست و وارد کردن شمار هر چه بیشتری از فعالان سیاسی ِملتزم به قانون اساسی به میدان سیاست. اینها و موارد دیگری که میتوان افزود، میتواند اجزای پروژهای ملی و پاسخی قدرشناسانه به مردمی باشد که بر خستگی و رخوت خود چیره شدند و به میدان انتخابات آمدند و سیاستمداران را به وحدت ملی و همبستگی برای حل مشکلات فراخواندند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد