طی این 87 سال زندگی و دفترهای شعری که از شما منتشر شده، آیا توانستید حرف خود را در شعرهایتان بزنید؟
من مشکلی دارم که کمی ناراحتم میکند. معمولا هر کس شعر را برای همنسلان خودش میگوید تا با آن ارتباط برقرار کنند. جوانها از من انتظار دارند شعر سپید بگویم، اما به دلیل اختلاف سنی شاید شعرهای سپید من خیلی با فضای ذهنی جوانان جور در نیاید. شاید جوانترها بیشتر با شعرهای سپید همنسلان خودشان بیشتر ارتباط برقرار میکنند. همنسلان من هم عمدتا شعر سپید را شعر نمیدانند. حتی برخی از آنها هنوز شعر نیمایی را هم شعر نمیدانند و همین باعث میشود مخاطب کتابم کم باشد و معمولا کتاب هایم در تیراژ هزار نسخه منتشر میشود. اما مجموعههای سپید شاعران سی چهل ساله مخاطب بیشتری دارد. البته کتاب من مخاطب خودش را دارد. خبر دارم کتابم به محض اینکه چاپ میشود مخاطبان در شهرهای مختلف مثل صومعهسرا یا آبادان بلافاصله آن را میخرند. 500 ـ 400 نسخه سریع فروخته میشود و مابقی بتدریج فروخته میشود.
درباره نظر جوانها نسبت به شعرهای سپید خودتان صحبت کردید. نظر شما درباره شعر جوانها چیست؟
شعر جوانها خیلی خوب است. آنها شعرهای مستقل میگویند و هرکس زبان خودش را دارد. اما مشکل شعر جوانها این است که پشتوانه ادبی ندارد. این باعث میشود بعد از 30 ـ 20 سال به مشکل بخورند. با این حال هنوز هم به شعر جوانها بیتوجهی میشود. در شهرستانها برای کتابخانههای عمومی معمولا دیوان شاعران کلاسیک را میخرند؛ آن هم در تیراژهای بالا. در صورتی که اکثریت با جوانهاست.
این حرف بارها مطرح شده که شعر شاعران جوان فاقد پشتوانه ادبی است. این پشتوانه ادبی چه کمکی میتواند به شاعران جوان کند؟
جوانهایی که پیش خود میگویند شعر کلاسیک از بین میرود، اشتباه میکنند. امروز گفتوگویی با علیرضا طبایی که از شاعران همنسل من است، میخواندم. او نیز همین را گفته بود. شما اگر شاعران بزرگ جهان مثل تیاس الیوت را هم نگاه کنید میبینید آنها پشتوانه ادبی دارند و حرف آخر را کلاسیکها میزنند.
پس چرا خودتان شعر کلاسیک نمیگویید؟
خودم کمتر میگویم. اما اگر بنشینم میتوانم 50 غزل بگویم. منتها مصنوعی میشود. طبعم بکشد شعر نیمایی هم زیاد میتوانم بگویم، اما ترجیح میدهم بیشتر شعر سپید بگویم.
شعر دهههای اخیر در مقایسه با شعر دهههای 40 و 50 چه جایگاهی دارد؟ آیا جلوتر است یا عقبتر یا همچنان در حال درجا زدن است؟
در دهه 80 و 90 و حتی 70 تمرکزی برای شعر وجود نداشت. شما مقدار معینی آب را در نظر بگیرید، اگر این آب را در سطل بریزید عمق دارد، ولی وقتی همان مقدار آب را داخل یک حوض بریزید دیگر عمقی ندارد. شعر دهه 80 و 90 هم اینطور است. تمرکز و عمق ندارد. به همین دلیل معلوم نیست در آینده کجا خواهد نشست. اما دهه 40 دهه تثبیت شعر بود. به همین دلیل وارد تاریخ شد. شعر دهه 80 و 90 در حالت تعلیق است. میان آسمان و زمین گیر کرده است. آیندگان باید نظر بدهند که این شعر چقدر نفیس و فاخر بوده و چه کمکی به ادبیات فارسی کرده است. البته شعرهای خوبی هم میان آنهاست، اما بهطور کلی شعرهای اخیر فاقد پشتوانه ادبی هستند. در تمام دنیا هیچ شاعری تثبیت نمیشود مگر آن که پشتوانه ادبی داشته باشد. کلا در هنر پشتوانه اهمیت دارد.
شما با خیلی از چهرههای سرشناس شعر نو در ارتباط بودید. هم به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ تاثیرپذیری و تاثیرگذاری. بیش از هر کسی، کدام شاعر معاصر بر شما و شعرتان اثر گذار بوده است؟
بیشتر از احمدرضا احمدی خوشم آمد. البته شاملو خیلی طرفدار دارد و باید گفت اگر شاملو نبود احمدرضا احمدی هم نبود یا حداقل دیرتر به جایگاهی که رسیده، میرسید، طبع شاملو قویتر از احمدی است. این وسط برخی شاعران هم خیلی کتاب چاپ کردهاند، اما هرگز موفق نشدهاند. حالا نمیخواهم اسمشان را ببرم، ولی اینها ممکن است طی ارزیابیهایی که در آینده صورت میگیرد، از جایگاه و سکویی که امروز در آن ایستادهاند، سقوط کنند. حتی برخی میگویند اصلا شعر آنها شعر نیست. میگویند میشود ابیاتی به آن اضافه کرد یا ابیاتی از شعرشان حذف کرد؛ بیآنکه به کلیت شعرشان لطمهای وارد شود. البته این نقد را به شعر سهراب سپهری هم وارد میکنند. بسیاری از شاعران هستند که ممکن است در دورهای شهرتی داشته باشند و تب ایجاد کنند. اما با گذشت زمان آن تب فروکش میکند. منظورم ارائه و صناعت شعری آنها نیست. آن شاعرانی که امروز از راه ژورنالیسم، سایتها و روزنامهها به شهرت رسیدند یک وقت فکر نکنند اتفاقی رخ داده. آنها ارزیابی آینده و نسل بعدی را باید در نظر بگیرند. خیلیها بودند در گذشته که بسیار هم طرفدار داشتند. مثلا کارو الان کجاست؟ طرفدارانش کجا هستند؟
بگذارید قدری بیشتر درباره خودتان صحبت کنیم. چرا شما بعد از این همه سال و چاپ این همه مجموعه، کلیات خود را منتشر نمیکنید؟
ناشری پیشنهاد داد کلیاتم را منتشر کند، اما خودم قبول نکردم. چون به نظرم غزلها باید جداگانه منتشر شوند، نیماییها جدا و شعرهای سپید هم جدا.
در حال حاضر چه مجموعهای را زیر چاپ دارید؟
شعرهای آذری که طی سالهای قبل به صورت پراکنده در مجموعههای قبلی آمده بود را یکجا منتشر خواهم کرد. من قبلا هر چه شعر آذری داشتم، در مجموعه شعرهای فارسی مثلا دو سه تا شعر در هر مجموعه چاپ کرده بودم. الان قصد دارم اینها را یکجا چاپ کنم.
شعر جدید آذری هم در این مجموعه وجود دارد؟
بله. چند شعر جدید آذری هم هست، اما بیشتر همان شعرهای قدیمی است. بیش از 50 شعر میشود.
اسم مجموعه چیست؟
آجی چای.
یعنی چه؟
به دو معنی است. اول اینکه به معنی چای تلخ است و دیگر آنکه نام رودخانهای است که از سبلان سرچشمه میگیرد و بعد از گذشتن از شهرهای سراب و اهر و شمال تبریز و آذرشهر به دریاچه ارومیه میریزد. در فارسی به آن تلخه رود میگویند.
مجموعه بعدی شعرهای فارسی چه زمانی منتشر میشود؟
احتمالا سال بعد. مجموعهای است از کارهای سپید و نیمایی در حدود 200 صفحه منتشر میشود. هنوز اسمی برایش انتخاب نکردهام.
سجاد روشنی / گروه فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد