بهشت، حالا پروانه دارد

نفسش، نور بود؛ نگاهش، عشق؛ دستش، شفا و خنده‌اش، بهشت. پروانه بود اما چشمش به شمع نبود، منبع نور را پیدا کرده بود که زرق و برق دنیا را گذاشته بود برای اهلش و خودش، گذشته بود تا دلخوش شود به شیرینی شفای کودکان سرطانی که هنوز نمی‌دانستند مرگ چیست، اما از نگاه‌های دیگران به سرهای کوچک کچل‌شان حدس می‌زدند دردشان ترسناک است و کابوس‌شان این بود که خرچنگ اجزای تن‌شان را بدزدد.
کد خبر: ۵۶۴۷۱۶
بهشت، حالا پروانه دارد

پروانه اما، مرهم دردشان بود و یادشان می‌داد با سرطان، هرچقدر هم قوی و وحشی باشد، بجگند. برای بچه‌ها، همبازی و رفیقی صمیمی بود که گاهی حتی «خاله» صدایش می‌کردند، اما آدم‌بزرگ‌ها می‌دانستند، بانوی فروتنی که کوچولوهای گریان و پردرد را در آغوش می‌گیرد، می‌بوسد، نوازش می‌کند، حال‌شان را می‌پرسد، نتیجه آزمایش‌هایشان را بررسی می‌کند و به ضربان قلب‌شان گوش می‌کند، پروانه وثوق است؛ همان دکتر وثوق معروف که فوق تخصص خون و آنکولوژی و رئیس هیات امنای محک بود؛ همان که از ابتدای تاسیس محک، در آن حضور داشت و داوطلبانه به بیماران کم‌سن و سالش خدمت می‌کرد، در حالی که تحصیلاتش را در دانشگاه‌های مطرح خارج از کشور گذرانده بود و اگر می‌خواست می‌توانست مثل برخی همرشته‌ای‌های دیگرش، با مدرک تحصیلی اش، پول پارو کند، اما پروانه، عاشق بود و پول، درد عاشق‌ها را تسکین نمی‌دهد.

پروانه ما، یکشنبه، بیست و نهم اردیبهشت امسال، بهشتی شد اما از او حالا صد مقاله در حوزه خون وآنکولوژی کودکان به یادگار مانده است به اضافه یک دنیا خاطره خوب و هزاران کودک، که سرطان را با کمک دست‌های توانا و دانش نامیرای او، شکست داده‌اند.

مریم یوشی‌زاده - گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها