بنابر تحقیق، نخستین باری که تیم ملی والیبال شکل گرفت یکسال پیش از برگزاری اولین دوره بازیهای آسیایی توکیو بود.
در آن روزگاران که والیبال و بسکتبال برادران دو قلوی ورزش ما بودند اصرار زیاد جماعت والیبالی مبنی بر اعزام والیبال به بازیهای آسیایی باعث شد تا مسئولان وقت از تیم ملی پاکستان دعوت کرده و شرط موافقت خود را هم پیروزی بر پاکستان قرار دادند و عجیب اینک پاکستانیها چهار بار تیمهای ما را بردند.
کاپیتان آن تیم ابوالحسن اشتری بود. در گذر زمان اما افتخار نخستین کاپیتانی تیم ملی به محمد شریفزاده بوشهری رسید که در سال 1958با تیم ایران نقره بازیهای آسیایی را صید کرد؛ شریفزاده که از تحصیلکردههای ورزش بود، در خلال مسابقهها به مدارس و آموزشکدههای توکیو دعوت میشد تا مهارتهای ایرانیان را برای دانشآموزان ژاپنی به نمایش بگذارد و آنان نیز با فیلمبرداری، حرکات والیبالبازان ما را ضبط میکردند.
جدل کاپیتانی
استاد شریفزاده که سالها رئیس کانون مهندسان ایران بود، هماکنون یکی از دو بازمانده تیم بازیهای آسیایی 58 است و عمرش دراز باد، اما نکته طنزآلود درباره کاپیتانی تیم این بود: زمانی که کاپیتانها روی سکو فراخوانده شده بودند مرحوم عبدالمنم کمال که از ستارگان بنام والیبال بود، مدعی شد باید روی سکو برود، چرا که بهترین بازیکن ایران است و سر انجام نیز با کدخدامنشی قضیه توزیع جوایز حل شد و شریفزاده روی سکو رفت، ولی جام نایبقهرمانی را کمال گرفت.
اقتدار 13 ساله حسن کُرد
بعد از این بازیها نوبت کاپیتانی تیم ملی به پدیدهای به نام حسن کرد رسید. وی از سال1962 تا بازیهای آسیایی تهران به مدت 13 سال سرگروه تیم ملی و سلطان بیگفتوگوی این ورزش شد. اقتدار فنی و قدرت راهبری حسن کرد تا حدی بود که هیچ فردی خود را در برابر او مدعی ندانست.
از افتخارات کرد کسب مدال بازیهای آسیایی 1966 بانکوک و راهیابی به مسابقات جهانی 1970 صوفیه بلغارستان بود. کرد و همبازیانش در پیکارهای جهانی در برابرتیمهای بزرگی چون یوگسلاوی، آمریکا وایتالیا بازیهای درخشانی ارائه کردند و طرف توجه محافل بینالمللی قرار گرفتند.
حسن کرد پیش از بازیهای آسیایی 1974 تهران با سرمربی ژاپنی که کورودا نام داشت دچار اختلاف شد و به اتفاق مسعود صالحیه از تیم ملی کنار رفتند و مسئولان فدراسیون سه نفر کاپیتان معرفی کردند؛ محمد حیدرخان، کاپیتان تیم و یدالله کارگرپیشه و مصطفی ذوقی کاپیتان کاپیتانهای دیگر شدند.
امیر حیدری با سابقه کاپیتانی 11 ساله
بازیهای آسیایی تهران پایان خط ورزش قهرمانی اسطورههایی همانند کرد، چائیچی، صالحیه، کارگرپیشه، فرخمنش و... بود تا اینکه موسم مسابقههای قهرمانی آسیا 1987 رسید و نشانه کاپیتانی روی سینه امیر حیدرینصب شد. تیم ملی در آستانه اعزام به منامه دچار اختلاف و دو دستگی شد.
در پی کودتایی خزنده روی نیمکت سر مربیگری نشست و تیم بحرانزده مقامی بالاتر از ششمی کسب نکرد، ولی امیر حیدری 11سال کاپیتان باقی ماند و گوشههایی از قدرت لیدری سرگروههای قدیمی را اعمال کرد.
علی موذن
علی موذن دیگر پاسوری بود که به کاپیتانی تیم ملی نایل آمد. در جام ملتهای آسیا که در سال 1979 در کویت برگزار شد تیم ملی دو کاپیتانه بود: علی موذن و بهمن سلطانی؛ از قضا بین بازیکنان این تیم نیز دودستگی شدیدی وجود داشت و بازیکنان شهرستانی و تهرانی دچار شکاف شده بودند. آن تیم دهم شد و شکست مقابل عراق و داستان ساختگی برگ زیتون عراقیها خاطرات تلخی را برای گروه اعزامی کشورمان رقم زد.
از نایینی تا دامغانی و مظفری
اصغر نایینی، پاسور بعدی بود که سمت لیدری تیم ملی را به عهده گرفت. در زمان سر گروهی نایینی نیز اختلافاتی در مورد ترکیب و ارنج تیم پیدا شد و تقریبا همین مساله سبب شد کاپیتانی او دولت مستعجل باشد. نایینی که رفت، محمدرضا دامغانی به یکهتازی و انحصار بازیگردانان خاتمه داد.
دامغانی با تیم ملی در مسابقههای قهرمانی آسیا ـ اقیانوسیه چهارم شد اما با گذشت 18 ـ 17سال هنوز هم نگران وعده انجام نشده رئیس وقت سازمان تربیت بدنی است.
دامغانی در این باره میگوید: هاشمیطبا، رئیس وقت سازمان قول اهدای یک دستگاه پیکان را به ما داده بود، ولی با یک سفر به مشهد سر و ته قضیه را هم آوردند.
ایرج مظفری مردی دیگر و از معدود شهرستانیهایی بود که کاپیتان تیم ملی شد، رهآورد آن تیم رتبه ششمی بود.
مظفری زیاد در این سمت نماند چون آب وی با یزدانیخرم، رئیس وقت فدراسیون به یک جوی نمیرفت. مظفری هماکنون سرمربی تیم ملی نوجوانان است و اواخر خرداد به نام قهرمان آسیا در پیکارهای سنین زیر 19 سال دنیا شرکت میکند.
کاپیتانی به جلوه وفا نکرد و نصیب اکبری شد
بهنام جلوه نیز از معدود سرعتیزنهای والیبال بود که در برههای کاپیتان تیم ملی شد. او در مسابقات جام ملتهای آسیا ـ اقیانوسیه در سیدنی استرالیا هفتم شد.
وی اما همانند بیشتر کاپیتانهای والیبال در اوج کنار گذاشته شد، ظاهرا حضور در ضیافت شام یک خانواده ایرانی مقیم در سیدنی بهانهای شد تا جلوه و چند ملیپوش سرشناس خط بخورند و سر فصل جدیدی در تیم ملی پدید آید و دور به پیمان اکبری برسد. اکبری در حضور افراد صاحبنامی چون بهنام محمودی، محمد ترکاشوند، امیر حسینی، عباس قاسمیان و علیرضا نادی از عهده لیدری برآمد و با کمترین حوادث و حواشی با تیم ملی به نقره بازیهای آسیایی بوسان و جام ملتهای آسیا در کره جنوبی دست پیدا کرد تا اینکه بازی آن قله مال من است به سراغ پیمان آمد و دوستان توسط گاییچ (سرمربی وقت تیم ملی) به کاپیتانی اکبری خاتمه دادند و علیرضا نادی بر تخت لیدری ایستاد و به این ترتیب اکبری هم مانند پیشگامان و متقدمان خود بدون بازی خداحافظی از دور خارج شد.
زیر پای نادی خالی شد
با بازنشستهشدن اکبری در سال 2006، نادی کاپیتان شد. او سرگروهی کمحاشیه بود و با تیم ملی به بزرگترین افتخار ممکن یعنی قهرمانی آسیا نایل آمد و جواز حضور در لیگ جهانی را کسب کرد. نادی در حالی که دورانی رویایی را طی میکرد ناگهان از تیم ملی خط خورد و برعکس تمام کاپیتانها دادش به آسمان رفت تا یک بار دیگر با کاپیتان شدن سعید معروف، کاپیتانی به پاسورها برگردد.
در شرایطی که همه میدانند فتیله هیچ چراغی تا صبح نمیسوزد و آسیای پیری به نوبت است، اما این قصه تلخ را نمیشود نا دیده گرفت که کاپیتانهای تیم ملی بدون تقدیر و تشکر و بازی خدا حافظی رفتند و منزل به دیگری سپردند و این رسم بیوفایی همچنان ادامه دارد و به امر علیالسویهای تبدیل شده است.
البته اگر بخواهیم به همه افرادی که در برههای کاپیتان شدهاند بپردازیم، تعداد آنان از رقم 30 میگذرد مثل ساسان خداپرست، محمود افشاردوست و... اما نگاه گذرای ما در این مقوله بیشتر به معتبرترین رویدادها بود.
جمشید حمیدی - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد