انگیزه‌های مالی چگونه باعث وقوع جنایت‌های هولناک می‌شود؟

بـه خاطـر یـک مشـت ریـال

سرش را پایین انداخته است و می‌‌گوید پشیمان است. می‌گوید اشتباه کرده و حالا باید تاوان گناه بزرگش را پس بدهد. او را به جرم قتل دستگیر کرده‌اند؛ جنایتی که با انگیزه مالی انجام داده است. او به خاطر چند اسکناس جان انسانی دیگر را گرفته و حالا خودش نیز تا مرگ و چوبه‌دار راه زیادی ندارد. قتل‌هایی که با انگیزه مالی به وقوع می‌پیوندد درصد بالایی از جنایت‌ها را تشکیل می‌دهد. برخی از مجرمان با انگیزه سرقت دست به قتل می‌زنند و عده‌ای دیگر به خاطر اختلافات مالی و بدهی و طلب‌هایشان خون به پا می‌کنند.
کد خبر: ۵۶۴۵۹۲

منصور، یکی از متهمان به قتل، خاله خودش را با انگیزه سرقت به قتل رسانده است. او توضیح می‌دهد: «شش ماه قبل از قتل بیکار شده بودم و بشدت مشکل مالی داشتم. می‌دانستم خاله‌ام که تنها زندگی می‌کرد، مقدار زیادی طلا و جواهر دارد و اگر آنها را بدزدم می‌توانم مشکلاتم را حل کنم. برای همین روز حادثه به عنوان مهمان به خانه‌اش رفتم و بعد از این که ناهار خوردیم به او حمله و با روسری خفه‌اش کردم البته برای این که مطمئن شوم او مرده است چاقویی هم از آشپزخانه برداشتم و چند ضربه به او زدم. بعد هم خانه را گشتم و پول‌ها و طلاها را برداشتم، اما خیلی زود گیر افتادم.»

بعضی از جنایت‌هایی که با انگیزه مالی انجام می‌شود بدون طرح و نقشه قبلی است و مجرمان در یک لحظه با دیدن پول یا طلا و جواهر وسوسه می‌شوند و طعمه خود را به کام مرگ می‌کشانند. فرید یکی از این متهمان است که زنی را از ساکنان استان خراسان شمالی از پا درآورد و چند روز بعد دستگیر شد. او در اعترافاتش گفته است: «اصلا قصد انجام قتل نداشتم.

دنبال خانه اجاره‌ای می‌گشتم و صبح روز حادثه بنگاهداری یک آپارتمان را به من معرفی کرد. وقتی به آنجا رفتم دیدم صاحبخانه زنی مسن و تنهاست. او طلاهای زیادی داشت با دیدن آنها وسوسه شدم که سرقت کنم تا بتوانم بخشی از مشکلات مالی خودم را رفع کنم: برای همین با چاقویی که همیشه در جیبم داشتم چند ضربه به او زدم و طلاهایش را برداشتم، اما چند روز بعد دستگیر شدم. مقتول دختری داشت که می‌دانست قرار است مستاجر به خانه مادرش برود. او این اطلاعات را به پلیس داد و کارآگاهان از طریق مرد بنگاهدار من را شناسایی کردند.»

گروهی دیگر از این مجرمان افراد معتادی هستند که برای تامین هزینه‌های مواد مخدر دست به کشتار می‌زنند. کاوه که توسط کارآگاهان پلیس استان خراسان رضوی بازداشت شده، یکی از این متهمان است. او بعد از کشتن زنی مسن طلاهایش را سرقت کرد و جنازه‌اش را نیز به آتش کشید. این متهم می‌گوید: «مقتول زنی شصت و پنج ساله بود. او را از قبل می‌شناختم و می‌دانستم همیشه مقدار زیادی طلا به خودش آویزان می‌کند.

روز حادثه به او گفتم برای کاری به کمک و مشورتش نیاز دارم و او را به خانه کشاندم. در خانه از پشت به او حمله و خفه‌اش کردم. بعد طلاها را از دست و گردنش درآوردم و جسد را لای پتویی پیچیدم. جنازه را پشت موتور گذاشتم و به بیابان بردم و سوزاندم. بعد از آن برای فروش طلاها به چند مغازه رفتم، اما همه فاکتور می‌خواستند تا این که دروغی به ذهنم رسید و به یکی از مغازه‌داران گفتم می‌خواهم موتورسیکلت بخرم و به پول نیاز دارم برای همین مجبور هستم طلاهای همسرم را بفروشم ولی فاکتورهایشان را گم کرده‌ام. آن مرد هم حرفم را باور کرد و طلاها را خرید، اما چند روز بعد از طریق دوربین مداربسته مغازه او شناسایی و دستگیر شدم. من می‌خواستم آن پول را خرج اعتیاد و کارهای دیگرم بکنم، اما فرصت استفاده از آن را پیدا نکردم.»

مراودات مالی گاهی باعث بروز اختلافاتی بین طرفین می‌شود و در این بین برخی افراد به جای حل مشکل دست به جنایت می‌زنند و فاجعه به بار می‌آورند. فرهاد جوان بیست و سه ساله‌ای از ساکنان استان گیلان است که با یکی از دوستان هم‌سن و سال خود دچار اختلاف مالی شد. او می‌گوید: «دوستم به من بدهکار بود، اما زیر بار نمی‌رفت به همین دلیل او را با طناب خفه کردم و جسدش را در یک دره انداختم. البته قبل از آن کارت عابربانکش را برداشتم و در مدت یک ماه از کارت او پول برداشت می‌کردم تا این که از همین طریق دستگیر شدم و بعد هم نشانی جسد را دادم. وقتی جنازه را پیدا کردند، حیوانات وحشی بخشی از آن را خورده‌ بودند. من از کاری که کردم بشدت پشیمانم، اما دیگر هیچ راه جبرانی برایم باقی نمانده است.»

جوانی مازندرانی که ناپدری خود را قربانی کرده است، می‌گوید: «من با ناپدری‌ام اختلاف مالی داشتم و او پولی را که می‌خواستم به من نمی‌داد برای همین تصمیم گرفتم او را بترسانم. روز حادثه با سه نفر از دوستانم به خانه ناپدری رفتیم و خودرواش را آتش زدیم، اما شروع به داد و فریاد کرد و من هم از ترس دستگیری او را کشتم.»

جمشید، کارگر روزمزدی است که به دلیل اختلاف حساب 35 هزار تومانی، دست خود را به خون آلوده کرد. او در اعترافاتش گفته است: «دستمزد من روزانه 35 هزار تومان بود و هر روز بعد از این که کارم تمام می‌شد آن را می‌گرفتم، اما روز حادثه، مقتول گفت امروز پولت را نمی‌دهم و من هم عصبانی شدم و با هم درگیر شدیم. او به من حمله و گردنم را زخمی کرد. من هم همان شب او را با کلنگ کشتم و فرار کردم، اما خیلی زود دستگیر شدم.»

جمشید نیز مانند دیگر قاتلانی که با انگیزه مشابه دست به جنایت زده‌اند در زندان به سر می‌برد. این گروه از مجرمان می‌دانند اگر اولیای دم مقتولان حاضر به گذشت نشوند جان خود را به خاطر چند قطعه اسکناس باخته‌اند.

زهرا الیاسی

برداشت اول

قتل برای تامین مواد مخدر

مهسا یارندی، روان‌شناس

تصور عمومی بر این است که بیشتر افرادی که برای سرقت مرتکب قتل می‌شوند، به مواد مخدر اعتیاد دارند. اخبار منتشر شده در جراید نیز این تصور را تائید می‌کند. در واقع اعتیاد به دنبال خود سلسله وقایعی را موجب می‌شود که در نهایت بروز قتل دور از انتظار نیست. فردی که گرفتار مواد مخدر است در اولین مرحله فرصت‌های شغلی را از دست می‌دهد. این اتفاق به دو دلیل رخ می‌دهد؛ نخست آن‌که خود معتاد دیگر رغبت و توانایی اشتغال ندارد و دوم آن‌که کارفرمایان از به خدمت گرفتن افراد معتاد ابا دارند. بنابراین دسترسی معتاد به منبع درآمد قطع می‌شود و این در حالی است که نیاز مالی او افزایش یافته و باید علاوه بر هزینه‌های جاری و معمول زندگی، خرج مواد مخدر را نیز بپردازد.

برخی از این افراد سرقت از خانه خود و اطرافیان‌شان را در پیش می‌گیرند. فروش لوازم منزل و دزدی‌های کوچک در واقع همان اتفاقاتی است که توضیح داده شد. در چنین حالتی گاه فرد هنگام سرقت یا در شرایط نیاز شدید به مصرف مواد در موقعیتی قرار می‌گیرد که بدون برنامه قبلی مرتکب قتل می‌شود. چنین شخصی به نتیجه عمل خود و آینده‌ای که در انتظارش است نمی‌اندیشد و فقط به این فکر می‌کند که نیاز مقطعی خودش را که همان دسترسی به پول برای خرید مواد است، رفع کند. این اتفاق در مورد افرادی که به مواد صنعتی اعتیاد دارند بیشتر رخ می‌دهد زیرا مصرف این‌گونه محرک‌ها، به فرد هیجان کاذب می‌دهد. بنابراین خانواده‌هایی که با افراد معتاد سر و کار دارند باید راه‌های برخورد با این اشخاص را بیاموزند و از مشاوران کمک بگیرند تا از وقوع وقایع ناگوار پیشگیری شود.

برداشت دوم

اعتقادات مذهبی و مهارت‌های زندگی

شبنم خدابخش، روان‌شناس

بندرت اتفاق می‌افتد فردی به خاطر نیاز شدید مالی بقای خود را در گروی انجام عملی مجرمانه مانند قتل بداند. در واقع می‌توان گفت تعداد این‌گونه جنایت‌ها به صفر نزدیک است. بیشتر افرادی که با انگیزه مالی جان انسان دیگری را می‌گیرند در واقع با مشکلی مقطعی مواجه هستند و چون توان حل مشکل را ندارند، به رفتارهای خشونت‌آمیز دست می‌زنند. چنین افرادی از انواع اختلال شخصیت رنج می‌برند، از آموزش مهارت‌های زندگی محروم بوده‌اند و هوش اجتماعی پایینی دارند.

توانایی حل مسأله موضوعی است که در روان‌شناسی اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد و مشاوران سعی می‌کنند به مراجعان خود کمک کنند تا این توانایی را بالا ببرند، اما نباید فراموش کرد کسب هر نوع مهارتی باید از دوران کودکی و بویژه در دوران رشد آغاز شود. ارتکاب قتل آخرین حلقه زنجیر در مجموعه رفتارها و اندیشه‌های قاتل است. او پیش از ارتکاب جرم زمینه‌های مساعد را در خود داشته و از اندیشه‌های مجرمانه برخوردار بوده است.چنین فردی نمی‌داند اگر با مشکلی مواجه شد چگونه باید با تلاش و کوشش و برنامه‌ریزی درست موانع را از سر راه بردارد. ضمن این‌که چنین اشخاصی اعتقادات مذهبی ضعیفی دارند زیرا اعتقادات مذهبی مهم‌ترین عامل خودکنترلی است و باعث می‌شود فرد در بحران‌ها اختیار از دست ندهد و به رفتارهای مجرمانه روی نیاورد. بنابراین باید برای تقویت باورهای دینی و همچنین آموزش مهارت‌های زندگی و ارتقای سطح هوش اجتماعی افراد برنامه‌های فرهنگی مناسبی را طراحی و اجرا کرد تا آمار این‌گونه اتفاق‌ها کمتر شود.

برداشت سوم

همکاری همه‌جانبه برای پیشگیری از جرم

کاظم بیرجندی، آسیب‌شناس اجتماعی

هر جامعه‌ای برای ادامه بقا باید به سه نکته کلیدی امنیت، آموزش و بهداشت توجه ویژه داشته باشد و برای بالا بردن سطح آنها بکوشد. هنگامی که بحث از امنیت می‌شود جنبه‌های مختلف شامل امنیت جسمانی، روانی، اقتصادی، شغلی و... در این مبحث می‌گنجد. هرچه امنیت اقتصادی شهروندان بالاتر باشد میزان قتل‌های مالی کمتر می‌شود. ایجاد اشتغال و تاسیس موسسات حمایتی مهم‌ترین راهکارها برای بالابردن امنیت اقتصادی است. در بحث آموزش نیز نباید فقط به آنچه در مدارس انجام می‌شود اکتفا کرد. آموزش باید همه‌جانبه و در همه عرصه‌ها و زمینه‌های زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی به شهروندان ارائه شود. هر چه این آموزش‌ها مفیدتر و سطح آن بالاتر باشد طبیعتا شهروندان راه‌های بیشتری را برای حل معضلات روزمره خود فرامی‌گیرند و امکانات بیشتری برایشان مهیا می‌شود. در بحث بهداشت نیز باید علاوه بر بهداشت جسمانی به بهداشت روانی توجه شود. هرچه میزان بهداشت روانی در جامعه بالاتر باشد آمار خشونت، پرخاشگری و قتل روند نزولی به خود می‌گیرد، اما متاسفانه ما در بحث بهداشت بیشتر به سلامت جسمی افراد توجه نشان داده و کمتر برای سلامت روان آنها برنامه‌ریزی کرده‌ایم. همین‌طور در بحث آموزش بیشتر امکانات صرف آموزش رسمی در مدارس می‌شود و روش‌های دیگر آموزشی و همچنین آموزش دادن روش‌های تعامل بین فردی چندان جایگاهی ندارد. برای این‌ که از این نظر به پیشرفت‌های بزرگ دست یابیم و تاحد امکان از وقوع جرم پیشگیری کنیم، چاره‌ای نداریم جز این‌ که برنامه‌های بلندمدت و میان‌مدتی را تدوین کنیم و تمام نهادها و سازمان‌ها خودشان را در این امر دخیل و موظف بدانند.

تبصره

حتما مدرک بگیرید

سعید فخریان، حقوقدان

اختلاف مالی با دیگران برای هر فردی ممکن است پیش بیاید. بویژه برای آنها که مراودات مالی گسترده‌ای دارند یا در فعالیت‌های اقتصادی با افراد زیادی مشارکت می‌کنند. قوانین مفصل و کاملی نیز برای حل دعاوی حقوقی افراد وجود دارد، اما مشکل آنجاست که برخی افراد به جای توسل به قانون ترجیح می‌دهند خودشان شخصا وارد عمل شوند و به روش‌های غیرمتعارف منازعات خود را حل کنند.

یکی از دلایل وجود چنین گرایش‌هایی نزد افراد قطعا بحث فرهنگی است، اما اگر بخواهیم از بعد قانونی به موضوع نگاه کنیم می‌بینیم رسیدگی به پرونده‌های حقوقی بسیار زمانبر است و همین اطاله دادرسی گاه سبب می‌شود خواهان از رسیدن به خواسته‌ای که گمان می‌برد حق‌اش است، ناامید شود و در چنین حالتی ممکن است از روش‌های دیگر اقدام کند یا حتی پیش از طرح دعوی با این آگاهی که برای پیگیری مطالبات خود از طریق قانونی باید وقت و هزینه‌ای را صرف کند، از چنین کاری خودداری می‌کند.

قطعا بهترین و صحیح‌ترین کار در مواقع بروز اختلاف توسل به دستگاه قضایی است هرچند این کار زمانبر باشد، اما از طرفی دستگاه قضایی نیز باید سعی کند تا حد امکان از اطاله دادرسی بپرهیزد.

نکته دیگر این که برخی اختلافات مالی به دلیل نبود سند و مدرک به وجود می‌آید. فرض کنید طرفین، معامله‌ای را انجام داده، اما بابتش مدرکی کتبی ندارند و در ابتدا همه قرارها را به صورت شفاهی گذاشته‌اند.

در چنین حالتی وقتی اختلاف پیش بیاید ـ که احتمال آن هم زیاد است ـ فردی که خود را زیان‌دیده تصور می‌کند، به دلیل نداشتن مدرک به این احساس می‌رسد که نمی‌تواند حرفش را از طریق قانونی به کرسی بنشاند و در نتیجه از راه‌های دیگر اقدام می‌کند.به همین دلیل است که افراد حتما باید برای تمام فعالیت‌های اقتصادی و بده‌بستان‌های خود مدرک کتبی و معتبر داشته باشند. اخذ مدرک به معنی بی‌اعتمادی فرد به طرف مقابل نیست بلکه راهی است برای اطمینان بیشتر و پیشگیری از کدورت‌ها و اختلافات احتمالی.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها