نداشتن استراتژی گریبان ورزش را گرفته است

نخبه کشی در ورزش ایران

ورزش ایران در طول تاریخ حضورش در بازی‌‌های المپیک در حالی خود را در جمع تیم‌های مدال‌آور دیده که همیشه به واسطه مدال‌آوری در رشته‌های وزنه‌برداری، کشتی و تکواندو از خود آبروداری کرده است.
کد خبر: ۵۶۴۰۲۰
نخبه کشی در ورزش ایران

ورزش ایران در طول تاریخ حضورش در بازی‌‌های المپیک در حالی خود را در جمع تیم‌های مدال‌آور دیده که همیشه به واسطه مدال‌آوری در رشته‌های وزنه‌برداری، کشتی و تکواندو از خود آبروداری کرده است. رشته‌هایی که به‌جز وزنه‌برداری آن هم در یک مقطع زمانی اندک از ابتدا تاکنون از سوی مربیان داخلی هدایت شده که پرافتخارترین‌ها نیز بوده‌اند. المپیک 2012 لندن گواه روشنی بر اثبات این مدعاست. محمد بنا، معمار نسل طلایی کشتی فرنگی ایران، این تیم را با سه طلا قهرمان المپیک کرد. کورش باقری، پیشکسوت جوان وزنه‌برداری کشورمان تیمی را روانه لندن کرد که با کسب چهار مدال، تاریخی‌ترین نتیجه این رشته را در المپیک‌ها گرفت؛ اما این‌که چه شده این مربیان بعد از چنین موفقیت بزرگی مورد غضب واقع می‌شوند جای سوال دارد.

مدیران ما سلیقه‌ای عمل می‌کنند

امیررضا واعظ‌آشتیانی، قائم‌مقام سازمان منحل شده تربیت بدنی که حالا دیگر در عرصه ورزش حضور ندارد، اول از همه نداشتن دانش فنی مدیران ورزشی و استراتژی را عامل اصلی از دست رفتن سرمایه‌های ورزش ایران می‌داند، او به جام‌جم می‌گوید: متاسفانه بی‌اهمیت بودن نسبت به دانش فنی روز ورزش و نداشتن استراتژی،باعث شده ما نتوانیم از ظرفیت‌های موجودی که داریم برای پیشرفت و توسعه این حوزه استفاده کنیم. وقتی استراتژی تعریف شده‌ای در یک سازمان یا برای کلان کشور وجود نداشته باشد، نتیجه‌اش آن می‌شود که مدیریت‌ها سلیقه‌ای شده و محور رفتار و اعمال غیرکارشناسی و احیانا بر پایه تملق و چاپلوسی شکل می‌گیرد. سرانجام نتیـــجه این می‌شود که به واژه مهمی مثل مدیریت اهمیت نمی‌دهیم. واقعیت این است باید از تمام ظرفیت‌های یک سازمان یا وزارتخانه استفاده کنیم تا بتوانیم از هزینه‌هایی که در گذشته بابت کسب دانش و تجربه قهرمانان و مربیان داشتیم، در شرایط فعلی بهره ببریم. ما نمی‌توانیم در یک ساختار سازمانی تیمسار داشته باشیم و در رده بعد گروهبان را قرار دهیم. مشکل ما در ورزش در حقیقت هم در سطح فرماندهی است و هم در سطح میانی و پایین. طوری که نتوانستیم نیروهای اثرگذار و خوش‌فکری را در این مسیر تربیت و حرکت دهیم. حتی افراد آکادمیک به دلیل نداشتن تجربه کارهای اجرایی و در عین حال فرصت لازم در همان مقطعی که هستند، متوقف شدند. امروز اگر رضا مهماندوست به عنوان یک مربی خوب از کشور خارج می‌شود از یک جهت جای تبریک دارد که این ظرفیت در مربیان ایرانی هست که بتوانند لژیونر شوند، ولی باید بپذیریم این اتفاق وقتی جای خوشحالی دارد که ما از بابت در اختیار داشتن چنین مربیانی غنی باشیم. نه این که خودمان نیازمندیم، اما مربی صادر می‌کنیم.

افراد رها شده در ورزش زیادند

رئیس پیشین فدراسیون دوچرخه‌سواری که به دلیل سوءمدیریت مسئولان فعلی این فدراسیون والبته وزارت ورزش چندی پیش پست ریاست کمیته پیست آسیا را از دست داد، در ادامه به بحث از دست رفتن کرسی‌های بین‌المللی ایران نیز اشاره کرده و می‌گوید: مدیران ما اصلا آگاهی لازم را از فضای مدیریتی ندارند و مبصر بودن سر کلاس درس را با مدیر بودن اشتباه گرفتند. برخی‌ها فقط مبصر خوبی هستند. همین شده که حتی در دیپلماسی برون‌مرزی هم ناتوان باشیم. متاسفانه ناآشنایی مدیرانمان در این بخش نیز موجب شده تا کرسی‌هایی که به دست آورده‌ایم خیلی راحت از دست بدهیم. گرفتن این کرسی‌ها لازمه حرکت موفقیت‌آمیز یک مدیر در یک دوره چهار و پنج ساله است، نمونه بارز این اتفاق را در چهار سال اخیر دیدیم. ما اگر یک آمار بگیریم، می‌بینیم تعداد کرسی‌های بین‌المللی که اکنون داریم به انگشت‌های دست هم نمی‌رسد.

آشتیانی می​افزاید: بزرگ‌ترین معضل امروز ورزش ایران سوءمدیریت است، چرا که افراد رها شده بسیاری در این حوزه در سطح کشور وجود دارد. برخلاف این که عده‌ای مدعی‌اند مسائل مالی ریشه حل این مشکل است اما به عقیده من نداشتن استراتژی و دانش فنی مدیریت اثرگذارترین معضلی است که گریبان ورزش ما را گرفته است.

قانون ورزش ایران هنوز آماتوری است

سعید فائقی، معاون پیشین سازمان تربیت بدنی نیز که در دوره حضورش در مجموعه ورزش کشور کارنامه موفقی به همراه همکارانش از خود به جا گذاشته است، علت از دست رفتن سرمایه‌های ورزش ایران را از زاویه‌های مختلف بررسی می‌کند. او به جام‌جم چنین توضیح می‌دهد: متاسفانه ما در حوزه ورزش نه طرح طبقه‌بندی مشاغل را داریم و نه شرایط احراز پست. به طور مثال مربیگری یکی از مشاغل حرفه‌ای دنیاست، اما در ایران شغل نیست و تعریف شغلی ندارد. همین باعث شده افراد مربوط با این حوزه وقتی شرایط احراز را ندارند، نتوانند در موقعیت و جایگاه خودشان قرار بگیرند. در نتیجه مربی نه ازلحاظ آتیه اجتماعی تامین می‌شود و نه حقوق بازنشستگی می‌گیرد. اگر نخواهیم به این بحث، طبقاتی نگاه کنیم وقتی می‌گوییم ورزش حرفه‌ای، باید مشاغل در آن تعریف شده باشد؛ ولی آیا ما قانون ورزش حرفه‌ای داریم؟قانون ورزش ایران هنوز آماتوری است. ما حتی قانون سامان‌دهی باشگاه‌ها را هم نداریم. مثلا در دنیا ما کسی را داریم که هم مالک باشگاه باشد و هم مدیرعامل آن؟ اما اینجا اگر فردی باشگاهی را می‌خرد هم مالکش می‌شود و هم مدیرش. یا در سازمان آموزش و پرورش دروسی مانند نقاشی و خط کتاب دارد؛ اما در مورد ورزش این طور نیست. پس وقتی ما عرصه‌ای را برای تحصیلکرده‌های ورزش ایجاد نمی‌کنیم نباید انتظار آن را داشته باشیم که نخبه‌کشی نشود. مثلا می‌آییم یک جایی را اجاره و به مکان ورزشی تبدیلش می‌کنیم. خیلی محبت کنیم یک مربی نیمه‌وقت را می‌آوریم که آنجا فعالیت کند. مگر وقتی قرار است یک داروخانه تاسیس شود مجوز آن را به غیر از داروساز به شخص دیگری می‌دهند؟

در کشور کلی دانشکده تربیت بدنی ایجاد کرده‌ایم، بدون این که مشاغلی برای تحصیلکرده‌های آن در نظر بگیریم. ما اگر توانسته بودیم سازمان ورزشمان را حرفه‌ای کنیم، می‌توانستیم در کنار آن از دیگر حوزه‌ها مثل پزشکی، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی هم نیرو جذب کنیم تا شغل ایجاد شود. شما کدام یک از مربیان صاحب نام ما را می‌توانید پیدا کنید که بیمه تامین اجتماعی ورزش داشته باشند. مگر این که استخدام وزارتخانه یا یک شرکت باشند که از آن زاویه تحت پوشش قرار بگیرند.

از پیشرفت هم می‌هراسیم

وی تعریف نشدن شغلی را موجب صادر شدن مربیان نخبه ایرانی به خارج از کشور می‌داند: اگر بحث تعاریف شغلی را هم در حوزه ورزش معرفی می‌کردیم الان شاهد این نبودیم که مربیانمان براحتی ایران را ترک کنند. امیررضا خادم، پیش از این که به مجلس شورای اسلامی برود، رئیس فدراسیون کشتی بود و خیلی هم موفق عمل کرد؛ اما وقتی ما می‌آییم این پست را از او می‌گیریم و نمی‌گذاریم کارش را ادامه دهد، طبیعی است که او را سوق می‌دهیم به دیگر حوزه‌ها.

علی مرادی، رئیس پیشین فدراسیون وزنه‌برداری هم سابقه حضور در این رشته و هم تحصیلاتش را داشت، آسیا او را به دلیل این توانایی‌هایش دبیرکل می‌کند، اما خود ما او را برکنار می‌کنیم. ما کشوری هستیم که ظرفیت جهانی شدن را در رشته‌های مختلف نشان دادیم. وقتی در کشتی آزاد و فرنگی، والیبال، تکواندو و دوومیدانی در دنیا مقام می‌آوریم پس می‌توانیم در این رشته‌ها در جهان هم مربی داشته باشیم. حتی داورهایمان هم قابلیت لژیونرشدن دارند؛ اما این به شرطی است که بتوانیم داخل را بی‌نیاز کنیم. در بیشتر تیم‌های فوتبال ما چهار بازیکن خارجی است. بیشتر مربیان خارجی هستند. در حالی که تا وقتی خودمان ظرفیت داریم دلیلی برای استفاده از خارجی‌ها وجود ندارد. این درست که ایران بتازگی با مربی خارجی در دنیا مطرح شده اما نباید فراموش کنیم که زحمات مربیان داخلی قبلی، زمینــه‌ساز این موفقیت شده است.

ورزش غیرخودی را نمی‌پذیرد

فائقی ادامه می‌دهد: ورزش میدانی است که نمی‌تواند غیرخودی را بپذیرد. مردم هم بسرعت این موضوع را تشخیص می‌دهند. مدیران ما برای این که جایشان را تثبیت کنند از افرادی در کنار خود استفاده می‌کنند که غیرورزشی هستند. خود من آن زمان که در راس کار بودم در بازی‌های المپیک به‌وضوح این موضوع را دیدم. تیم ما ماساژور نداشت؛ اما افراد غیرمرتبط که اصلا نیازی به حضورشان در این بازی‌ها نبود در دهکده می‌چرخیدند. مربی آی‌دی کارت مسابقه‌ها را داشت؛ اما افراد غیر جای آنها را تنگ کرده بودند. همانجا بود که آی‌دی کارت را از گردن دو نفر از کسانی که خارج از تیم بودند درآوردم. ما نباید شرایط را طوری کنیم که مربی موفقی مثل محمد بنا خانه‌نشین شود. بنا را باید لای زرورق نگه داشت که همچنان برای کشتی فرنگی ایران مدال بسازد. ورزش ایران در حالی با معضل بزرگ سوءمدیریت دست و پنجه نرم می‌کند که کارشناس‌های خبره زیادی دارد؛ اما افسوس که به کار گرفته نمی‌شوند. کوچک‌ترین انتقاد هم فورا به قبای مدیران برمی‌خورد!

مجبورم کردند بروم

رضا مهماندوست، سرمربی پیش تیم ملی که تکواندوی ایران بیشترین افتخارات خود را در آسیا و جهان به واسطه حضور او به دست آورده، یکی از زخم‌خورده‌های ورزش ایران است. او حالا فرار را بر قرار ترجیح داده و برخلاف میل باطنی‌اش می‌خواهد از ایران برود.

مهماندوست به جام‌جم می‌گوید: من مشکلی با سیستم نداشتم، آنها برایم مشکل درست کردند که میدان را خالی کنم. مگر ماهی چقدر حقوق می‌گرفتم. دو میلیون در مقابل 36 میلیونی که اکنون تایوانی‌ها می‌خواهند به من بدهند، اصلا قابل مقایسه نیست؛ ولی به خاطر کشور با همان مبلغ هم هیچ وقت کم نگذاشتم. شرایط را طوری برایم مهیا کردند که چاره‌ای جز فرار نداشته باشم، چون محتاجم. یک فرزندنم را از دست دادم و الان دخترم هم دارد با مرگ دسته و پنجه نرم می‌کند که البته تایوانی‌ها قول دادند هزینه‌های درمانش را بدهند. حقوقی که برایم در نظر گرفتند بالاترین اشل یک مربی تکواندو در دنیاست.

پرافتخارترین مربی تکواندوی ایران ادامه داد :مشکل ورزش ما سوءمدیریت در رده‌های بالاست. اگر آنها می‌خواستند می‌توانستند جلوی تصمیم‌های رئیس فدراسیون را بگیرند. نباید براحتی اجازه دهند که یک سیستم که کارش را خوب انجام می‌دهد، دچار مشکل شده و از بین برود. متاسفانه تنگ‌نظری‌ها نگذاشت کارم را ادامه بدهم. آقای پولادگر سه روز با من قهر کرد به دلیل این که من همراه تیم روی سکو رفته بودم. او می‌گفت حق تو نبوده که روی سکو می‌رفتی. در حالی که من طبق آیین‌نامه مسابقه‌ها این کار را کردم. من و محمد بنا را خانه‌نشین کردند و الان نوبت به کورش باقری رسیده، مگر یک مربی حق ندارد سر شاگردش داد بزند. کار را به جایی رساندند که یک ورزشکار به خودش جرات داده در تلویزیون جلوی مربی‌اش بنشیند و به تندی با او حرف بزند.

سودابه گودرزی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها