شیرینی ریاضی با معلمان خوش ​اخلاق

گاهی می‌توان سخت‌ترین معادله‌های ریاضی را با مجذور چند روش ساده، ضرب خلاقیت و نوآوری، تفریق شیوه‌های غلط و افزودن چاشنی عشق و علاقه، به زبانی راحت، ساده، گویا و قابل فهم به دانش‌آموزان درس داد تا حتی بی‌رغبت‌ترین محصلان نیز نسبت به این درس علاقه‌ای از خود نشان دهند.
کد خبر: ۵۴۸۷۲۷
شیرینی ریاضی با معلمان خوش ​اخلاق

شنیدن حکایت‌های تلخ و شیرین علم ریاضی از زبان پرفسور سیدعبادالله محمودیان، استاد دانشکده علوم ریاضی دانشگاه صنعتی شریف، یکی از پیشکسوتان علم ریاضی کشور، برگزیده همایش هشتم چهره‌های ماندگار و استاد برجسته بنیاد نخبگان سال 90، دریچه دیگری از علم ریاضیات را به روی چشمانمان باز کرد.

شاید اگر ما هم کمی با ریاضی سرسازگاری داشتیم، دنیا و مسائل گنگ و پیچیده آن را مانند استاد زیبا می‌دیدیم.

انسان ریاضی را ابداع کرد یا ریاضی انسان را به تکامل رساند؟

به نظر من نه‌تنها علم ریاضی، بلکه سایر علوم نیز از ازل وجود داشته‌اند و این انسان بوده که برای رسیدن به تکامل و تامین نیازهایش مجبور به شناسایی این علوم شده است.

با این پاسخ چالش‌برانگیز سوال دیگری پیش می‌آید که اصولا چرا انسان برای بقا ناچار به توسعه علم ریاضی شد؟

بشر از ابتدا برای تامین نیاز روزمره خود مثل بررسی حساب کتاب‌های مالی خود اعم از شمارش احشام، مزارع، تقسیم اموال و... ناگزیر نیازمند به یادگیری این علم بود. به همین دلیل در ابتدا تعریف‌های استانداردی از علم ریاضی به وجود آورد مثلا یک را با نشان دادن یک شیء و عدد دو را با نشان دادن دو شیء تعریف کرد و... به همین ترتیب ضرب و تقسیم و اعداد کسری نیز بنابر نیازهای او فرا گرفته شدند. مثلا فرد برای تقسیم هفت سیب بین پنج نفر نیاز به یادگیری اعداد کسری داشت، زیرا او نمی‌توانست به هر نفر دو سیب بدهد؛ بنابراین او عدد کسری را تعریف می‌کند و سهم هر فرد را هفت پنجم در نظر می‌گیرد، پس از آن نیز مجبور است بنابر نیازهایش پی به عدد گویا، رادیکالی و غیر کسری ببرد.

دنیای بدون علم ریاضی از نگاه شما چگونه دنیایی می‌توانست باشد؟

شاید ظهور برخی از تکنولوژی‌های امروزی مانند موبایل در گذشته‌ای نه چندان دور مانند نیم قرن پیش برای برخی از افراد قابل تصور نباشد و اصلا در خوابشان هم نمی‌آمد که چنین تکنولوژی‌هایی به وجود خواهد آمد.

حدود 40 سال پیش یک سری اسباب بازی‌های ابداع شد که دو کودک می‌توانستند از فاصله تقریبی صدمتر با یکدیگر ارتباط صوتی برقرار کنند یا این‌که پلیس با بی‌سیم خود یا ماشین در حال گشت‌زنی‌اش با مرکز ارتباط برقرار می‌کرد، اما امروزه با توسعه علم ریاضیات انفجار تکنولوژی‌های نوین برای وسیله‌های ارتباطی به وجود آمده است که استفاده‌کننده آن تنها مختص یک شهر یا منطقه یا فاصله محدود نیست.

حدود دو میلیارد استفاده‌کننده موبایل در دنیا وجود دارد و اینک این تکنولوژی حتی در جاهای دور افتاده و روستایی نیز دیده می‌شود.

هر یک از افراد برای خود شماره خاصی دارند. این شماره در واقع با کدهای صفر و یک آدرس آنان محسوب می‌شود که پیدا‌کردن و شناسایی این حجم عظیم از دنباله‌های صفر و یک و آدم‌های در حال حرکت بسیار دشوار است.

تکنولوژی دیگر اینترنت است که همه به نوعی با آن آشنایی داریم. در این تکنولوژی هنگامی که فرد یک کلمه‌ای مانند ایران (Iran) را در موتورهای جستجو می‌کند در عرض چند صدم ثانیه نزدیک به  500‌ ـ‌600 میلیون آدرس مسیر ذخیره اطلاعات که مرتبط با این کلمه است برای او باز می‌شود سپس موتور جستجوگر بنابر شناخت، اطلاعات و نیاز مخاطبش ده تا 20 آدرس نخست را در اولویت قرار می‌دهد. همچنین در صفحه اول هم پیش بینی می‌کند که کدام یک از آدرس‌ها در اول، دوم، سوم و... باشد.

پیشرفت تکنولوژی‌ها و به کارگیری این نوع امکانات به خاطر رشد الگوریتم‌های ریاضی است. همچنین امروزه برای شناسایی متهمان و مجرمان جنایی و قضایی نیازمند به بررسی توالی DNA این افراد هستیم. هر فرد توالی DNA خاصی دارد که تنها مختص به خود او است.

این توالی از میلیارد‌ها زیر واحد A، T، C، G با نظم خاصی در کنار یکدیگر تشکیل شده است. بررسی چیدمان چند میلیاردی زیرواحدهای هر فرد یا بررسی و مطابقت سلول‌های سالم با سلول‌های سرطانی یا آسیب‌دیده و شناسایی نقص ژنی هریک از این توالی‌ها، الگوریتم‌های ریاضی و علوم کامپیوتری می‌طلبد بنابراین درمی‌یابیم که علم ریاضی به عنوان علم مادر به نوعی با تمام علوم سر و کار دارد و سایر علوم نیز با علم ریاضی ارتباط تنگاتنگی دارند؛ بنابراین می‌توان گفت، پیشرفت تکنولوژی بشر امروز مرهون این علم است به طوری که اگر این علم نباشد، شیرازه تمام علوم ازهم گسیخته خواهد شد.

خیلی‌ها از دوران تحصیل خاطراتی دردناک و تصویری وحشتناک از علم ریاضی دارند، اما بارها از ریاضیدان‌ها شنیده‌ایم که ریاضی، علمی جذاب است، آیا شما می‌توانید زیبایی این علم را برای ما بازگو کنید؟

با یک مثال شروع می‌کنم. در علم ریاضیات بعضی از اشکال از وجوه چندوجهی منتظم تشکیل شده‌اند. یونانی‌های باستان اولین کسانی هستند که از وجوه پنج چندوجهی منتظم مطلع بودند. مطالعه این اجسام اولین بار از سوی افلاطون و اقلیدس شروع شد، به همین دلیل این اشکال را اجسام افلاطونی یا چندوجهی‌های افلاطونی می‌نامند.

چندوجهی‌های منتظم از روی تعداد وجوه آنها نامگذاری می‌شوند. مثلا چهاروجهی با چهار وجه مثلثی، شش وجهی یا مکعب با شش وجه مربعی، هشت وجهی با هشت وجه مثلثی، دوازده وجهی با 12 وجه پنج ضلعی و 20 وجهی با 20 وجه مثلثی مشخص می‌شوند.

مثلا در حال حاضر یکی از زیبایی‌های علم ریاضی این است که چرا 12 وجهی پنج ضلعی داریم؟ آیا می‌توان همه نوع پنج ضلعی هم داشته باشیم؟ یعنی آیا 13 وجهی پنج ضلعی هم در طبیعت وجود دارد؟ آیا می‌توان 12 وجهی پیدا کرد که از 11 تا پنج ضلعی و یکی شش ضلعی یا 14 وجهی که از 12 تا پنج ضلعی و دو تا شش‌ضلعی تشکیل شده باشد؟ 15 و 16 وجهی چطور؟

کشف و ساخت این چندوجهی‌ها خیلی جالب. است در سال 1967 میلادی یک آرشیتکت معروف به نام ریچارد باکمینستر فولر در زمان برپایی نمایشگاه جهانی مونترال بیوسفر، یک سازه زیبایی ژئودزیکی برای این نمایشگاه ساخت.

شیمیدانان زیادی از این سازه‌ایده گرفتند که شاید مولکول‌هایی در طبیعت با چنین مشخصاتی وجود داشته باشد که هرکدام به سه راس وصل شده باشند و هر وجه آن پنج‌ضلعی یا شش ضلعی باشد. آنان به دنبال کشف چنین مولکول‌هایی در طبیعت رفتند و در نهایت نیز مولکول‌های بسیاری با چنین خصوصیاتی پیدا کردند.

مثلا مولکول‌های کربنی و طرز چیدمانشان در کنار هم به دلیل شباهتشان به گنبد ژئودزی فولر با نام توپ‌های باکی یا فولرنز شناخته شده‌اند. شاید یکی از زیبایی‌ها و شاهکارهای علم ریاضی در این باشد که وجود چنین فرضیه‌هایی در جهان طبیعی هم به تحقق پیوسته است.

زیبایی به کارگیری از چنین سازه‌هایی تنها مختص به این علوم زیستی و شیمیایی نیست، بلکه می‌توان در سایر علوم مانند معماری نیز رد پایی از این چندوجهی‌ها را دنبال کرد و به ساختارهای بسیار زیبا و جالبی دست یافت.

نمونه بارز چنین ترکیبات زیبا را می‌توان درکاشی کاری‌های بناها و آثار باستانی دید مثلا برای چیدمان و کاشیکاری ساختمان‌ها از تعداد مشخصی چندوجهی استفاده می‌شود و حالت‌های دیگری را نمی‌توان برای آن متصور شد.

همه این مسائل بر جذابیت‌های علم ریاضی می‌افزاید. همچنین می‌توان این زیبایی‌ها را با دیدی متفاوت در محیط پیرامونمان جستجو کنیم مثلا من هر وقت که از جاده اتوبان زنجان تبریز گذر می‌کنم با خود نمایی‌کردن رشته کوه‌های زیبایی که متشکل از چندین منحنی‌های رنگارنگ هستند، به ناگاه یاد منحنی‌های ریاضی می‌افتم و زیبایی‌های طبیعت را با دیدی ریاضی می‌نگرم و لذت می‌برم.

پس با وجود این زیبایی آیا سیستم آموزشی ما ایرادی دارد که همه، نه تصحیح می‌کنم خیلی‌ها از درس ریاضی خوششان نمی‌آید؟

من بارها در مورد این قضیه فکر کرده‌ام حتی دلیل این مساله را هم در زندگی شخصی خودم جستجو کردم. به نظر من روش یاددهی و تشویق معلم در یادگیری علم ریاضی تاثیر خیلی زیادی روی میزان علاقه‌مندی افراد به ریاضیات دارد. گاهی تحقیر، تشر و توسل به زور نه‌تنها مانع یادگیری این علم می‌شود، بلکه باعث انزجار و تنفر فرد نسبت به این درس هم خواهد شد. من هنگامی که می‌خواستم وارد پایه اول دبستان شوم در مدرسه‌مان دو کلاس پایه اول بود. معلم یکی از این کلاس‌ها بسیار بداخلاق بود.

شیوه آموزش او زور و تحقیرکردن دانش‌آموزان بود. برخلاف این شیوه درسی، معلم کلاس دیگر، فردی خوش اخلاق و مهربان به نام آقای محرری (مرحوم) بود. به طور تصادفی من جزو دانش‌آموزان کلاس معلم خوش‌اخلاق افتادم که خط سرنوشت مرا رقم زد و در مقاطع بالاتر به علت علاقه‌مند شدن به این علم، رشته تحصیلی خود را علم ریاضیات انتخاب کردم تا با انگیزه‌ پرسشگری خود دنبال نامکشوفات این علم بروم. مساله بعدی، علاقه‌مندی آموزگاران به این رشته است.

متاسفانه در یک برهه زمانی به دلیل بحران‌های کاری و نبود شغلی مناسب، باعث شده است که عده‌ای به خاطر وضع نابسامان اقتصادی وتامین مایحتاج زندگی‌شان، شغل آموزگاری را برگزینند؛ شغلی که کوچک‌ترین علاقه‌ای بدان نداشته و شاید هم نسبت به آن انزجار و تنفر داشته باشند؛ البته برخی افراد هم با علاقه وارد این حرفه شده‌اند، اما گاهی دغدغه‌های فکری متاثر از مسائل اقتصادی و مالی معلمان نیز خلائی در امر یادگیری به وجود می‌آورد.  به همین دلیل نمی‌توان تنها معلمان را مقصر اصلی این امر دانست.

 متاسفانه اغلب کشورها به مساله تامین مخارج زندگی معلمان بهای کمی می‌دهند، اما امروزه دولت‌ها کم‌کم دریافته‌اند که باید بخش بزرگی از منابع مالی خودشان را به‌ امر تعلیم و تربیت اختصاص دهند. جدا از این مسائل، داشتن استعداد برای فراگیری علم ریاضی نیز سهم بسزایی ایفا می‌کند بنابراین اگرچنانچه این استعداد‌ها از سوی معلم شناسایی و تقویت شود و در موقعیت مطلوب فراگیری آن قرار بگیرد، حتما فرد در این رشته تحصیلی به موفقیت خواهد رسید. من بشخصه علاقه بسیاری به رشته‌های دیگر از قبیل نقاشی، ادبیات، موسیقی و ورزش داشته‌ام، اما موقعیت زندگی من ایجاب کرد که وارد دنیای ریاضیات شوم.

آیا در طی دوران زندگی ریاضی‌تان، مثال‌هایی از یک سیستم آموزشی منحصر به‌فرد یا تدریس خاص و نمونه‌ای از یک مدرس دیده‌اید که بتواند چهره جذاب ریاضی را برای دانش‌آموزان یا دانشجویان به نمایش بگذارد؟

در حال حاضر روش‌های بسیار ساده‌ای وجود دارد که می‌توان با به کارگیری آن روش‌ها، درس ریاضی را به کام دانش‌آموزان شیرین و ماندگاری این علم را زیاد کرد مثلا یک معلم علاقه‌مند به این درس می‌تواند شیوه‌های یادگیری را حتی خود ابداع کند و به محصلان یاد بدهد. گاهی شیوه ومنش یک استاد یا آموزگار هم در ماندگاری این درس می‌تواند کمک حال باشد و الگویی برای محصلان و دانش‌آموختگان این رشته شود. مثلا من زمان دانشجویی‌ از تجربه‌های پرفسور تقی فاطمی، استاد برجسته علم ریاضیات بهره‌های فراوانی برده‌ام. ایشان انضباط خاصی برای درس دادن داشت. معمولا دانشجو‌ها به دلیل سختی شیوه تدریس ایشان، این واحد را که اختیاری بود، با این استاد بر نمی‌داشتند، اما من و یکی از دوستانم درس ایشان را انتخاب کردیم. هر روز کلاس ساعت 8 برای ما دو نفر تشکیل می‌شد. اغلب استاد قبل از ساعت هشت و جلوتر از ما در کلاس حاضر می‌شد. یک روز تصادفا هردوی ما دیر سر کلاس حاضرشدیم. استاد در این فاصله درس خود را روی تخته نوشته بود و با آمدن ما تخته را پاک کرد. این کار استاد به ما درس وظیفه‌شناسی را داد.

با وجود هزاران سال تاریخ علم ریاضی، آیا هنوز نامکشوفاتی در این علم باقی مانده که محققان و ریاضیدانان بخواهند روی آن کار کنند؟

به نظر من نامکشوفات بیشتراز مشکوفات است، زیرا بشر اندک دانشی در حد میکروسکوپی دارد و برای رسیدن به نامشکوفات راه بسیاری در پیش روی دارد. ریاضیات مسائل حل نشده زیادی در زمینه‌های مختلف مانند الگوریتم و گراف دارد.

یکی از نامکشوفات جهان امروزی، کشف این مساله است که آیا همه فولرن‌ها همیلتونی هستند؟ ویلیام همیلتون یک ریاضیدان ایرلندی‌الاصل است که یک بازی اختراع کرد که‌امروزه به نام پازل همیلتون معروف است.

این بازی شامل یافتن و تعقیب مسیری است که باید تنها یک بار از هر راس آن بگذرد. حل این بازی در چندوجهی‌های افلاطونی ساده است، اما آیا در تمام چندوجهی‌ها این کار شدنی است؟ مثلا فروشنده‌ای را در نظر بگیرید که بخواهد یک کالایی را در شهرهای مختلف بفروشد.

او چگونه می‌تواند از هرشهری فقط یک بار برود تا بار دیگر به زادگاه خود بازگردد؟ اصلا انجام چنین کاری امکان‌پذیر است؟ این گونه موارد پایه تعدادی از مسائل حل‌نشده علم ریاضی محسوب می‌شوند، چون پیدا‌کردن چنین الگوریتم بزرگی نیازمند زمان طولانی است. هنوز هم ثابت نشده است که آیا الگوریتمی وجود دارد که بتوان به سرعت پاسخ چنین مساله‌ای را حل کند؟ حل چنین مساله‌ای در 40 دهه اخیر یکی از بزرگ‌ترین مسائل علم ریاضی محسوب می‌شود که اگر راه‌حلی ساده و سریع برای آن بیابیم گره بسیاری از مسائل دیگر باز خواهد شد. مثلا اگر رمز کارت بانکی را در نظر بگیریم.

این رمز دارای چهار رقم است. هنگامی که این کارت وارد دستگاه کارت خوان می‌شود رویش 16 رقم درج شده است و در پشت نوار کارت، رمزی وجود دارد که اگر هر شخصی آن کارت را هم پیدا کند، رمز نوار آن‌را پیدا نخواهد کرد.

بر اساس تئوری‌ها پیش‌بینی شده است هیچ کس نمی‌تواند تمام حالت‌های احتمالی این رمز را حتی با سریع‌ترین کامپیوترهای دنیا پیدا کند، چون عمرش کفاف نخواهد داد، اما شاید با حل این مساله بسیاری از رمزگذاری‌های امروزی نیز رمزگشایی شود.

حل این سوال و پیدا‌کردن اجسام فولرنی ، نامکشوفات و مسائل جدید دیگری را به همراه خود خواهد آورد و ما همچنان نامکشوفاتی خواهیم داشت که باید راه‌حلی برای آن مسائل پیدا کنیم. در واقع باید گفت، ریاضیدانان وقتی خوشحالند که مساله‌ای داشته باشند! و مردم زمانی خوشحالند که هیچ مساله‌ای در زندگی نداشته باشند. به زبان دیگر، ریاضیدانان همواره باحل این‌گونه مسائل زنده‌اند و زندگی برای آنان با حل این نامکشوفات زیباست.

یک ریاضیدان مثل شما از صبح که از خواب برمی‌خیزد تا شب که به بستر برود چه کارهایی انجام می‌دهد؟

ریاضی پیشگان اغلب ذهنشان درگیر مسائل ریاضی است؛ بنابراین طبیعی است وقتی که از صبح بلند می‌شوند تا زمانی که به بستر می‌روند، ذهنشان مدام درگیر حل یک مساله یا تحقیق و تفحص برای ارائه مقاله علمی باشد. بارها برای من این مساله پیش آمده که ذهنم مدام درگیر حل مساله‌ای بوده و تا پاسی از شب به راه‌حل‌ها و جواب‌های این مساله‌اندیشیده‌ام و در خواب و بیداری به جواب نهایی آن رسیده‌ام و صبح روز بعد با خشنودی از حل این مساله، روز زیبایی را آغاز کرده‌ام.

جدای از این مسائل گاهی یک ریاضی پیشه که عضو هیات علمی دانشگاهی محسوب می‌شود، اغلب هنگام رسیدن به منزل، درس روز فردا را تمرین می‌کند. شاید برای خیلی از افراد این سوال پیش بیاید که من به عنوان فردی که دارای مدرک دکترا هستم و سال‌ها در این زمینه به تحقیق و تفحص پرداخته‌ام و بارها این درس را تدریس کرده‌ام، چرا باید بار دیگر درس فردا را شب قبل از جلسه‌ آماده کنم؛ البته منظور از آمادگی، حفظ جزوه‌ها نیست بلکه باید یک مدرس دانشگاه با آمادگی کامل به سر جلسه کلاس حاضر شود و گاهی برای جذابیت یادگیری درس وانمود کند که نسبت به آن مساله آگاهی ندارد تا دانشجو جواب آن مساله را پیدا کند.

مدرس دانشگاه باید از وهله اول به دانشجو بفهماند که من مدرس هم نسبت به همه مسائل آگاهی ندارم. یک مدرس دانشگاه باید از شب قبل برنامه درسی روز آینده را در ذهن خود طراحی کند که چگونه با طرح مساله، انگیزه جستجو گری حل مساله را در بین دانشجو ایجاد کند.

همچنین گاهی ممکن است، مدرس دانشگاه اثبات فرضیه‌ای را فراموش کند و با وجود این‌که بارها آن درس را آموزش داده است، نتواند آن فرضیه را بیان کند، بنابراین آمادگی قبلی برای جلسه روز بعد یکی از ملزوماتی است که یک مدرس دانشگاه ملزم به انجام آن است.

اگر روزی ریاضیدانی نخواهد معلم مدرسه یا استاد دانشگاه شود، چه کارهایی می‌تواند بکند؟

متاسفانه با وجود اهمیت این علوم پایه، شغل کمی بجز مدرسی در انتظار فارغ‌التحصیلان این رشته در بازار کار است. امروزه بسیاری از مشاغل و کوچک‌ترین مسائل اجتماعی نیازمند به کارگیری راه‌حل‌های علمی این علوم پایه هستند.

مثلا با توسل به این علم می‌توان بسیاری از مسائل مهمی که‌امروزه کشور ما درگیر آن است مانند آلودگی هوا یا ترافیک کلانشهرها را با به کارگیری این علم و سایر علوم پایه دیگربرطرف کرد، اما متاسفانه بخش صنعتی جامعه ما نسبت به تبحر و توانمندی‌های افراد این رشته واقف نیستند و نمی‌دانند اگر از یک ریاضیدان استفاده کنند، چقدر کارهایشان راحت‌تر پیش می‌رود مثلا در برخی از مشاغل، افرادی روی کار آمده‌اند که توانایی ذهن یک ریاضیدان را ندارد؛ فارغ‌التحصیلان رشته ریاضی به دلیل این‌که ذهنشان مدام در گیر مسائل ریاضی است، نسبت به سایر فارغ التحصیلان در اموری مانند حسابداری، حسابرسی بانکی و برنامه نویسی موفق‌تر هستند.

در بسیاری از پروژه‌های بزرگ نیز نیازمند به استفاده از تبحر ریاضیدانان هستیم به عنوان مثال کارخانه‌ بزرگی برای جابه جایی کارمندانش از 150 وسیله نقلیه استفاده می‌کند در حالی که می‌توان با یک برنامه‌ریزی مدون و طراحی وبه کارگیری یک نرم افزار، هزینه‌های مصرفی را تقلیل داد و بهترین مسیر انتخابی را تعیین کرد.

این نرم افزار طراحی می‌کند که رانندگان از چه مسیری با چه تعداد نیروی کاری حرکت کنند تا تعداد وسیله‌های نقلیه کمتری به کار برده شود. حتی در این برنامه‌نویسی تعیین می‌شود اگر چنانچه کارگر یا کارمندی تغییر مکان داد، بهترین مسیر انتخابی کدام است، اما متاسفانه صاحبان این کارخانه ترجیح می‌دهند روزانه 150 وسیله نقلیه‌شان جابه‌جا شود، اما یک بار هزینه‌ای بابت طراحی یک برنامه خرج نکنند.

به نظر من یکی از دلیل‌هایی که فارغ‌التحصیلان این رشته بازار کار چندانی ندارند مربوط به نداشتن برنامه‌ای مدون و حساب شده در جامعه است. متاسفانه گاهی اوقات بدون در نظر گرفتن بازار کاری آینده و نیاز جامعه، دانشجویانی را جذب و پرورش می‌دهیم.

با همه این شرایط به نظر می‌رسد اگر یک تا دو درصدی که طبق قانون قرار است برای تحقیقات در بخش صنعت تعلق بگیرد، هم بسیاری از مشکلات فارغ‌التحصیلان این رشته برطرف و فرصت‌های شغلی زیادی برای آنان ایجاد شود و هم مسائل عمده‌ای از کشورحل شود.

وضع آموزشی و تحقیق ریاضیات را در ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شاید نتایج آزمون‌های تیمز و پرلز نشان از سطح پایین علمی کشورمان داشته باشد، اما طبق مطالعات و تجربیاتی که من طی سال‌های متمادی با سفر به گوشه و کنار جهان کسب کرده‌ام به جرات می‌توانم بگویم که سطح متوسط علمی کشورمان نه تنها پایین نیست بلکه خوب هم است و محصلان ما نیز می‌توانند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. دانشجویان ما نیز از سطح علمی خوبی برخوردارند چون منابع درسی‌شان مطابق با منابع سطح جهانی است.

دو، سه سال تعطیلی دانشگاه‌ها در سال‌های پس از انقلاب فرصتی (گرچه گرانبها) شد که استادان، کتاب‌های استاندارد خارجی زیادی را برای دوره لیسانس و فوق‌لیسانس ترجمه کنند و این‌گونه منابع برای سال‌ها در اختیار دانشجویان این رشته قرار گیرد. امروزه نیز با گسترش اینترنت و دسترسی سریع به منابع رایگان انگلیسی در تامین این منابع به روز شده جهان امکاناتی فراهم شده است. تامین این منابع قابل مقایسه با دهه 40 نیست.

در آن زمان کتاب منبع فارسی کمیاب بود چه برسد به منبع انگلیسی. آن دوران استادان ما تمرین‌ها را روی یک کاغذی می‌نوشتند و به پشت دفتر کارشان می‌چسباندند. آن موقع دستگاه زیراکس نبود و ما باید با دست تمام تمرین‌ها را از روی دیوار می‌نوشتیم.

گاهی جوهر خودکارمان تمام می‌شد و ما مجبور بودیم بقیه تمرین‌ها را با مداد بنویسیم. خوشبختانه این نوع مسائل اینک برای دانشجویان ما مطرح نیست و امکانات زیادی برای آنان فراهم شده و منابع مختلف به روزی نیز در اختیارشان است. متاسفانه برخی از افراد از زاویه بدی به این مسائل نگاه می‌کنند و پیوسته در پی خرده‌گیری هستند و پیشرفت‌های امروزی کشورمان را مانند رشد زیاد دانشگاه‌ها و تعداد زیاد دانشجویان، ورود چشمگیر و بی‌نظیر خانم‌ها در عرصه علم و دانش نادیده می‌گیرند.

پس اگر بخواهیم ارزیابی کلی از وضع دانشگاه‌های خودمان داشته باشیم، می‌توانیم بگوییم که کیفیت دانشگاه‌های ما همچون کمیت آن که روز‌به‌روز بر وسعت دانشجویان و دانشگاه‌ها افزوده می‌شود، خوب است؟

پرداختن علمی به این نوع مسائل ساینسومتری یا علم سنجی نام دارد که متاسفانه در ایران این نوع بحث فنی در رشته علوم کتابداری جای دارد در حالی که علم سنجی رشته‌ای است که الگوریتم‌های مختلفی مانند موتور جستجوگر گوگل می‌خواهد؛ زیرا برای پی‌بردن به اهمیت یک مقاله باید تعداد و نوع مراجعات افراد را بررسی کنیم. ممکن است مقاله‌ای هزار نفر مراجعه‌کننده داشته باشد، اما افراد مراجعه‌کننده دارای ارزش علمی مناسبی نباشند.

مقاله زمانی از ارزش خاصی برخوردار است که افراد مراجعه‌کننده به آن نیز افراد مهم علمی باشند. در این حالت یک دور تسلسلی ایجاد می‌شود و برای هر مجله، مقاله و فردی یک وزن و ارزشی تعریف می‌شود. طبق این علم سنجی، بررسی می‌شود مقاله ارائه شده از چه رتبه و جایگاهی برخوردار است؟ کدام مجلات از اعتبار علمی برخوردارند؟ سطح علمی فرد چقدر است؟  به همین دلیل لازم است ما سطح رتبه علمی کشورمان را طبق این علم سنجی تعیین کنیم.

بیان چنین مساله حرفی کاملا علمی و مملکتی است که هر شخص متخصص این حوزه موظف به بازگویی آن است مثلا فرهنگستان علوم وظیفه دارد در زمینه فرهنگ علوم کاملا علمی نظر بدهد. ما در این زمینه در فرهنگستان علوم بحث‌های مفصلی به انجام رساندیم مثلا دانشمندان نمونه کشوری که در وزارتخانه مطرح می‌کردند بر اساس تعداد ارائه مقالاتشان در مجلات داخلی و خارجی مطرح بودند، اما پیشنهاد دادیم که تحقیقات علمی این افراد بیشتر به طور کیفی مد نظر باشد نه کمی.  جای بسی تاسف دارد که‌امروزه تحقیقات علمی ما از لحاظ کمی سنجیده می‌شود مثلا گفته می‌شود تعداد ارسال مقاله‌های ما به مجلات جهان چقدر افزایش یافته است.

ما گاهی فقط مقاله می‌فرستیم، اما در پی این نیستیم که این مقاله کجا چاپ می‌شود. آیا اصلا این مقاله ارزش و اهمیت خاصی دارد؟ آیا مجله‌ای که مقالات کار می‌شود، اعتبار دارند؟ به عنوان مثال مقالات بسیاری است که از طرف ستاد نانو به عنوان «ریاضیات نانو» حمایت خوب مالی شده است که نه تنها با نانو هیچ ارتباطی ندارد بلکه اصلا آنها را نمی‌توان «مقاله» به حساب آورد.

 مساله دیگر که در فرهنگستان مطرح بود، این بود که باید برای بهبود وضع عملکرد دانشگاه‌ها و سطح کیفی این مراکز، نظر متخصصان را نیز ملاک قرار دهند به عنوان مثال بدون انجام کار کارشناسی شده‌ای یکباره دستور برقراری کنکور دکترای رشته ریاضی با سایرعلوم داده شد.

با حضور متخصصان این علوم در دانشگاه‌ها نشستی برگزار نشد تا بحث کنند که آیا برگزاری امتحان متمرکز بهتر است یا مانند هر دانشگاه پیشرفته دنیا غیر متمرکز؟ تحقیقات و تجربه نشان می‌دهد که برگزاری آزمون متمرکز همراه با مشکلات زیادی است. همچنین در خصوص استخدام هیات علمی نیز بحث‌هایی داشته‌ایم که اگر به طور مرکزی باشد خیلی زیان‌بار است، اما به نظرهای متخصصان بهایی داده نشد و حتی گروه ریاضیدانان فرهنگستان علوم هم نتوانست نظر یک عده کارشناس ریاضی و فیزیک خود را به جامعه انتشار دهد. در مجموع می‌توان گفت سطح علمی کشورمان از نظر کمی خوب است، اما از نظر کیفی آن‌گونه که باید باشیم نیستیم و برای رسیدن به آن سطح راه طولانی در پیش داریم.

و سخن آخر...

همه ما یک استعداد‌های خاصی داریم و می‌توانیم در برخی از عرصه‌ها به خوبی بدرخشیم. تنها راه موفقیت و رسیدن به نقطه طلایی زندگی، کشف استعدادهای درونی‌مان است؛ بنابراین توصیه می‌کنم هر کسی به دنبال استعدادهای ذاتی خودش برود و به آنها بها دهد و سعی کند رشته تحصیلی را انتخاب کند که واقعا به آن علاقه‌مند است.

خواهش من از آموزگاران این است که استعداد‌های دانش‌آموزان را شناسایی کنند و آنها را در انتخاب رشته تحصیلی‌شان راهنمایی کنند، البته در انتخاب رشته اجباری نداشته باشند. شاید علم ریاضی برای من آموزگار یا استاد دانشگاه، زیبایی و کارایی بسیار زیادی داشته باشد، اما بنا نمی‌شود که همه مانند من فکر کنند؛ باید هرکسی به دنبال علاقه و استعدادهای خاص خود برود.

فرزانه صدقی - جام‌جم

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها