سرپرست فدراسیون زورخانه‌ای و باستانی:

گلریزان یعنی‌ آبرو خریدن

کد خبر: ۵۴۷۹۷۲
گلریزان یعنی‌ آبرو خریدن

 

گلریزان سنت حسنه‌ای است که حتی شنیدن نامش هم به انسان انرژی مثبت می‌دهد، جایی که گروه‌گروه مردم می‌آیند و مبلغی را در حد توان خود برای کمک به نیازمندان اختصاص می‌دهند.

 

کار ارزشمندی که چه در سطح کوچک در محدوده یک محله یا طایفه و فامیل انجام شود چه در سطح گسترده و با پوشش خبری رسانه‌ها، در نوع خود الگوست و پوشش خبری آن الگوسازی.

 

به قول محمدرضا طالقانی سرپرست فدراسیون زورخانه‌ای و باستانی همین که انسان احساس کند با کار خودش لبخندی بر لبان یک خانواده نیازمند می‌نشاند، دنیایی ارزش دارد.

 

برای گفتن و نوشتن درباره این سنت حسنه چه کسی بهتر از طالقانی می‌تواند پاسخگوی پرسش‌های ما باشد؛ کسی که در کسوت سرپرستی فدراسیون زورخانه‌ای یعنی جایی که مهد آداب و سنن آیینی و انسانی است، چندی پیش گلریزانی را در تهران برگزار کرد و دست چند نفر را گرفت.

 

او که پیشتر و بعد از زلزله دلخراش بم، حسابی در ورزشگاه شیرودی غوغایی به‌ راه‌انداخت و در آن زمان گفته شد بیش از 12 میلیارد تومان هدایای نقدی و غیرنقدی جمع‌آوری کرده، حرف‌های خواندنی برای ما داشت.

 

وقتی می‌گوید: همان گلریزان بم استارت برکناری‌اش از ریاست فدراسیون کشتی را زد، چون زیر بار حرف ناحق و خیانت در امانت نرفت...

 

اولین بار که گلریزانی را دیدید به چه زمانی برمی‌گردد، آیا این سابقه ذهنی تاثیری در شخصیت شما گذاشت؟

 

بچه که بودم، می‌دیدم وقتی یک نفر مشکل مالی پیدا می‌کرد چند نفر جمع می‌شدند و برایش پول جمع می‌کردند تا مشکل او حل شود. این کار حسنه بسیار قشنگ بود و من هر وقت آن را می‌دیدم، لذت می‌بردم. گرچه فکرش را نمی‌کردم خدا روزی این سعادت را به من بدهد که بتوانم به سهم خودم بانی این کارها باشم، اما به هر ترتیب هنوز هم هر وقت اسم گلریزان به میان می‌آید، یاد آن دوران می‌افتم که چگونه مردم دست به دست هم می‌دادند و یک فرد گرفتار را با برطرف‌کردن مشکل مالی‌اش خوشحال می‌کردند. متاسفانه این سنت حسنه ‌مدتی منسوخ شد و کسی سراغ آن را نگرفت. کاری بسیار ارزشمند، اخلاقی و انسانی که حتی اگر به شادکردن دل یک خانواده هم منجر بشود، دنیایی ارزش دارد. از آن زمان دیدن گلریزان ذهنیت قشنگی برای من ایجاد کرد و خوشحالم که الان خودم در این کار هستم.

 

چه شد که به فکر احیای این سنت حسنه افتادید؟

 

وظیفه خود دانستم این کار انسانی را احیا کنم. حیف است با این همه مردم مهربان و دست و دلبازی که داریم برخی نیازمندان که عزت نفس‌شان اجازه نمی‌دهد دستشان را جلوی کسی دراز کنند در مسائل و مشکلات خود گرفتار باشند. به واقع چه انگیزه‌ای بالاتر از دست‌گیری نیازمندان و محتاجان می‌تواند آدم را به این سو بکشاند. باز هم می‌گویم خدا را شکر می‌کنم که این توان را به من داد در این مسیر حرکت کنم.

 

همان‌طور که خودتان اشاره کردید در گذشته بیشتر مراسم گلریزان توسط مردم عادی انجام می‌شد، اما در گلریزان اخیر‌ از اقشار مختلف مردم حضور داشتند، این کار را با چه هدفی انجام دادید؟

 

حرکت انسانی چیزی نیست که مختص گروه خاصی باشد. بنابراین تصمیم گرفتم گلریزان را با تلفیق گروه‌های مختلف ورزشی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی انجام دهم. به همین منظور برخی چهره‌های سرشناس این حوزه‌ها را دعوت کردم تا مبلغی را برای عده‌ای جمع‌آوری کنم. این کار انجام شد و در حالی که پیش از این قرار بود به حدود ده نفر کمک کنیم با توجه به استقبال خوب مردم و بالا رفتن مبلغ، به 72 نفر کمک کردیم و قصد داریم با دریافت بقیه مبالغی که قولش را به ما داده‌اند، به عده دیگری هم کمک کنیم تا شب عیدی باعث خوشحالی افراد نیازمند شویم.

 

اما پیش از گلریزان اخیر، حدود 10 سال پیش و به دنبال وقوع زلزله دلخراش بم، گلریزان باشکوه و بی‌نظیری را در ورزشگاه شهید شیرودی انجام دادید، از حال و هوای آن گلریزان بگویید.

 

هر جا اسم کار خیر و عام‌المنفعه باشد، من هم باید حضور داشته باشم و این کار را وظیفه خودم می‌دانم. چرا که متعلق به این مملکت و مردم هستم و دوست دارم در ‌کار خیر شرکت کنم. متاسفانه آنقدر مسائل و مشکلات مردم زیاد است که ممکن است ‌جاهایی انسان دچار خستگی و دلسردی شود.

 

شده این دلسردی ، شما را به سمت دست کشیدن از کارهای خیر سوق داده باشد؟

 

نه، خوشبختانه خدا این انرژی را به من داده است که از انجام کار خیر خسته نشوم و اکنون هم که سرپرستی فدراسیون زورخانه‌ای و باستانی را به عهده دارم هر کاری از دستم بر آید، برای مردم انجام می‌دهم.

 

اما این کارها گاهی ترکش‌هایی را متوجه خود شما کرده است، مثل همین گلریزان اخیرتان که برخی تهمت‌هایی درباره هزینه کرد پول‌های جمع‌آوری شده به شما زدند. این تهمت‌ها چطور، شما را دلسرد نمی‌کند؟

 

از این حرف‌ها و تهمت‌ها 30، 40 سال است که می‌شنوم و گوشم بدهکار نیست، چون با خدا روراست هستم و حلال و حرام سرم می‌شود. اگر قرار بود با این حرف دلسرد شوم که اصلا نمی‌توانستم وارد این نوع کارها شوم. من وظیفه و رسالتی دارم و آن خوشحال‌کردن مردم و نشاندن لبخند بر لب آنان است و این تصور که کارم باعث خوشحالی افرادی می‌شود همیشه ذهنم را به خود مشغول کرده و باعث ایجاد انرژی‌های مثبت در وجودم شده است.

 

به عنوان کسی که تجربه این کار را دارید و با توجه به اهمیت موضوع و نقشی که گلریزان‌ها می‌تواند در برطرف کردن مشکلات مردم ایفا کند، چه راهکاری برای ترویج این مهم پیشنهاد می‌کنید؟

 

احساسم این است برای ترویج فرهنگ گلریزان خیلی دیر شده است و حیف که سالیان سال این فرهنگ خوب کمرنگ شده بود. به هر حال هر وقت ماهی را از آب بگیرید تازه است ،گرچه فرصت‌های زیادی از دست رفته و مشکلات خیلی‌ها را می‌شد با این کارها مرتفع کرد، اما به‌هر‌ترتیب اگر این کار ادامه یابد می‌تواند گره‌گشای بزرگی در کار افراد نیازمند باشد. فکر می‌کنم هر کس که در این زمینه کاری از دستش بر می‌آید، اگر قدمی در این جهت بر ندارد، در حق خود و جامعه‌اش کم لطفی کرده است.

 

میزان استقبال مردم از مراسم گلریزانی که شما خود بانی آن بوده‌اید، چگونه بوده است؟

 

خدای بزرگ را شاکرم که این عزت و آبرو را به من داده است که همیشه با محبت مردمی و اعتماد آنان روبه‌رو بوده‌ام. باید بگویم مردم هیچ وقت روی مرا زمین نمی‌اندازند و هر جا بحث دست‌گیری از افراد نیازمند مطرح‌شده، با طیب خاطر مبالغی را در اختیار من قرار داده و من آن را بین نیازمندان واقعی تقسیم کرده‌ام.

 

فکر می‌کنید این کارها تا چه حد می‌تواند التیام‌بخش درد نیازمندان باشد؟

 

همان‌طور که گفتم حتی اگر یک خانواده را خوشحال کنیم، ارزش این کار در وصف نمی‌گنجد. در عین حال باور کنید من هم که این پول‌های امانت را بین نیازمندان تقسیم می‌کنم به لحاظ روحی خسته شده‌ام، خستگی‌ام نیز به دلیل انبوه تعداد مراجعه‌کنندگان است. وقتی این همه آدم نیازمند و گرفتار در جامعه می‌بینم از عمق وجود احساس درد می‌کنم. روزانه چند نفر چه به صورت حضوری چه به صورت تلفنی و چه با واسطه به من مراجعه می‌کنند، متاسفانه مردم دچار مشکلات معیشتی هستند و این بسیار دردآور است، در عین حال خدا را شکر می‌کنم که چنین آبرو و نیرویی به من داده است که سهمی در دستگیری نیازمندان داشته باشم.

 

در گفت‌وگویی که چندی پیش در همین مورد با علی دایی داشتیم او به نوعی حرف شما را می‌زد که اگر تمام ثروت و دارایی‌اش را نیز اختصاص دهد بازهم جوابگوی افراد نیازمند نخواهد بود، حجم مراجعه‌کننده‌ها به شما هم به همین صورت است؟

 

دایی حرف کاملا درستی زده است. نمی‌خواستم این موضوع را زیاد باز کنم، اما در تائید این بزرگ ورزش و فوتبال ایران، جا دارد بگویم من هم یک روز وقتی نشستم و حجم درخواست‌های مالی همان یک روز را حساب کردم مبلغی حدود 148 میلیون تومان شد. یعنی اگر این مبلغ را در 30 روز ضرب کنیم چیزی حدود 4.5 میلیارد تومان می‌شود. یکی پول می‌خواهد و دیگری برای مرهم زدن بر زخم‌های زندگی‌اش وام می‌خواهد و متاسفم از این‌که نمی‌توانم به همه این درخواست‌ها پاسخ مثبت بدهم. هر چند همه توانم را می‌گذارم، اما وقتی بعضی روزها مجموع مبالغ درخواستی به 200 میلیون تومان می‌رسد، دیگر نمی‌دانم چه کنم.

 

خیرانی که پول‌هایشان را در اختیار شما می‌گذارند، شرط و شروطی هم قائل می‌شوند؟

 

نمی‌توان اسمش را شرط و شروط گذاشت، چرا که آنها با بزرگواری و طبع سخاوتمند خود دست به چنین کارهایی می‌زنند. به هر ترتیب گاهی برخی از آنها تاکید می‌کنند ‌ این پول را فقط به خانواده‌هایی بدهید که مثلا فلان مشکل مشخص را دارند یا بیماری صعب‌العلاج دارند یا مسائل و مشکلاتی از این دست. این شرایط کمی کار را برای ما سخت‌تر می‌کند، چرا که باید با دقت و وسواس خاصی نیازمندان واقعی را در این رابطه شناسایی کنیم. از طرفی روز‌به‌روز حجم درخواست‌ها بیشتر می‌شود و خیلی وقت‌ها به جایی می‌رسد که نمی‌توانم. واقعا علی دایی حرف دل امثال ما را زده است.

 

به هر حال این قبیل فرصت‌ها از قبل شهرت و محبوبیت برای شما ایجاد می‌شود، این گونه در معرض دید بودن و در کانون درخواست‌های مردمی قرار داشتن، چه حسی دارد؟

 

حسم را نمی‌توانم به زبان بیاورم، فقط می‌گویم حس قشنگی است که وقتی خودت را در جایگاهی حسی می‌کنی که خداوند تو را وسیله قرار داده تا گره‌ای از مشکلات مردم باز کنی، احساس سبکی می‌کنید. برای همین این خصوصیت با من عجین‌شده و از آن لذت می‌برم و آن را با هیچ چیز در این دنیا عوض نمی‌کنم.

 

اما همان‌طور که گفتید گاهی ممکن است دستتان خالی باشد و نتوانید پاسخگوی یک فرد نیازمند باشید، در آن شرایط چه حسی دارید؟

 

این شرایط هم به دفعات پیش می‌آید. به طور مثال وقتی در یک روز 30 نفر مراجعه‌کننده دارم و نمی‌توانم برای همه آنها کاری انجام بدهم، شرمنده‌شده و از خودم خجالت می‌کشم. ممکن است طرف پیش خود فکر کند من برخورد بدی با او داشتم، اما این عزیزان باید درک کنند گاهی دست من هم خالی است. بدیهی است نمی‌توان در ماه چهار، پنج میلیارد تومان از خیران جمع‌آوری و آن را بین نیازمندان تقسیم کرد.

 

برنامه شما برای ادامه مراسم گلریزان به چه ترتیبی خواهد بود؟

 

قصد دارم سالی یک بار این کار را ویژه افرادی که مشکل معیشتی دارند، انجام دهم. امسال از بابت انجام این کار خوشحالم و امیدوارم این کار باقیات صالحاتی باشد برای کسانی که همواره دست‌گیر افراد نیازمند هستند و خوشحالی را در دل آنان می‌نشانند. به عنوان مثال فرد نودوسه ساله‌ای که در خانه سالمندان زندگی می‌کند، وقتی پنج میلیون تومان از مبالغ جمع‌آوری‌شده مراسم گلریزان را به او دادم برگشت و گفت: تو منو از کجا پیدا کردی؟ این فرد کسی است که زمانی در ورزش ایران نفر اول بوده است و الان در خانه سالمندان در اوج مشکلات مالی زندگی می‌کند. این کار برایم ارزش دارد و از آن لذت می‌برم، در نتیجه قصد دارم گلریزان را سالی یک بار برگزار کنم.

 

جالب است وقتی گلریزان بم را برگزار کردید آن موقع عنوان شد حدود 12میلیارد تومان هدایای نقدی و غیرنقدی جمع‌آوری شده است، اما در گلریزان اخیر اعلام نکردید، چه مبلغی جمع‌آوری شد؟

 

باور کنید همان موقع (زلزله بم) هم من هیچ مبلغی را اعلام نکردم. رسانه‌ها و مطبوعات بودند که گفتند طالقانی 12 میلیارد تومان، دولت چقدر؟! در حالی که این محبت مردم بود و نباید تعبیر بدی از آن می‌شد. متاسفانه حرف و حدیث‌های غیرواقعی زیادی بعد از آن گلریزان این طرف و آن طرف شنیده شد. به همین دلیل امسال رقمی را اعلام نکردم. چون هر جا بحث پول مطرح است متاسفانه شایعه‌ها و تهمت‌هایی مطرح می‌شود. از طرفی ممکن است برخی بگویند چرا اسامی کسانی را که به آنها این پول‌ها را داده‌اید، اعلام نمی‌کنید. پاسخ من روشن است. ما آمدیم کاری کنیم که آبروی مردم را بخریم نه این‌که آبروی آنها را بریزیم. قرار نیست فردی که عزت نفس دارد و در اوج نیاز خم به ابرو هم نمی‌آورد، ما اعلام کنیم که فلان مبلغ را به وی داده‌ایم و غرور او را بشکنیم. مسلما آبروی افراد را باید حفظ کرد و اصولا نباید به صرف انجام کار خیر، آبروی افراد را به بازی بگیریم.

 

همان موقع خاطرم هست مصاحبه‌ای با شما داشتیم و عنوان کردید گلریزان بم یکی از دلایل برکناری‌تان از ریاست فدراسیون کشتی بود، هنوز هم چنین نظری دارید؟

 

‌همین‌طور است. در واقع استارت برکناری من از ریاست فدراسیون کشتی از همانجا شروع شد، چون زیر بار ناعدالتی و حرف ناحق نرفتم. برخی آمدند و گفتند با این پول‌ها فلان کارها را انجام بدهید.

 

حال که سال‌ها از آن قضیه گذشته است نمی‌خواهید آن افراد و آن کارهایی را که خواهان آن بودند، نام ببرید؟

 

هیچ وقت نمی‌گویم. چون بلد نیستم غیبت کسی را بکنم. اصولا آدمی که غیبت می‌کند آدم ضعیفی است، گفتم که من آمده‌ام آبروداری کنم نه این‌که آبروی کسی را بریزم.

 

چه توصیه‌ای به افراد پولداری دارید که کمتر در کارهای خیر شرکت می‌کنند؟

 

این قبیل آدم‌ها اگر پولشان را در این راه‌ها خرج نکنند در واقع امانتداری بیش نیستند. پول‌هایشان را تا آخر عمر پنهان می‌کنند که مبادا روزی ندار نشوند، اما آنها تا آخر عمر گدا زندگی می‌کنند و این مهم را درک نمی‌کنند که پس از مرگشان این پول‌ها به هیچ دردشان نمی‌خورد.

 

خود شما چطور، آدم پولداری هستید؟

 

من پولدار نیستم و خودم را خادم مردم می‌دانم. یقین بدانید نه یک ریال بدهکار کسی هستم و نه یک ریال در حساب بانکی‌ام پول دارم. هرچه دارم در راه نوکری مردم و در اختیار خانواده بودنم است و از این بابت روزی هزار بار خداوند را شکر می‌کنم. به مولا علی(ع) قسم هر پولی که به دستم می‌آید تا ریال آخر برای مردم و نیازمندان خرج می‌کنم و اعتقاد دارم خدا این همه لطف را به خاطر همین مردم به من داشته است و مرا به لحاظ مالی شرمنده خانواده‌ام نکرده است.

 

در قبال این کارها توقع دعای خیر از مردم دارید؟

 

به هیچ عنوان، چون همین محبت مردم برایم کافی است و قدردان آنان هستم. نفس کار انسان‌ها خود یک نوع دعاست، وقتی کار خیری را انجام می‌دهید به واقع برای خودتان دعای خیر انجام داده‌اید. مردم ما قدرشناس هستند و این ماها هستیم که باید قدردان آنها باشیم، پس من هیچ توقعی ندارم.

 

یعنی به این نکته معتقد نیستید که دعای خیر همین‌هایی که دستشان را گرفته‌اید، پشت سرتان است و باعث شده همچنان سرپا و در اوج محبوبیت باقی بمانید؟

 

بر منکرش لعنت. کار نیک هیچ وقت پیش خدا گم نمی‌شود و ما هم عملا با انجام این کارها، پرونده اعمال مان را پر می‌کنیم تا پیش خالق شرمنده نباشیم.

 

و سوال آخر، در شرایطی که دو ماهی است عهده‌دار سرپرستی فدراسیون زورخانه‌ای و باستانی شده‌اید، به‌نظر می‌رسد با وجود کارنامه درخشان‌تان در فدراسیون کشتی، بهترین جایی که می‌شد از توان مدیریتی‌تان در ورزش استفاده شود، همین فدراسیون باستانی بود؟

 

من هر جا باشم کار می‌کنم. مسئولان به من گفتند اینجا باشم و پذیرفتم. امیدوارم بتوانم با عملکردی خوب سربلند باشم و عاقبت‌مان ختم به خیر شود. امیدوارم با کمک رسانه‌ها فرهنگ پهلوانی به معنای واقعی‌اش در جامعه اشاعه یابد.

 

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها