سال‌ها تحقیق برای دستگیری عاملان این قتل‌ها بی‌نتیجه مانده است

مبهم‌ترین جنایت‌های ایران

آمار کشف جرم در ایران بالاست و در این بین در جرم قتل کمتر پرونده‌ای دیده می‌شود که به نتیجه نرسد. به گفته سرهنگ مصطفایی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی ناجا زمان لازم برای کشف پرونده‌های قتل در کشور بنابر وضع و شرایط خاص آن پرونده متفاوت است و بیشتر پرونده‌های قتل در 24 تا 48 ساعت کشف می‌شوند. با وجود این قتل‌هایی هستند که بعد از گذشت سال‌ها از وقوع آنها، راز آنها هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و اسرار این جنایت‌های پیچیده همچنان سربه مهر مانده است.
کد خبر: ۵۴۴۷۹۱

یکی از روزهای زمستان سال 71، زن هفده ساله‌ای به نام لادن از خانه‌اش واقع در جنت‌آباد تهران خارج و ناپدید شد تا این‌ که چند روز بعد جنازه وی را یافتند. پلیس در جریان تحقیقات به تبهکاری حرفه‌ای به نام قدیر ظنین شد. خواهر لادن به ماموران گفت قدیر چند روز قبل از گم‌شدن خواهرش به عنوان لحاف دوز وارد خانه آنها شده بود و نیت شومی در سر داشت. قدیر در بازجویی‌ها به جرائم و جنایت‌های متعددی اقرار کرد، اما گفت لادن را نکشته است. تحقیقات پلیس نیز صحت ادعای متهم را تائید کرد و به این ترتیب راز قتل زن جوان فاش نشده باقی ماند.

یکی دیگر از این پرونده‌ها مربوط به قتل دو دختر جوان است. معصومه و الهه، دخترخاله‌های ده و بیست ساله بودند که اجساد آنها در بیابان‌های اطراف نوبنیاد پیدا شد. گزارش کشف جنازه‌ها ساعت 8 صبح روز شنبه بیست و هشتم خرداد سال 79 به پلیس اعلام شد و کارآگاهان وقتی به صحنه جرم رفتند، پیکرهای بی‌جان دو دخترخاله را در حالی‌ که داخل مانتو و چادر مشکلی پیچیده شده بود، مشاهده کردند. انجام تحقیقات ویژه درخصوص این جنایت فجیع به دستگیری پسر جوانی منجر شد که دو دخترخاله را می‌شناخت، اما این متهم ابتدا ارتکاب قتل را انکار کرد و بعد از مدتی وقتی این جرم را گردن گرفت جملاتی را در تشریح چگونگی حادثه به زبان آورد که با واقعیت مطابقت نداشت به همین دلیل نیز قاضی وقت شعبه 1602 دادگاه جنایی تهران بر بی‌گناهی وی رای داد و تنها مظنون پرونده آزاد شد. از آن به بعد رسیدگی به این ماجرا هیچ نتیجه‌ای نداشت.

پرونده قتل دو باجناق از دیگر پرونده‌های جنایی بی سرانجام است. ساعت ۲۱ و ۲۰ دقیقه شنبه سیزدهم اسفند سال ۷۹ دو مرد وارد خانه‌ای در خیابان جلفای تهران شدند و به مرد کارخانه‌دار و همسرش حمله و آنها را با ضربات پی‌درپی چاقو زخمی کردند. باجناق مرد کارخانه‌دار نیز که در محل حادثه حضور داشت، هدف یورش مردان ناشناس قرار گرفت. ساعتی بعد دو مرد به‌خاطر شدت جراحات جانشان را از دست دادند، اما زن جوان از مرگ گریخت و توانست جزئیاتی از این حادثه را در اختیار پلیس قرار بدهد، اما تلاش‌های کارآگاهان برای دنبال کردن سرنخ‌های موجود به هیچ نتیجه‌ای نرسید.

پرونده بعدی مربوط به قتل کارخانه‌دار هفتاد و پنج ساله‌ای به نام ولی‌الله است که در مجتمع مسکونی سرو واقع در میدان تجریش تهران سکونت داشت. مقتول مردی نیکوکار بود و به نظر نمی‌رسید با فرد خاصی اختلاف داشته باشد. ساعت 23 و 30 دقیقه روز بیست و هفتم مهر سال 79 هنگامی که پسر ولی‌الله به منزل پدرش رفت با جنازه وی مواجه شد و پلیس را در جریان واقعه قرار داد. کارآگاهان با بررسی صحنه قتل به شواهدی دست یافتند که نشان می‌داد قاتل بعد از ساعت 5 بعدازظهر وارد خانه ولی‌الله شده و بعد از درگیری با او در قسمت پذیرایی منزل وی را به اتاق خواب کشانده و ابتدا با قنداق اسلحه شکار مرد کارخانه‌دار را مجروح کرده و سپس با گره زدن دستمالی دور گردن این مرد او را کشته است. از آنجا که قفل در ورودی آپارتمان سالم بود فرضیه آشنایی قبلی قاتل و مقتول مطرح شد، اما نه این فرضیه و نه سرنخ‌های دیگر نتوانست راز این جنایت را برملا کند و این پرونده نیز به یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های جنایی ایران تبدیل شد.

تعداد پرونده‌های کشف نشده را به اصطلاح «آمار سیاه» می‌گویند و این آمار در ایران بسیار پایین است. نبود جنایت‌های سازمان‌یافته در ایران، درصد بالای قتل‌های اتفاقی و بدون برنامه و همچنین جنایت‌های خانوادگی از جمله دلایل پایین بودن این آمار محسوب می‌شود

کشف اجساد مثله شده سه زن و دختر نیز پرونده‌های معماگونه دیگری را پیش‌روی پلیس قرار داد و راز آنها هرگز فاش نشد. ششم مهر سال 79 پلیس اجساد تکه‌تکه شده‌ای را که در گونی و ساک دستی جاسازی شده بود در خیابان‌های مرکزی تهران یافت و تحقیقات نشان داد این تکه‌ها، بخش‌هایی از اندام دختری شانزده ساله است، اما هویت قربانی و قاتل تاکنون مشخص نشده است. روز جمعه نوزدهم مرداد سال 60 نیز دست بریده شده زنی جوان در کانال آب بلوار ابوذر تهران کشف، اما تحقیقات در همین مرحله متوقف شد و سرنخ دیگری به دست نیامد تا این ‌که 12 روز بعد باز هم کشف پیکر مثله‌شده زنی دیگر به پلیس گزارش شد، اما تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفت بعد از مدتی به بن‌بست رسید و این پرونده بلاتکلیف ماند.

ساعت 19 و 30 دقیقه سیزدهم دی سال 85 دختر بیست و سه‌ ساله‌ای به نام سونا که اهل گیلان بود و برای ادامه تحصیل به تهران آمده بود به یکی از همکلاسی‌های خود تلفن زد و گفت فرد ناشناسی در نزدیکی پل مدیریت به وی حمله و او را با چاقو زخمی کرده است. پسر جوان بسرعت خود را به محل حادثه رساند و وقتی سونا را غرق در خون دید، او را به بیمارستان شهید مدرس منتقل کرد، اما این دختر به خاطر شدت جراحات جان باخت. همزمان با این اتفاق کارآگاهان جنایی زیرنظر محمد شهریاری، بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران تحقیقاتی را برای رازگشایی از جنایت آغاز کردند و ابتدا به پسری که مقتول را به بیمارستان رسانده بود، ظنین شدند؛ اما ادامه یافتن تحقیقات سبب رفع اتهام از وی شد و این پرونده نیز بی‌نتیجه ماند تا این‌ که ولی‌دم سونا درخواست کرد از بیت‌المال به او دیه پرداخت شود. به همین خاطر پرونده ماه پیش به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد، اما هیات قضات به این نتیجه رسید که تحقیقات صورت گرفته کامل نیست به همین دلیل با پرداخت دیه مخالفت کرد و خواستار انجام تجسس‌های بیشتر شد تا بلکه عامل قتل دختر دانشجو شناسایی و دستگیر شود. اکنون دور تازه‌ای از تحقیقات درخصوص این پرونده آغاز شده است.

پرونده قتل یک وکیل دادگستری از دیگر پرونده‌های راکدی است که هنوز به ​نتیجه نرسیده است. محمد عاشوری، مرد چهل و هشت ساله‌ای بود که بعد از سال‌ها کار در دستگاه قضایی، شغل وکالت را پیشه کرد و در دفتری واقع در ساختمان شماره 9 خیابان دانش‌کیان در نزدیکی میدان ولیعصر تهران موکلانش را می‌پذیرفت. او روز حادثه زودتر از معمول و حدود ساعت 9 صبح در دفتر کارش حاضر شد تا از مهمانی پذیرایی کند. در آن ساعت منشی وکیل حضور نداشت و عاشوری بعد از حضور مهمان خودش به آشپزخانه رفت تا چای آماده کند؛ ولی مهمان در همان لحظه وی را غافلگیر کرد و با شلیک گلوله این مرد را به قتل رساند. کارآگاهان در همان روز اول وقوع جنایت دو نفر را به عنوان مظنون بازداشت کردند؛ ولی آن دو مدارکی​ دال بر بی‌گناهی خود ارائه دادند و آزاد شدند. حدود یک سال بعد زنی سی ساله به عنوان مظنون این جنایت بازداشت شد، اما اتهام قتل را انکار کرد و بازپرس پرونده او را نیز به دلیل نبود مدارک آزاد کرد.

تعداد پرونده‌های کشف نشده را به اصطلاح «آمار سیاه» می‌گویند و این آمار در ایران بسیار پایین است. نبود جنایت‌های سازمان‌یافته در ایران، درصد بالای قتل‌های اتفاقی و بدون برنامه و همچنین جنایت‌های خانوادگی از جمله دلایل پایین بودن این آمار محسوب می‌شود، ضمن این‌ که آمار قتل نیز به طور کلی در ایران در مقایسه با بسیاری از کشورها پایین است در حالی‌که به طور میانگین در هر صد هزار نفر در ایران سه قتل به وقوع می‌پیوندد. این عدد در بسیاری از کشورها دو رقمی می‌شود. حتی شهرهایی هستند که به تنهایی بیشتر از کل کشور ایران شاهد جنایت هستند. به عنوان مثال در نیواورلئان آمریکا آمار 95 قتل در هر صد هزار نفر گزارش شده است و این رقم در بالتیمور 45، دیترویت 44، سنت لوئیس 40، فیلادلفیا 8/27، هوستون 2/16 و دالاس 1/16 در هر صد هزار نفر جمعیت است و به طور کلی در ایالات متحده آمریکا در هر 31 دقیقه یک قتل به وقوع می‌پیوندد و بسیاری از آنها با برنامه‌ریزی‌های قبلی و دقیق انجام می‌شود.

داوود ابوالحسنی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها