عکسهای جدید مدرسه شین آباد پیرانشهر را که دیدیم انگشت به دندان گرفتیم و پرسیدیم مگر میشود مدرسهای که تا یک ماه قبل، یک بخاری سالم هم نداشت و چه بسا بعضی وقتها بدون نفت میماند حالا صاحب پکیج شده باشد؟ پرسیدیم پولی که صرف این بازسازی شده یکدفعه از کجا پیدایش شد؟ میخواستیم بدانیم آیا فقط باید مدرسهای در آتش بخاری بسوزد و کودکانی طعمه حریق شوند که آموزش و پرورش دست معجزه گرش را از آستین بیرون کند؟ و دهها سوال دیگر که بوی تعجب میداد.
حالا هم از اینکه روستای شینآباد مدرسهای آباد و گرم دارد خوشحالیم و مطمئن که لااقل دیگر در این مدرسه، کودکی طعم مرگ در شعلههای آتش را نخواهد چشید. اما با این حال هنوز نگرانیم چون بجز سیران و سارینا که داغشان هنوز به دلمان است، شش دانش آموز همچنان در اصفهان، سه دانشآموز همچنان در مشهد و سه دانشآموز هنوز در تبریز بستریاند و سه دانشآموز دیگر برای ادامه درمان راهی جز اعزام به خارج ندارند.
مردم نگران این بچهها هستند و میخواهند بدانند عمل جراحی روی پوست آنها با موفقیت انجام میشود و چهرههای ظریفشان دوباره جان خواهد گرفت؟ مردم دوست دارند بدانند رئیسجمهور با درخواست اعزام به خارج سه دختر که میان مرگ و زندگی میآیند و میروند، موافقت خواهد کرد؟ مردم دلواپساند؛ آنها کسی را میخواهند که تضمین دهد اگر وزیر فعلی آموزش و پرورش با تمام شدن دوره وزارتش رفت و همه قول و قرارهایش را هم با خودش برد، وزیر بعدی باز هم پیگیر درمان دانشآموز آسیبدیده باشد.
اما آیا کسی هست که تضمین دهد؟
مریم خباز - گروه جامعه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد