این روزها، تربت مشهد بوسه بر پای زائرانی می زند که دل به جاده ارادت اهل بیت (ع) زده اند، مجاوران علی ابن موسی الرضا(ع) هم راه را آب زده اند تا به رسم ادب پذیرای میهمانانی باشند که آقا آنها را طلبیده و به شهر بهشت دعوتشان کرده است.
کد خبر: ۵۲۷۲۰۵

در ایامی که به زیور نام امام حسین (ع) آراسته است، چشم مشهد الرضا هر لحظه به دیدار زئرانی روشن می شود که لبیک گویان آمده اند تا چهلمین روز از شهادت ثارالله را زیر سایه خورشید هشتم(ع) به ماتم بنشینند.

مجاوران امام رضا(ع) نیز به رسم میزبانی تکایا، مساجد، حسینیه ها، مدارس، ایستگاه های صلواتی را آماده کرده اند تاپذیرای لب تشنه و تن خسته 150 هزار زائر پیاده ای باشند که در اربعین به دریای بیکران عزاداران حسینی در حریم رضوی می پیوندند.

هیئت های عزاداری مسیرهای حرم رضوی را هر لحظه با نواهای حزین و دلنشین خود آکنده از عطر معنویت می کنند. همراه یکی از این هیئت ها وارد حرم رضوی می شوم.

دخیل امید زائران به پنجره فولاد

صحن مالامال از مردمی است که با پای پیاده یا سواره به قصد زیارت و تعزیه کوله بار سفرشان را در یکی از کوچه پس کوچه های این سرزمین بسته اند، و امروز با پاهای ورم کرده و قلبهای از نفس افتاده رو به او ایستاده اند و می خواهند بگویند"آجرک الله" آقا.

پیاله ای آب از سقاخانه بر می دارم و به نیت شفا می نوشم و رو به مشبک های طلایی می ایستم، نگاه مادری را که به پنجره  فولاد گره خورده و دارد غم دوری فرزندش را با امامش قسمت می کند دنبال می کنم.

نزدیک تر مردی را می بینم که صورتش را با دست های سرد و یخ کرده اش پوشانده و هق هقی بی صدایش را که آهسته و مداوم غبار غم را از شانه هایش می تکاند نظاره می کنم.

مردی میانسالی دارد سلام آنهایی را که با شنیدن نام مشهد بغض کرده و التماس دعا گفته اند به حضرت می رساند، سلام هایی که  باور دارم بی پاسخ نمی ماند.

آن طرف تر چند جوان سیاه پوش کنار هم ایستاده اند و با چشم های خیس و حضور قلب صلوات خاصه می خوانند و اذن دخول می طلبند.

اینجا مامن دلشسکسته ترین زائران حرم رضوی است، مکانی که مردم دخیل امید به درگاه ضامن آهو بسته می بندند و نجواها حکایت از آن دارد که گره ها را باید حضرت مشگل گشا بگشاید و بس.

هرکس به زبانی حال خویش می گوید

ایستاده ام تمام قد و از پایین پای حضرت، شاید هم کمی پایین تر، حضورش را تماشا می کنم. خیلی ها مثل من در سکوت ایستاده اند فقط نظاره می کنند، چه  بگویم، چه بگویند وقتی او همه حقیقت های زندگی من و آنها را می داند.

زیارتنامه را باز می کنم و مانند بقیه دست ادب بر سینه می گذارم می خواهم شروع کنم. کلمات را مرور می کنم "السلام علیک یا وارث محمد رسول الله السلام علیک یا وارث امیرالمؤمنین علی ولی الله و وصی رسول رب العالمین السلام علیک یا وارث فاطمة الزهراء السلام علیک یا وارث الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة..." اما گریه امانم نمی دهد.

صدای هق هق ناله های زائری که کنارم ایستاده و نوای دلنشین زیارتنامه ای که او با بغض فروخورده می خواند خاموشم می سازد.

زائری که از راه دور آمده است تا حکایت ناتمام دلش را نزد امامش بازگو کند، می خواند: اللهم الیک صمدت من ارضی و قطعت البلاد رجاء رحمتک فلا تخیبنی و لا تردنی بغیر قضاء حاجتی و ارحم تقلبی علی قبر ابن اخی رسولک صلواتک علیه و اله بابی انت و امی یا مولای"

سکوت نقاره ها در عزای حسینی

او با سوز زمزمه می کند و من و دیگرانی که گویا همراهانش در طول سفری دراز بودند اشک می ریزیم، انگار فرقی ندارد، او بخواند یا ما "اتیتک زائرا وافدا عائذا مما جنیت علی نفسی و احتطبت علی ظهری فکن لی شافعا الی الله یوم فقری وفاقتی عندالله مقام محمود و انت عنده وجیه و...

دور رکعت نماز می خوانم و در حالی که تسبیح را آهسته در دست می چرخانم نگاهم کشیده می شود به سمت روضه منوره، زائر و مجاور پروانه سان دور ضریح می گردند و هرکس به زبانی حال خویش می گوید.

صدای لبیک یا حسین (ع) مردم در صحن و زمزمه های تسلیت شان مرا متوجه خود می کند. وقتی ثانیه ها هر لحظه به اربعین نزدیک ترم می کنند یاد این می افتم که نقاره ها هم به جای نواختن چهل روز است که به احترام عزای حسینی سکوت کرده اند و تنها شاهد نجواهای مردم هستند.

موج زائران عزادار در آستان دوست

اینجا قیامتی برپاست، عزاداران هر کدام با رسم و آئین خود سید الشهدا (ع) را در چمهلمین روز از خلق حماسه عاشورا یاد می کنند.

این طرف صدای دمادم و سنج هیئت های عربی و حلقه های عزاداران عاشقی که می چرخند و در ماتم خون خدا بر سینه می کوبند و آن طرف صف های موازی زنجیرزنان نگاه همه زائران را مجذوب شور حسینی خویش کرده است.

در حالی که هوا هر لحظه سردتر می شود، سوگواری اباعبدالله در صحن قدسی امام رضا(ع) ادامه دارد و هر لحظه به خیل جمعیت عزادار اضافه می شود.

گوشه ای زیر گنبد مینایی می ایستم و موج زائران مرثیه خوان، سنج زن و زنجیرزن را که  وارد حرم رضوی می شوند و سر به ساحل آستان دوست می سایند نگاه می کنم و همنوا با آنان نام مظلوم کربلا را زیر لب زمزمه می کنم به این امید که دست حضرتش نام مرا نیز در خیل عظیم سوگواران جد بزرگورش سید الشهدا(ع) ثبت کند.(مهر)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها