تازه‌دامادی که بعد از 9 سال برگشت

تازه داماد سال ۱۳۶۴ سرانجام پس از دلاوری ‏های بسیار در جبهه های جنگ تحمیلی، در نخستین روز از عملیات کربلای 4 در تاریخ سوم دی ‏ماه سال 1365 در محور اروند و در سن 23 سالگی به فیض شهادت نائل آمد و به دیدار دوست شتافت.
کد خبر: ۵۲۴۶۹۲

 شهید عبدالرحمان رحمانیان سال 42 در خانواده ای مذهبی در شهر جهرم از خطه فارس چشم به جهان گشود که تعلیم و تربیت دینی والدین، به پرورش انسانی مومن، متعهد و وارسته ای چون او منجر شد.

شهید رحمانیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی نیز با حضور در جبهه‌هایی چون سرپل ذهاب و گیلانغرب، رشادت ‏های فراوانی از خود نشان داد. او در سال 1364 با برگزاری مراسمی ساده ازدواج خود را جشن گرفت. تازه داماد سال ۱۳۶۴ سرانجام پس از دلاوری ‏های بسیار در جبهه های جنگ تحمیلی، در نخستین روز از عملیات کربلای 4 در تاریخ سوم دی ‏ماه سال 1365 در محور اروند و در سن 23 سالگی به فیض شهادت نائل آمد و به دیدار دوست شتافت.

اما پیکر پاک این یوسف گمگشته سرانجام پس از 9 سال انتظار در سال ۱۳۷۴به زادگاهش بازگشت و در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد.

رشادت های این سردار رشید اسلام در عملیات هایی چون خیبر، بدر، والفجر مقدماتی، والفجر 8 و کربلای 4 برای همیشه در دفتر هشت سال دفاع مقدس به ثبت رسید.

شهید رحمانیان در وصیت نامه خود آورده است: بار خدایا؛ این توئی که به ما راهی را نمودی که خشنودی و رضای تو در آن است. یارانت را بدان فرا خوانده و بهای آن را بهترین پاداش و برترین فرجام قرار دادی و این بهترین راهی است که می توان رفت.

در این رهگذر مال و جان مؤمنان را پذیرا شدی و بهشت برین را به آنان ارزانی دادی. آنها که در راه خدا می جنگند و می کشند و کشته می شوند و این است وعده ی راستین تو. خداوندا؛ یاری ام ده تا از آن کسانی باشم که سرمایه وجودشان را به پیشگاه تو تقدیم داشته و ارزش خویش را باز یافته اند و بر سر بیعت خود استوار و پابرجا ایستادند و بی تزلزل ندای جهت تو را با انتخاب قرب جوارت پاسخ دادند.

توفیقم عطا کن که موضعی بگیرم که موجب خشنودی تو و آمرزش گناهانم و پویای راه آن شهیدانی باشم که به عشق تو و حیات جاوید در زیر لوای حق و پرچم هدایت، قدم استوار داشته و به دشمن پشت ننموده و بی تزلزل جام گوارای شهادت را نوشیده اند.

بارالها؛ یاریم ده که در راه رسیدن به هدفم پابرجا واستوار باشم.

بارالها تو مونس تنهائی هایم بوده و هستی و امیدم به تو است و خواهد بود. مرا در راه خود ثابت قدم و استوار بدار. خدایا فقط تو را می طلبم. معبودا گویی وجودم از آتش رسیدن به عشق تو پر شده و همه اش امید پرواز دارد. گویی این قفس تنگ کفایت نگهداری این حقیر را نمی کند و باید که این میله های آهنین را بگسلم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها