در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
نقش موسیقی در فیلمهای سپنتا و نیز آواز خواندن عاشق برای معشوق را میتوان نوعی تبعیت از فضای موزیکال فیلمهای هندی در آثار این فیلمساز دانست. مهمتر اینکه سپنتا هنگامی فیلمهایش را در هند میسازد که هیچ نوع الگوی پیشساختهای از نوع فیلمسازی در ایران در ذهن نداشته است. آبی و رابی به عنوان نخسین فیلم بلند ایرانی، تنها سه سال قبل از تهیه دختر لر و به شیوه صامت ساخته شده بود، در حالی که سینمای هند در این دوره حدود هزار فیلم ناطق تهیه کرده بود و مقام دوم تولید در جهان را داشت. بنابراین سینمای هند قطعا الگویی حاضر و آماده برای سینمای ایران بوده است.
در دوره سینمای صامت ایران، دو فیلم انتقام برادر و حاجیآقا آکتور سینما ساخته شده بودند که نمیتوانستهاند الگویی برای سپنتا و جنس فیلمسازی او باشند. از این رو فیلمهای سپنتا را میتوان مقدمه ورود و تاثیر فیلمهای هندی در سینمای ایران دانست.
اما سال 1334 را میتوان آغاز نمایش مداوم فیلمهای هندی در سینمای ایران دانست. سالی که فیلم آواره روی پرده آمد و سینمای هند در بین خانوادهها رسوخ پیدا کرد. زوج راجکاپور و نرگس شهرت بازیگران مصری را تحتالشعاع قرار دادند و ترانه این فیلم ورد زبانها شد. آواره از محصولات 1953 سینمای هند بود که به طریقه سیاه و سفید در استودیوی شخصی کاپور ساخته شده بود.
آواره در عین رعایت فرمولهای همیشگی سینمای هند مثل مضمون عشقی و تاکید زیاد بر ماجراهای عاطفی و آواز، فیلم بهتری نسبت به محصولات همزمان خودش بود و مضمون اجتماعی آن و تاکید راج کاپور بر جامعه فقرزده هندوستان، از آواره یک فیلم اجتماعی میسازد. در پی فروش آواره، راه برای ورود فیلمهای هندی به ایران باز میشود و در واقع موفقیت آن فیلم، به شکل و کیفیت ورود فیلمهای هندی به ایران جهت میدهد.
سال 1335 نمایش فیلم هندی شمشیرباز آغاز میشود و سپس یکی از فیلمهای قدیمی راجکاپور –و به روایتی اولین فیلم او که باعث شهرتاش در هند میشود ـ به نام داستان دختر یتیم، در ایران به نمایش درمیآید. هنگام نمایش این فیلمها در سینماهای تهران، اولین عکسالعمل درباره نمایش بیرویه فیلمهای هندی در مطبوعات منعکس شد.
مثلا روزنامه اطلاعات طی گزارشی از خطر ورود بیرویه فیلمهای هندی و سوءاستفاده واردکنندگان این فیلمها از سادگی مردم کوچه و بازار میگوید که البته این اعلام خطر جدی گرفته نمیشود و مهر همان سال با ورود راجکاپور به ایران برای افتتاح فیلم آقای 420، همه مسائل تحتالشعاع سفر او قرار میگیرد.
سفر راجکاپور به ایران با تبلیغات فراوان توام میشود و مطبوعات روز به تبع شرایط فرهنگی حاکم، خبر این سفر را با آب و تاب منعکس میکنند. اما پس از رفتن راجکاپور تاثیر سفر او باقی ماند و آن نوع سینمایی که با فیلم آواره به ایرانیها معرفی شده بود، تثبیت شد و تا سالهای پس از آن به اشکال مختلف در ایران تکثیر شد. اینچنین است که سینمای هند بازار سینمای ایران را قبضه میکند و سال 1335 مجموعا 21 فیلم هندی در تهران به نمایش درمیآید و جالب است که سینمای ایران با مجموع 13 فیلم در رتبهای پایینتر از هند قرار میگیرد.
فیلمهای هندی نمایش داده شده در این دهه و اوایل دهه 40 را میتوان به چند دسته تقسیم کرد: تاریخی، فانتزی و افسانهای، ملودرامهای عشقی و خانوادگی و پلیسی. در واقع هندیها از هر نوع فیلم غربی که موفق بود، یک کپی هندی میساختند و موسیقی و آواز را هم به عنوان مولفههای جداییناپذیر هندی به آنها اضافه میکردند. با نمایش فیلم سنگام در سال 1343 و فروش بیسابقه آن مرحله دیگری از نمایش فیلم هندی در ایران آغاز شد. این بیسابقهترین فروشی بود که تا آن زمان و حتی بعد از آن، یک فیلم خارجی در ایران به دست آورده بود.
سنگام در شهرستانها و مراکز استانها هم به فروش چشمگیری دست یافت و حتی کتاب سنگام هم در قطع جیبی با چاپ عکسی از فیلم روی جلد، با تیراژ بالا منتشر شد و عکسهای بازیگران فیلم در نقاط مختلف ایران به فروش میرسید. با نمای گنج قارون در سال 1344 که فروش فوقالعادهای داشت، رقابت فیلم فارسی و هندی شدت گرفت. در این دوره خانوادهها فیلمهای هندی را به دلیل نداشتن صحنههای غیراخلاقی به فیلمهای ایرانی آن سالها که به روشهای غربی گرایش داشتند ترجیح میدادند.
این عوامل باعث شد تهیهکنندگان فیلم ایرانی در اواخر دهه 40 برای جلوگیری از نمایش فیلم هندی دست به اقداماتی بزنند. این اقدامات باعث شد که سال 1350 تنها 9 فیلم هندی در تهران به نمایش دربیاید. اما در سالهای بعد این رقم باز افزایش یافت و سینمای هند تا مقطع انقلاب همچنان حضور خود را در سینمای ایران حفظ کرد. در مجموع، سالهای پس از انقلاب حدود 700 فیلم هندی در ایران نمایش داده شد که این رقم نشاندهنده حضور و تسلط چشمگیر سینمای هند در بازار فیلم ایران است. این در حالی بود که سینمای ایران هرگز بازاری در هند به دست نیاورد و حتی تلاش تهیهکنندگان سینمای ایران برای تهیه محصولات مشترک با هند ناکام ماند.
بیتردید نمایش این تعداد فیلم هندی در ایران، تاثیر زیادی بر ساخت فیلم ایرانی داشته است. سینمای هند به دلیل عمر طولانی و تولید بیشتر همواره بازار عمده آفریقا و آسیا را در اختیار داشته و بیشترین اثر را بر سینمای بسیاری از کشورهای آسیایی گذاشته است. این تاثیر را در سینمای ایران میتوان به صورت استفاده از مایههای اصلی فیلمنامه، شیوه ساخت فیلم هندی و کپیبرداری از فیلمهای مشهور هندی مشاهده کرد.
فیلمنامههای هندی از وحدت و موضوع مرکزی برخوردار نیستند و اغلب دارای چند داستان هستند که کنار هم بازگو میشوند و در پایان پیوندی اصولی بین این داستانها برقرار نمیشود. در واقع در فیلمهای هندی خطوط فرعی از خط اصلی جذابترند و حتی گاه تشخیص خط اصلی از خطوط فرعی دشوار به نظر میرسد. در این فیلمها خط سیر قصه نه بر اساس منطق که بر اساس اتفاق و شانس پیش میرود و شخصیتپردازی در پایینترین درجه اهمیت است و تیپهای مختلف قهرمانهای فیلمهای هندی را تشکیل میدهند.
مثلا داستان پسر فقیر که عاشق دختر پولدار میشود در همه فیلمهای هندی به شکل یکسانی روایت میشود، علاقه دو دوست به هم و فداکاری یکی برای دیگری، مثلث عشقی، تقدیر و سرنوشت، متلاشی شدن یک خانواده بر اثر گمراهی مرد، پایداری زن، داستان بچههای یتیم و اختلافهای طبقاتی از موضوعهای متداول فیلمهای هندی است. سینمای ایران نیز همان مسیری را که سینمای هند طی کرد از سر گذرانیده و حتی گاه در بعضی موارد در این مسیر پیشرو هم بوده است.
مشخصات یاد شده در مورد فیلمهای هندی را میتوان به فیلمهای فارسی هم منتسب کرد. تفاوت تنها در طول فیلم و ظاهر بومی در فیلمفارسی است. مثلا عشق دختر پولدار و پسر فقیر بارها در فیلمفارسیها دستمایه قرار گرفته است. یا بر اساس دستمایه مثلث عشقی و فداکاری در راه دوست، در سینمای فارسی، فیلمهای فراوانی ساخته شده که از جمله آنها میتوان از کوچهمردها، توبه، زندگی وارونه، دلهای بیآرام، سکه شانس، جمعه شیرین، اعتراف، بیگانه بیا و بسیاری فیلمهای دیگر نام برد.
به طور کلی سوژه بیشتر فیلمفارسیهای قبل از انقلاب از دایره سوژههای یاد شده در مورد سینمای هند خارج نیست. هرچند کپیبرداری از فیلمهای هندی که در سینمای قبل از انقلاب بارها اتفاق افتاده، خود بحث دیگری است. در کپیکاریهایی از این دست، فیلمنامهنویس حتی زحمت تطبیق شرایط فرهنگی داستان هندی با فضای ایرانی را به خود نمیداد و صرفا به تغییر نام آدمها و مکانها اکتفا میکرد.
در کپیبرداری موارد دیگری را نیز میتوان مشاهده کرد. مثلا فیلمهایی بودند که براساس موضوع دو فیلم هندی ساخته شدهاند. نمونه جالب این نوع کپیبرداری، فیلمی است به نام دنیای پول که ابتدا با اقتباسی کاملا وفادارانه از فیلم آقای 420 آغاز میشود، اما از جایی به بعد داستان عوض شده و قصه فیلم سنگام دنبال میشود! با این تفاوت که در اینجا مثلث عشقی تبدیل به مربع عشقی میشود! گاهی نیز از یک فیلم هندی مشهور، در چند مورد کپیبرداری شده است. مثلا فیلم آواره بار اول به صورت فیلم زندگی دوزخی(سعید نیوندی) درآمد، بار دوم با اندکی تغییر به شکل فیلم چرخوفلک(صابر رهبر) بازسازی شد، و بار سوم فیلم راندهشده(سیامک یاسمی) بر اساس این موضوع ساخته شده است. در نهایت میتوان گفت سیاست ورود و پخش فیلم هندی در دوران قبل از انقلاب، در مسیر سیاستهای کلان حاکم بر فرهنگ و سیاست آن دوره است که عمدتا مشوق تولید آثار سخیف و مبتذل بوده است.
مسعود ثابتی / منتقد سینما
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد