آقای فتوشاپ سلام. می‌خواهم به سبک روزهایی که تو هنوز به دنیا نیامده بودی برایت بنویسم. به سبک همان روزهایی که ما برای باخبر شدن از حال آنهایی که از ما دور‌بودند، نامه می‌نوشتیم.
کد خبر: ۴۹۶۸۰۳

ما نامه و نامه‌رسان و کبوتر‌ نامه‌بر را دوست داشتیم. ما همدیگر را دوست داشتیم و با هم بودیم. قفس‌ها کم بود و کبوتر‌ها و گنجشک‌ها و قناری‌ها روی شاخه درخت‌ها آواز می‌خواندند. دوری و دوستی خوبی بین ما و کبوتر‌ها و قناری‌ها و گنجشک‌ها بود.

بعضی از ما که آن وقت‌ها هم خوب نبودیم و حرصمان می‌آمد از پرنده‌های آوازه‌خوان و رها، گنجشک‌ها را می‌گرفتیم و جای قناری به مردم می‌دادیم.

بعضی از ما که آن وقت‌ها هنوز خوب بودیم، لجمان می‌گرفت که دیگرانی هستند که گنجشک را جای قناری رنگ می‌کنند و به مردمی می‌دهند که به خیالشان پرنده‌های قفسی بهترند.

آقای فتوشاپ، حالا تقریبا تمام قناری‌های این شهر‌ها و آن شهر‌ها توی قفس هستند. حالا تقریبا تمام گنجشک‌های این شهر و آن شهر از بس که دلمان خواست آنها را جای قناری جا بزنیم، از پیش ما رفته‌اند. حالا حتی درخت‌ها هم کم شده‌اند.

آقای فتو‌شاپ، گذشته‌ها گذشته و این که ما در گذشته‌ها چطور بودیم، حتما برای تو جذاب نیست. حالا هم که روزگار امثال شماست و خودت بهتر می‌دانی اوضاع چگونه است. آقای فتوشاپ، تو باید آدم خوبی باشی. می‌دانم. حتما می‌دانی که ما با تو چه می‌کنیم.

حتما می‌دانی که تو با ما چه کرده‌ای. حالا ما با تو خودمان را رنگ می‌کنیم. دیگر دوره گنجشک‌ها و قناری‌ها و چکاوک‌ها گذشته است. حالا دوره، دوره فتوشاپ است.

حالا تو عجیب با روزگار غریب ما آشنا می‌زنی. حالا تو عجیب به روزگار ما می‌آیی. روزگاری است که با تو می‌توانیم گنجشک‌ها را جای گرگ‌ها جا‌بزنیم. ما با تو روزگارمان را برعکس می‌کنیم.

آقای فتوشاپ، کاش اینقدر ساکت و سر به زیر و گوش‌به‌فرمان نبودی. تو حالا عین غول چراغ جادو شده‌ای. بعضی از ما با تو چه‌ها که نمی‌کنیم. زمین را به آسمان و آسمان را به زمین می‌دوزیم.

ببخشید، اما بعضی از ما انگار حسابی کیف می‌کنیم که با تو پدر‌سوخته‌‌بازی در‌می‌آوریم. ما با تو قلب را زیر پا گذاشته‌ایم و چشم‌ها را بسته‌ایم و به این ظاهر جدید می‌خندیم.

ما با تو حالمان خوب نیست. تو با ما حالت خوب‌نیست.

آقای فتوشاپ، تو تمام قفس‌ها را هم شکسته‌ای. حریم نداری و حرمت‌ها را نشانه رفته‌ای. آقای فتوشاپ شنیده‌ام خودت را هنرمند می‌دانی. نه.

تو را به جان نخستین رایانه، تو را به جان همان عکس‌های قدیمی اسکن نشده توی آلبوم‌های کاغذی قسم می‌دهم فکر نکن و نگو که هنرمندی. کاری که تو می‌کنی هنرمندی نیست.

آقای فتوشاپ، ما را بیشتر از این به هم نریز. تو کاری کرده‌ای که تا می‌گوییم: «فتوشاپه»، انگار که نشسته‌ایم و هزار جور دروغ گفته‌ایم. انگار که کلاهبرداریم. انگار که گنجشک را جای قناری فروخته‌ایم...

صولت فروتن - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها