موفقیت‌های نسبی چلسی در مدت کوتاهی که روبرتر دی‌ماتئو ایتالیایی سرمربیگری این تیم انگلیسی را برعهده داشته، این نیاز و حقیقت را منتفی نساخته که این باشگاه متمول شهر لندن همچنان به دنبال سرمربی جدید و قطعی خود می‌گردد.
کد خبر: ۴۶۶۱۵۳

شاید هم آبراموویچ او را انتخاب کرده و اعلام خبر آن را به پایان فصل واگذار کرده است. مربی منتخب هرکس باشد جانشین آندره ویاس بواش پرتغالی خواهد شد که فقط هشت ماه در سمت هدایتگر پیراهن آبی‌های شهر لندن دوام آورد و به این دلیل ساده و بدیهی و درست برکنار شد که در کارش موفق نبود.

با هدایت این مربی کوتاه‌قد اما هوشمند که با داشتن فقط 34 سال سن به جوان‌ترین مربی شاغل در لیگ برتر انگلیس تبدیل شده بود، چلسی شانس قهرمانی در لیگ برتر انگلیس را به کلی از دست داده و از جام اتحادیه این کشور هم حذف شده و در لیگ قهرمانان اروپا هم در آستانه حذف‌شدن قرار داشت.

بعد از رفتن وی، چلسی با هدایت روبرتو دی‌ماتئو و بهتر بگوییم با مربیگری پنهانی گروهی از بازیکنان مسن‌تر و پیشکسوت تیم شامل جان تری، فرانک لمپارد، اشلی کول و دیدیه دروگبا با جبران شکست 1ـ3 برابر ناپولی ایتالیا در مسابقه برگشت حذف بسیار محتمل خود از جام باشگاه‌های اروپا را به صعود به مرحله یک‌چهارم نهایی تبدیل کرد و در جام حذفی انگلیس نیز در اوایل فروردین، مجوز حضور در مرحله نیمه‌نهایی را کسب کرد.

با این اوصاف براحتی می‌توان حس کرد که چطور همان بازیکنانی که با کنارنیامدن با آندره ویاس بواش (با نام اختصاری
AVB) پایه‌گذار جدایی وی شدند بعد از رفتن او سنگ تمام گذاشته‌اند تا خلع این مربی فاقد تجربه، سرو کله‌زدن با تیم‌های پرستاره کاری درست جلوه کند.

عملکردهای یک آدم نپخته

اما ویاس بواش چه کرد که بعد از گذراندن یک فصل درخشان، زمانی که لیگ پرتغال را بدون حتی یک شکست با پورتو فتح و جام حذفی این کشور را هم تصاحب کرد این چنین طی فصل جاری در استمفوردبریج کم آورد.

او از یک سو کوشید با رویکرد به بازیکنان فنی و دواندن توپ روی زمین بازی سبک بریتانیایی چلسی را به روش لاتن تبدیل کند و از جانب دیگر با اعلام عدم نیاز به برخی بزرگان ثابت دهه گذشته تیم مثل لمپارد، دروگبا، کول و اسی‌ین و استفاده از آنها در جمع نفرات ذخیره در بسیاری از روزها و همچنین فراری دادن آنلکا به لیگ چین، کاری کرد که برای سقوط هر مربی‌ در چلسی کفایت می‌کند و فقط آدم‌های ناپخته‌ای مثل AVB آن قدر ریسک‌طلبند که ممکن است به سمت آن بروند.

شرطی کاملا روشن

مساله‌ای کلی‌تر و بزرگ‌تر که تمام عوامل قبلا گفته شده تبعات و زیرمجموعه‌های آن هستند، تنش‌ها و نگرانی‌های برخاسته از لزوم کسب موفقیت در استمفوردبریج است و به جز آن هیچ راهی برای ابقای مربیان در چلسی وجود ندارد.

زمانی که رومن آبراموویچ ـ مالک روسی و میلیاردر این باشگاه ـ ویاس بواش را در ابتدای تابستان 2011 از پورتو به لندن آورد با این شرط و هدف کاملا روشن و بدون ابهام و خدشه‌ناپذیر بود که چلسی را چه در لیگ انگلیس و چه در جام قهرمانان اروپا به قهرمانی برساند.

آبراموویچ به غلط گمان می‌کرد که AVB می‌تواند همان کاری را برای تیم او انجام بدهد که خوزه مورینیو مسلط‌تر و زرنگ‌تر و باتجربه‌تر طی سه سال و سه ماه زمامداری‌اش در لندن انجام داده و شش جام را نصیب آبی‌ها کرده و به 50 سال صبر چلسی برای قهرمان‌شدن در لیگ انگلیس به پرشکوه‌ترین شکل ممکن پایان بخشیده بود.

آنها که آمدند و رفتند

با این حال اندکی بعد از شروع به کار ویاس بواش در استمفوردبریج مشخص شد که وی قادر به تکرار کارهای آقای خاص در لندن نیست و اگر بخشی از دستاوردهای مورینیو را در پورتو انجام داده بود، از عهده این قسمت کار برنمی‌آید.

بعد از رفتن مورینیو ـ که قطع همکاری با وی در سپتامبر 2007 اصولا بزرگ‌ترین اشتباه آبراموویچ بود ـ مربیان متعددی به چلسی آمده و جملگی رفتنی شده بودند.

لوییس فیلیپه اسکولاری برزیلی دقیقا به سرنوشت
AVB دچار شده بود، ری ویلکینز و استیو کلارک انگلیسی به درست یا غلط فقط مربیان موقتی تلقی شده و فرصت کافی به آنها داده نشد، گاس هیدینک هلندی در همان چهار ماه و نیمی که مربی چلسی شد موفق عمل کرد، اما آبراموویچ کوششی حقیقی و بایسته برای حفظ او نکرد زیرا می‌ترسید دورکردن کامل او از پست سرمربیگری تیم ملی روسیه، پستی که گاس بزرگ در زمان حضورش در چلسی به طور همزمان در اختیار داشت، او را نزد هموطنانش که وی را یک سرمایه‌گذار در خدمت غربی‌ها می‌دانند منفورتر سازد.

کارلو آنچلوتی ایتالیایی هم دستاوردهای عالی فصل نخست کارش در چلسی را چنان در فصل دوم بر باد داد که حفظ وی غیرممکن شد.

فقدان عقل و سیاست

ویاس بواش که به جای کارلتو در چلسی سکاندار شد، کم‌تجربه‌تر از آن بود که بتواند تیمی اینچنین پرستاره را مهار و کنترل کند.

چند بازیکن چلسی با وی همسن‌ هستد و تعدادی فقط یکی دو سال از او جوان‌ترند و بدتر این‌که وی چنان عقل و سیاستی نداشت که با انواع روش‌های هوشمندانه این ستاره‌های همسن را به سربازان مطیع خود تبدیل کند.

به واقع از همان ابتدای فصل که لمپارد و دروگبا را به نیمکت ذخیره‌ها دوخت و اسی‌ین و کول را نیز بارها به این سرنوشت دچار و الکس را بکلی جواب کرد و با میدان دادن به نظایر ماتا، میره‌لس و رامیرز کوشید فوتبال لاتن و زمینی را به نفراتی که سال‌ها با روش بریتانیایی بازی کرده‌اند، تحمیل کند، قبر خود را کند.

تاکید بیش از حد وی بر استفاده از فرناندو تورس اسپانیایی نیز که بعد از انتقال از لیورپول به چلسی کاملا تعطیل شده بود، همان لطمه‌ای را به ویاس بواش وارد کرد که در فصل دوم حضور آنچلوتی در استمفورد بریج به این ایتالیایی 52 ساله وارد کرده بود.

به‌واقع تورس چنان رکوردهای اسفباری در زمینه گل‌نزدن و عدم‌کارآیی در دو فصل و نیم اخیر در چلسی برجای نهاده که برای برکناری یک فوج مربی هم در این تیم کفایت می‌کند و کار را به جایی کشاند که وقتی وی هشتم فروردین امسال پاس گل منجر به پیروزی یک بر صفر چلسی در زمین بنفیکا در بازی رفت مرحله یک‌چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا را برای سالومون کالو فرستاد، این‌گونه به نظر رسید که انگار کاری تاریخی را انجام داده است.

بدون پرده‌پوشی

بعد از بالاگرفتن درگیری‌ها بین ویاس‌بواش و ستاره‌های تیمش و به‌واقع نفرات اصلی و میانسال چلسی، این بازیکنان حتی پرده‌پوشی را کنار گذاشته بودند و در مصاحبه‌های خود اعتراف می‌کردند که روابطشان با این سرمربی جوان اصلا ایده‌آل نیست.

فرانک لمپارد، یکی از این بازیکنان بود و فلوران مالودا بال چپ فرانسوی تیم نیز از کسانی بود که از شرایط موجود بوضوح ابراز نارضایتی کرد.

او کسی بود که
AVB با هدف اجرای تاکتیک‌های مورد نظرش و برای ثابت بازی‌کردن خوان ماتا ـ که در تابستان سال پیش از والنسیا خریداری شد ـ بارها به نیمکت ذخیره‌ها ارجاع گشت. وقتی فقط چند هفته قبل از برکناری AVB سر و کله رومن آبراموویچ چند روز متوالی در مجتمع تمرینی تیم (به نام کوبهام)‌ پیدا شد بیش از پیش مشخص و ثابت گشت که او می‌خواهد اوضاع حاکم بر تیم را به طور مستقیم ببیند و به گزارش‌هایی که به او می‌رسد، اکتفا نکند.

لحن صحبت‌های مربی پرتغالی نیز عوض شده بود و او که پیشتر می‌گفت آبراموویچ حامی اوست، اعتراف کرد که مربیان قبلی برکنارشده چلسی حتی در شرایطی بالنسبه مساعدتر از وی با فرمان اخراج این سرمایه‌دار بزرگ روسی مواجه شده‌اند.

تیر‌های آخر

او با اظهارنظرهایی مانند «منچسترسیتی بازیکنانی بهتر از ما دارد» آخرین بندهای ارتباطی خود با بازیکنان تیمش را قطع و تمامی پل‌های پشت‌سرش را ویران و تیر‌های آخر را به سمت خود شلیک کرد و درنتیجه وقتی روز چهارم مارس 2012 به حکم آبراموویچ اخراج شد، هیچ‌کس آنقدرها هم تعجب نکرد.

دو شکست متوالی خانگی در ماه نوامبر، چیزی که هرگز در دوران کار مورینیو رخ نداده بود، هواداران چلسی را از هموطن جوان‌تر وی به کلی ناامید کرد و با این‌که چند مربی بسیار نامدار شاغل در لیگ برتر انگلیس برکناری ویاس‌بواش را بسیار زودهنگام و ناعادلانه توصیف کردند، اما خود الکس فرگوسن و ارسن ونگر هم که سال‌هاست بر منچستر یونایتد و آرسنال حکم می‌رانند، نیک می‌دانستند که با توجه به معیارها و استانداردهای کاری در چلسی و اهدافی که همیشه در ابتدای فصل برای تیم‌های بزرگ تعریف می‌شود، سران چلسی چاره‌ای جز برکناری مربی‌ای نداشتند که هم تاکتیک‌های موردنظرش در چلسی چندان جواب نداده و هم نظر مثبت بازیکنان تیم نسبت به وی از بین رفته بود.

دیگر اینتر هم او را نمی‌خواهد

به این ترتیب مربی‌ای که قرار بود مورینیوی دوم باشد، حتی ویاس‌بواش فصل پیش هم نشد و با شکستی بزرگ از چلسی بیرون رانده شد و اینترمیلان که مانند چلسی با رویای داشتن یک مورینیوی دیگر او را می‌طلبید، به‌رغم جواب‌کردن کلودیو رانیه‌ری، سرمربی ناموفق و معروفش در اولین روزهای فروردین 91 برخلاف گذشته خواستار وی نشد و به نظر می‌رسد که با مربی نامدار دیگری برای فصل آینده به توافق رسیده است.

چلسی نیز همان‌طور که قبلا گفتیم در واپسین روزهای فصل 2012ـ 2011 در حال برگزاری آخرین مسابقات و برآورد نیروهای خود برای فصل آینده و براساس نظرات سرمربی‌ است، اما این گمشده‌ای که چلسی مدت‌هاست به دنبال او می‌گردد و می‌خواهد با وی آرزوهای دور و دراز آبراموویچ را تحقق ببخشد، لابد مردی سیاستمدار و قطعا مسن‌تر و باتجربه‌تر از آن است که اشتباهات پرشمار و کارهای نسنجیده AVB را در چلسی تکرار کند.

Evening standard - مترجم: وصال روحانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها