در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
ولی بچههای یک مهد کودک در تهران که بیشترشان بین3 تا 5 سال سن دارند، توانستند همه آنچه را گفتیم در روزی که به عنوان روز آشنایی کودکان با حیوانات از طرف مهد کودک تعیین شده بود، تجربه کنند. در چنین روزی 2 نفر از آموزشگرهای کانون آشنایی با حیات وحش که تحت نظر دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران فعالیت میکند، به مهد کودک میآیند تا کودکان یک تا 5 ساله را از نزدیک با برخی از پستانداران آشنا کنند و باورهای اشتباهی که در مردم ما از کودکی نسبت به بسیاری از حیوانات شکل گرفته است از بین ببرند.
چرا کودکان ما حیوان گریز هستند؟
بسیاری از کودکان ایرانی حیوان گریز هستند، درحالی که حیوانات را در قالب شخصیتهای داستانی و کارتونی دوست دارند، اما تصوری واقعی از آنها ندارند. حتی از حیوانات خانگی مانند سگ و گربه هم میترسند و به خاطر تاکید خانوادههایشان آنها را بسیار کثیف میدانند. البته معدود خانوادههای ایرانی که به نگهداری سگ یا گربه علاقه دارند از این امر مستثنا هستند.
فرزانه پورعلی، آموزشگر کانون آشنایی با حیات وحش در بیان علت حیوانگریزی کودکان میگوید: چنین باوری از طریق خانوادهها به کودکان به صورت غلط منتقل میشود. به طور مثال ما به بچههایمان تاکید میکنیم که به خاک دست نزنید و به دنبال کرمهای خاکی نگردید؛ چراکه این کرمها کثیف هستند. در حالی که کرمهای خاکی اصلا کثیف نیستند، یا میگوییم مارمولکها سمی هستند و در صورت مشاهده این موجودات، اقدام به کشتنشان در مقابل بچهها میکنیم، در حالی که این دسته از خزندگان نه تنها سمی نیستند بلکه دشمن حشرات موذی دیگر نیز محسوب میشوند.
بچههای ما یاد نمیگیرند که با حیوانات به طور مسالمتآمیز زندگی کنند، بسیاری از کودکان ما دوست ندارند که حیوانات را نوازش کنند و غذا بدهند، حیوانات مورد علاقه فرزندان ما در بیشتر موارد از دل کارتونها جان میگیرند و در دنیای انیمیشنها میمانند.
روباهها انگور و سیب میخورند
چشمهای پر اشتیاق و براق کوچولوهای کنجکاو به دنبال حیوان کوچکی به اندازه کف دست میگردد. حیوانی که هیچ بچهای فکرش را هم نمیکند که آن را با وجود آن همه تیغ نوازش کند.
کارشناس کانون آشنایی با حیات وحش در مراسم این مهدکودک، جوجه تیغی کوچک و با مزهای را به بچهها نشان میدهد؛ حیوانی که برای حفاظت از خود در برابر دشمنانش به شکل گلولهای تیغدار در میآید، از نیش مارهای سمی نمیهراسد و حتی خودش آنها را شکار میکند و در مواقع دیگر هم از حشرات تغذیه میکند، وقتی توضیحات پورعلی به اینجا میرسد، بیشتر بچهها برای نوازش این کوچولوی تیغدار پیشقدم میشوند.
بچه روباه زیبایی با آن نگاه زیرکانه در آغوش هلیا زندیپور، آموزشگر دیگر خود را پنهان کرده است،گویا از آدمهای اطرافش بشدت وحشت کرده است، کسی چه میداند شاید این ترس ناشی از حک شدن صحنه دلخراش مرگ پدر و مادرش توسط ما انسانها باشد.
بیشتر بچهها میخواهند به دم زیبای روباه کوچولو دست بزنند، چه حس خوبی دارد نوازش بدن گرم و نرم حیوانی که به مکاری در میان حیوانات مشهور است و چه حیف که آدم بزرگها بیرحمانه این حیوانات را صرفا به خاطر دم زیبایشان شکار میکنند بدون آن که حتی برای یک بار به روباههای کوچولو سیب و انگور داده باشند. زندیپور در آخر رو به بچهها کرده و اضافه میکند: «آخه روباهها فقط مثل تو کارتونها، خرگوشها و مرغ و خروسها رو شکار نمیکنند، آنها عاشق میوههای شیرین و آبدار هم هستند.»
چرا خرگوشهای سفید چشمهای قرمز دارند؟
یک خرگوش سفید و آرام که عاشق این است توی بغل آدمها لم بدهد، با چشمهای قرمزش به روبهرو نگاه میکند. بچهها خیلی دوست دارند بدانند چرا چشمهای این حیوان قرمز است. زندیپور میگوید: این حیوانات زال هستند یعنی در پوستشان رنگدانه ندارند.
نکته: بچههای ما یاد نمیگیرند که با حیوانات به طور مسالمتآمیز زندگی کنند، حیوانات مورد علاقه فرزندان ما در بیشتر موارد از دل کارتونها جان میگیرند و در دنیای انیمیشنها میمانند
ولی وقتی نوبت به یکی باهوشترین حیوانهای روی کره زمین برسد، یک میمون که البته با ریسمانی توسط آموزشگر کانون آموزش حیات وحش کنترل میشود، از سبدش با انرژی زیادی بیرون میپرد، بچهها از دیدن میمون بشدت به وجد میآیند، بخصوص وقتی میبینند که این حیوان دم دراز، چطور پوست موز را میکند و آن را میخورد و چه طور شکلاتها را با مهارت از پوستشان جدا میکند و در چشم به هم زدنی میبلعد.
روز آشنایی کودکان مهد کودک با حیوانات، تنها روز دیدن حیوانات و لمسکردنشان نیست؛ بلکه روزی است که بچهها یاد میگیرند که میتوان حیوانات را دوست داشت؛ روزی که کودکان درمییابند که کره خاکی فقط متعلق به آدمها نیست، بلکه حیوانات هم به عنوان دستهای بزرگ از مخلوقات خدا از آن سهم دارند.
ما همگی با حیوانات غریبهایم
وقتی آموزشگرها با زبانی ساده و کودکانه، حیوانات را به بچهها معرفی میکنند، این تصور در ما تقویت میشود که این افراد کارشناسانی هستند که صرفا برای تعلیم به کودکان آموزش دیدهاند، اما واقعیت غیر از این است.
پورعلی میگوید: ما دورههای دامپزشکی، تربیت حیوانات و کار با کودک را آموزش میبینیم، اما برای آشنایی با حیوانات که از گروه بیمهرهگان، حشرات و پستانداران انتخاب شدهاند، تنها به مهدها و مدارس نمیرویم، بلکه آموزشهای ما شامل دانشجویان محیط زیست در دانشگاهها هم میشود. این دانشجویان صرفا به صورت آکادمیک حیوانات را میشناسند و بیشترشان بسیاری از حیوانات را از نزدیک ندیدهاند.
ما همگی با حیوانات غریبهایم؛ به خاطر تصوری که از کودکی در ما ایجاد شده است از حیوانات خانگی و حتی مزرعهای میترسیم یا گریزانیم.
حیوانات وحشی را هم شاید در طول عمرمان حتی یک بار هم نبینیم. باغ وحشمان وضعیت سامان یافتهای ندارد، یا حیواناتش مریض و بیحالند یا کثیف و آلوده، به طوری که از بردن کودکانمان به آنجا، از ترس مریض شدنشان طفره میرویم.
عجیب نیست که بسیاری از مردم حیوان گریز ما حساسیتی به از دست رفتن منابع و زیستگاههای طبیعی جانوری نشان نمیدهند و برایشان اهمیتی ندارد که دستهای از لاکپشتها در یکی از تالابهای جنوبی کشور به واسطه فعالیتهای عمرانی میسوزند یا نمیپرسند چند قلاده شیر کمیاب ایرانی هدف گلوله شکارچیان قرار میگیرند یا زیرچرخهای بیامان خودروهای عبوری از دست میروند یا چرا پرندگان مهاجر از تالابهای سرزمینمان برای همیشه مهاجرت کردهاند؟
«میشود حیوانات را دوست داشت، میشود برای این مخلوقات زیبای خداوند نیز جای بیشتری برای ادامه بقا باز کرد و میشود حتی برای دقایقی روی یک صندلی، یکی از این حیوانات کوچک را با دستانی کودکانه نوازش کرد.»
پونه شیرازی / گروه جامعه
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم