روزجمعه است و هوای داغ تابستانی هنوز خیمه‌اش را از روی شهر جمع نکرده است. از تهران خارج می‌شویم و در اتوبان کرج ـ قزوین پیش می‌رویم؛ نرسیده به پل مهرشهر، گنبدی بزرگ و آبی با 2 مناره، مانند همه امامزاده‌ها نمایان می‌شود و تابلویی بزرگ را می‌بینیم که رویش نوشته «امامزاده طاهر».
کد خبر: ۴۳۳۰۷۲

این مکان در شمال مسیر راه‌آهن قزوین واقع شده و دسترسی به آن از طریق راه فرعی‌ است که از آزاده‌راه جدا می‌شود. پیش از هر چیز خوب است بدانید قدمت بخشی از این بنا به دوره صفویه می‌رسد.

پس از ورود به امامزاده آثار بازسازی و نوسازی بخوبی مشاهده می‌شود و به همین دلیل قبرستان به 2 بخش تقسیم شده؛ یک بخش قبرهای اطراف امامزاده است که یکسان‌سازی شده و تمام آنها را همسطح زمین کرده‌اند و تنها نشانه از افراد مدفون در آنجا نامی است بر سنگ‌ها که آنها را از هم متمایز می‌کند و بخش دیگر که فعلا ساماندهی نشده و مانند قبرستان‌های دیگر است، تنها با یک تفاوت مهم و آن هم افرادی که در آنجا آرمیده‌اند. افرادی که مانند آثار تاریخی، شناسنامه یک کشور و ملت هستند و اعتبار آنهاست که به آن کشور ارزش و هویت می‌بخشد. بنابراین نباید به دست فراموشی سپرده شده یا مدفن آنها تخریب یا گم شود. اگر زمانی چنین اتفاقاتی روی دهد، باید بدانیم که با دست خود در حال پاک کردن تاریخ و هویت خود هستیم. شاید فکر کنید اغراق می‌کنم، اما چنین نیست. دلیل این موضوع اتفاقی است که طی سال‌های گذشته افتاده و ادعایی است که ترک‌ها در مورد مولانا کرده‌اند و تنها به صرف وجود مدفن او در قونیه اصرار به ترک بودن او داشته و دارند.

همچنین لازم است به توجه ویژه‌ای که طی سال‌های گذشته به 2 قبرستان هابگیت در انگلستان و پرلاشز در فرانسه شده هم اشاره کنیم. مسوولان این اماکن تلاش کرده‌اند وجهه فرهنگی این مکان‌ها را افزایش داده و آنها را به کانون ویژه‌ای برای گردشگری فرهنگی تبدیل کنند و از این طریق به بهترین وجه هویت ملی خود را تقویت کرده و با افتخار، مفاخر فرهنگی خود را هر چه بیشتر به دنیا معرفی کنند.

این همه در حالی است که در کشور ما مدفن بزرگان علم و ادب و هنر به بهانه بهینه‌سازی، هر‌روز بیشتر از روز قبل مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد تا آنجا که گروهی به این باور رسیده‌اند که تعمدی در پاک کردن نام این بزرگان از دفتر تاریخ آرامگاه‌ها در کار است.

ما هم آن روز مزار بزرگانی که در امامزاده‌طاهر آرمیده‌اند را بسختی پیدا کردیم، چون هیچ نشان یا علامتی که بتواند ما را راهنمایی کند وجود نداشت و تنها با محبت و راهنمایی مردم رهگذر توانستیم دمی را در کنار آنها بگذرانیم. بزرگانی چون غلامحسین بنان با آن صدای دلنشین که با گذشت سالیان سال از رفتنش هنوز مردم آهنگ‌هایش را زمزمه می‌کنند. مرتضی حنانه، موسیقیدان و آهنگساز‌‌ـ‌ گفته می‌شود وی نخستین فردی بود که در ایران به ساخت موسیقی فیلم اقدام کرد ـ که اگر هیچ کدام از آهنگ‌هایش را هم نشنیده باشید می‌دانم که موسیقی سریال هزاردستان را شنیده و هرگز فراموش نمی‌کنید. احمد عبادی از استادان موسیقی ایرانی و نوازنده سه‌تار، مسعود بختیاری، شاعر و خواننده و حسین قوامی، استاد نامدار موسیقی ایرانی که سال‌هاست دیگر نمی‌خواند و خاموش شده است. علی‌اصغر بهاری، نوازنده برجسته کمانچه هم اینجا آرمیده و همچنین شاپور جفرودی ، هنرمند، شاعر، ترانه‌سرا و آهنگسازی که ترانه «جان مریم» او با صدای محمد نوری نامش را در یادها زنده نگه داشته است.

عبدالعلی وزیری، عباس مهرپویا و حسن گل‌نراقی خواننده آهنگ «مرا ببوس» و عبدالرضا کیانی‌نژاد و خیلی دیگر از خوانندگان قدیمی هم اینجا هستند.

شاید با دیدن این نام‌ها فکر کنید این قبرستان، گنجینه‌ای از موسیقیدانان را در خود جا داده‌ است، اما این تنها بضاعت اینجا نیست؛ نویسندگان و شاعران و هنرمندانی هم هستند که وجهه فرهنگی این مکان را پربارتر می‌کنند از جمله احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، غزاله علیزاده، محمود مشرف آزاد (م.آزاد) و غلامحسین بیگدلی شاعر، خوشنویس و خالق تاریخ بیگدلی و جعفر بدیعی، روزنامه‌نگار و بنیانگذار کیهان‌بچه‌ها و بالاخره احمد محمود، نویسنده‌ای با یادگارهای بسیار از جمله مدار صفر درجه که بر سنگ مزارش چنین حک شده «... و بعد ناگهان اوج گرفت؛ بالا و بالاتر تا آنجا که با آبی آسمان درهم شد.»

راستی تا یادم نرفته بگویم صفر قهرمانیان هم اینجاست؛ کسی که طولانی‌ترین دوران زندان (32 سال) را در دوران پهلوی تحمل کرد. البته خیلی‌های دیگر هم در این مکان مدفون هستند که من نتوانستم آرامگاهشان را پیدا کنم. امیدوارم شما در دیدارتان از این آرامگاه آنها را بیابید و یادشان را زنده نگه دارید.

اکرم بیگی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها