سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ساختمان پزشکان در واقع یک طنز موقعیت است و طنازیهای فردی بازیگران تابع این موقعیت و صورتی ثانویه دارد. مثلا بازی خود شما به عنوان شخصیت محوری در نقش دکتر افشار بسیار جدی است، در عین اینکه رگههایی از طنز هم در آن وجود دارد. به نظر شما بازیگر کمدی در ساختار این موقعیت دوگانه باید چگونه عمل کند؟ اساسا کمدی موقعیت چه نوع از بازیگری را طلب میکند؟ و شما چگونه به این شکل از بازی که در ساختمان پزشکان میبینیم، رسیدید؟
تاکنون در ژانر طنز کارهای زیادی انجام شده است و شاهد بازیهای مختلفی هم در آن بودهایم اما در شرایط فعلی مخاطب ما نیازمند بود تا با جلوههای تازهای از بازی کمدی و اساسا سریال طنز روبهرو شود.
واقعیت این است که سابقه ساخت مجموعههای طنز در ایران خیلی کم است و به کمتر از 2 دهه میرسد و ما در این پروسه زمانی، تنوع کمی را تجربه کردهایم و حتی به تکرار رسیدیم و نیازمند طرحی نو بودیم. البته این به معنی نفی ارزشهای هنری این مجموعهها نیست، شاید باید این پروسه را طی میکردیم تا به این نتیجه برسیم.
بازیگر طنز لزوما نباید کارهای عجیب و غریبی بکند و خنداندن مخاطب صرفا مبتنی بر خلاقیتها و به قول شما طنازیهای فردی باشد. مردم ما از تماشای این شکل از کمدی که بر حرکات و شمایل ظاهری بازیگر مبتنی است اقناع شدهاند و گاه آن را پس میزنند. البته این جای خوشحالی است و نشان میدهد سلیقه و ذائقه تماشاگران ما ارتقا پیدا کرده و خواهان کمدیهای فاخرتر و عمیقتر هستند.
ما در ساختمان پزشکان تلاش کردیم که در واقع هیچ کاری نکنیم به این معنی که اراده نکنیم؛ تا با حرکات و رفتارهای خود مخاطب را بخندانیم. به زور نمیخواستیم خنده را بر لب مخاطب بنشانیم و سعی کردیم تا در بازیگری هم تابع نقشی باشیم که برای ما نوشته شده است، چون مطمئن بودیم اجرای درست نقش خودش قابلیت خنداندن مردم را دارد.
در واقع این موقعیت خود قصه و فیلمنامه و چگونگی روایت آن، خودش ظرفیت کمدی لازم را داشت و به طنازیهای فردی بازیگران وابسته نبود.
همین طور است. چون باور دارم اگر فیلمنامه درست و حرفهای نوشته و روایت شود، کافی است و بازیگر فقط باید تلاش کند آن را به درستی اجرا کند، بدون اینکه بخواهد تلاش مضاعفی برای دیده شدن نقش از خود بروز دهد. من در نمایشنامهخوانیهایی که بعضا رنگ و بوی طنز هم داشتند همیشه به خودم و همکارانم میگویم که اصلا لازم نیست شما کار خاصی بکنید فقط کافی است نمایشنامه را درست بخوانید، چون همه چیز در دل نمایشنامه است. به نظر کارهای کمدی و طنزی مورد توجه مخاطب قرارگرفته است که فیلمنامه درستی داشتهاند و طنز در ذات قصه تنیده شده بود.
گاهی اوقات فیلمنامهها آنقدر دارای حفره است که بازیگر مجبور است برای پرکردن آن از خود مایه بگذارد و خودش را بیهوده خرج کند. در حالی که اگر ساختار داستانی فاقد این خلاها و حفرهها باشد به مهارتهای بازیگر تکیه نمیکند و کافی است تا بازیگر فقط متن را درست اجرا کند. خوشبختانه فیلمنامههای پیمان قاسمخانی و گروهش آنقدر قوی هست که بازیگر احتیاجی ندارد دست به کارهای غیرعادی و حرکات عجیب و غریب بزند.
فکر نمیکنید که گل کردن نیما افشار و پذیرش آن از سوی مخاطب فارغ از فیلمنامه خوب قاسمخانی به تازگی چهره بازیگر آن برگردد؟ به هرحال مخاطبان ما سالها با چهرههای آشنا و تکراری در طنزهای شبانه مواجه بودند اما در شخصیت محوری ساختمان پزشکان بازیگری است که مردم با چهره و نوع بازی او آشنا نبودند و البته جنس بازی شما هم کاملا متفاوت بود و نمونه قبلی در ذهن مردم نداشت. موفقیت ساختمان پزشکان را تا چه حد محصول این اتفاق میدانید؟
به نظر من تکتک این عوامل و مجموعه آنها موثر بود. یک دلیل مهم که شاید این عوامل را به هم وصل میکند مهندسی نقش در فیلمنامه پیمان قاسمخانی بود. چیدمان و طراحی و ترسیم نقش در فیلمنامه بیشاز هرچیز به من بازیگر کمک میکند تا بتوانم نقشم را درست ایفا کنم و این متفاوت بودن را قاسمخانی به درستی در شخصیتپردازی نیما افشار طراحی و پیشبینی کرده بود.
اساسا معتقدم که هوش پیمان قاسمخانی و سروش صحت موجب شد نه فقط نقش من که اساسا کل سریال، کار متفاوتی از کار دربیاید و برای مردم تازگی داشته باشد. شاید جنس بازی من و انرژی که برای این کار گذاشتم متفاوت بود و این شاید به تازگی چهره من برای مخاطبان سریالهای طنز برمیگردد که البته این موقعیت برای من هم فرصت بود هم تهدید. برای اینکه لزوما یک چهره جدید نمیتواند دلیلی برای پذیرش آن بازیگر یا شخصیت از سوی مخاطب باشد. اتفاقا من در اوایل کار خیلی اضطراب داشتم که آیا مخاطب میتواند با شخصیت نیما افشار ارتباط برقرار کنند یا خیر؟
خوشبختانه فضای صمیمی و اعتماد متقابلی که بین عوامل بود کمک کرد تا بتوانم تمرکز و انرژی لازم برای اجرای نقش را به دست آورم و الان خوشحالم که ظاهرا مخاطبان توانستند با این نقش ارتباط برقرار کرده و آن را بپذیرند.
البته نباید این نکته را هم فراموش کرد که نیما افشار یک شخصیت جدید در طنزهای تلویزیونی است که نمونه مشابه آن را کمتر دیدهایم؛ شخصیتی که با ویژگیهای بازی شما همپوشانی خوبی پیدا کرد و عجین شد.
این شخصیت جدید محصول خلاقیت و خلق پیمان قاسمخانی بود و همان طوری که اشاره کردم وقتی فیلمنامه درست باشد و شخصیتها درست طراحی شده باشند به بازیگر کمک میکند تا به نحو احسن آن نقش را اجرا کند، لذا اگر شخصیت نیما افشار مورد توجه قرار گرفت بدون شک باید ردپای پیمان قاسمخانی را در آن جستجو کرد. تعریف درست شخصیت در فیلمنامه به بازیگر کمک میکند تا بداند از کجا شروع کند، چه مسیری را طی کرده و نقش را متجلی سازد.
به نظر من پیمان به خوبی این شخصیت را مهندسی کرده بود و من تلاش کردم به این شخصیت، طراوت و جذابیت ببخشم. تازگی نقش و شخصیت نیما افشار محصول این فرآیند است. البته به نظر من این اتفاق درباره همه شخصیتهای قصه رخ داد.
یعنی فقط شما مجری نقشی بودید که در فیلمنامه گنجانده شده بود یا خودتان هم ویژگیها و خصلتهایی به نقش اضافه کردید؟
خب در روند کار، گاهی من فکر میکردم برخی از کدها و نشانههای رفتاری که به این شخصیت نزدیک بوده و با آن سنخیت دارم را پیشنهاد میدادم و از آنجایی که واقعا به شکل جمعی و تیمی کار پیش میرفت و کسی تکروی نمیکرد برخی از این پیشنهادات با نظر جمع پذیرفته و این نقش پردازش میشد. این را هم بگویم که همیشه سعی کردم بازیام شبیه خودم و مال خودم باشد و از کسی تقلید نکنم و در واقع شبیه به جنس بازی یک بازیگر دیگر نباشد. ضمن اینکه پیمان قاسمخانی به همه این جزئیات در فیلمنامه توجه کرده بود.
من وقتی کارهای قبلی پیمان را میدیدم فکر میکردم بسیاری از دیالوگها یا رفتارهای بازیگران ناشی از بداههگویی آنهاست اما در این سریال متوجه شدم که بسیاری از آنها توسط خود پیمان نوشته شده است.
این در ساختمان پزشکان خیلی مهم بود چون به نظر من این سریال در عین اینکه کمدی موقعیت است یک داستان شخصیتمحور هم محسوب میشود که اتفاقا نقش شما محور این قصه قرار میگیرد. ضمن اینکه ساختمان پزشکان را میتوان یک طنز شغل محور هم قرار داد که از ظرفیتهای دراماتیکی یک شغل و قابلیتهای طنز آن نیز استفاده میکند که این ویژگی درعنوان سریال هم مستتر است. هرچند همیشه پرداختن به مشاغل و اصناف بویژه در کارهای طنز با اعتراض و واکنش آن صنف مواجه شده اما در اینجا شغل مشاوره و روانشناسی از حساسیت مضاعفی برخوردار است. از یک طرف به دلیل برخی برچسبهای غلطی که به مراجعهکنندگان به مشاور زده میشود و از سوی دیگر به دلیل ذهنیت غلط و کلیشهای که درباره روانشناسی ممکن است در جامعه وجود داشته باشد. به نظر شما با توجه به سویه طنز سریال، رویکرد آن به مشاغل روانشناسی و مشاوره نمیتواند به این فرهنگ غلط در جامعه دامن بزند؟
البته فقط یک مورد داشتیم که یک روانشناس به ما ایمیل زد و نسبت به این مساله انتقاد داشت. واقعا قصد ما و نویسندگان سریال این نبوده که بخواهیم یک شغل و حرفهای را به سخره بگیریم و آن را دستمایه طنز خود قرار دهیم. واقعیت این است که در ساختمان پزشکان طنز قصه بر محوریت نیما افشار به عنوان یک شخص است نه دکتر نیما افشار به عنوان یک روانشناس. شخصیت محوری ما که ویژگیهای طنز را در خود دارد یک انسانی است که شغلش روانشناسی است...
... اتفاقا چون شغلش روانشناس است از او انتظار میرود که رفتارهای معقولتری داشته باشد. کسانی هم که نقد دارند دقیقا به دلیل ماهیت و کارکردهای این حرفه نقد خود را مطرح میکنند. در واقع شاید این سریال تصویر غلطی از روانشناسی و مشاوران را در اذهان مخاطب تداعی کرده و دامن بزند مثلا اینکه روانشناسان خودشان هم که مشکل دارند و...
نه، اشتباه نکنید! لحن و روایت طنز و شوخی سریال، خطبطلانی بر این تصور است. چون ما آگاهانه و پیشاپیش داریم به مخاطب میگوییم که داریم شوخی میکنیم و اگر مرز بین شوخی و جدی را در ارتباط با این مساله درک کنیم دچار سوءتفاهم و اشتباه نخواهیم شد. اگر ساختمان پزشکان یک سریال جدی بود این انتقاد وارد بود اما روشن است که ما داریم شوخی میکنیم. این شوخی با اصناف و مشاغل دیگر هم صورت گرفته است. حتی در این سریال با نیروی انتظامی هم شوخی کردهایم.
شاید بشود این گونه تبیین کرد در ساختمان پزشکان با موقعیت روانشناسی شوخی میشود نه شخص روانشناس و مشاور.
تشکر: بازیگر طنز لزوما نباید کارهای عجیب و غریبی بکند و خنداندن مخاطب صرفا مبتنی بر خلاقیتها و به قول شما طنازیهای فردی باشد. مردم ما از تماشای این شکل از کمدی که بر حرکات و شمایل ظاهری بازیگر مبتنی است اقناع شدهاند و گاه آن را پس میزنند
کاملا قبول دارم. ببینید به نظر من طنز، موقعیت غمگین یک انسان در قالب یک لبخند است؛ بازتابی از دشواریهای یک انسان یا موقعیت با زبان خنده. این اتفاق ممکن است در هر موقعیتی تجربه شود. در اینجا ما مواجهه این آدم که حالا شغلش روانشناسی است را در این موقعیت میبینیم. طنز ماجرا نیز در همین مواجهه شکل میگیرد و مبتنی بر شخصیت حقیقی دکتر افشار است نه شخصیت حقوقی آن.
البته این را هم بگویم که در پایان هر اپیزود یک پیام روانشناختی و اخلاقی هم به مخاطب منتقل میشود و اتفاقا ساختار متن از حیث مضمون وشکل روایت، واجد کارکردهای روانشناختی هم هست. مثلا از اختلافات نیما با همسرش درباره یک موضوع خاص بهرهبرداری کمیک میشود اما در پایان شاهد یک پیام جدی درباره آن موضوع هستیم که سویه اخلاقی و روانشناسی هم دارد.
خب من خیلی خوشحالم که این تحلیل را میشنوم. با این حال معتقدم پیامهای مستتر در قصه بیشتر اخلاقی است تا روانشناختی.
آقای تشکر این را هم بگویم به اعتقاد من این سریال یک مانع فرهنگی و ذهنی در جامعه ما نسبت به رجوع به روانشناس و مشاور را میشکند و این قابلیت را دارد که اتفاقا با تکیه بر طنز بودن خود به نظام روانشناسی و مشاوره کشور نیز کمک کند و کارکردها و ضرورت مراجعه به مشاور را افزایش دهد.
با این نظر موافقترم تا انتقادی که مطرح کردید. به نظر من این سریال میتواند اهمیت و ضرورت شغل روانشناسی و خدمات آن را به جامعه معرفی کند و به قول شما موانع ذهنی در این راه را هموار سازد. اگرچه سالهاست روانشناسان در برنامههای مختلف رسانهای حضور دارند اما قابلیت نمایشی این سریال شاید بتواند کمک بیشتری به ترویج و تبلیغ این رشته داشته باشد.
آیا برای ایفای این نقش از نزدیک با یک روانشناس صحبت کردید یا با شیوه کار او آشنا شدید؟
نه. برای اینکه قرار نبود کارکردها و رفتارهای یک روانشناس به تصویر کشیده شود، بلکه شخصیت داستان در موقعیت شغلی یک روانشناس قرار دارد. البته من بهعنوان یک بازیگر از یافتههای علم روانشناسی در کارم استفاده میکنم. من بازیگر باید بتوانم تحلیل و درک درستی از شخصیتی که قرار است بازی کنم داشته باشم و آدمهایی که با آنها زندگی میکنم را بشناسم و این مستلزم داشتن دانش روانشناسی است و به نظرم هر بازیگری باید بتواند از این دانش بدرستی استفاده کند. ضمن اینکه باید به عنوان یک انسانی که قرار است نقش بازی کنم شخصیت خود را نیز بشناسم و لذا بازیگری به عنوان یک شغل بینیاز از روانشناسی نیست.
آقای تشکر یکی ازویژگیهای شخصی شما که به درآمدن نقش هم کمک کرده است ریتم آهنگ و جنس صدای شماست که هم یک جدیت و جذبه به این شخصیت میبخشد و هم آن را در تقابل با بخشهای کمیک شخصیت برجسته میکند. نظر خودتان چیست؟
بارها به پیمان گفتم من در رادیو و بخش دوبله هم سابقه داشتم و همکاری میکنم، با این کار خودم را زیرسوال میبرم... ولی جدا از شوخی این لحن از صحبت کردن چیزی بود که سروش صحت از من میخواست و اینکه 8 ماه با این لحن صحبت کردم هنوز هم این عادت حرف زدن در من وجود دارد که البته بخشی از آن طبیعی است و به جنس صدای من بر میگردد.
پس سابقه گویندگی هم داشتید؟
بله من تجربه گویندگی رادیو در شبکه رادیویی جوان و تهران و صدای آشنا را داشتم. همچنین یک سال تجربه کار دوبله برای موسسه قرن بیست و یکم که آقای نصرالله متقالچی در این زمینه خیلی به من کمک کردند و در آموزش دوبله به من نقش زیادی داشتند.
نمیخواهید به دوبله ادامه دهید؟
نه. به خاطر اینکه من نرفتم در دوبله بمانم، فقط دوست داشتم آن را تجربه کنم. چون دوبله یک هنر مستقل و جداگانهای است که باید زمان زیادی برای آن صرف کنی و من بیشتر به بازیگری علاقه دارم.
واقعیت این است که با ساختمان پزشکان بهنام تشکر در یک موقعیت تازه حرفهای قرار گرفت که پیش از آن وجود نداشت. بالاخره الان مردم شما را میشناسند و یک چهره جدید به سینما و تلویزیون کشور معرفی شد، هرچند که سالها سابقه حضور در عرصه تئاتر را داشتید. تحلیل خودتان از این موقعیت جدید و امتیازات آن چیست؟
به هر حال هرکس در زندگی و حرفه خود اصولی برای خودش دارد.
واقعیت این است که اوایل خودم مایل نبودم به سمت تصویر بروم، چون فکر میکردم زود است و نزدیک به 15 سال کار تئاتر کردم. دوست داشتم به مرحلهای در بازیگری برسم که برای ایفای نقش در سینما و تلویزیون انتخاب شوم.
شاید با چنین نگرشی حضور در نقش اول یک سریال طنز تلویزیونی با آن وسعت مخاطبی که دارد یک ریسک بزرگ برای من محسوب میشد اما با توجه به شناختی که از پیمان قاسمخانی و سروش صحت داشتم احساس میکردم که این پیشنهاد میتواند یک فرصت و تجربه خوبی برای من باشد.
خوشبختانه تجربیات تئاتری یک اندوخته و پشتوانه خوبی برای من بود که خیلی از مواقع به کمکم آمد. با این حال دلبستگی و تعلقی که به تئاتر دارم خیلی بیشتر است و حضور من در سینما و تلویزیون بعد از ساختمان پزشکان که در سرنوشت حرفهای و زندگی شخصیام تاثیر گذاشت، همچنان به پشتوانه و تجربیات تئاتری نیازمند است.
آیا وسوسه یا انگیزه شهرت و دیده شدن موجب نشد تا در این سریال حضور پیدا کنید؟
راستش اگر قرار بود به شهرت و چهرهشدن فکر کنم 15 سال وقت را در تئاتر نمیگذراندم. هیچ وقت اشتیاق تصویر و عطش شهرت نداشتم و این را هم بگویم من هیچ وقت سمت اتفاق نمیروم و معتقدم اگر قرار است اتفاقی بیفتد خودش میافتد. البته به این معنی نیست که شهرت چیز بدی است اما دغدغه من واقعا شهرت نبوده است. در عین اینکه معتقدم شهرت تاثیر زیادی بر سرنوشت حرفهای یک بازیگر میگذارد. با این نقش نه از من بلکه از بازیگری انتظار دارند که نقش دکتر افشار را بازی کرده است.
به نظر من فیزیک و چهره شما برای نقشهای جدی تناسب بیشتری دارد، با این حال بعد از ساختمان پزشکان قصد دارید در همین ژانر کار کنید...
اتفاقا خودم هم فکر میکنم چهره و فیزیکم برای نقشهای جدی مناسبتر است اما به این معنی نیست که به بازی در کار طنز علاقه ندارم یا برای آن مناسب نیستم. اکثر کارهای من در تئاتر نقشهای جدی بود. ضمنا کمدی هم یک کار جدی است و اینکه میگویم نقش جدی یعنی نقشهای غیر کمدی نه اینکه این نقشها جدی نیست.
اما با توجه به شهرت شما به خاطر نقش نیما افشار، حضور شما در یک نقش جدی ممکن است با سایه همان نقش قبلی مواجه شود.
شاید. ولی من با توجه به تجربه بیشتر در نقشهای جدی خیلی نگران این موضوع نیستم و معتقدم اگر نقش جدی را خوب بازی کنم برای مخاطب باورپذیرتر خواهد بود.
همکاری و تعاملتان با بازیگران ساختمان پزشکان چگونه بود؟
عالی بود. بشدت از همکاری با این گروه و بازیگران آن لذت بردم و واقعا حضور در ساختمان پزشکان یک تجربه لذتبخش برای من بود.
حتی با خانم شیرزاد! چون واقعا گاهی حرص مخاطب را درمیآورد.
حرص من و بیژن را هم درمیآورد و این نشان از بازی خوب خانم شقایق دهقان داشت. حرصخوردنهای ما واقعی است. اگر ما واقعی بازی نمیکردیم و واقعی حرص نمیخوردیم و واکنشهای ما واقعی نبود برای مخاطب هم باورپذیر نمیشد و شاید برایشان به این اندازه خندهدار نمیشد. اتفاقا به نظر من خانم دهقان سختترین نقش را در این مجموعه به عهده داشت و به خوبی توانست از پس آن بربیاید.
با این حال نقش شما در این مجموعه محوری بوده و به نظر میرسد بیش از دیگران دیده شدید؟
نمیخواهم بگویم که از این دیده شدن ناراحت نیستم اما واقعا و بدون تعارف معتقدم که بازیگر زمانی دیده میشود که بازیاش دیده شود نه خودش.
سیدرضا صائمی / جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد