در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
آیا کسی را از نزدیک میشناسید که لکنتزبان داشته و آیا هیچوقت بازیهای خود را به یک موجود واقعی و یک تجربه واقعی ربط میدهید؟
من با آدمهایی بزرگ شدم که با لکنت حرف میزنند. میتوانم بگویم اکثریت نقشهایی را که بازی کردهام میشناسم و با آنها آشنایی داشتهام.
درباره دوران تاریخی سلطنت شاه جورج یا لکنتزبان او چیزی میدانستید یا خوانده بودید؟
بله، دربارهاش میدانستم، اما فقط در حد نهچندان عمیق با شخصیت شاه جورج آشنا بودم.
در پس پرده این لکنتزبان موضوع دوستی و انزوا قرار دارد. در این باره توضیح دهید.
خب، هیچیک از ما اهالی هنر جزو خانواده سلطنتی نیستیم و چیزهای زیادی دربارهشان نمیدانیم. در عین حال، اکثریت کسانی که در فیلم سخنرانی پادشاه کار کردهاند، در سال 1937 زنده نبودند، اما چیزی که در مورد این قصه میتوان گفت این است که چنین موضوعی چگونه میتواند تا این حد عمومی و همگانی باشد؟ تصورم این است کاری که فیلم انجام داده، به موضوعی پرداخته که میتواند مورد توجه و علاقه بسیاری از آدمها باشد. قصه فیلم به بهانه بررسی وضعیت ناتوانی یک آدم، به سراغ مطرح کردن یکسری موضوعات باارزشتر میرود. انزوا یک درد مشترک و عمومی است. مهم نیست شما چقدر به خانوادهتان نزدیک هستید، چه تعداد دوست خوب دارید و زندگی مشترکتان چقدر خوب است. همیشه سطحی وجود دارد که شما نمیتوانید به آن برسید. ما هیچ وقت نمیتوانیم وارد ذهن، قلب و روح آدمهای محیط اطراف خود شویم. با این حال، ما همیشه به دنبال کشف واقعیتها هستیم و بعضی آدمها هستند که به آنها به چشم یک اسطوره یا یک چیز دست نیافتنی نگاه میکنیم.
آیا فیلم درباره چیرگی شخصیت اصلی بر لکنت زبان خود است؟
او بر آن چیره نمیشود و فکر نمیکنم فیلم نشان دهد که او چگونه میتواند بر آن غلبه کند. احساسم این است که قصه فیلم در حال نشان دادن این است که وی چطور در رابطه با این مساله کارهای خود را تنظیم میکند. تمام سعی او این است که مشکل پیشرو او را از انجام کارهایش باز ندارد. ببینید، او حتی در آخرین سخنرانی خود نیز هنوز در حال جنگیدن و مبارزه با این مشکل است. شاه جورج مجبور است در آن زمان هم دکتر متخصص خود را در کنارش داشته باشد. او برای ادای هر کلمهای مبارزه میکند. اگر به وزن و آهنگ سخنرانی او توجه کنید، هنوز در حال یک تلاش سخت است. نکته اصلی قصه فیلم هم همین است. او هیچ وقت درمان نمیشود.
تا به حال یکی از اعضای خانواده سلطنتی را ملاقات کردهاید؟
به آن صورت خیر. خب، مراسم رسمی زیادی وجود دارد که تو هم در آنها حضور داری و شاید با یکی از اعضای این خانواده دست هم بدهی. اما این کار هیچ نشانهای در اختیار تو نمیگذارد که آن آدم ممکن است چه نوع آدمی باشد. در یک مراسم رسمی پرنس چارلز را دیدم که نسبت به آدمهایی که ملاقات میکند بسیار متواضع و راحت است. او همراه منشی شخصیاش بود و اینطور به نظر میرسید که نهایت تلاش خودش را میکند تا بر روی موضوعاتی که صحبت میکند، تمرکز داشته باشد و از خود توجه و علاقه نشان دهد. منشی او سعی میکرد پرنس چارلز گفتوگوی خود با آدمها را خیلی طول ندهد، زیرا افراد دیگری هم در آن محل حضور داشتند. برایم ملاقات با کسی که به یک دنیای دیگر تعلق داشت، جالب بود.
چه مقدار از نقش خود در این فیلم را از آدمها و واقعیتهای تاریخی گرفتید؟
کالین فرث: ما بازیگران هیچ وقت نمیتوانیم وارد ذهن، قلب و روح آدمهای محیط اطراف خود شویم. با این حال، ما همیشه به دنبال کشف واقعیتها هستیم و بعضی آدمها هستند که به آنها به چشم یک اسطوره یا یک چیز دستنیافتنی نگاه میکنیم
اگر قرار باشد نقش یک راننده تاکسی را بازی کنم، به احتمال زیاد با یکی از این رانندههای تاکسی دوست میشوم یا با ماشینم شروع به مسافرکشی میکنم تا بتوانم با روحیات و طرز کار یک راننده تاکسی آشنا شوم. حتی اگر بخواهم نقش یک فضانورد (که تعداد زیادی از آنها را در محیط دوروبر خود نداریم) را بازی کنم، سعیام این است که به یکی از آنها نزدیک شوم، اما شما نمیتوانید برای بازی در فیلمی مثل «سخنرانی پادشاه» به ملاقات یک شاه بروید و مدتی را دور و بر او سر کنید. اطلاعاتی که در رابطه با او به دست میآورید، همیشه دست دوم است. تلاش شما این خواهد بود که اطلاعات دقیقی به دست بیاورید. خب، نامهها و فیلمهای خبری زیادی هستند که میتوانند روحیات درونی و وضعیت ظاهری آنها را برای شما آشکار کنند. در کنار آن، شما میتوانید با کسانی که به این خانواده نزدیک هستند دیدار کنید و چیزهایی را از زبان آنها بشنوید. در پایان کار، به تصوراتتان مراجعه کرده و به کمک آن، شخصیت مورد نظر را خلق میکنید.
برای نوع صحبتکردن خود در فیلم از چه ترفندهایی استفاده کردید و در پایان روز و اتمام فیلمبرداری چگونه از حال و هوای کاراکتر و مشکل لکنتزبان او خلاص میشدید؟
اولین چیزی که باید بگویم این است که نوع و الگوی صحبتکردن خودم دچار مشکل شد. شما بازیگران زیادی را میتوانید پیدا کنید که برایتان درباره نحوه نزدیک شدن به نقشهای خود صحبت کنند و بگویند چگونه تحت تاثیر نقشهای خود قرار میگیرند. آنها میتوانند به شما بگویند که برای رسیدن به این وضعیت چه قیمتی پرداختهاند، اما ما بازیگران به صورت طبیعی یک حافظه موقت داریم و فکر، زبان و انداممان باید آمادگی روبهرو شدن با همه چیزهای تازه را داشته باشیم.
بعد از مدتی تمرین و ممارست، کمکم یاد میگیرید که چگونه باید کار کنید و وجود شما خودش را تمرین میدهد که چگونه تمرینهای جدیدتان را انجام دهید. زمانی که یاد بگیرید چگونه در ریتم صحبت خود دگرگونی و تداخل ایجاد کنید، آن وقت مغز شما هم از همین روش پیروی میکند. این مغز من است که حقهها را به کار میگیرد و ناخودآگاه ذهنم میداند که این لکنتزبان واقعی و دائمی نیست.
سال قبل پیشبینی میشد که اسکار بهترین بازیگر مرد را بگیرید و امسال هم همه میگویند این جایزه متعلق به شماست. آیا خشنود میشوید که برای بازی در فیلم سخنرانی پادشاه، این طور مورد توجه و تشویق قرار گیرید؟
به صورت طبیعی بسیار خشنودکننده است که برای بازی در این یا آن نقش مورد تحسین و توجه قرار بگیرید. هیچ یک از این تشویقها را رد نمیکنم و دوستشان دارم. از همان آغاز نمایش عمومی فیلم، خیلیها از بازیام در آن تعریف کردند. این شروع خیلی خوب برای من و فیلم بود. در عین حال، برایم خیلی اهمیت دارد که بسیاری احساس میکنند سخنرانی پادشاه یک فیلم خوب است. فکر نمیکنم کسی از تشویق و جایزه بدش بیاید. من هم اگر اسکار بگیرم، خیلی خوشحال خواهم شد.
چه جور نقشهایی مد نظرتان است؟
بازی در نقش کاراکترهای عجیب و غریب و خاص را دوست دارم. بعضیها میگویند با این کار سعی دارم زوایای پنهان درون و روحم را به نمایش بگذارم، ولی من میگویم موضوع سادهتر از اینهاست. بازی در نقش آدمهای معمولی چندان برایم جالب نیست.
رویترز / مترجم: کیکاووس زیاری
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم