گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

قاب نبندید... انقلاب است هنوز

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «مدل ایران»،«عصر طلایی استقلال»،«قاب نبندید... انقلاب است هنوز»،«علم مبارزه با استکبار جهانی»،«آنان که انقلاب اسلامی ‌را شناختند»،«انقلاب ادامه دارد»،«32سال نوسازی اقتصادی»و...که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۳۸۴۶۳۵

جام جم:مدل ایران

«مدل ایران»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن می‌خوانید؛اعداد در مقیاس‌های گوناگون مفاهیمی متفاوت دارند. مثلا عدد 30 در مقیاس جمعیت‌شناسان که فاصله بین تولد والدین و تولد فرزندان را یک نسل تعریف می‌کنند، عدد قابل‌توجه و معنی‌داری است و هنگامی که می‌گوییم 32 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران گذشته است در این بستر عمر انقلاب، عمری متجاوز از یک نسل است.

اما در مقیاس تاریخ که معیار سنجش آن غالبا قرن است و در دامن آن تمدن‌ها شکل می‌گیرند و بنا بر برخی نظریه‌ها متولد می‌شوند، به بلوغ می‌رسند و می‌میرند و این دوره را هزارساله تعریف می‌کنند، همین عدد 30، عددی کوچک و نه چندان معنی‌دار خواهد بود. از این منظر نظام سیاسی 32 ساله، نظامی نو پا و نهال قلمداد می‌شود.

توجه همه‌جانبه به این بحث کمک می‌کند ما نگاهی منصفانه و واقع‌بینانه به انقلاب اسلامی ایران داشته باشیم. از سویی توجه داشته باشیم عمر انقلاب متجاوز از یک نسل شده و بالندگی‌های مورد انتظار در دهه چهارم انقلاب بیش از گذشته است و تصمیماتی که در این دهه گرفته می‌شود باید از پشتوانه تجربیات 30 ساله برخوردار باشد و برخی خطاها و کاستی‌ها غیرقابل توجیه است و از سوی دیگر ما را متوجه این واقعیت می‌سازد که این انقلاب در حال پایه‌گذاری یک تمدن جدید است و تا رسیدن به بلوغ راهی طولانی در پیش دارد. لذا برخی توقعات و انتظارات زیاده خواهانه است و باید به این نظام سیاسی ـ الهی مهلت داد تا پس از استقرار پایه‌های خود بنای رفیع تمدن اسلامی را بر آن افراشته سازد.

صرف نظر از این مباحث، واقعیتی که دنیا را شگفت‌‌زده کرده و دشمنان انقلاب را بیمناک و دوستانش را امیدوار ساخته است این است که انقلاب اسلامی ایران با همه دستاوردها و کاستی‌هایش امروز به عنوان یک الگو مورد توجه است.

جامعه‌شناسان فارغ از تفاوتی که بعضاً بین الگو و مدل قائلند، الگو را طرح و نمونه‌ای می‌دانند که از آن الهام گرفته و پیروی می‌شود و یا نسخه‌ای که از آن برداشت می‌شود.

تحقق نظام جمهوری اسلامی ایران موجب شده کارکرد الگو که عبارتست از کوشش برای ساده کردن و فهم ساده‌تر واقعیت ، اتفاق بیفتد و امروز اگر دنیا در مقابل این پرسش قرار بگیرد که غیر از نظام لیبرال دموکراسی غرب و نظام‌های مضمحل شده سوسیالیستی و سلطنتی چه نظام دیگری را می‌تواند مورد توجه قرار دهد و به آن تأسی کند، مدل جمهوری اسلامی ایران جدی‌ترین پاسخی است که خودنمایی می‌کند و زمانی که این پرسش در بین ملت‌های مسلمان پررنگ شود، توجه به مدل ایران هم پررنگ‌تر و در مقابل نگرانی دین‌ستیزان بیشتر می‌شود.

صاحب‌نظران برای ارزیابی یک الگو راه‌هایی را پیشنهاد می‌کنند مثل این‌که مدل تا چه اندازه واقعی است؟ یعنی به چه میزان می‌توان به آن به عنوان نمایشی از واقعیت تکیه کرد و دیگر این‌که مدل تا چه اندازه سودمند یا اکتشافی است؟ یعنی تا چه اندازه در دریافت روابط بین واقعیت‌ها یا روش‌های جدید مفید است. بر این مبنا هم، مدل انقلاب اسلامی ایران در ارزیابی سربلند بیرون می‌آید چرا که هم کاملاً واقعی است و هم سودمند و 32 سال عمر سپری شده آن با مجموعه‌ای از دستاوردهای ارزشمند و کارآمدی در عرصه‌های مختلف، ملموس، قابل مشاهده و قابل ارزیابی است.

اگر امروز در گوشه و کنار دنیا شاهد بیداری اسلامی هستیم و موج اسلام‌گرایی را در لبنان، الجزایر، سودان، ترکیه، تونس، مصر، اردن، یمن و حتی خود غرب شاهدیم تردید نباید کرد که در اهتزاز بودن پرچم جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام مردم‌سالار و در عین حال پایبند به آموزه‌های حیات‌بخش اسلام ناب و برخوردار از استقلال سیاسی و راست قامت در مقابل قلدران و زیاده‌خواهان اگر نه تنها عامل، اما مهم‌ترین عامل است.

لذا در سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی می‌توانیم یکی از مهم‌ترین دستاوردهای انقلاب را که در برگیرنده بسیاری دستاوردهای دیگر است، الگو شدن نظام جمهوری اسلامی ایران بدانیم و این در حالی است که گام اول تدوین الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت بتازگی برداشته شده است.

خراسان:عصر طلایی استقلال

«عصر طلایی استقلال»عنوان سرمقاله روزنامه‌ی خراسان به قلم کورش شجاعی است که در آن می‌خوانید؛درباره انقلاب ایران بسیار گفته اند و نوشته اند اما به عنوان عضو کوچکی از جامعه و ملت بزرگ ایران به شدت بر این باور اصرار می ورزم که زوایا و عظمت انقلاب مردم و چرایی و چگونگی آن، دستاوردهای آن، گذشته، حال و آینده آن و تاثیرش بر عرصه های گوناگون اداره و مدیریت کشور، تاثیر آن بر منطقه، جهان اسلام و دنیا هنوز و تا سال های متمادی می بایست مورد بررسی دقیق تر و عمیق تر قرار بگیرد.

اما در این مقال با توجه به بضاعت و مجال اندک و براساس وظیفه، تنها به 3مورد از اساسی ترین دستاوردهای انقلاب اشارتی می کنم و تامل و تدقیق و تحقیق درباره آن ها را برعهده مخاطبان می گذارم و پر واضح است که اشاره و برشمردن این 3دستاورد اساسی به معنای ندیدن و نادیده گرفتن دیگر دستاوردهای ارزشمند انقلاب مردم ایران زمین نیست. به عنوان مثال پیشرفت های چشمگیر علمی در زمینه های گوناگون از جمله توانمندی های فوق العاده پزشکان حاذق و جراحان زبردست ایرانی در انجام دقیق ترین و پیچیده ترین جراحی ها و خدمات پزشکی برای نجات جان مردم عزیز کشورمان را امروز می توان با پیشرفته ترین کشورهای جهان در این عرصه مقایسه کرد، در صنعت هوافضا امروز موفقیت های متخصصان و دانشمندان این رشته در ساخت و تجهیزات انواع ماهواره ها، ماهواره برها، رادارها، انواع موشک های میان برد، بالستیک و رادارگریز که دست یابی به فناوری ساخت چنین تجهیزاتی هنوز در اختیار چند کشور معدود در جهان است، بسیاری از کشورها را به حیرت واداشته است.

دستیابی ایران به دانش تولید، تکثیر و انجماد سلول های بنیادی و دستیابی به دانش پیچیده «کلونینگ» و مشابه سازی و تولید چند حیوان با استفاده از این روش که گام بزرگی در عرصه این علوم نوین محسوب می شود کشورمان را در زمره دارندگان و دست یافتگان به این دانش برتر قرار داده است.

پیشرفت های علمی کشور در زمینه «نانوتکنولوژی» و «بیوتکنولوژی» نیز قابل توجه است و البته دست یابی به دانش و فناوری غنی سازی اورانیوم و حتی ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته و بومی شده در عرصه دانش و فناوری هسته ای و استفاده صلح آمیز و منطبق بر معاهدات سازمان جهانی انرژی اتمی تحت نظارت آژانس نیز از جمله دستاوردهای ارزشمند علمی متخصصان و دانشمندان ایرانی است که کشورمان را در این عرصه نیز در فهرست کشورهای عضو باشگاه هسته ای جهان قرار داده است.

در بحث مهندسی سازه های عظیم و سدسازی نیز متخصصان علوم فنی مهندسی کشورمان امروز حرف های بسیاری برای گفتن در سطح جهان دارند، بی نیازی در اجرای بزرگترین سازه ها و حتی سدهای بسیار بزرگ به مهندسان خارجی تنها بخشی از افتخار آفرینی فرزندان ایران زمین است.

امروز کشورمان نه تنها در ساخت بزرگترین کشتی های باری، نفتکش و ساختن اسکله های عظیم نفتی که دانش و تکنولوژی ساخت آن ها تنها در اختیار چند کشور جهان است به موفقیت چشمگیری دست یافته است بلکه با ساخت «ناوشکن جماران» و چند زیردریایی پیشرفته توانسته است اوج توان علمی، صنعتی، و تکنولوژیکی خود را در این عرصه که تنها 3یا 4کشور دنیا در آن مشغول فعالیت  و تولید هستند در مقابل چشم جهانیان بگذارد.

گرچه قصد طرح این مباحث را نداشتم اما از آن جا که این واقعیت ها از جمله «قدر متیقن ها»ی مورد قبول اکثر قریب به اتفاق هموطنان عزیز است شاید از این باب به نگارش درآمد که مقدمه ای باشد برای اشاره به آن 3دستاورد مهم و بنیادی انقلاب.

1- احیای اسلام و دین مداری

گرچه اسلام خواهی و حرکت در مسیر مکتب و احیای دین عمده ترین عامل انقلاب مردم ایران بود، اما می توان ادعا کرد همین عزم و اراده و خواست مردم و پیروزی انقلاب بر اساس چنین خواستی، باعث شد که در این عصر و این دهه ها پس از قرن ها، اسلام و خصوصا مکتب اهل بیت و تشیع برای اولین بار پس از شکل گیری حاکمیت "نبوی" و "علوی" در صدر اسلام، نظامی بر پایه قانون اساسی مبتنی بر آموزه های ناب اسلام محمدی و با پشتوانه خواست و رای بیش از 98 درصدی مردم ایران در جهان پا به عرصه وجود بگذارد.

نظام و سیستمی که با تلاش برای احیای اسلام ناب محمدی، از آغاز پیروزی انقلاب و تاکنون همچنان می خواهد بنیان اداره تمامی امور کشور بر مبنای آموزه های اصیل اسلامی قرار بگیرد، انقلاب اسلامی مردم ایران نه تنها دین را از پستوی خانه ها و اندرونی ها و مساجد بیرون کشید و آن را به عرصه زندگی و متن جامعه کشانید بلکه با افزایش آگاهی و شناخت مردم موجب شد مطالبات مردم هر روز از عمق و غنای بیشتری برخوردار شود و بسیاری از مردم در ظاهر و پوسته دین نمانند و به اصل و متن و مغز معارف دینی گرایش و توجه اساسی پیدا کنند، انقلاب مردم ایران اسلام ناب محمدی را احیا کرد یعنی همان اسلام معنویت گرا، غیرمتحجر، عدالت خواه، ظلم ستیز، پیشرو و مترقی، خردورز و عقل گرا، معرفت آفرین، دانش مدار و علم پرور، اسلام وحدت آفرین، اسلامی که در عین سلطه ناپذیری به دنبال سلطه گری نیز نیست اسلامی که می تواند برای همه جهان حرف نو در تمامی زمینه های معرفتی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مدیریتی داشته باشد را مطرح کند، اسلامی که ریشه در باورهای ناب و آموزه های اصیل سنت نبوی و علوی دارد و چشم به راه و با انتظاری پویا برای آینده روشن خود با قیام منجی عالم وجود حضرت مهدی موعود ترسیم کرده است و البته که اشاره به این دستاورد مهم انقلاب به معنای تحقق تمامی آنچه که باید باشد نیست و چون نیک بنگریم، به خوبی در می یابیم که در برخی از امور تا رسیدن به وضعیت مطلوب و تحقق دین مداری و معنویت واقعی و دور از ظاهرفریبی و ریا، در تصمیم سازی ها، تصمیم گیری ها و اعمال و رفتارمان فاصله بسیاری وجود دارد اما نمی توان سمت و سوی حرکت و برآیند مسائل را در جهت حرکت به سمت مطلوب و تحقق آرمان ها ارزیابی نکرد.

2- عزت و استقلال

نیاز چندانی حتی به ورق زدن برگ های کتاب های تاریخ نیست چرا که هنوز عده ای از کهنسالان برخی از وقایع زمان پهلوی اول را به خاطر دارند و بسیاری از میانسالان نیز دوران پهلوی دوم را به خاطر دارند، این که رضاخان را استعمار پیر انگلیس بر سر کار آورد و آن گاه که تاریخ مصرفش تمام شد حتی اجازه نداد که این شاه و بالاترین مقام کشور در وطن خود ادامه زندگی دهد و عمرش به پایان برسد، بلکه او را به جزیره موریس از مستعمرات انگلیس در جنوب شرقی آفریقا تبعید می کند و پس از تحمل رنج و بیماری او را به ژوهانسبورگ می فرستند و پس از مرگش در سال ???? ه.ش به خاطر فضای ضدرضاخانی در ایران، جنازه او را به مصر می برند و حدود 6سال در مسجد رفاعی مصر در قبری به امانت گذارده می شود و به تدریج که شرایطی به وجود آمد جنازه اش به کشور بازگردانده شد. این ماجرا شاید به نوعی بخشی از نتیجه ظلم و اسلام ستیزی و استبداد و دیکتاتوری رضاخانی باشد اما بیش از هر چیز از نفوذ، استیلا و سلطه بیگانه و اجانب بر مقدرات کشور و شاه سلطه پذیر آن حکایت می کند، هنوز برخی به خاطر دارند که در هنگامه جنگ  جهانی، شوروی سابق و انگلیس چگونه با مردم و کشور ما رفتار کردند، همانانی که پس از رضاخان، ولیعهد جوان و بی تجربه و ناکارآمد او را به تخت سلطنت نشاندند و تاج شاهی که البته کلاه بزرگی بیش نبود بر سر او و البته مردم ایران گذاشتند، ایران را ابتدا به 3قسمت و سپس به دو قسمت در میان خود تقسیم کردند، و خوی سلطه و استکباری خود را چندان به نمایش گذاردند که حتی در جریان «کنفرانس تهران» و گردهمایی چرچیل، روزولت و استالین که برای تعیین تکلیف جنگ جهانی دوم در تهران گرد هم آمده بودند هیچ اعتنایی به کشور ایران و شاه بی کفایت و دست نشانده اش نکردند.

و البته سرانجام او که خود را به نکبت ایجاد جو اختناق و دیکتاتوری نیز آلوده کرد و با پشت کردن به ملت و خواست های اساسی آنان، همه دروازه های دل خود و کشور ایران را به روی سلطه بیگانگان و خصوصا آمریکا باز کرد و در عین نابخردی و جهالت و کوتاه بینی و استبداد، انداختن طوق سلطه آمریکا و وابستگی همه جانبه به آن را در کار نامه خود قرار داد و جالب این که با درآمدهای سرشار نفتی و خرید تجهیزات نظامی در حالی که به نوعی لباس ژاندارمی منطقه را بر تن خود می دید علاوه بر آمریکا، دست در دست رژیم صهیونیستی به عنوان دشمن اصلی مسلمانان جهان گذاشت و به این نیز بسنده نکرد و علاوه بر حمایت از این رژیم غاصب، آن را مورد حمایت بی دریغ سیاسی و اقتصادی خود قرار داد و خلاصه پهلوی دوم پس از حدود 35سال حکومت که کودتای 28مرداد 1332و سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق، اختناق، اسلام ستیزی و کشتار مدرسه فیضیه و ... را در کارنامه خود داشت و شاخص ترین نماد حکومت او وابستگی بود به خاطر فشار افکار عمومی و عزم جزم مردم برای رهایی از وابستگی و نجات یافتن از استبداد و تفرعن، مجبور به فرار از کشور شد و مانند پدر خود پس از آن که آمریکا به عنوان اصلی ترین حامی اش، حتی از پذیرفتن او ابا کرد، روانه مصر شد در همان جا جان سپرد و او نیز در نزدیکی پدرش در همان مسجد رفاعی مصر به خاک سپرده شد.

اما امروز همگان قبول دارند و حتی سران سلطه و استکبار نیز می دانند که ایران اسلامی، به تمام معنا از نعمت و عزت استقلال برخوردار است. امروز به برکت همت و انقلاب مردم ایران و رهبری خدامحورانه خمینی عزیز آن پیر سفر کرده، ایران عزیز عصر طلایی استقلال را تجربه می کند، امروز هیچ قدرتی در جهان برای ایران نمی تواند تصمیم بگیرد، به برکت خون شهیدان انقلاب و دفاع مقدس، امروز تمامی تصمیم سازی و تصمیم گیری ها و باید و نبایدهای اداره کشور و منافع و مصالح ملی توسط مسئولان منتخب مردم انجام می شود و اگرچه ممکن است برخی امور در اداره کشور آن چنان که باید مطلوب نباشد اما هرچه هست قدر مسلم این که امروز ایران و ایرانی در اوج استقلال است و نه تنها دیگر هیچ قدرتی توان تجزیه و تقسیم ایران را ندارد هیچ بیگانه و اجنبی نمی تواند برای ایران و ایرانی تصمیم بگیرد، بلکه ایران سرافراز و ایرانی بزرگوار خود برای کشور خود تصمیم می گیرد و مقدرات و سرنوشت اداره کشورش را خودش بر عهده دارد، و انصافا آیا پس از ایمان به خداوند و کرامت و آزادگی، عزتی بالاتر از استقلال برای مردم یک کشور وجود دارد؟ و آیا کسی می تواند منکر این واقعیت یعنی استقلال ایرانی و ایران باشد؟

3- بیداری ملت ها، بیداری اسلامی

اگر تا دیروز کسی در تاثیر انقلاب مردم ایران بر منطقه، جهان اسلام و دنیا تردید داشت آیا با اتفاقاتی که این روزها در تونس رخ داده و دیکتاتور «بن علی» از کشور فراری شده، و با اتفاقات بسیار مهمی که در کشور بزرگ و تاثیرگذار مصر افتاده و امروز سقوط مبارک، اصلاح قانون اساسی و انجام انتخابات آزاد به کمترین خواسته مردم مصر تبدیل شده و حرکت های مردمی که در یمن، اردن، لیبی، الجزایر و عربستان آغاز شده و با هراسی که بر دل و جان حامیان و هم پیمانان دیکتاتورهای منطقه خصوصا آمریکا و رژیم صهیونیستی افتاده باز هم می توان تاثیر انقلاب اسلامی مردم ایران را خصوصا در بیداری اسلامی و بیداری مردم منطقه نادیده گرفت؟ آیا می توان تاثیر پیروزی انقلاب مردم ایران، شکست طاغوت و رهیدن این ملت بزرگ از وابستگی را در ایجاد انگیزه خیزش و قیام مردم کشورهای منطقه علیه ظلم و استبداد و دیکتاتوری سران وابسته کشورشان را نادیده گرفت؟

و آیا می توان همه این مسائل و بسیاری از دیگر مسائل و معادلات منطقه ای و جهانی را بدون تاثیر ایران و انقلاب اسلامی ایران بررسی کرد؟

و دوباره می نویسم آیا هنوز می توان منکر احیای دین مداری، عزت و استقلال امروز ایران عزیز و تاثیر شگرف آن بر منطقه و جهان اسلام بود؟

کیهان:قاب نبندید... انقلاب است هنوز

«قاب نبندید... انقلاب است هنوز»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم محمد ایمانی قالب شکنی و انبساط و انتشار، جوهره انقلاب اسلامی است. راهبرد قدرت های جهانی در برابر انقلاب ایران این بود که آن را دست کم به مهار کشند، بپوشانند و سانسور کنند. انقلاب اسلامی با این وجود، پر و بال گشود و جا باز کرد و آوازه جهانی یافت. این روزها کافی است VOA و BBC و دویچه وله و تلویزیون های فرانسه را رصد کنید و ببینید به اعتبار حوادث خاورمیانه و شمال آفریقا چه قدر پیام می پراکنند و تحلیل ارائه می دهند تا شاید انقلاب اسلامی ایران را بپوشانند و آثار امروزین آن در دومینوی خیزش ملت های مسلمان را انکار و کتمان کنند.

آیا همین خود نشانه سیطره گفتمان انقلاب اسلامی نیست؟ انقلاب اسلامی با این همه خود را هرچه بیشتر به پهنه رسانه تحمیل می کند. این انبساط و انتشار اکنون چنان سرعتی پیدا کرده که اگر روزی نه چندان دور شنیدید یا دیدید VOA و BBC آهنگ های انقلابی یا کلیپ حماسی «ایران که کوفه نیست» را پخش می کند، نباید جا بخورید.

شاهد و سند اگر می خواهید، گفت وگوی اخیر دیوید اوئن با تلویزیون دولتی انگلیس. او که وزیرخارجه انگلستان در روزگار وقوع انقلاب اسلامی بود ناچار می شود بر استواری و ظفرمندی توام با مظلومیت ملت ایران شهادت دهد.

بخوانید: «از تابستان 1978 ظرف یک سال تقریبا همه در ایران درباره بیزاری از شاه یکصدا شدند... ممکن است بسیاری از ایرانیان فکر کنند سازمان اطلاعاتی مخفی MI6 از حد اعلای قدرت برخوردار است چون به کمک سازمان سیا مصدق را برانداختیم... [در انقلاب اسلامی] دیر شده بود، نمی شد شاه را از آن ورطه نجات داد. ما چاره-ای نداشتیم جز آن که تحولی را که رخ می داد بپذیریم. ما تا ماه نوامبر 1978 هنوز امید داشتیم که بتوان جریان انقلاب را متوقف کرد. من در سپتامبر همان سال در تلویزیون کوشیدم مردم را متقاعد کنم که انقلاب راه حل نیست. انقلاب واکنشی بود که می شد انتظارش را داشت... آیا ما باید از شاه دست بر می داشتیم؟ به عقیده من به هیچ وجه نمی شد چنین انتظاری داشت. هیچ یک از ما چنین نکردیم، نه آمریکا، نه فرانسه، نه آلمان. من از گفته های آن روزم بر نمی گردم... در عین حال این هم درست است که ما اشتباهات بزرگی مرتکب شدیم.

ما حاضریم به اشتباهاتمان اعتراف کنیم... چنان که می دانید ایران یک قدرت منطقه ای است. ایرانی ها توانستند با دلیری بسیار و با از خودگذشتگی در برابر حمله های عراق ایستادگی کنند. ایرانی ها این کار را به تنهایی و با تکیه بر خودشان انجام دادند. جهان غرب آن زمان به گونه ای عمل کرد که در خور تقبیح است. ما عملا ایران را به حال خود گذاشتیم تا از خود دفاع کند و امید داشتیم که در آن میان شور و غیرت انقلابی اسلامی رو به زوال رود. این کار غلط بود. ایران هدف تجاوز قرار گرفته بود و سازمان ملل در خصوص تجاوز قواعد مشخصی دارد. به همان گونه که ما در برابر تجاوز عراق به کویت در سال 1991 چنان که باید و شاید واکنش نشان دادیم، می بایستی در سال 1982 هم وارد عمل می شدیم تا از تجاوز عراق به ایران مانع شویم. برای ما مایه شرمساری است که چنین نکردیم. این ماجرایی بسیار بسیار ناپسند است». او البته وقتی به ستم های متاخر و امروزی تر غرب در حق ملت ایران می رسدکه هنوز پرونده گشوده ای دارد، ترجیح می دهد سکوت کند.

این عزت و ظفر از کجا آمد که امروز وزیر یک دولت حامی دیکتاتورهایی چون محمدرضا پهلوی و صدام حسین مجبور است بر عظمت شاهکارهای ملت ایران گواهی دهد؟ دشمنان ملت ایران کجاها زانوی ماتم در بغل گرفتند و فسردند و در چه مقاطعی روحیه و جرئت یافتند که می توان کاری کرد و ضربه ای زد؟ اگر تمام مقاطع یاس و جرئت دشمنان را یکجا گرد آوریم و بخواهیم قاعده و فرمول استخراج کنیم، آن قاعده همانا وفای به عهد ملت ایران یا پیمان شکنی و عقبگرد طوایفی از نخبگان و خواص خواهد بود. هر جا حلقه هایی از خواص پیدا شدند که خواسته یا ناخواسته، رشته ها را پنبه کردند و نقض غرض انقلاب نمودند، دشمن برای شبیخون جان گرفت. خداوند در سوره نحل از مومنان می خواهد که به عهد خویش وفا کنند و پیمان های خود را پس از آن که محکم ساختند، نشکنند. سپس ماجرای زن سبک مغز قریش را یادآور می شود که ساعتی می رشت و ساعتی دیگر، رشته ها را می گشود. «رابطه »کسی است که با کنیزان خود می نشست و تا ظهر پشم می تابید اما بعدازظهر دستور می داد همه رشته ها را واتابند و بگشایند! او به همین دلیل به «حمقاء» معروف شد.

خداوند با اشاره به این ماجرا به مومنان هشدار می دهد «ولاتکونوا کالتی نقضت غزلها من بعد قوه انکاثا... و همانند آن زن نباشید که پشم های تابیده را پس از استحکام، وا می تابید! سوگند و پیمان خود را وسیله خیانت و فساد قرار می دهید به خاطر اینکه گروهی [دشمن] جمعیتشان از گروه دیگر [مومنان] بیشتر است.

یقینا خداوند شما را با همین آزمایش می کند... سوگندها و پیمان هایتان را وسیله فساد و خیانت قرار ندهید که بعد از ثبات قدم بلغزید و آثار سوء آن را به خاطر بازداشتن مردم از راه خدا بچشید» (آیات 29 و 49 سوره نحل). اگر متن حرکت رو به تعالی انقلاب اسلامی و ملت ایران، پایبندی به عهد و ثبات قدم بود، برخی حواشی از عقبگرد و ارتجاع حکایت می کرد که نامی جز حماقت و بی وفایی بر آن نمی شد گذاشت. دو گروه، یکی با دشمن ساخته و دیگری در خود گرفتار و مهیای بازی در زمین دشمن، به هم رسیدند تا رشته های انقلاب را پنبه کنند. سست عنصرانی پیدا شدند که «ربنا الله» گفتند اما «استقامت» نتوانستند و به کجی های فتنه و انحراف تن دادند.

آنها به چشم آمدند چون خلاف متن حرکت ملت و انقلاب اسلامی راه پیمودند و اسباب مزاحمت و هزینه را برای کشور فراهم کردند. به چشم آمدند و انگشت ها به سوی آنان نشانه رفت، نه به خاطر کرامتشان بلکه از آن جهت که خواسته و ناخواسته، زمینه انقلاب در انقلاب (ارتجاع) را- در همان نقشه موردنظر آمریکا و اسرائیل و انگلیس- فراهم کردند. اگر انسان بی خرد در بزرگراهی که همه با شتاب رو به جلو حرکت می کنند، دنده عقب بگیرد یا دور بزند و خلاف جهت حرکت کند، به چشم نمی آید؟ آیا این نشانه بزرگی اوست که باعث تصادم و خسارت یا دست کم کندی حرکت شود؟ آنها که در بزرگراه انقلاب چنین کردند، رگ و ریشه حیات سیاسی خویش را زدند اما برخلاف ماجرای بزرگراه، این خودزنی به افتادن برگ و شاخه خشکی می ماند که درخت بالنده را از شر خود خلاص می کند و باعث رشد مضاعف می شود. همین فتنه 88 مگر کم برکتی برای کشور و انقلاب داشت؟ جراحی غده سازمان یافته و عود کرده نفاق که 52سال تمام در زوایای نظام ریشه دوانده و به هم پوشانی کامل با دشمنان رسیده بود، مگر موفقیت کوچکی بود؟ امت امام خمینی و امام خامنه ای در این مسیر پرفراز و نشیب 23ساله کاری کرد کارستان، چندان که فقط از تبار سلمان فارسی برمی آمد، مردی تربیت شده مکتب پیامبر(ص) که می گفت «تهلک هذه الامه بنقض مواثیقها. این امت با نقض میثاق ها هلاک می شوند.» امت تنیده در امامت، در فقدان امام(ره) چنان کرد که رسم مردان صادق بر سر پیمان بود.

با تو آن عهد که بستیم خدا می داند- بی تو پیمان نشکستیم خدا می داند
با تو هر بندگره گیر گشودیم ز دست- بی تو از پا ننشستیم خدا می داند
با تو در میکده خوردیم می از جام ولا- بی تو با یاد تو مستیم خدا می داند
حالی ای روح خدا لطف خدا یاور ماست- پرتو روی نبی پور علی رهبر ماست
آن روز که صحابه رسول خدا(ص) در خانه خدا نشسته بودند و از حسب و نسب و تبار و طایفه خویش می گفتند و فخر می فروختند، تنها سلمان فارسی بود که سخن به شایستگی و ادب و از سر قدرشناسی و فروتنی گفت؛ دیگران را نخوت و غرور و تعصب و حمیت جاهلی به ریسمان کشیده بود. گفتند سلمان! حالا تو خود را معرفی کن! عباراتی گفت که حدیت نفس امروز ملت ایران در قبال انقلاب اسلامی و فرزند رسول خدا خمینی عزیز است. گفت «من سلمانم فرزند عبداله. برده و بنده بودم، خداوند به برکت محمد(ص) آزادم کرد. گمشده و گمراه بودم، خداوند به برکت محمد(ص) هدایتم کرد. و فقیر بودم، خداوند به برکت محمد(ص) توانگرم ساخت.»

این شناخت عمیق و از سر فروتنی بود که «سلمان منا اهل اهل بیت» را عاقبت به خیر کرد. اما زبیر چرا فرجام نیکویی نیافت؟ او هم که «منا اهل البیت» بود به شهادت امیرمؤمنان(ع). او نیز مانند سلمان جزو معدود صحابه ای بود که روز شوم سقیفه پای ولایت علی ایستاد. با این وجود چرا او عاقبت به خیر نشد و نظام امت- امامت را به چالشی انداخت که آن چالش، زخمی عمیق در تاریخ شد؟ پیمان شکست مردی که با اصرار خویش دست بیعت به علی داده بود. غرور و عصبیت و جاه طلبی و امتیازخواهی، او را در برابر جبهه ای نرم کرد که تا دیروز به درستی دشمنشان می شمرد. زبیر به اردوگاهی پیوست که روزی با همانان بر سر رویارویی ایمان و کفر می جنگید و با کسانی هم جبهه شد که همین چند ماه پیش علیه اشرافیگری و تبعیض طلبی و باندبازی و زراندوزی آنها شوریده بود. آن روز که سیف الاسلام به اردوگاه کفر و نفاق و اشرافیت پیوست، به اصرار، جامه دوستی اهل بیت را از تن به در آورده و سپر بلای دشمنان قسم خورده ای چون مروان و ولید شده بود.او و طلحه رشته های 35-03 ساله را یکجا پنبه کردند. تمام آبرو و اعتبار 04ساله را یکجا جمع کردند و در برابر نگاه کنجکاو مردمان، به آتش کشیدند. چه دیر به فکر افتادی جناب طلحه! تیر مروان- دست یهودیه- که بر پیکرت نشست و تاب از تو ستاند چه سود اگر مویه کنی که «خون هیچ بزرگی مانند من به هدر نریخت.»

برای ملت ایران تلخ بود مشاهده بی وفایی و کژتابی آن چند رجل سیاسی که تمام نام و اعتبار خود را بدهکار انقلاب بودند اما آبروی خویش را هیزم آتش فتنه دشمن کردند. با این همه ایران، کوفه روزگار امام علی و حسنین علیهم السلام نبود. و در گوش روزگار جاودانه شد طنین حماسه ای که امت امام خامنه ای در 9دی و 22بهمن 88 سرود. به فضل خدا دور نیست روزی که طنین سرود وفا و عاشقی، قاب و قالب صدای آمریکا و بی بی سی را بشکند.

ایران که کوفه نیست، مگر مرده ایم ما؟
ما عهد بسته ایم، قسم خورده ایم ما
روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق
راهی به جز ولای تو نسپرده ایم ما
ما با امام، عهد وفای تو بسته ایم
با او بگو که عهد تو چون برده ایم ما
بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند
این فخر ماست، تیری اگر خورده ایم ما
گر سنگ های کینه این نابرادران
و، بار جور اجنبیان، گرده ایم ما
امروز نیست دشنه و دشناممان نصیب
از طعنه رقیب نیازرده ایم ما
دست تو باد بر سر ما باقی ای خدا
دست دعا نگر که برآورده ایم ما

فردا که سی وسومین فجر انقلاب بدمد، امواج خروشان انقلاب ماست که قاب و قالب تنگ ابرسانسورچی ها را خواهد شکست. این هنر نوین انقلاب ماست. اکنون گوشه ای از تصویر بی قاب و قالب شکن انقلاب ما در لبنان و فلسطین و مصر و اردن افتاده است. و جهان اندک اندک باور می کند که قاب VOA و BBC و CNN وSKY NEWS و FOX NEWS چه قدر تنگ است.
رسانه های غرب قاب و کادر نبندند برای انقلاب ما... هنوز انقلاب است، انقلاب قاب و قالب شکن.

جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته

«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛مراسم سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی درحالی فردا به پایان می‌رسد که ملت ایران برای خلق حماسه‌ای عظیم در راهپیمایی 22 بهمن آماده می‌شود. نهال این انقلاب که با اراده نستوه و بازوان پرتوان ملت بپاخاسته ایران غرس شد و با خون جوانان این مرز و بوم آبیاری گردید، اکنون به الگوی مبارزاتی ملتهای مسلمان علیه نظام‌های دست نشانده و دیکتاتوری تبدیل شده و شعاع نورانی آن، دوردستهای شمال افریقا را نیز روشن کرده است.

فردا جشن بزرگ مردم ایران به مناسبت ورود به سی و سومین سال پیروزی انقلاب اسلامی با راهپیمایی بزرگ 22 بهمن برگزار می‌شود که این یکی از رویدادهای بزرگ کشور است. ملت وفادار و قدرشناس ایران که انصافاً همواره در همراهی و همپیمانی با انقلاب کم نگذاشته و نمونه بوده، فردا بار دیگر به صحنه می‌آید تا با حضور حماسی و توفنده خود با انقلاب اسلامی و حاصل خون هزاران هزار شهید والامقام تجدید پیمان کند و با آرمانهای امام خمینی عهد ببندد که بر خلاف تبلیغات دشمنان اسلام و انقلاب همچنان بر سر پیمان با انقلاب و اسلام پا برجاست و آنرا با جان و دل قبول دارد و برای استمرار آن حاضر است هر وقت که لازم باشد، به صحنه بیاید.

قطعاً راهپیمایی فردا این پیام مهم را برای دشمنان انقلاب، بویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی خواهد داشت که توطئه‌های سی و چند ساله آنها علیه انقلاب اسلامی و ملت ایران بهیچوجه کارساز نبوده و باز هم با شکست مواجه خواهد شد زیرا ملت ایران با اقتدار و صلابت و با تجربه‌های افزون‌تر به راه خود ادامه خواهد داد و هیچ قدرتی نمی‌تواند این ملت را از راهی که با بصیرت انتخاب کرده است، باز دارد.

راهپیمایی بزرگ و سراسری سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی قطعاً این پیام را نیز برای مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی خواهد داشت که با توجه به حضور دائمی مردم در صحنه‌های مختلف و آمادگی آنها برای هرگونه فداکاری در راه انقلاب، مسئولان بر عزم خود برای خدمت هرچه بیشتر به مردم بیفزایند و بدور از غوغاسالاری ها، اختلاف‌افکنی‌ها و منیت‌ها، از حاشیه روی‌های ضربه زننده پرهیز کرده و به اصل انقلاب باز گردند و بیش از این، ارزشهای انقلاب را بازیچه انحصارطلبی‌ها و جناح بندیها نکنند و برای کرامت انسانی این ملت که از مشخصه‌های یک نظام اسلامی است، اهمیت ویژه قائل شوند.

از مناسبت‌های هفته اینکه دو ماه پرحزن و اندوه محرم و صفر به پایان رسید و با ورود به ماه ربیع، شادی میلاد خاتم الانبیاء حضرت محمد مصطفی(ص) و ولادت امام جعفر صادق(ع) و همچنین آغاز امامت خاتم الاوصیاء حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنافداه نمایان گشت. امید آنکه این مناسبت‌ها بهانه‌هایی باشد برای تفقه و تدبر در امور و پیروی از آن ذوات مقدسی که جهانیان ما را به عنوان شیعیان آنان می‌شناسند.

این هفته در موضوعات خارجی، تحولات مصر همچنان در صدر عناوین خبرها، گزارش‌ها و تحلیل‌های رسانه‌ها قرار داشت. هفته جاری، انقلاب مردم مصر علیه رژیم دیکتاتوری مبارک دومین هفته خود را درحالی پشت سر گذاشت که این مبارزات شاهد تحولات جدیدی بود.

همزمان با برگزاری تظاهرات بی وقفه معترضان در قاهره و دیگر شهرهای مصر، برخی گروههای سیاسی با رژیم مبارک به مذاکره نشستند. این مذاکرات با مخالفت و خشم گروههای مردمی مصر مواجه شد به گونه‌ای که این گروهها مجبور شدند از اقدام سازشکارانه خود با رژیم عقب نشینی کنند. در این باره نماینده گروه اخوان المسلمین روز چهارشنبه اعلام کرد به دلیل عدم تامین خواست مخالفان از سوی رژیم مبارک، این گروه قصد دارد از شرکت در مذاکرات خودداری کند. واقعیت این است که گروههای سیاسی نیز به این موضوع پی برده‌اند که رژیم مبارک درحال خریدن وقت است تا خود را از این وضعیت دشوار نجات دهد و مذاکرات در واقع، ترفندی است تا رژیم مبارک با توسل به آن، در سایه اعطای امتیازات فرعی، همچنان خود را پا برجا نگاهدارد.

اقدام گروههای سیاسی در گشودن باب مذاکره با رژیم دیکتاتوری مصر، به مبارزات آزادیخواهانه مردم مصر ضربه وارد ساخته و موجب شده است تا مقامات رژیم مبارک لحن خود را که تا قبل از مذاکرات آمیخته از ترس و انفعال بود تغییر داد و گستاخ‌تر شوند. در همین راستا، عمر سلیمان روز گذشته مخالفان را تهدید کرد که باید خیابانها را ترک کنند. وی افزود: این وضعیت را زیاد تحمل نمی‌کنیم. عمر سلیمان در پاسخ به سئوال خبرنگاران درباره زمان رفتن مبارک گفت رفتن مبارک مطرح نیست زیرا این توهین به فرهنگ مصر است!

در این حال، میلیون‌ها نفر از مردم مصر با رد این اظهارات، در خیابانهای مصر بر خواسته قاطع خود مبنی بر کناره‌گیری فوری مبارک تاکید کرده و اعلام نمودند هیچ چیز دیگر نمی‌تواند جایگزین این خواسته آنها باشد.

گزارش‌های رسیده از میدان تحریر قاهره که این روزها به مرکز ثقل تحولات سیاسی این کشور تبدیل شده است و همچنین از شهرهای دیگر این کشور حاکی است که جمعیت تظاهر کنندگان روز به روز افزایش می‌یابد و مردم مصر نشان داده‌اند هرگز قصد عقب نشینی ندارند.

در این میان نقش مذبوحانه آمریکا نیز در برخورد با قضایای مصر قابل تامل است. آمریکایی‌ها در ابتدا که با هجوم میلیونی مردم مصر به خیابانها و ابراز مخالفت آنها با مبارک غافلگیر شده بودند برای حفظ کنترل خود بر اوضاع و از دست ندادن ابتکار عمل در صحنه سیاسی مصر، خود را حامی معترضین معرفی کرده و باراک اوباما در چند نوبت با برکناری مبارک از قدرت تاکید کرد ولی این موضع گیری آمریکا طی روزهای اخیر دچار تغییر شده و هم اکنون آشکارا مشخص است که آمریکا قصد دارد رژیم فعلی مصر را حتی بدون مبارک، حفظ کند. آمریکائیها از آن بیم دارند که درصورت فروپاشی رژیم مصر، جریانهایی در این کشور به قدرت برسند که مخالف آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند. این بیم و هراس را سایر کشورهای غربی نیز دارند به گونه‌ای که در اجلاس اخیر مونیخ، بسیاری از سران دولتهای غربی نتوانستند آنرا کتمان کنند و از تحولات مصر ابراز نگرانی کردند.

 به همین لحاظ است که عمده هدف غرب، به خصوص آمریکا در مقطع کنونی بر آن استوار شده است که مسیر قیام را منحرف ساخته و به سمت و سوی مورد نظر خود سوق دهند؛ نقشه‌ای که تنها با ادامه حضور گسترده مردم مصر در صحنه و پافشاری آنها برخواسته‌هایشان خنثی خواهد شد.

این هفته در تحولی دیگر، با اعلام نتایج نهایی همه پرسی جنوب سودان، جدایی این منطقه از کشور سودان رسماً اعلام شد و به این ترتیب، بعد از این سودان را باید کشوری تجزیه شده دانست و لفظ سودان تنها به بخش شمالی آن اطلاق خواهد شد. جدایی جنوب سودان، توطئه‌ای بود که غرب از چند سال قبل بر روی آن برنامه ریزی کرده بود و اکنون محصول توطئه خود را برداشت می‌کند. در این میان عملکرد منفعلانه و غیرمسئولانه رژیم عمرالبشیر که از مرز خیانت فراتر رفت، در عملی شدن این توطئه تاثیر عمده‌ای داشته است. از همان ابتدا مشخص بود که غرب به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و بافت جمعیتی سودان، در تلاش بوده است با تمرکز و هیاهوپردازی بر بحران جنوب سودان به هر شکل ممکن به این کشور و مردم آن که عمدتاً مسلمان هستند ضربه بزند. غربی‌ها به این نتیجه رسیده بودند که اگر بتوانند با مانور دادن بر اقلیت‌ها در کشور سودان، مقدمات تجزیه این کشور را مهیا کنند، این موضوع مستمسکی خواهد بود تا آنها در سایر کشورهای اسلامی نیز نقشه خود را تکرار کنند. از اینرو، موضوع تجزیه جنوب سودان را نباید تنها به مرزهای سودان محدود دانست و در واقع، این مسئله توطئه‌ای خطرناک بر کل منافع جهان اسلام است.

در این میان، دشمنان مسلمانان، از حوادث مصر و تونس و جلب شدن نظرها به این کشورها، بهره برداری کردند و بدون سروصدا و در آرامش مورد نظر خود، سناریوی جداسازی جنوب سودان را به اجرا در آوردند.

رسالت:علم مبارزه با استکبار جهانی

«علم مبارزه با استکبار جهانی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن می‌خوانید؛فردا روز 22 بهمن روز پیروزی انقلاب اسلامی است. 32 سال از استقرار نظام الهی در ایران می‌گذرد. نام امام(ره) و انقلاب اسلامی در قلب ملت ایران و ملت‌های جهان هر سال پر طراوت‌تر، زنده‌تر و باشکوه‌تر می‌نماید. دنیا قرن ما را قرن امام و عصر ما را عصر امام خمینی(ره) می‌شناسد. پرچم بیداری اسلامی امروز با نام او و یاد او در سرتاسر جهان در اهتزاز است. امسال شاهد بلوغ بیداری اسلامی در جهان اسلام و جهان عرب هستیم. امروز ملت‌های جهان جمهوری اسلامی را یک الگو برای ساختن فردای خود می‌دانند. این الگو چیست و ساز و کار آن کدام است؟

در اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم که کشورهای جهان سوم گرفتار استبداد و استعمار خارجی بودند یک نسخه قلابی به مردم این کشورها دادند و گفتند؛ علم مبارزه با امپریالیسم و استبداد داخلی مارکسیسم است.  
                      
آنهایی که این نسخه را تجویز می‌کردند با تحلیل تاریخ از ادواری یاد می‌کردند که نهایتا پایان بشر به سوسیالیسم و کمونیسم ختم می‌شد. این نسخه قلابی و دروغین بسیاری از نیروهای انقلابی و نخبگان جوامع انسانی را به مسلخ برد و نهایتا به جایی رسید که جز فروپاشی نتیجه‌ای نداشت.

در ایران اسلامی این تفکر از دوران مشروطیت جایی برای خود باز کرد، از زمان رضاخان رنگی پیدا کرد و در نهضت ملی جایگاه ویژه یافت  و پس از کودتای 28 مرداد در دهه 40 و 50 جوانان بسیاری را بی هیچ دستاوردی به جوخه های اعدام سپرد.

در کنار این نسخه قلابی نسخه‌ای غلط‌تر و فریبنده‌تر وجود داشت که به ظاهر استبداد داخلی را نفی می‌کرد اما شرط آن را نوکری پذیرش استعمار خارجی می‌دانست. لیبرالیسم با نسخه پیچی مغلوط خود با دعوت مردم به اینکه از نوک پا تا فرق سر باید فرنگی بشویم و قانون (بخوانید احکام لیبرالیسم) باید در جامعه حاکم باشد راهکار نشان می‌داد. هر دوی این تفکر - چه نسخه شرقی آن و چه نسخه غربی آن - به استبداد داخلی و حاکمیت استعمار خارجی منجر می‌شد.

با ظهور امام خمینی(ره) تعریف جدیدی از علم مبارزه با استکبار جهانی (بخوانید امپریالیسم) در قاموس سیاسی نهضت‌های رهایی بخش به دست آمد. امام(ره) با بهره‌گیری از آموزه‌های پیامبر اسلام(ص) و قرآن کریم به ما آموخت که راه مبارزه با استکبار جهانی از این مسیر می‌گذرد که فرد انقلابی هیچ قدرتی را به جز "الله" نباید به رسمیت بشناسد.

فرد انقلابی تنها با تعمیق این تفکر و اندیشه زلال یعنی "لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم"  در روح و جان خود می‌تواند در برابر ستم و استبداد داخلی و استعمار خارجی بایستد.

تکیه بر هر قدرتی جز ذات پروردگار عالم برای مبارزه با دشمنی که بر انبوهی از زرادخانه‌های هسته‌ای نشسته است و مقدار اندکی از آنها می‌تواند جهان را به نابودی بکشاند، یک شوخی بی مزه سیاسی است.

لذا گفتمان انقلاب اسلامی با شعار "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" شکل گرفت. علم مبارزه با امپریالیسم از مسیر یک گروه و حزب سیاسی و نظامی با راهبرد "جنگ مسلحانه هم استراتژی، هم تاکتیک" نمی‌گذرد. در مبارزه با استبداد و استعمار خارجی همه مردم با سلاح توحید کلمه وکلمه توحید باید به میدان بیایند. فقط کفار، منافقین و ملحدین اجازه حضور در صفوف مردم را ندارند و راهبرد اصلی آن، پیروزی خون بر شمشیر است. تئوری پیروزی خون بر شمشیر را فقط در حماسه قهرمانان واقعه کربلا و در راس آن امام حسین(ع) باید جستجو کرد. انقلاب ما از الگوی کربلا و عاشورا برای صورتبندی مقاومت و پایداری خود یک پیروی هوشمندانه و با کارکردی بسیار روشن و شفاف داشت. یکی از احکام مسلم علم مبارزه با استکبار جهانی، نبرد و پیکار آشتی ناپذیر با کفر و نفاق و الحاد است. خداوند می‌خواهد کفار را به دست مومنین عذاب و خوار کند. (توبه 14) خداوند آنان را که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا با مال و جان جهاد می‌کنند رستگار در دو عالم می‌کند.(توبه 20) خداوند مسلمانان را در شداید تنها نمی‌گذارد و حتما یاری می‌کند (توبه 24) آنان که در راه خدا جهاد می‌کنند خدا جان ومال اهل ایمان را با بهای بهشت خریداری کرده است.(توبه 111) خداوند از اهل ایمان خواسته است که در جهاد با کافران، درشتی و نیرومندی و قوت و پایداری از خود نشان دهند (توبه 123).

اینکه انقلاب اسلامی 32 سال در مسیری که امام(ره) تعیین کرده کوچک‌ترین کرنشی در برابر استکبار جهانی نداشته است، نشان می‌دهد که از یک مبارزه متکی بر علم در مواجهه با دشمن پیروی می‌کند.

امروز ملت مصر پای در راهی بزرگ و مقدس نهاده است. ملت مصر، تونس، الجزایر، یمن، اردن، لیبی و مراکش به طور اجتناب ناپذیر به دلیل خیانت رهبران خود در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی قرار گرفته‌اند و اگر خود را مجهز به علم مبارزه با استکبار جهانی نکنند آمریکا با ترفند سوزنبانی انقلاب اوضاعی بدتر و خطرناک‌تر از گذشته را بر آنها تحمیل خواهد کرد.

روز 22 بهمن روز باز تولید علم مبارزه با استکبار جهانی و باز تعریف روش‌های انقلاب اسلامی در مواجهه با استکبار جهانی بویژه آمریکای جنایتکار و صهیونیسم تبهکار است.

ملت مصر امروز یکپارچه در میدان التحریر و میادین شهرها و روستاهای کشور حضور دارد و می‌داند چه "نمی‌خواهد" ولذا شعار سرنگونی "مبارک" را شجاعانه سر داده است. اما فردا که می‌خواهد نظمی نوین بر ویرانه‌های کاخ ستم "مبارک" برقرار کند باید صریحا بگوید که چه "می‌خواهد".

ملت ما برای رسیدن به جمهوری اسلامی دو هزینه بزرگ برای حدوث و بقای انقلاب پرداخت. هزینه "بقای" انقلاب بیش از هزینه "حدوث" انقلاب بود.
استبداد و استعمار خارجی دست در دست همدیگر بارها خود را در جوامع اسلامی باز تولید کرده‌اند. تنها راه جلوگیری از باز تولید استبداد و استعمار خارجی، "اسلام" و "قرآن" و به کارگیری تجربیات امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در حفظ و تداوم انقلاب است.

ملت مصر امروز باید شعار لغو قراردادهای استعماری با آمریکا و رژیم صهیونیستی را در کنار شعار "مبارک باید برود" توامان طرح کند تا دندان طمع دشمن را برای باز تولید استبداد برای همیشه از ریشه بر کند.

ملت مصر امروز باید شعار مرگ بر رژیم صهیونیستی و مرگ بر آمریکا را قویتر و محکم‌تر از مرگ بر مبارک سر دهد تا نشان دهد به علم مبارزه با کفر و نفاق و الحاد مومن است.

رهبری نهضت اسلامی باید از درون قیام و انقلاب مردمی بجوشد، رشد کند و بالندگی خود را در مصاف حقیقی با دشمن نشان دهد.

آمریکا و رژیم صهیونیستی یک سری چهره‌های قلابی و دروغین را بزک کرده‌اند که هنگام عقب نشینی، آنها را یکی پس از دیگری در مرکزیت انقلاب مردمی مصر و راس آن جاسازی کنند. علم مبارزه با استکبار جهانی می‌گوید مواظب نفوذی‌ها باشید. آنها ماموریت دارند نهضت را از درون تهی کنند، خطر آنها بیشتر از دشمن بیرونی است.

فردا روز 22 بهمن است. ملت ایران فردا با یک شور و هیجان و با یک ایمان تازه به امام و انقلاب در سراسر کشور به خیابان‌ها خواهد آمد. مردم ایران به خیابان‌ها خواهند آمد تا پرچم اسلام و قرآن را بر افراشته‌تر نگه دارند تا مشعلی باشد فروزان که ملت‌های تحت ستم با اهتزاز آن در سرزمین خود به نور و روشنایی برسند.

جهان اسلام بزودی از زیر یوغ استبداد و استعمار رها خواهد شد مقدمه این رهایی، رهایی جهان عرب است. آن روز خیلی دور نیست.

مردم سالاری:آمریکا بر سر دوراهی

«آمریکا بر سر دوراهی»عنوان سرمقاله‌ِ روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم کرم محمدی است که در آن می‌خوانید؛قیام مردم به پاخاسته مصر دومین هفته خود را پشت سرنهاد. ورود به سومین هفته این اعتراضات شکوه و عظمت دیگری داشت به نحوی که خبرگزاری های مختلف جهان گستردگی جمعیت را به هیچ وجه با 14 روز گذشته قابل قیاس ندانستند. درست است که حسنی مبارک دیکتاتور مصر و دستیارانش با حمایت های پنهان آمریکا تا کنون از قدرت کناره گیری ننموده اند اما باید بپذیریم که دست آوردهای این قیام تا اینجای کار قابل توجه بوده و راه رسیدن به هدف را هموار خواهد نمود.

تاکنون کابینه منحل گردیده و مجلس ملی مصر که با تقلب وسیع تشکیل شده است به حال تعلیق درآمده است. معدود اراذل واوباش طرفدار حاکمیت از تعرضات وحشیانه علیه معترضین عقب نشینی نموده اند. دیکتاتور و فرزندش جمال رسما اعلا م کرده اند که در دور آینده انتخابات ریاست جمهوری شرکت نخواهند کرد. همین اشخاص و برخی دیگر از چهره های سرشناس حزب دمکراتیک ملی(حزب مبارک) از کمیته مرکزی آن اعلا م استعفا نموده اند.

 شخص مبارک و سپس معاونش ژنرال عمرسلیمان صراحتا از تغییر موادی از قانون اساسی که اجازه حضور به مخالفان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری را نمی دهد; سخن گفته و کمیته ای در این مورد تشکیل داده اند. موضوع مذاکره با مخالفین که تا قبل از شروع تظاهرات هیچ حقی برای آنان به رسمیت شناخته نمی شد; در دستور کار مقامات دولت قرار گرفته و تصویر مذاکرات طرفین از تلویزیون ملی مصر پخش گردید. در حال حاضر با خلق حماسه بزرگ توسط آحاد مردم مصر; حق اعتراض علیه حاکمیت در عمل به رسمیت شناخته شده است. شخص مبارک وعده افزایش 15درصدی حقوق و مزایای نزدیک به شش میلیون کارمند این کشور را داده است و... فراموش نکنیم این اقدامات توسط کس یا کسانی صورت گرفته است که تا قبل از آغاز قیام سراسری کنونی; مصر را ملک خود و ملت آن را رعیت خویش می دانسته اند.

این اقدامات اگر چه در جای خودگام هایی به سوی پیروزی برای ملت مبارز مصر و عقب نشینی های آشکار برای حاکمیت دیکتاتوری محسوب می شوند اما نباید فراموش شود که مزه قدرت 30 ساله چنان در کام مبارک و ژنرال های همراهش شیرینی ایجاد نموده است که برای حفظ آن به هرترفندی دست خواهند زد. از این رو هوشیاری و درایت معترضین تا این تاریخ توانسته است ترفندهای رژیم را یکی پس از دیگری خنثی نماید. اینکه رودخانه بزرگ مخالفان هر روز خروشان تر می شود نشان دهنده آن است که تظاهرکنندگان همچنان برخواسته اصلی خود که همانا سرنگونی رژیم کنونی است; مصمم می باشند.

به نظر می رسد پیش بینی ها و تحلیل های روزهای گذشته و از جمله نگارنده این سطور در مقاله ای تحت عنوان: انتقال قدرتدر مصر و ابهام در مواضع آمریکایی ها که در روزنامه مردم سالا ری به چاپ رسید; اینک آشکارتر می گردد. کمتر کسی در وابستگی شدید و 30 ساله حسنی مبارک به آمریکا تردید دارد. این بدان معناست که اگر کاخ سفید اراده کند مبارک و دارو دسته اش اریکه قدرت رارها خواهند نمود. اما مقاومت های حاکمیت دو برابر خواست و اراده ملت مصر که تاکنون 300 شهید و دو هزار مجروح را به دنبال داشته است نشان دهنده رضایت و تلا ش کاخ سفید برای ماندگاری مبارک در قدرت تا فراهم شدن زمینه انتقال راه نوکری به آمریکا و همپیمانی با رژیم صهیونیستی به سرکردگی ژنرال سلیمان است. نگاهی به مصاحبه تظاهرکنندگان قاهره و سایر شهرهای مصرنشان می دهد که آنان این شیطنت آمریکایی ها را به درستی دریافته اند. ژنرال عمر سلیمان بعد از چهارده روز و علیرغم حضور صدها هزار نفر تظاهرکننده درمیدان تحریر قاهره در  تلویزیون ظاهر شده و می گوید: کلمه کناره گیری (مبارک) که از سوی برخی تظاهرکنندگان مطرح می شود با اخلا ق مصری ها که به بزرگتر و رئیس خود احترام می گذارند سازگاری ندارد، این کلمه نه تنها برای رئیس جمهوری بلکه برای همه مردم اهانت بار است.

این موضع گیری و همچنین تهدید صریح و آشکار مخالفان رژیم توسط عمر سلیمان به انجام کودتای نظامی حکایت از پشت گرمی حاکمیت استبدادی از حمایت آمریکایی هاست. مردم مصر دریافته اند که منظور باراک اوباما و سایر مقامات آمریکایی از لزوم انتقال قدرت در مصر برآورد و احترام به خواسته مردم مصر مبنی بر سقوط رژیم پوسیده 30 ساله حاکم نیست. آمریکایی ها در تلا ش هستند در مرحله اول مبارک حداقل تا پایان این دوره ریاست جمهوریش یعنی شهریور سال 1390  همچنان در قدرت باقی بماند و در صورت عدم توفیق درانجام این کار، کاندیدای رژیم صهیونیستی را بر مصر حاکم نمایند. فرد مورد حمایت رژیم صهیونیستی هم کسی نیست جز ژنرال عمر سلیمان رئیس سرویس های امنیتی مصر و معاون فعلی حسنی مبارک. این یک ادعای صرف نیست بلکه واقعیتی تلخ است که توسط سایت ویکی لیکس انتشار یافته است.

روزنامه دیلی تلگراف در شماره روز دوشنبه 18 بهمن ماه 89 خود نوشت: بنابرسند منتشره از سوی سایت ویکی لیکس عمر سلیمان، معاون حسنی مبارک رئیس جمهور مصر نامزد انتخابی از سوی اسرائیل برای جانشینی مبارک بود. این روزنامه در ادامه نوشت: سند منتشره که تاریخ آن به سال 2008 برمی گردد. بیانگر آن است که عمر سلیمان روزانه با تلفن قرمز با مسوولا ن اسرائیلی در تماس بوده است.

جهان اینک شاهد نمایش دو چهره از مسوولا ن  آمریکایی است. یک چهره  که در ظاهر  با مردم به پا خاسته مصر همراه بوده و شخص اوباما صریحا گفت: که صدای جوانان مصر  را شنیده است. در این  بازی سیاسی رئیس جمهور; معاون رئیس جمهور  و وزیر خارجه این کشور بر لزوم تغییرات اساسی و انتقال سریع قدرت  در مصر سخن می گویند. اما آنچه در عمل در حال وقوع است چهره دیگری را از کاخ سفید در برابر دیدگان مصری های مبارز به نمایش گذاشته  است. در پس این چهره آنچه برای  واشنگتن مهم و اساسی است حفظ وضع  موجود  و تداوم سیاست های سازشکارانه 30 سال گذشته  در مصر و برقراری و حفظ امنیت رژیم صهیونیستی است. در این چهره نیروهای مورد وثوق و اعتماد جامعه مصر و به ویژه اسلا مگرایان ولو از استقبال و رای اکثریت  مصری ها برخوردار  باشند نباید در راس قدرت قرار گیرند. زیرا به گفته اوباما: اخوان المسلمین  از حمایت اکثریت برخوردار نیست... اخوان المسلمین  مخالف آمریکایی ها هستند و این موضوع بدیهی است.

آمریکا در بوته آزمایشی  دیگر قرار  گرفته است. یا باید همچنان از رژیمی  دیکتاتوری  که به شدت  مورد تنفر  و انزجار مردم مصر قرار دارد;  حمایت نماید. در این صورت تجربه تلخ مقابله  و مخالفت  ملت ایران این بار در مصر فراروی کاخ سفید  قرار خواهد گرفت. راه دوم آن است که به نظر و خواست مردم مصر احترام گذاشته و دست از حمایت از دیکتاتور حاکم بر دارد. در این صورت اگرچه موجبات رنجش و خشم مقامات رژیم صهیونیستی ولا بی پرنفوذ آن در آمریکا را فراهم خواهد نمود اما بیش از این چهره  آمریکا نزد ملت های مسلمان تخریب نخواهد گردید. آیا واقعا کاخ سفیدنشینان برای اراده ملت ها و بالا خص مردم مصر ارزش و احترام قائل هستند؟ این سوالی است که تاکنون  در رابطه با مصر نمره قابل قبولی نگرفته و برای روشن تر شدن  ابعاد آن باید  روند وقایع  این کشور  را زیر نظر  داشت.

قدس: حماسه حضور در بهار 33

»حماسه حضور در بهار 33»عنوان سرمقالهِ‌ی روزنامه‌ی قدس به قلم غلامرضا قلندریان است که در آن می‌خوانید؛در سی و سومین بهار آزادی،باردیگر امت خداجوی ایران اسلامی در صفوفی به هم فشرده، عزم و اراده خویش را در بیعت با آرمانهای بنیانگذار جمهوری اسلامی و حضرت آیةا... خامنه ای به نمایش خواهند گذاشت. 22 بهمن امسال متفاوت از سالهای دیگر خواهد بود، زیرا در سال جاری آرمانهای برون مرزی و عنصر الهام بخش انقلاب اسلامی، موجب بیداری در بین جوامع اسلامی گردیده و مسلمانان را به صحنه آورده است تا خاورمیانه اسلامی را جایگزین خاورمیانه بزرگ نمایند.

راهپیمایی مردم در هوای سرد بهمن، بیانگر رفراندوم و رأی مجدد به نظام اسلامی است که با شعارهایی کوبنده، صیانت از گفتمان امام و رهبری و انقلاب اسلامی را در یک حرکت میدانی و گسترده، به منصه ظهور خواهند رساند تا از این منظر به جهانیان و بدخواهان نظام ثابت کنند تبلیغات سؤ آنها نتوانسته است مردم را از همراهی با انقلاب اسلامی باز دارد و جبهه استکبار باید شکستها و ناکامیهای پرشمار خویش را در این عرصه بپذیرد.

فردا یکی از شعارهای کلیدی مردم، دفاع از حقوق هسته ای به نشانه حمایت عمومی از راهبردهای متخذه مسؤولان امر می باشد تا آنان را در استمرار اهدافشان یاری دهند. فردا، مردم به بدخواهان نظام که می کوشند با حذف فیزیکی دانشمندان هسته ای مسیر پر شتاب تحولات علمی و تکنولوژیکی ملت ایران را متوقف و یا کند نمایند، اعلام می کنند ایران اسلامی مملو از سرمایه های فکری و علمی نظیر شهید علی محمدی و شهید شهریاری است. از سوی دیگر، این شعار حامل پیام جدی به مخالفان حقوق ملت است که با اعلام مواضع مخالف می کوشند مردم ایران را از دستیابی به حقوق طبیعی خود محروم نمایند. این در حالی است که شرکت کنندگان در راهپیمایی، با شعار پشتیبانی از دستیابی به انرژی صلح آمیز هسته ای، رفراندومی را در اعلام نظر خود به نمایش خواهند گذاشت.

در راهپیمایی فردا، مردم با شعارهای کوبنده خود، نه تنها بصیرت و آگاهی خود را به نمایش می گذارند و افراد غافل و بی تفاوت را نیز وادار به موضعگیری خواهند نمود، بلکه خواستار پاکسازی و پالایش جامعه از فضای فتنه خواهند شد تا فتنه انگیزانی که بستر اهانت به امام و عاشورا را فراهم نمودند، فرصت مانور و امکان فعالیتهای ضد انقلابی از آنها سلب گردد.

انقلاب اسلامی با به چالش کشیدن تمام مکاتب حکومتی و فلسفی دنیا، اعلام کرد یک حکومت سیاسی مبتنی بر دین و با محوریت ولایت مطلقه فقیه، می تواند با ارائه مدلی موفق در مناسبات جهانی براساس آموزه های دینی و انسانی با جهانیان وارد تعاملات بین المللی شود. در واقع، حضور گسترده مردم در راهپیمایی 22 بهمن، دوباره این باور را که نظام مبتنی بر ولایت فقیه می تواند یک الگوی حکومتی پایدار برای جهان باشد، در معرض دید همگان قرار خواهد داد.

ملت مسلمان ایران در این راهپیمایی این موضوع را اثبات خواهند کرد که بیداری اسلامی در جهان اسلام تحت تأثیر دکترین انقلاب اسلامی شکل گرفته است و دولتهای مستبد و حامیان جهانی آنها با همه تلاشهایی که داشتند، نتوانستند از امواج انقلاب اسلامی جلوگیری کنند. امروز آنچه در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه در شرف وقوع است، بیانگر اعتماد به نفس ملتها و خودباوری آنهاست که می توانند در مقابل قدرتهای مستبد و وابسته به بیگانه، مقاومت کنند.

 تزریق عنصر خود باوری و طرد وابستگی به قدرتهای بیگانه و نهراسیدن از قدرتهای پوشالی دیگران، یکی دیگر از دستاوردهای این حرکت امام راحل بود که اکنون نتیجه آن در گستره جهان، بویژه در ژئوپلتیک خاورمیانه و در بخشی از دارالاسلام به وقوع پیوسته است. پر واضح است، بخشی از فرمایشات امام خمینی(ره) از قبیل: «شاه رفتنی است، به تهدیدات او اعتنا نکنید، توجه نکردن به اعلام حکومت نظامی از سوی دولت بختیار، نوید سیلی محکم زدن به گوش صدام و شکست اسرائیل خطاب به جنبشها و ملتهای مسلمان و...» اکنون محقق گردیده است.

حضور در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی،در واقع مبین به نمایش گذاشتن قدرت جمهوری اسلامی است، چنان که اکنون صاحب نظران سیاسی و نظامی معتقدند مؤلفه های قدرت از مبانی سخت افزارانه به پدیده هایی نرم افزارانه، مبدل گردیده است. بر اساس تعریف برخی اندیشمندان، کشوری که از انبارهای پر از سلاح برخوردار باشد، قدرتمند نیست؛ بلکه کشوری که بتواند باورها و اعتقادهای مردم را به صحنه حمایت از نظام بیاورد، دارای قدرت است.

مردم شهید پرور ایران اسلامی به عنوان ام القرای جهان اسلام، بار دیگر با صفوف به هم فشرده در راهپیمایی 22 بهمن با شعارهای کوبنده، نه تنها انزجار و نفرت خود را از عملکرد سلطه طلبان جهانی اعلام می نمایند، بلکه با گرامیداشت این روز ضمن اعلام حمایت از سیاستهای کلان نظام، افق امید بخشی را فرا روی مسلمانان در بند جهت دستیابی به استقلال و آزادی از یوغ جبهه استکبار، قرار می دهند.

لذا اذعان به این نکته که میراث حضرت امام خمینی(ره) ضمن نهادینه شدن نه تنها دشمنان را از استمرار دشمنی نا امید کرده، بلکه توانسته است به عنوان الگویی موفق برای دیگر بازیگران اعم از جنبشها و دولتها تبدیل شود، سخنی به گزاف نیست. جمهوری اسلامی با اتخاذ مشی استقلال طلبانه در جهان وابستگیها، توانست مسیری متفاوت از مکاتب بشری را فرا روی ملتها قرار دهد که امروز به کابوس جهانخواران تبدیل شده است.

سیاست روز:آنان که انقلاب اسلامی ‌را شناختند

«آنان که انقلاب اسلامی ‌را شناختند»عنوان سرمقالهِ‌ی روزنامه‌ی سیاست روز به قلم قاسم غفوری است که در آن می‌خوانید؛32 سال از انقلاب اسلامی‌ایران می‌گذرد اما یک اصل همچنان مشاهده می‌شود و آن تبلور اندیشه‌ها و دیدگاه‌های امام خمینی (ره) و پیام‌های انقلاب اسلامی‌ در عرصه بین الملل می‌باشد که نمود عینی آن را در تحولات کنونی خاورمیانه می‌توان مشاهده کرد.

روند تحولات جهانی نشان می‌دهد که اندیشه‌های امام خمینی (ره ) نه تنها در‌ایران بلکه در سراسر جهان کانون توجه سیاستمداران و ملتها بوده است که‌این امر را حتی در رویکرد کشورها به برقراری و توسعه روابط و یا دشمنی با جمهوری اسلامی‌ایران می‌توان مشاهده کرد.

با توجه به جهت گیری بین المللی حضرت امام خمینی (ره ) که بر اصولی همچون نه شرقی و نه غربی، استقلال از صاحبان قدرت و نظام سلطه، لزوم حمایت از مظلوم در برابر ظالم، عدالت جهانی و مبارزه با زورگویان و صاحبان قدرت، تغییر ساختار بین الملل به نفع مستضعفان و ملتها به جای تعداد معدودی از کشورها، اتحاد جهان اسلام در برابر دشمنان به ویژه وحدت در حمایت از ملت فلسطین و ... استوار بوده نه تنها چارچوب سیاست خارجی جمهوری اسلامی‌ایران را تشکیل می‌دهد بلکه در موضع‌گیری سایر کشورها نیز تأثیر بسیاری داشته است. اکنون به صراحت می‌توان گفت دو قشر عمده به عمق اندیشه‌های امام راحل (ره ) و پیام‌های انقلاب اسلامی‌ایران پی برده و حتی در چارچوب اجرا و یا مقابله با آن فعالیت می‌کنند.

الف) به صراحت می‌توان گفت که بزرگترین قشری که در جهان به درستی اندیشه‌های امام راحل (ره ) را تبیین و در جهت اجرای آن گام برداشته، آزادیخواهان جهان و مخالفان نظام سلطه بوده اند؛ کشورهای که سالها تحت استعمار بلوک شرق و غرب بوده و یا توانایی بیان خواسته‌های خود را در جهان نداشته اند، با الهام گیری از اندیشه‌های حضرت امام خمینی‌(ره) و انقلاب اسلامی‌ایران ‌اکنون نه تنها در جبهه‌ای واحد در برابر نظام سلطه‌ایستاده‌اند بلکه برای پایان حیات آن نیز تلاش می‌کنند.‌این روند در دو عرصه قابل مشاهده است.
اولاً : گرایش اکثریت کشورهای جهان به برقراری و توسعه روابط با‌ایران و پذیرش نقش آن به عنوان بازیگری عدالت جو در عرصه جهانی.

این امر را در روابط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی‌و ... جمهوری اسلامی‌ایران با اکثر کشورها می‌توان مشاهده کرد که حمایت جهانی از فعالیتهای صلح آمیز هسته‌ای جمهوری اسلامی‌ایران خود بخش کوچکی از‌این روابط است.
دوماً : تأکید‌این کشورها بر محور قرار گرفتن جمهوری اسلامی‌ایران در مبارزه با نظام سلطه در میان کشورها که در قالب برگزاری اجلاس‌های بین المللی صورت گیرد در‌این چارچوب می‌باشد.

نکته قابل توجه آنکه جهت گیری‌های ضد استعماری در خاورمیانه، آفریقا و آمریکای لاتین از زمانی آغاز شده که‌این کشورها بر توسعه روابط با‌ایران تأکید کرده‌اند که حاصل آن گسترش اندیشه‌های استقلال طلبانه و آزادیخواهانه امام خمینی(ره) در میان‌این کشورها بوده که حاصل آن را در تحولات کنونی‌این مناطق می‌توان مشاهده کرد.

به عبارتی دیگر می‌توان گفت پیام‌های انقلاب اسلامی‌ایران به چراغ راهی برای بسیاری از کشورهایی مبدل شده که نظام حاکم بر جهان را غیر عادلانه و نادرست می‌دانند و با بهره گیری از اندیشه‌های امام خمینی (ره ) به دنبال دگرگونی در‌این ساختار می‌باشند. ب) اما دسته دیگری که به خوبی به تبیین اندیشه‌های امام پرداخته حامیان نظام سلطه در غرب بوده‌اند. کشورهای غربی که چندین دهه به استعمار جهان پرداخته‌اند با پیروزی انقلاب اسلامی ‌در‌ایران با پدیده‌ای به نام انقلاب اسلامی‌با محوریت مردی بزرگ و با اندیشه‌های جهانی به نام امام خمینی (ره ) مواجه شدند. آنها دریافتند که ترویج اندیشه‌های امام (ره ) در عرصه جهانی برابر با تزلزل جایگاه نظام سلطه و همگرایی ملتهای جهان برای تحقق‌این مهم می‌باشد. بر‌این اساس از همان ابتدای انقلاب به کارشکنی در عرصه سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی‌ایران مبادرت ورزیدند.

آنچه در‌این میان مشاهده می‌شود هراس روز افزون غرب از ترویج پیام‌های انقلاب اسلامی می‌باشد که اکنون پس از گذشت سی و دو سال از انقلاب همچنان بر‌این روند ادامه می‌دهند. ‌این کشورها دریافته اند که اگر اندیشه‌های آزادیخواهانه و ضد استعماری امام (ره ) به ویژه در حوزه اتحاد جهان اسلام، محقق شود،‌این کشورها دیگر توانایی اجرای هیچ‌کدام از اهداف توسعه طلبانه خود در نظام بین الملل را نخواهند داشت، لذا باید به هر نحوی از مطرح شدن جایگاه‌ایران در عرصه جهانی که همان گسترش اندیشه‌های امام خمینی (ره ) می‌باشد، جلوگیری شود.

در جمع بندی کلی از تحولات عرصه جهانی به ویژه دیدگاه‌های مطرح در قبال جمهوری اسلامی‌ایران می‌توان گفت که اندیشه امام خمینی (ره ) پس از گذشت سی و دو سال از انقلاب شکوهمند اسلامی‌ همچنان کانون توجهات جهانی است، به گونه‌ای که بسیاری از کشورها و ملتها بر اساس همین اندیشه به موضع گیری در برابر جمهوری اسلامی‌ایران می‌پردازند.

با توجه به جهان شمول بودن اندیشه‌های امام (ره) و پیام‌های انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران، اکنون اکثریت ملتهای آزادیخواه جهان در مسیر اجرای اندیشه‌های‌ایشان و پیام‌های انقلاب اسلامی‌ایران گام برمی‌دارند که در گسترش روابط آنها با جمهوری اسلامی‌ایران تبلور یافته و از سوی دیگر معدود کشورهایی که همچنان در توهم نظام سلطه قرار دارند به دلیل هراس از جهانی شدن انقلاب اسلامی‌برای لطمه زدن به پیکره انقلاب‌ایران اسلامی‌فعالیت می‌کنند که به دلیل بیداری ملت‌ایران همواره با شکست مواجه شده‌اند.

تهران امروز:انقلاب ادامه دارد

«انقلاب ادامه دارد»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی  تهران امروز به قلم دکتر محمدر ضا جمالی است که در آن می‌خوانید؛فردا 22 بهمن است، روزی تکرارناشدنی که در آن اراده و عزم ایرانیان به رهبری قائد عظیم‌الشان امت اسلامی توانست سلطنت 2500 ساله شاهنشاهی را به زیر بکشاند و نظام سیاسی جدیدی برپایه ایمان و اعتقاد به خدا تاسیس نماید. در پیدایش انقلاب اسلامی بیش از هر چیزی ایمان الهی و اعتقاد به خدا و مجاهدات مردم نقش داشت به طوری که در تاریخ مبارزات صد ساله اخیر ایرانیان تنها جریان تاثیرگذار سیاسی که توانست به تاسیس نظم سیاسی جدیدی دست بزند، جریان اسلامی بود که به رهبری امام خمینی (ره) آغاز شد و توسط ایشان ادامه یافت.بعد از گذشت 32 سال از وقوع انقلاب، همچنان طراوت انقلاب، تداوم آن را نوید می‌دهد و برخلاف انقلاب‌های مرسوم در دنیا که گرفتار کهنگی می‌شوند، انقلاب اسلامی به‌صورت دائم در نو شدن و پویایی است و ریزش امروز نتوانسته مسیر روشن و صحیح آرمان‌های انقلاب اسلامی را عوض نماید و رویش‌های انقلاب مسیر را پرشتاب‌تر به پیش می‌برد.

رمز حرکت صحیح انقلاب در روشنی اندیشه امام خمینی(ره) بود که در تئوری الهی ولایت مطلقه فقیه ایشان خلاصه شده است، همان حکومت صالحانی که هدایت عقلانی جامعه را به سمت آرمان‌های انسانی به پیش می‌برد.

بعد از گذشت بیش از 30 سال از انقلاب دستاوردهای بزرگ آن نشانه روشنی از کارآمدی تئوری ولایت فقیه می‌باشد که به‌‌رغم تنگناهای نظام سلطه توانسته است مسیر عمومی جامعه را به سمت تعالی به پیش ببرد چرا که وقتی خدا محور حرکت سیاسی قرار گیرد و کار برای خدا باشد شکست و بن‌بست معنا ندارد و این را امام و شهدا با عمل خود به ما ثابت کردند.

ابتکار: شبکه سازی‌های اجتماعی از فیس بوک تا مساجد

«شبکه سازی‌های اجتماعی از فیس بوک تا مساجد»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ابتکار است که در آن می‌خوانید؛در عصر جدید، ارتباطات عاملی بسیار قوی و محرک جهت پیشبرد اهداف مجموعه ها، گروهها، احزاب و ... بوده است . اثرات ارتباطات را در حرکت‌های اجتماعی همگی به خوبی اطلاع دارند و به اهمیت آن پی برده‌اند.یکی از ابزار‌هایی که می‌تواند مجموعه‌ها را به هم پیوند دهد وجود شبکه‌های اجتماعی است که ارتباطات را سهل تر و انتقال اطلاعات را سریع تر می‌نماید.در حال حاضر این شبکه‌ها که محل و یا روشی جهت برقراری ارتباط بین افراد می‌باشد ، تنوع زیادی پیدا کرده . ازبلوتوث گرفته تا سامانه‌های پیام کوتاه ، سایت‌ها تحلیلی خبری ، سایت‌های اشتراک فیلم و تصویر مانن یوتیوب و در راس آنها شبکه‌های اجتماعی مجازی مانند فیس بوک ، فرند فید ، مای اسپیس و ایرانی‌های آن مانند بیشمار ، کلوب و ...در این مطلب قصد دارم تا به مقایسه محاسن و معایب دو نوع از شبکه‌های اجتماعی در غرب و کشورهای اسلامی بپردازم.

شبکه‌های مجازی غرب ...
1- ایجاد کننده این شبکه‌ها عمدتا غرب و بر مبنای فضای مجازی بوده و از ارتباطات رو رد رو و واقعی استفاده نمیکنند. این مورد یکی از ایرادات این نوع شبکه هاست و شما نمی‌توانید مخاطب خود را یه صورت واقعی بفهمید.این نشناختن یکی از موادر منفی در شبکه‌ها می‌باشد.

2- عموما فضای این شبکه‌ها بر مبنای غیر دینی و بی توجه به ارزشهای دینی و فطری انسان قرار گرفته . سازندگان محلی ایجاد نموده اند که افراد بدون هیچ گونه مرزی و محدودیتی موجب انتشار زندگی خصوصی دیگران می‌شوند.
3- انتشار هرگونه مطلب با هر محتوایی که برگرفته از آزادی‌های بی قید و بند تفکر غربی است یکی دیگر از آسیب‌های جدی این نوع شبکه‌ها می‌باشد.
4- البته قطعا این آزادای تا به آنجا پیش می‌رود که خط قرمزهای غرب مورد خدشه واقع نشوند. به طور نمونه پیگیری هلوکاست یا حذف کردن کلیپ‌ها یا صفحه هات گروههای مسلمان مانند حماس و حتی اشخاص مانند نصرالله و ... در فیس بوک و پاک کردن تصاویر نسل کشی در غزه توسط یو تیوب نمونه از خروار‌ها نمونه خط قرمز غرب است.

5- بر اساس اخبار و اطلاعاتی که بعضا صاحبان این شبکه‌ها خود به آن اذعان کرده اند ، اطلاعات و داده‌هایی که در این شبکه‌ها مورد استفاده کاربران قرار می‌گیرد در اختیار سرویس‌های جاسوسی رژیم صهیونیستی و آمریکا بوده و آنها در جهت تامین منافع خود از آن استفاده می‌نمایند. این خود بازی کردن در زمینی است که آنها برای ما تعیین کرده اند.

6- با وجود اشکالات فراوان ایجاد بستری برای ارتباط اقشار مختلف فراهم گشته و هر کس می‌تواند از این امکان استفاده نماید. همچنین ایجاد ارتباط سریع و راحت تا آن طرف کره خاکی و انتشار مطالب یکی از محاسن این شبکه بوده است . (البته با توجه به آسیب‌ها و خط قرمز ها)
شبکه‌های اجتماعی اسلامی یعنی مساجد ...

1- تجربه طولانی مدت این شبکه‌ها به عنوان محلی برای گرد آمدن مسلمانان در کنار یکدیگر از آغاز دین مبین اسلام تا کنون خود یکی از محاسن بوده به طوری که در طول 1400 سال همیشه عاملی برای استفاده مسلمین بوجود آورده است.

2- حضور مستمر و چهره به چهره در مساجد معایب شبکه‌های مجازی را برطرف کرده و باعث می شود بتوانیم مخاطب خود را ارزیابی کنیم.

3- ایجاد این محل بر مبنای دین و فطرت انسان بوده و در کنار یاد و شکر خالق هستی موجب رشد روحی و اخلاقی انسان نیز می‌گردد.

4- انتقال و تبادل اطلاعات گوناگون در این مجموعه‌ها ی اجتماعی امکان پذیر است و می‌توان در مورد مباحث گوناگون از سیاسی ، اجتماعی فرهنگی اقتصادی تا حتی اشکال گرفتن و طرح شبهه نسبت به خداوند متعال هم به طرح بحث پرداخت.در این بین ممکن است وجود داشته باشد کسانی که نتوانند تحمل وصبر نموده و تمامی نظرات را بشنوند اما مبنای این محل بر شنیدن و تحمل افکار بنا شده است. همچنین باید گفت در مورد طرح مسائل هه مانند تمامی موارد دیگر خط قرمز‌هایی وجود دارد اما این خط قرمز‌ها در مورد مباحث عقلی و موضوعات عقیدتی ، سیاسی و ... نبوده بلکه در مورد حدود الهی و مباحث اخلاقی می‌باشد.در هیج جای دنیا نمی‌توان جایی را یافت که خط قرمز وجود نداشته باشد . اصل وجود محدودیت‌ها مورد نیاز و امری طبیعی بوده . اما باید دید این خطوط قرمز در مورد چه مباحثی مطرح می‌شودو با حدود الهی سازگار بوده یا نه ؟!
5- این شبکه‌ها امکان ارتباط انسان را حداقل سه بار در روز تامین کرده و روابط انسانی را عمق می‌بخشد.

6- شاید انتقال داده‌ها بین مساجد به عنوان شبکه‌ها مجزا به خوبی صورت نگیرد و امری سخت تر و طولانی تر شود که با به هم پیوستن و یکپارچه شدن این شبکه‌ها در لوای مساجد واحد و در کنار آن استفاده از ابزارهای ارتباطی روز می‌توان این خلا‌ها را پر کرد.

در آخر
- قرض اینکه در اسلام و ایران شبکه‌هایی را داریم که بسیار سالم تر و از نظر محتوایی نیز بهتر از شبکه‌های اجتماعی مجازی غرب بوده و مبنای آن فطری می‌باشد . حال اینکه شبکه‌های اجتماعی غربی بر مبنای دیگری بوجود آمده اند. پس بهتر است این شبکه‌ها را قوی تر نماییم.

- همچنین در غرب محل‌هایی مانند کلیسا و ... مانند مساجد در اسلام وجود دارد که بتوان از آن استفاده نمود اما به خاطر مرجع نبودن در بین مردم و کم رجوع کردن پیروان آن مذاهب به محل‌های عبادتی و همچنین تک بعدی بودنشان (ویژه عبادت) نمی‌توانند مانند مساجد به ایفای نقش بپردازند.و یا حتی ان جی او‌ها هم که در ایران مانند دیگر کشور‌ها وجود دارند از این گستردگی و ارتباط با هم مانند مساجد به بهره بوده و مانند شبکه‌های مساجد قابل تاثیر گذاری در جامعه نمی‌باشند.شبکه‌های اجتماعی مجازی به دلایلی که قبلا ذکر شد ناچارا موجب دوری و ایجاد فاصله در بین انسان‌ها گشته و ارتباطات انسانی را مورد خدشه قرار داده که در این مورد هم مساجد بر خلاف آنها موجب ارتباط هر چه بیشتر را فراهم نموده است.

حمایت:بصیرت ولایی؛ راه علاج کدورت های سیاسی

«بصیرت ولایی؛ راه علاج کدورت های سیاسی»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی حمایت است که در آن می‌خوانید؛مقام معظم رهبری روز گذشته در دیدار با فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش و قرارگاه پدافند هوایی، ایجاد شکاف و تزلزل در صفوف منسجم ملت و مسؤلان را یکی دیگر از موانع حرکت در مسیر پیشرفت و از جمله اهداف اصلی دشمن در جنگ نرم برشمرده و فرمودند: "اختلاف و تفرقه میان آحاد مردم، میان مسئولان و بخشهای گوناگون نظام و میان نظام و مردم، اهداف اصلی دشمن برای بر هم زدن انسجام موجود در کشور است که باید با همه اشکال آن مقابله کرد که تنها راه مقابله نیز حفظ و تقویت بصیرت، و در نظر گرفتن اهمیت و حساسیت جایگاه کنونی ملت ایران است."‏

آن چه مسلم است این که رهنمودهای چند ماهه اخیر رهبر فرزانه انقلاب به مسوولان نظام درباره ضرورت حفظ وحدت و پرهیز از اختلاف و تفرقه، فراتر از توصیه و سفارش بوده و حجت شرعی را بر مسوولان تمام کرده است. ‏

معظم له چندی پیش نیز با اشاره به تلاش دشمنان برای تبدیل اختلافات کوچک به مسائل بزرگ به نکته ظریفی اشاره نموده و تصریح کردند: "اختلاف نظر دولت و مجلس در مسائل مختلف فاجعه نیست بلکه تبدیل این اختلاف سلایق به شکاف های غیرقابل اصلاح و زخمهای غیرقابل علاج، خطایی بزرگ است."‏

غالب تحلیل گران سیاسی این روزها اعتقاد دارند که وضعیت تعامل بین قوای سه گانه کشور به ویژه دولت و مجلس آن طور که باید و شاید در حد مطلوبی نیست.‏

این واقعیت تلخ درحالی است که به راستی اگر همه مسئولان کشور حقیقتا فرمایش‌های مقام معظم رهبری را منشور اخلاق سیاسی بدانند و البته خود را بدان پای بند، بسیاری از اختلافات و چالش های موجود در فضای سیاسی کشور مرتفع می شود و دیگر کار به نامه نگاری ها و دلخوری ها نمی کشد!‏

این که مسئولان و متولیان امور در قوای سه گانه کشور با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند نه امر خطرناکی که کاملا هم طبیعی و در مواقعی حتی لازم است اما بایسته آن است که تمام قوا ضمن تبعیت کامل از قانون برای حل اختلافات ، حسن نظر نسبت به یکدیگر داشته باشند.‏

آن چه در شرایط کنونی بسیار مهم است این که همه دلسوزان انقلاب باید زیر چتر ولایت جمع شده و به اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی در جهان کمک کنند.‏

در این میان ، برای تبدیل تهدیدهای جدی ای که فراروی نظام اسلامی قرار دارد به فرصت هایی جهت رشد و توسعه هر چه بیشتر کشور شاید اگر نگوییم مهم ترین بی تردید یکی از مهم ترین مولفه ها ، تقویت وحدت و روحیه همدلی و برادری میان مسئولان نظام است و این مساله هم البته بدون داشتن سعه صدر در برخورد با مشکلات و اختلاف نظرات و مهم تر از آن پای بندی به قانون و تبعیت از رهنمود های دلسوزانه مقام معظم رهبری امکان پذیر نیست.‏

این نکته هم نباید مغفول واقع شود که یکی از عوامل کلیدی تحقق اتحاد و وحدت که از تاکیدات خاص رهبری به کارگزاران نظام نیز می باشد ، پرهیز سران قوا از رسانه‌ای‌کردن اختلافات میان خود می باشد.‏

مخلص کلام هم این که در ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، تاکید بر وحدت مسئولان نظام یک ضرورت است چه آن که حفظ انقلاب امری واجب است لذا وحدت نیز که مقدمه استمرار و حفظ نظام است امروز یک امر واجبی است که همه باید به آن توجه کنیم.‏‏

آفرینش:جایگاه مطبوعات در کشور

«جایگاه مطبوعات در کشور»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن می‌خوانید؛در واقع سالهاست که مطبوعات را رکن چهارم دموکراسی به شمار می آورند و امروزه هم با پیدایش و فراگیر شدن رسانه های مدرن امروزی با سرعت بالای اطلاع رسانی همچنان رسانه های مکتوب جایگاه خود را از دست نداده‌اند و گاه با موضع گیری، نوع انعکاس خبر و نیز گزارش هایی به خبر اول رسانه های گروهی تبدیل شده و چه بسا تاثیر به مراتب بیشتری را در مقایسه با دیگر رسانه های گروهی می گذارند در این میان در واقع مطبوعات با تولید و توزیع مطلوب اطلاعات، نقش زیادی در بالا بردن آگاهی های گوناگون و ضروری به عهده می‌گیرند و جامعه را در نیل به تعالی و توسعه همه جانبه یاری می کنند یعنی در واقع مطبو عات در یک جامعه ی توسعه یافته با کار کرد های گوناگون خود (اطلاع رسانی، آموزشی ، تفریحی ؛ سرگرمی و...) به توسعه ی همه جانبه کمک می‌‌کند و توسعه کشور هم به نوبه خود به رشد و توسعه مطبوعات یاری می‌رساند.

در این حال در کشور ما ایران مطبوعات به ویژه روزنامه ها سالهاست که به دلایل گوناگون دارای مشکلات ساختاری متعددی بوده و دچار توسعه نیافتگی و گاه دچار پسرفت از دستاوردهای پیشین شده است به طوری که این توسعه نیافتگی و عقب ماندگی مطبوعات ایران را در مقایسه با بسیاری از کشورهای توسعه یافته و حتی منطقه‌ای، هم در محتوا، هم در ساختار و هم در نیروی انسانی در جایگاه نازل تری قرار داده است و به نظر می‌رسد این روند همچنان تداوم داشته باشد.

در این بین هر چند برخی مسئولان در گذشته و حال از ارتقای جایگاه مطبوعات و اهمیت روزنامه‌‌نگاری و خبرنگاری سخن گفته اند اما با نگاهی به وضعیت مطبوعات در کشور می‌توان دریافت که مطبوعات در کشور تا رسیدن به جایگاه واقعی خود و ایفای نقش های اساسی فاصله بسیاری داشته و دارند.

در این بین بی تردید، میزان سنجش شکوفایی یا رکود مطبوعات، صرفاً رشد کمی و افزایش تعداد نشریات یک جامعه نیست بلکه بیش از انکه ملاک های کمی مورد نظر باشد باید ملاک‌های کیفی و تاثیرگذاری را مورد توجه قرار داد و نوع تاثیر گذاری انها را در جامعه و تحولات گوناگون آن باید سنجید در این راستا به نگاه بسیاری از کارشناسان مطبوعات و بویژه روزنامه ها در حال حاضر با مشکلات گوناگون و بسیاری از کاهش مخاطب تا مشکلات اقتصادی، افزایش فشارها و... روبرو هستند که به نوبه خود از یک سو باعث فاصله گرفتن مخاطبان و شهروندان از مطبو عات و جستجوی آلتر ناتیو هایی همچون رو آوردن به رسانه ای خارجی و اینترنتی شده است و از سوی دیگر نیز اهمیت و جایگاه مطبو عات را در کشور و توانمندی انها را در ایفای وظایف و نقش های گسترده خود کاهش داده است امری که با توجه به جایگاه اساسی انها در هر کشوری باید به گونه ای جدی تر مورد توجه مسئولان باشد تا بیش از انکه این بخش از رسانه به عنوان تهدیدی تلقی شود فرصتی برای رشد و توسعه کشور باشد.

دنیای اقتصاد:32سال نوسازی اقتصادی

«32سال نوسازی اقتصادی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن می‌خوانید؛ایران در 32 سالی که از انقلاب اسلامی سال 1357 می‌گذرد، فراز و فرودهای بسیاری پشت‌سر گذاشته که بخش مهمی از آن در حوزه اقتصاد بوده است.

جانمایه انقلاب اسلامی، دست‌کم آنگونه که جریان غالب انقلابیون همواره گفته‌اند، فرهنگی و دینی بود؛ اما وجهی از انتظارات مردم نیز به اقتصاد مربوط می‌شد. در شعارهای انقلاب اسلامی به ندرت به موضوعات اقتصادی اشاره می‌شد و مطالبات اصلی سیاسی و فرهنگی بود، اما افشاگری‌های انقلابیون درباره فساد مالی رژیم پیشین و تکرار آن افشاگری‌ها در پچپچه‌های مردم، پس از سرنگونی رژیم شاه مشوق نظام جمهوری اسلامی در زمینه پاسخگویی به تقاضاهای اقتصادی شد. راهی که اول انتخاب شد مصادره دارایی‌های عوامل رژیم پیشین و اجرای طرح‌های توزیع مایحتاج عمومی یا کالاهای اساسی میان مردم بود. هدف مصادره اموال، التیام آلام و بازگرداندن حق به حقدار و هدف توزیع کالاها، اجرای عدالت بود که در آن سال‌ها با مساوات یکی انگاشته می‌شد.

تهاجم ارتش عراق به ایران، دولت جمهوری اسلامی را در اجرای طرح‌های اقتصادی دولتی مصمم‌تر کرد و سال‌های 1357 تا 1367 که جنگ پایان یافت، دوران غوطه‌ور شدن اقتصاد در آرا و اعمال دولتی و خلع‌ید ناخواسته از بخش‌خصوصی بود.

آن روش به عنوان راه ناگزیر و پاسخی اضطراری به شرایط انقلابی و جنگی، از دولت و ملت دفع خطر کرد، اما آثار زیانباری هم به‌جا گذاشت که مهم‌ترین آنها، سقوط رشد اقتصادی بود.

با تشکیل نخستین دولت پس از جنگ، مهم‌ترین برنامه‌ای که مجموعه نظام سیاسی، آن را در صدر جدول اولویت‌های خود قرار داد، اصلاح نظام اقتصادی بود. تلاش دامنه‌داری برای پرو بال دادن به بخش خصوصی آغاز شد که خیرات و برکات فراوان و البته ناکامی‌هایی در پی داشت. کامیابی اصلی این بود که انگیزه‌های تولید افزایش یافت و رشد اقتصادی از منهای 8 درصد در سال 1367 به رقم سه درصد در سال 1368 و 1/12 درصد در سال 1369 رسید و پس از دوران کاهشی سال‌های 1370 تا 1373 از سال 1374 دوباره رو به افزایش گذاشت و تا سال 1376 ادامه یافت.

سیاست‌های کارساز این دوران هشت ساله، خصوصی‌سازی، راه‌اندازی موسسات مالی و اعتباری در قالب برنامه اول توسعه و فعال کردن بازار سهام تهران بود.
همزمان با پایان کار «دولت پس از جنگ» در سال 1376، درآمدهای نفتی ایران به حدود 10 میلیارد دلار کاهش یافت و دولت جدید با کسری بودجه مواجه شد و در نتیجه نرخ تورم دوباره رو به افزایش گذاشت و در مقاطعی به 20 درصد رسید، اما این روند در نیمه راه دولت معکوس شد و همزمان با کاهش نرخ تورم، با اصلاح نظام ارزی، سیاست یکسان‌سازی نرخ ارز به اجرا درآمد و رشد اقتصادی رو به افزایش گذاشت و با تحقق رشد اقتصادی 6درصدی، دولت توانست بخش عمده‌ای از بدهی خارجی خود را بازپرداخت کند. در مجموع دستاورد اقتصادی دولت جمهوری اسلامی در سال‌های 1376 تا 1384 حرکت به سوی اصلاح نرخ ارز و ایجاد انضباط اقتصادی و مالی بود.

پیش از پایان اجرای برنامه اصلاح نرخ ارز که قرار بود مقدمه اصلاحات اقتصادی در بخش‌های دیگر باشد، مجلس هفتم در سال 1383 طرح اصلاح ماده 3 قانون برنامه چهارم توسعه را تصویب کرد که به طرح تثبیت قیمت‌ها مشهور شد. این قانون، تصریحا دولت را از اصلاح و افزایش قیمت حامل‌های انرژی و خدمات دولتی منع کرد.

دولتی که یک سال پس از تصویب این قانون بر سر کار آمد، ابتدا در برابر تثبیت قیمت‌ها سکوت کرد، اما با گذشت زمان به این نتیجه رسید که با اجرای این قانون با کاهش درآمدها، کسری بودجه و کاهش رشد مواجه خواهد شد و به تدریج اندیشه بازگشت به طرح‌های اصلاحی پیشین یا اشکال تازه‌ای از اصلاح اقتصادی در درون دولت و بدنه کارشناسی جامعه نضج گرفت، اما پیش از آنکه دولت این اندیشه را به عمل تبدیل کند، پاره‌ای برنامه‌های ضربتی و میانبر مانند وام‌های زودبازده و اجرای طرح‌های کوچک در استان‌ها اجرا شد که نتایج اقتصادی چندانی در پی نداشت.

به همین علت از دو سال پیش دولت همه توجه خود را معطوف به اجرای طرح هدفمندسازی یارانه‌ها کرد. انتظار دولت از اجرای این طرح که فعلا در آغاز راه است، این است که با واقعی کردن قیمت‌ها مانع اتلاف منابع شود و از طریق افزایش درآمد به اجرای طرح‌های معطوف به بسط عدالت اجتماعی بپردازد.

این طرح مانند تصمیم‌‌های دوره‌ها و دولت‌های قبلی، پاسخی به الزام‌های زمانه خودش است و گذشت دورانی از اجرای آن، نشان خواهد داد که چه میوه‌ای خواهد داد.

در مجموع در سه دهه گذشته با وجود همه کاستی‌ها در حوزه اقتصادی، نظام سیاسی- اقتصادی در مقاطع حساس، ظرفیت‌های خود را با انعطاف چشمگیر نشان داده و بارها کشور را از دشواری‌ها خلاص کرده است، امید که این بار نیز چنین شود.

جهان صنعت:هزینه‌های تطبیق در نوگرایی اقتصادی‌

«هزینه‌های تطبیق در نوگرایی اقتصادی‌»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جهان صنعت به قلم پویا نعمت‌اللهی‌ است که در ان می‌خوانید؛ هر نوگرایی یا تغییر ساختار در عرصه‌های اقتصاد قربانی خود را دارد. نمی‌توان این‌گونه فکر کرد که با اجرای قانون هدفندشدن یارانه‌ها همه افراد و بنگاه‌های اقتصادی از آن منتفع می‌شوند، این واقعیتی است که هیچ‌کس در آن شکی ندارد. هر کس که توان مطلوب‌تری داشته باشد در اجرای این قانون موفق‌تر بوده و آسیب‌پذیری اندک‌تری را تحمل خواهد کرد. منظور از آسیب در این جمله چیزی جز امکان تطبیق با واقعیت‌های جاری نیست.

دقت داریم که انرژی (یا سوخت) به عنوان یکی از نهاده‌های تولید می‌تواند بر قیمت تمام‌شده کالا‌ها تاثیر بگذارد به همین خاطر قانون‌گذار پیش‌بینی کرده که سهمی از منافع دولت بابت اصلا‌ح قیمت‌ها به همین صاحبان صنایع اختصاص پیدا کند، در عوض این صنایع چنانکه در قانون هم پیش‌بینی شده چاره‌ای جز روی آوردن به فناوری‌های جدید، صرفه‌جویی‌های منطقی، اصلا‌ح ساختارهای تولید کالا‌ها و خدمات و امثال اینها نخواهند داشت تا شاید از این طریق سهم مصرف انرژی را در تولید کالا‌ها و خدمات اصلا‌ح کنند.

سیاست‌گذاران به درستی می‌دانند که یکی از دغدغه‌های اصلی در جریان اجرای قانون هدفمندکردن یارانه‌ها بخش صنعت بوده و هست به همین دلیل در این راستا چند اقدام اساسی را در دستور کار خود قرار داده‌اند.

برای مثال اظهار داشته‌اند که در قیمت‌گذاری منابع تولید به نفع تولیدکننده عمل خواهند کرد و قیمت ترجیحی برای آنان قائل می‌شوند یا طبق قانون منابعی به صورت یارانه سود تسهیلا‌ت وجوه اداره شده به واحدهای صنعتی اختصاص خواهد یافت و بانک‌های عامل با توافقی که با وزارتخانه‌های صنایع و جهاد کشاورزی کرده‌اند، این منابع را به واحدهای تولیدی تزریق خواهند کرد.در ماده 8 قانون مصرح شده که دولت 30 درصد از خالص وجوه ناشی از اجرای این قانون را در مواردی چون کمک‌های بلا‌عوض، یارانه سود تسهیلا‌ت و... برای بخش صنعت در نظر گرفته است. برای مثال بهینه‌سازی مصرف انرژی در واحدهای تولیدی و خدماتی و مسکونی یا تشویق به صرفه‌جویی و رعایت الگوی مصرف و اصلا‌ح ساختار فناوری در واحدهای تولیدی در راستای افزایش بهره‌وری از این جمله هستند.

هرچند این تمهیدات را باید به فال نیک گرفت اما در همین حین باید ذکر کرد که صنعتگران کشور نباید انتظار داشته باشند که می‌توان مانند گذشته عمل کرد و صرفا به کمک‌های دولتی اتکا کنند.

آنچه مسلم است اینکه تاثیر هدفمندسازی یارانه‌ها بر صنایع مختلف کشور یکسان نیست. در واقع تنوع ساختارهای هزینه‌ای و شکل رقابت در داخل و نحوه رقابت‌پذیری در بازارهای خارجی در صنایع مختلف می‌تواند منشای تغییر و تحولی در اقتصاد کشور باشد.

نکته دیگر این است که دولت با هوشیاری کامل جوهره این بسته‌های حمایتی را به‌گونه‌ای تدوین کرده که قالب آنها پرداخت یارانه جدید نیست بلکه پرداخت به مکانیزم‌هایی است که بهره‌وری‌های جدیدی ایجاد می‌کند.

گفته می‌شود در بسته‌های حمایتی صنعت و تولید، بنگاهی که می‌خواهد در مصرف انرژی خود به نوعی صرفه‌جویی کرده و نیاز به خرید ماشین‌آلا‌ت و تجهیزات دارد، قادر خواهد بود با حمایت دولت اقدام به دریافت وام برای خرید تجهیزات کند، این موضوع به طور کلی با اقتصاد یارانه‌ای متفاوت است.

دولت به درستی بر این اعتقاد است هنگامی که یارانه‌هایی که در دل تولید پنهان شده است، هدفمند شود، آنگاه تولیدکننده به این نتیجه می‌رسد که اگر خدمت دیگری تولید کند در واقع قدرت رقابت‌پذیری را بالا‌ می‌برد و در بازار ماندگاری بیشتری خواهد داشت از اینجاست که تولیدکننده به سمت تولید کالا‌یی می‌رود که در آن مزیت موردنظر خود را کسب کرده است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها