در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
درواقع، روایت یک رخداد مهم تاریخی صرفا با هنر سینما ممکن نیست و هنرهای دیگر نیز باید در این آفرینش به کمک تصویر بیایند تا هم تطبیق تاریخی میسر شود و هم تاثیرهنری تضمین گردد. دست کم 3 عنصر مهمی که در مختارنامه به روایت بصری و فهم تاریخی قصه کمک کرده و بر جلوهگری سریال میافزایند موسیقی، دیالوگپردازی و چهرهنمایی در آن است که مکمل جذابیتهای قصه و قابلیتهای کارگردانی اثر شدهاست.
از نظر هنر موسیقی، ادبیات و نقاشی در بازنمایی بصری و دراماتیک سریال نقش مهمی داشتهاند و کارکرد آنها هویت بخشی به یک اثر هنری است. اگرچه هنرموسیقی تعامل نزدیکی با هنر سینما داشته، اما حجم و نقش این همکاری در ساخت پروژههای تاریخی بیشتر و پررنگتر است. هنوز هم بهترین موسیقی متن فیلمهایی که به یک خاطره و نوستالژی بدل شدهاند به آثار تاریخی مربوط است.
در کشور خودمان هم موسیقی متن سریالهای تاریخی مثل سربداران، افسانه سلطان و شبان، هزاردستان و سریال امام علی(ع) از حافظه تاریخی مردم پاک نشده و شنیدن آن همچنان لذتبخش بوده و به نغمههای ماندگار بدل شدهاند. یکی از ویژگیهای سریال مختارنامه که نظر مخاطب را به خود جلب کرده، موسیقی متن و تیتراژ آن است که بهواسطه الهام گرفتن از نواهای عاشورایی و مذهبی، حس و حال خاصی به این سریال بخشیده و همچون لالایی نهفته در آن دلنواز و دلنشین است.
در این موسیقی، یک نوع حزن و اندوهی موج میزند که برساخته قصه و قهرمان آن است و موقعیت تاریخی و مذهبی داستان را در ملودی و نغمههایش بازنمایی میکند. واقعیت این است که مختارنامه اگرچه قصه یک قهرمان عرب است و داستان در جغرافیای عربی میگذرد، اما آهنگساز سویه عربی موسیقی متن را خیلی پررنگ نکرده و در سازبندی قطعات موسیقایی از سازهای عربی بیشاز اندازه استفاده نشده است.
در سازبندی این اثر تم ایرانی موسیقی را براحتی میتوان تشخیص داد و شنید. در واقع موسیقی مختارنامه یک موسیقی نواحی ـ مقامی است که از ملودیها و نغمههای جنوب ایران بیشترین بهره را برده است. شاید شاخصترین سویه این موسیقی استفاده از قطعه لالایی علی اصغر(ع) فاطمه رحمانی در تیتراژ ابتدایی و پایانی سریال باشد که سوز و گداز نهفته در آن تناسب مفهومی ـ روانی با روح قصه داشته و با ذائقه و گوش موسیقایی مخاطب ایرانی منطبق است.
موسیقی مختارنامه بشدت متاثر از نغمههای عاشورایی است و از این طریق نسبت مفهومی قصه مختار را با واقعه کربلا بازسازی میکند. به عبارت دیگر المانهایی که در ساخت موسیقی متن مختارنامه استفاده شده از یک سو متاثر از جغرافیا و تاریخ قصه و از سوی دیگر تاویل موسیقی ایرانی از این قصه و مولفههای مذهبی و ایدئولوژیک آن است.
از جمله ویژگیهای این کار، تغییر زبان موسیقی متناسب با موقعیتها و حتی شخصیتهای قصه است. به این معنی که با حضور برخی شخصیتها مثل مختار، ابن زیاد یا زبیر در محوریت تصویر و قصه، لحن و جنس موسیقی تغییر میکند. در واقع موسیقی به کمک فضاسازی دراماتیک آمده و برساخته و متاثر از موقعیت درام است. تنوع ملودی و نغمههای گوناگون از یکدستی و تخت بودن موسیقی در مختارنامه جلوگیری کرده، در عین حفظ انسجام آهنگی به فضاسازی قصه کمک میکند.
موسیقی مختارنامه متاثر از لحن و ساختار قصه واجد دو سویه مهم تراژدی و حماسی است که به اقتضای درام هر یک از این وجوه پررنگتر شده و در?خدمت ایجاد حس لازم در آن موقعیت میشوند.
داوود میرباقری همواره به عنوان کارگردانی شناخته شده که تبحر و توان خاصی در دیالوگپردازی دارد و یکی از امتیازات او چه در ساخت سریال و چه در آثار سینمایاش، ساختار دیالوگنویسی و جنس و لحن است. اساسا دیالوگنویسی یکی از سختترین مراحل ساخت یک اثر تاریخی است و همواره یکی از چالشهای مهم ارتباط مخاطبان با ژانر تاریخی در نوع دیالوگپردازی آن بوده که مثلا به دلیل ثقیل بودن یا نامفهوم بودن ادبیات آن، تماشاگر نتوانسته با قصه و شخصیتهای آن ارتباط برقرار کند.
میرباقری در 3 کار تاریخی که ساخته، تلاش کرده در عین همه فهم بودن دیالوگها، سویه زیباشناختی کلام را نیز برجسته کند، به طوری که برخی جملات و دیالوگهای آثارش شمایلی قصارگونه پیدا میکنند. در مختارنامه نیز او مخاطب عام را در نظر گرفته و دیالوگها را بهگونهای پردازش کرده که فهم آن از سوی بیننده با مشکل مواجه نشود.
واقعیت این است که اگرچه دیالوگپردازی مختار واجد زیباییشناسی ادبی و هنری و البته قابل فهم است، اما در بسیاری موارد او از جملات و کلامی استفاده کرده که تناسب تاریخی با موقعیت قصه و ادبیات گفتاری آن زمان ندارد و خیلی امروزی است. بسیاری از واژهها، اصطلاحات و ضربالمثلها و اشعاری که در مختارنامه میشنویم متعلق به زمان معاصر بوده یا دست کم با آن دوره تاریخی تناسب زمانی و منطقی ندارد.
ضمن اینکه برخی از آنها به فرهنگ ایرانی و ادبیات فارسی تعلق دارد که قطعا در محاورات گفتاری اعراب در کوفه و حجاز مورد استفاده قرار نمیگرفته است. مثلا در یکی از صحنهها مختار میگوید یزیدیان شاخ شدهاند باید شاخشان را بشکنیم که این اصطلاح متعلق به زمان معاصر بوده و حتی در 50 سال پیش هم استفاده نمیشده است یا در صحنهای دیگر حسین بن نمیر، فرمانده سپاه شام در رجزخوانی خود به طرف مقابل میگوید برو بزرگتر خود را بیاور.
از این نمونههای گفتاری در مختارنامه کم نیست که اگرچه ممکن است به دلیل سادگی و آشنا بودن کلام برای مخاطب قابل فهم باشد اما انطباق تاریخی اثر را مخدوش کرده و سندیت آن را از بین میبرد. وفاداری متن به تاریخ صرفا در ترسیم درست قصه و شخصیتها نیست. کلام و دیالوگ نیز باید ملتزم به این وفاداری تاریخی باشد. با این حال یکی از امتیازات مختارنامه لذت بردن ازشنیدن دیالوگهای آن است. اگر آهنگ و کلام به عنوان مظهر 2 هنر موسیقی و ادبیات در مختارنامه حضور موثر و ضمنی دارند و در پس زمینه اثر قرار میگیرند هنر چهرهپردازی و گریم، ارتباط مستقیم و نزدیکتری با هنر سینما و زیباییشناسی تصویر دارد.
چهرهپردازی در یک سریال تاریخی ملموسترین و بارزترین وجوه کار را بازنمایی میکند و در واقع به نوعی ویترین اثر است. قابلیتها و توان هنر چهره پردازی در یک کشور را میتوان از طریق سینمای تاریخیاش شناخت. بدون شک یکی از نقاط قوت مختارنامه، در سطح و قدرت چهرهپردازی آن است.
چنین امتیازی صرفا در این نیست که چهره یک بازیگر مثل شریفینیا یا حسن پورشیرازی آنقدر تغییر کند که قابل تشخیص نباشد، بلکه بیشتر در تناسب چهره و گریم بازیگر با شخصیت و کاراکتری است که تعریف شده یا در تاریخ روایت شده است. چهرهپردازی باید با موقعیت قصه و مولفههای تاریخی و فرهنگی آن تناسب داشته باشد. ضمن اینکه به ترسیم و تجسم شخصیتهای داستان نیز کمک کند تا وجوه رفتاری و اخلاقی پرسوناژها بهواسطه نوع گریم مخدوش نشود. مثلا عبدالله بن زبیر فارغ از بازی خوب رضا کیانیان به دلیل چهرهپردازی مناسب، تاثیرگذارتر شده و در حافظه هنری مخاطب تثبیت میشود.
مخاطب بسیاری از شخصیتهای تاریخی را از طریق همین تصاویر و چهرهپردازی در ذهنش میسپارد و به یاد میآورد. عبدالله اسکندری هنر خود را در مختارنامه به کمال میرساند و چهرهپردازی او در این سریال تناسب خوبی با شخصیتهای قصه دارد. او در ترسیم برخی چهرهها به اسناد تاریخی هم مراجعه کرده و صرفا با تکیه بر تخیل و ذهنیت خود عمل نکرده است. مثلا در صورت شمر، لکههای سفیدی میبینیم که ظاهرا در روایتهای تاریخی از وی توصیف شده است یا درگریم رضا رویگری در نقش کیان، نشانههای ایرانی بودن او محسوس است.
چهره مختار نیز به شکلی پرداخته شده که اقتدار و جنگاوری وی را القاء میکند. اگرچه این هنرهای سهگانه به کمک سینما و تصویر آمده، اما خود سینما و ساخت سریالهایی از جنس و سطح مختارنامه نیز در رشد و تعالی این هنرها بیتاثیر نبوده است. بعدها شاید جزییات سریال مختارنامه در ذهن نماند، اما موسیقی و کلام و چهرههای بازیگرانشان به یاد میمانند.
سید رضا صائمی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: