در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
تاریخ چندهزار ساله نمایش و تاریخ بیش از 100?ساله سینما، ما را با متون و آثار کمدیای روبهرو میسازد که به نظریه ارسطو جامهعمل میپوشاند. شاهکارهایی که با وجود خندهدار بودن، واجد معانی شگرف بسیاری هستند. از این رو کمدی به عنوان یکی از ژانرهای مادر، زیر ژانرهای بسیاری هم دارد. مثلا در کمدی سیاه، خنده مقدمهای است بر یک تجربه اندوهبار، در کمدی انتقادی، صحنههای خندهدار قرار است ما را متوجه سوژهای کنند که در یک بستر کمیک، دست انداخته میشود. کارگردانان بزرگی در تاریخ سینما بودهاند که شهرت و اعتبارشان را مدیون ساختن آثار گرانمایه کمدی هستند (مانند بلیک ادواردز یا بیلی وایلدر) و هنرمندان بسیاری را خوب میشناسیم که افتخارشان در زندگی این بوده که کمدین بودهاند (از چاپلین و باستر کیتون تا وودی آلن و جری لوییس)؛ بنابراین برخلاف تصور عمومی، کمدی نه ژانر راحت و سهلالوصولی است و نه کمدین بودن سادهترین راه برای بازیگر شدن. تنها نکته این است که همواره سینمای کمدی زمینه مناسبی برای عدهای فراهم کرده تا به بهانه خنداندن تماشاگر، هر چیز بیمعنا و سستی را جلوی دوربین ببرند.
کمدی و فروش
روشن است که در سینمای ایران، مردم از فیلمهای خندهدار بیشتر استقبال میکنند. فروش بالای فیلمهایی مانند اجارهنشینها، دزد عروسکها، زیر بامهای شهر، همسر، معجزه خنده، اخراجیها و فیلمهای خندهدار دیگری که طی این سالها ساخته و نمایش داده شدهاند، این نظر را تایید میکند. در سینمای ایران که کارگردانان خود را محدود به چند ژانر کردهاند، این نظریه برقرار است، همچنان که در سینمای جهان نیز کمدیها همواره یک پای فروش بوده و هستند. به این ترتیب در دورههای گوناگون تاریخی، کمدی ساختن کمترین ریسک را برای تهیهکنندگان همراه داشته است، چون میدانند حداقل سود برایشان تضمین است. اوضاع سینمای ایران در سالهای اخیر به این منوال بوده که درصد بالایی از آثار تولید شده در سال را فیلمهای کمدی تشکیل میدهند و این شرایط را در تلویزیون نیز شاهد هستیم. سریالهای طنز برای مردم بیشتر جذابیت دارند و به همین دلیل اراده برای کمدیسازی در سینما و تلویزیون به یک اندازه قوی است. کار به آنجا رسیده که حتی سینماهایی هم که تغییر کاربری میدهند، میزبان نمایشهای عامیانهای میشوند که تنها دلیل استقبال تماشاگران از آنها، خندهدار بودنشان است.
کمدی فیلمفارسی
بیشترین انتقادها طی سالهای اخیر متوجه سینمای بظاهر کمدی ایران بوده است. اما سمت و سو و استدلال این انتقادها عموما متوجه یک جریان ریشهدار و فعال در سینمای کشور است؛ جریانی که براحتی کمدیهای سخیف سالهای پیش از انقلاب را (که آنها را با صفت فیلمفارسی میشناسیم) بازسازی میکند و گاهی حتی این زحمت را به خود نمیدهد که دیالوگها و صحنههای آن را تغییر دهد و امروزی کند (برنامه 2 هفته قبل «هفت» با نمایش نمونههای این کپیبرداریها به این موضوع مهم پرداخت). اما این فقط دلیل انتقاد نیست. اشکال کار از آنجا ناشی میشود که این جریان کوچکترین توجهی به فرهنگسازی در جامعه ندارد و تحت لوای نوعی اخلاقگرایی لمپنی (در قالب ستایش کاذب از مردانگی و سادهزیستی روستایی) هر ابتذالی را به تصویر میکشد. منظور این نوشته نه اشاره مستقیم به فیلم «دردسر بزرگ» و نه تهیهکننده محترم آن است، زیرا مشاهده شده که هر بار به هر بهانه به ابتذال در سینمای ایران پرداخته میشود، نام این تهیهکننده و دفتر تهیه فیلمش به میان میآید. در حالی که این جریان آنقدر در سینمای ما ریشه دوانده که میتوان گفت تعداد فعالان آن بیش از انگشتان دو دست است. البته که دردسر بزرگ، فیلمی با همین ویژگیهاست اما این انتقادها فقط شامل این فیلم و سازندگانش نمیشود. بلکه دردسر بزرگ، بهانهای است برای ورود به مبحث سادهانگاری و احیای سنتهای فیلمفارسی در سینمای کنونی.
نشانههای آشنا
در اغلب فیلمفارسیها، تصویری که از روستاییان ارائه میشود، با واقعیت زندگی این مردمان شریف و زحمتکش بیارتباط است و در صدد تمسخر آنان است. مؤلفه تکرارشونده در فیلمفارسی، تکیه بر سادگی روستاییان دارد اما تلقی فیلمفارسیسازان از سادگی، گاهی رنگ و بوی بلاهت به خود میگیرد و تبدیل به هجویهای توهینآمیز میشود. در دردسر بزرگ، قصه یک روستایی روایت میشود که برای رسیدن به هدفش وارد شهر میشود. این روستایی علاقهمند به دختری همولایتی است که جلب نظر مساعد او نیز یکی دیگر از دلایل تکاپوی این آقاست. جالب اینجاست که در فیلم مورد نظرمان، هم معادل شهری برای این مرد داریم و هم برای آن زن و تصور کنید که کلید معماها در تشخیص این است که دو بازیگر این فیلم، ایفاگر 4 نقش بهظاهر متفاوتند. مخاطبان سینما میدانند که یکی از آسانترین راههای کمدی ساختن این است که تماشاگر را موجود کمشعوری فرض کنیم که هر حادثه بیمنطق و بعیدی قادر است احساسات او را برانگیزد. چگونه ممکن است که در یک بزنگاه مهم در قصه، ناگهان سر و کله دو نفر پیدا شود که از فرط شباهت به همدیگر، قابل شناسایی حتی برای نزدیکانشان هم نباشند؟
نشانه دیگر، تیپسازی است. در فیلمفارسیها آدمها یا مطلقا خوبند یا بد. خوبهایی که بد میشوند، حتما فریب میخورند و بدهایی که خوب میشوند بر اثر یک اتفاق یا تحتتاثیر یک رابطه تغییر ماهیت میدهند. این خود نشانه دقیقی است از نوع بینش و جهانبینی فیلمفارسیسازان. در دردسر بزرگ، جوان تهراننشین یک آدم یکلاقبای ریاکاری است که از سادگی دوست روستاییاش برای رسیدن به مطامع پلید خود بهره میبرد اما از آنجا که قرار است فیلم با پایان خوش تمام شود، تصادف و حادثه دقیقا مطابق میل کارگردان و نویسنده فیلمنامه رقم میخورد. یعنی باید دختری شبیه محبوب روستایی سر راهش قرار بگیرد تا او ماموریتش را رها کند و حتما همان لحظه باید یک شهرنشین شبیه آن روستایی پیدا شود و همه این دو را با هم اشتباه بگیرند.
بازیها
مشخص نیست که با توجه به چنین فضا و موقعیتی جایی برای هنرنمایی بازیگران میماند یا نه، اما حداقل با مطالعه روی یک نمونه مانند دردسر بزرگ میتوان با قاطعیت گفت که چنین امکانی وجود ندارد. اگر زمانی مهدی هاشمی و فاطمه معتمدآریا به واسطه بازی در کمدی «همسر» تحسین میشدند و اکبر عبدی هنر بازیگری خود را در «اجارهنشینها» نشان میداد، اینک کمدیهای سادهانگارانه سینمای ایران به مسلخ بازیگران تبدیل شده است. حامد کمیلی، رضا داوودنژاد، لیلا اوتادی، سحر قریشی و فتحعلی اویسی در این فیلم رفتاری کاریکاتورگونه از خود به نمایش میگذارند تا به هر وسیله ممکن تماشاگران را بخندانند که حتی در این کار نیز موفقیتی به دست نمیآورند.
نتیجه
نتیجه این بحث با مرور ترکتازی این نوع کمدی در سالهای اخیر سینمای ایران به دست میآید و خوشبختانه بارقههایی از امید را پیش چشم میگشاید. فروش ناامیدکننده فیلمهایی مانند دردسر بزرگ، نشان از تحول تماشاگرانی دارد که در مباحث سینمایی به آنها تماشاگران عام میگویند. تماشاگران عام سینمای ایران با بیتفاوتی نسبت به این فیلمها و از سوی دیگر توجه ویژه به آثار کنجکاوانه، بکر و تجربهنشده نشان میدهند که ذائقه آنها چیزی نیست که فیلمفارسیسازان براحتی بتوانند آن را تشخیص دهند.
لیلا خراط
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد