در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
نوروز از چه ریشه و سابقهای برخوردار است؟
پیدایش جشنی به نام نوروز از سابقهای کهن برخوردار است. ارجمندترین سندی که درباره چگونگی پیدایش جشن نوروز موجود است مربوط به دو کتاب گرانسنگ دانشمندان ایرانی یعنی جریر طبری و ابوریحان بیرونی است. این دو براساس مطالعات خویش و اخباری که درباره پیدایش نوروز کسب نمودند، با دو روایت و داستان مختلف، نوروز را به دوران پادشاهی جمشید منتسب ساختهاند. در عین حال بیرونی در التفهیم، با دقت محققانهای ضمن گفتگو پیرامون علم نجوم و گاهشماری ایرانی به تشریح عید نوروز پرداخته است.
مهمترین مراسم و آیینهای نوروزی کدام است؟
قدر مسلم نوروز به عنوان جشن و عیدی بزرگ، پیوسته از آداب، مناسک، آیینها و مراسم گوناگونی برخوردار بوده، تا جایی که برخی از مراسم مربوط به این عید شبیه چهارشنبهسوری، خود به جشنی تمامعیار میماند. از دل همین جشن و با مطالعه دقیق سیر تاریخی آن و تغییر و تحولی که در گذر زمان پذیرفته است، میتوان به بسیاری از مراسم و مناسکی پی برد که با گذشت ایام به دست فراموشی سپرده شده و یا در حال فراموشی هستند. از جمله اینگونه مراسم سنت باستانی نوروزخوانی است، که هنوز هم از طریق کنکاش و بررسی اجزای آن میتوان به قابلیتهای اجتماعی عید نوروز و اهمیت تاریخی و فرهنگی مراسم آن پی برد.
آیا نوروز ریشه در تمدن کشاورزی ایران زمین دارد؟
بله، چون نوزایی طبیعت، رستن گیاهان، توجه به محصولات زراعی و همخوانیاش با تقویم کشت و زرع در آن بسیار پررنگ است، همه نشان از ریشههای کشاورزیاش دارد. در تمدن کشاورزی سنتی ایرانی، 6 ماه از سال زندگی اقتصادی تقریبا تعطیل است و با آمدن نوروز در واقع فصل کشت و کار آغاز میشود. نمادها و سمبلهایی هم که در آیینها و مراسم گوناگون این جشن به کار گرفته و دیده میشوند، دلیل دیگری بر خاستگاه کشاورزی نوروز هستند.
آیا میتوان در یک سفر تاریخی به مبدأ جشن نوروز برسیم؟
متاسفانه از آنجا که ما ایرانیان برخلاف یونانیان و حتی تمدنهای هند و چین، تاریخ مکتوب و مضبوط سرزمینمان متأخر است، خیلی چیزها را باید بر اساس حدس و گمان و استنباط بیان کنیم. بر همین اساس میتوان گفت چون در دوره هخامنشیان، این عید با اقتصاد، زندگی، مذهب و سیاست اقوام ساکن در فلات ایران در هم تنیده شده بود، پیدایش آن به سالهای بسیار دور و پیش از تمدن امپراتوری پارس بازمیگردد. وقتی آیینها، رسوم و جشنها دارای یک فخامت و پختگی هستند، بیشک سابقهای طولانی را پشت سر گذاشتهاند.
پس نوروز در طول این عمر چند هزار ساله دستخوش تغییرات زیادی هم شده است.
به طور مسلم این طور بوده، چون این جشن همیشه با مجموعه اعتقادها، افکار، فرهنگ و تمنیات ذوقی مردم این سرزمین پیوند عمیقی داشته و تقریبا تمام جنبههای هستیشناسی و زیباشناختی تاریخی ایرانیان در آن انعکاس یافته و با هر دگرگونی در اعتقادات و زندگی و تمدن ایرانی دچار تغییر میشد.
اعتقادها و باورهای جدید پیوسته در این جشن نفوذ و آن را با مجموعه ارزشهای خود تلفیق و ترکیب میکردهاند. برای همین در بررسی تاریخی نوروز، ما با لایههای گوناگون دوران پیش از دین زرتشت، کیش مهری، آیین زرتشتی و اعتقادهای اسلامی روبهرو میشویم.
در دوره اشکانیان، نوروز کمی رنگ میبازد. چرا؟
طبیعی بوده است، چون اشکانیان از قبایل و طوایف حاشیهای تمدن ایران زمین بودهاند و عشایری زندگی میکردهاند با جشنی قوام یافته و فاخر چون نوروز که متعلق به تمدن شهرنشین است، چندان آشنا نبودهاند.
آنان همچنین تا حدی تحت تاثیر فرهنگ یونانی بودهاند و همین بر دوریشان از جشن نوروز میافزوده است.
با آمدن ساسانیان، دوباره نوروز به روزهای اوجش رسید.
بله. چون ساسانیان خودشان را از اصیلترین ایرانیان میدانستند و برای همین به نوروز اهمیت بسیار میدادند. یک متن پهلوی به نام «خسرو قبادیان و ریدک» درباره دوره ساسانیان وجود دارد که از طریق آن اثبات میشود، نوروز در آن دوره جشنی بسیار گسترده با دهها نغمه، آیین، بازی و رسم بوده است.
در دوره ساسانیان با توجه به اسناد و مدارکی که وجود دارد، نوروز از ورارود (ماوراءالنهر) و تاجیکستان امروزی گرفته تا میان رودان (بینالنهرین) و عراق فعلی، از منطقه قفقاز تا سواحل خلیجفارس بهطور گسترده جشن گرفته میشد.
اشاره به دوره اسلامی شد و بد نیست به مسلمان شدن ایرانیان و تاثیرش بر رسوم و آیین نوروز بپردازیم.
روایتهای زیادی از پیامبر اسلام و حضرت علیع در تایید جشن نوروز موجود است.
با این حساب حتی پیش از افزوده شدن ایران به قلمرو اسلامی هم، جامعه اسلامی جزیرهالعرب با نوروز آشنا بوده است.
اعراب حیره و یمن در مقاطعی از تاریخ پیش از اسلام، این عید را جشن میگرفتهاند؛ اعرابی که تحت سیطره تمدن ایرانی قرار داشتند. وقتی هم اسلام در ایران جای دین زرتشت را گرفت، از آنجا که این جشن با فلسفه دین جدید تعارضی نداشت و با آن همسو بود، به حیات خود ادامه داد.
در زمان حکومتهای اموی و عباسی هم، چون بخش عمده و آباد قلمرو اسلامی، فلات ایرانزمین بود، نوروز از نظر اقتصادی برای خلفای عرب اهمیت داشت.
چرا؟
چون نوروز مبدا تقویم ایرانی و سال مالی بود و حساب و کتابهای اقتصادی را پیش از آن میبستند. خلفای اموی و عباسی هم که بخش عمده درآمدشان مالیاتها و جزیه آمده از ایران بود، از منظر اقتصادی هم به نوروز چشم داشتند.
ایرانیان برای چند هزار سال ساختارها و برنامهریزیهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خودشان را با نوروز هماهنگ میکردند و در زمان عباسیان هم به این رویه ادامه دادند. بویژه در دوره عباسیان با توجه به نقش پررنگ سرداران، وزرا و مشاوران ایرانی حکومت، نوروز در دربار اهمیت پیدا کرده بود.
با پا گرفتن حکومتهای ایرانی چون طاهریان، صفاریان، آلبویه و بویژه سامانیان، نوروز نیز دوباره به جشنی رسمی تبدیل شد.
نوروز چون با تمام جوانب اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ارتباط داشته برخلاف دیگر سورهای ایرانی تحت تاثیر تحولات گوناگون کمتر دچار صدمه شده است
بله. با خیزش دوباره سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان، طبیعی بود که نوروز هم اوج بگیرد. بویژه وقتی تقویم جلالی به همت گروهی از دانشمندان به ریاست خیام تنظیم شد، این جشن جایگاه گذشتهاش را در تقویم و فرهنگ ایرانی پیدا کرد.
که با حمله مغولها دوباره در سراشیبی قرار گرفت.
خب جشنها در شرایط مساعد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میتوانند پررنگ باشند. وقتی مغولها به ایران حمله میکنند و بویژه در 30 سال ابتدایی تنها ویرانی و مرگ را به همراه میآورند، چگونه میتوان انتظار داشت مردم مصیبتزده جشن بگیرند و شاد باشند.
پس از آن هم، مغولها بتدریج پذیرای این جشن شدند و بخصوص در دوران ایلخانان تحت تاثیر فرهنگ ایرانی، نوروز را محترم و گرامی میشمردند.
نوروز در دوره صفویه چه وضعیتی پیدا میکند؟
با توجه به سفرنامههای اروپاییان از ایران مثل شاردن، میتوان گفت نوروز در عصر صفویه دوباره هم در جامعه میان مردم و هم در دربار باشکوه و گسترده جشن گرفته میشده است. تعطیلات، عیدانهها، بازیها و ورزشهای زیادی در نوروز صفویه وجود داشتهاند و از آن دوره میبینیم که تفکرات شیعی هم با این جشن گره میخورد. در دوره قاجار نیز همین روند ادامه پیدا کرد تا به امروز رسید.
با جنبش مشروطه و پس از آن روی کار آمدن پهلویها، ورود تفکر و فرهنگ غربی و مدرنیزاسیون چه تاثیری بر شیوه برگزاری نوروز گذاشت؟
نوروز منحصربهفردترین جشن ایرانی است که در همه مقاطع تاریخی حضور داشته و هیچگاه چراغش خاموش نشده است. این عید چون با تمام جوانب اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ارتباط داشته، برخلاف دیگر سورهای ایرانی، تحت تاثیر تحولات گوناگون کمتر دچار صدمه شده است.
وقتی به اواخر دوره قاجار و پهلوی اول میرسیم، نوروز چندهزار ساله آنچنان در عمق جان جامعه و روح مردم ریشه دوانده است که با ورود فرهنگ بیگانه غربی هم رنگ نمیبازد.
تا حالا به برخی وجوه این جشن اشاره کردید. به طور کلی نوروز شامل چه بخشهایی است؟
نوروز مثل هر آیین دیگری، پیکرههای متعددی دارد. بخشی از آن موسیقی است، پارهای از آن شبه نمایش است، اوراد و ادعیه دارد، کلام موزون در آن خوانده میشود، بخشی به بازیها اختصاص دارد و ... همه اینها را ما در نوروز میبینیم.
منظورتان از بازیها چیست؟
مثل تاببازی که تا 40 سال پیش از آداب اصلی روز سیزدهبدر بود و هر کس بیرون شهر میرفت، طنابی هم همراه خود میبرد. این تاببازی مفهومی آیینی هم داشت و آن را گردونه جمشید میدانستند. در شبنشینیها، شاه و وزیر بازی هم بسیار رواج داشته است. به طورکلی با توجه به اوقات فراغت مردم در روزهای تعطیل نوروز، بازار بازیها و ورزشهای متنوع گرم بوده است. برای مثال شاردن در سفرنامه خود به مسابقههای بزرگ کشتی اشاره میکند که در اصفهان برگزار میشده است.
در یک کلام نوروز بهترین موقعیت برای انواع بازیها، تفرجها، تفریحها و ورزشها بوده است که از آن میان میتوان به گهوارهبازی و بندبازی هم اشاره کرد.
در ایام نوروز، انواع سیرکها به حرکت درمیآمدهاند. لوطیها، بز رقصانها و خرس رقصانها در این روزها بازار گرمتری داشتهاند و مردم بیشتر به تفریح میپرداختند.
از نمایشوارهها به چه نمونههایی میتوان اشاره کرد؟
میرنوروزی با شکلهای متفاوت در تمام ایران اجرا میشده است. بویژه در کردستان تا همین چند سال نمایشواره میرنوروزی رونق بسیاری داشته است.
موسیقی چه جایگاهی در آیینهای نوروزی داشته و دارد؟
موسیقی و آواز از 17 یا 18 روز مانده به سال نو، به پیشواز نوروز میآمده تا به سال تحویل میرسیده است. با شکفتن گلهای بنفشه و پامچال، نوروزخوانها آواز سر میدادهاند و به استقبال بهار میرفتهاند. هدف اصلی از نوروزخوانی، بشارت مردم بوده است و برای همین به تکتک خانهها سرمیزدهاند. نوروزخوانی دارای لایهها و بخشهای مختلفی بوده و در نقاط مختلف کشور ویژگیهای خاص خود را داشته است.
نوروزخوانیها باتوجه به موسیقی و فرهنگ هرمنطقه متفاوت بوده است؟
طبیعتا بله. مثلا نوروزخوانی در ازبکستان با لحن ترکی است، در تاجیکستان لحنهای خلقی مثل فلکخوانی دارد، در مناطق مرکزی ایران برآمده از موسیقی ردیف دستگاهی است و هرجای دیگر هم ریشه در فرهنگ موسیقایی آن منطقه دارد.
مضامین و موضوعات ترانهها و اشعار هم متفاوت بوده است؟
نه. همه آنها ابتدا به ستایش پروردگار و بزرگداشت بزرگان دین میپردازند. سپس به نوزایی طبیعت اشاره کرده، در پایان هم برای خانوادهها طلب فراوانی و نعمت میکنند.
علاوه بر این نوروزخوانها در گذشتهها در نقش رسانه و خبررسان هم ظاهر میشدهاند؛ چرا که در آن زمان، خبر اتفاقات و حوادث خیلی دیر منتقل میشده و نوروزخوانها با توجه به سفرهایشان بیش از دیگران از جریانات سیاسی آگاه بودهاند و در اشعارشان وضعیت زندگی و شرایط را هم میگنجاندهاند.
نوروزخوانها، ساز میزدهاند؟
نه. موسیقی آنان بیشتر آوازی بوده است.
پس ساز هیچ جایی در مراسم جشن نوروز نداشته است؟
چرا، بویژه هنگام سالتحویل که به صدا درمیآمدهاند. برای مثال در دوره قاجار، نقارهخانههای زیادی بودهاند که در زمان نو شدن سال، به صدا درمیآمدهاند. همچنین نواختن طبل و سرنا هم بسیاری جاها رواج داشته است.
مهدی یاورمنش / گروه فرهنگ و هنر
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: