در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
«شبانه» نیز یکی از همین فیلمهاست که سازندگانش با توجه به پیشینهشان در عرصه فیلم مستند و کوتاه، آن را در قالبی متفاوت و با رویکردی غیرتجاری ساختهاند و صرفنظر از این که «شبانه» را دوست داریم یا نه، ساخت و نمایش فیلمهایی از این دست، کمک بسیاری به تنوع نگاهها و سبکها در سینما میکند و جلوی انحصارطلبی عدهای خاص در عرصه سینمای عامهپسند را میگیرد.
آثار فرمالیستی در سینمای ایران
در میان آثاری که تاریخ سینمای ایران را تحتتاثیر خود قرار دادند، بیش از نیمی از آنها فیلمهایی بودند که با نوآوری در فرم، جای پایی از خود باقی گذاشتند. مثلاً ساموئل خاچیکیان با فیلمهای دلهرهآورش تحتتأثیر سینمای جنایی جهان، از قاببندی و نوپردازی خاصی استفاده کرد که در آن زمان هنوز باب نشده بود. «خشت و آیینه» ساخته ابراهیم گلستان اثری است با چشماندازهای تازه که در بلوا و هیاهوی فیلمفارسی نابود شد. «گاو» شیوههای تازهای را در اقتباس سینمایی از آثار ادبی پیشنهاد میکند و با استفاده از سازهای سنتی، موسیقی جدیدی را به گوش تماشاگری میرساند که ممکن است در ارتباط اولیهاش آن را پس بزند اما امروز پس از چهار دهه میبینیم چقدر اجزای این فیلم، درهمتنیدگی منطقی دارند. همچنین باید از فیلم زیبا اما قدرندیده آربی آوانسیان با نام «چشمه» یاد کنیم که شکستن منطق خطی روایت در آن به بهترین شکل انجام شد.
پس تماشاگر و استقبال او از یک فیلم و به معنای دیگر آمار فروش یک فیلم سینمایی، دلیل موفقیت آن نیست. زمانی که مرحوم فرهاد مهراد در فیلم «رضا موتوری» میخواند، عدهای از تماشاگران عادت کرده به صدای ایرج و چهچهههای فیلمفارسی، آن را پس زدند اما سالها بعد جایگاه او در عرصه موسیقی و فیلم مشخص شد. «شبانه» نیز چهل سال پس از «گاو» با خود نوآوریهایی را دارد که سادهترین و بیخطرترین واکنش در برابر آن، مقاومت است و تأکید بر سلیقه تماشاگر و این که «اینگونه فیلمها جایی در سینمای ایران ندارند» اما مطمئناً بدعتهای این فیلم، حتی اگر نتواند به مذاق تماشاگران خوش آید، مقدمهای خواهد بود بر جسارتهای کارگردانان جوان دیگری که سالهای بعد از راه خواهند رسید. «شبانه» پس از چند سال فرصت نمایش پیدا کرده است و اکران این فیلم با وجود همه تبلیغات منفی تهیهکنندگان و پخشکنندگان سینمای تجاری، امیدواریهای بسیاری را ایجاد میکند.
قصه و شخصیتها
وقتی مسعود کیمیایی قصهگوی باتجربه سینمای ایران، در آخرین ساختهاش «محاکمه در خیابان» به شیوههای تازه قصهگویی رو میآورد و قواعد قصهگویی خطی و سنتی را کنار میگذارد، مشخص میشود که سینمای ایران در موقعیتی قرار دارد که فیلمسازانش باید درباره نوع قصهگویی بازنگریهایی در افکار و عقایدشان کنند. دیگر نمیتوان با قصهگویی به روش ساده و سنتی تماشاگر را سرگرم کرد. سینما نیاز به خون تازه دارد و فیلمهایی میتوانند تأثیرگذار باشند که حرف تازهای برای گفتن داشته باشند.
یکی از ایدههای اصلی فیلمهای نامتعارف جدید سینمای جهان، ایجاد تناسبی است میان شیوه قصهگویی و روحیات شخصیتها. یک بار از برایان دیپالما پرسیده بودند که چرا فضای فیلم «صورتزخمی» اینقدر آشفته و ناآرام است و او پاسخ داده بود، به این دلیل که روحیه قهرمان داستان من ناآرام و آشفته است.
پس نمیتوانسته فیلمی با قابهای شیک بسازد و با نریشنی شاعرانه، داستان زندگی یک موجود رو به زوال و به ته خط رسیده را روایت کند. به این ترتیب هر قصهای روایت خود را دارد. «شبانه» نیز قصهاش بهشدت آمیخته با فرم تصویریاش است. داستان فیلم درباره دختری است که به همراه دو نفر از دوستانش در یک مهمانی در مصرف مواد توهمزا افراط میکنند و در آستانه مرگ شخصیت اصلی داستان گرفتار توهمات ناشی از این مواد، بخشهایی از زندگی گذشته و روابطش را مرور میکند. به این ترتیب در شرایطی که فیلم از زاویه دید شخصیت اصلی روایت میشود و او دچار مشکلی است که ذکر شد، نمیتوان انتظار داشت که فیلم در حال و هوای رومانسهای تاریخی یا موزیکال روایت شود.
فضاسازی
چیزی که بیش از هر چیز دیگر ساختار «شبانه» را از آثار دیگر مجزا و مستقل میکند، نوع فضاسازی آن است. کمتر فیلمی در تاریخ سینمای ایران دیدهایم که تا این اندازه نمای درشت از بازیگران داشته باشد، اما این نماهای درشت مثل فیلمهای هندی، در خدمت اغراق و درشتنمایی بازیگران تجاری فیلم نیست، بلکه نماهای درشت از شخصیتها همراه با تکانههای دوربین و گاه مونتاژ بسیار سریعی است که درونیات شخصیتها را یادآور میشود. خاطراتی که در فیلم مرور میشوند، مانند طبیعت ذهن، ساختار نامنسجمی دارند. یعنی گاه ممکن است خاطرهای که بعداً اتفاق افتاده مقدمه خاطرهای شود که خیلی قبل از اینها رخ داده است. به این ترتیب نمیتوان توقع داشت که فقط با یک بار دیدن فیلم، رازهای روایی آن برای تماشاگر عادی سینما کشف شود، اما بنا به گفته امبرتو اکو فیلسوف، نویسنده و منتقد بزرگ معاصر، فیلمها و رمانهای پیچیده و سخت، از این جهت میتوانند برای تماشاگر جذابیت داشته باشند که کشف رمز و راز آنها میتواند یک سرگرمی باشد مثل جدول. در اینجا هم ابهاماتی وجود دارد که باعث پیچیدگی کار میشود. این پیچیدگی تعمدی است و منطق دارد و قابل کشف است. بسیار فرق هست بین یک کار پیچیده با یک کار آشفته. کار آشفته، بیبرنامه و بیمنطق است و قابلیت کشف ندارد.
عوامل
هدیه تهرانی که 5 سال پیش در این فیلم بازی کرد، همزمان در چند کار نوآورانه دیگر هم بازی کرد که هر یک سرنوشتی مشابه این فیلم پیدا کردند. اما «شبانه» اثری است که تصویری تازه و شاید غافلگیرکننده از بازیگرانش ارائه میدهد. علاوه بر هدیه تهرانی، کورش تهامی، ستاره اسکندری، کمند امیرسلیمانی و دیگران نیز در این فیلم میدرخشند. این یکی دیگر از ویژگیهای ممتاز «شبانه» است که بازیگرانش را در موقعیت متفاوتی برای بازیگری قرار میدهد. کیوان علیمحمدی و امید بنکدار پیش از «شبانه» فیلمهای مستند و کوتاه زیادی ساخته بودند. شاخصترین مستند آنها «چشماندازهای سیاوشآباد» است درباره زندگی، شخصیت و آثار سیاوش کسرایی نقاش و مهمترین فیلم میانمدتشان «عشق تنهاست و از پنجرهای کوتاه به بیابانهای بیمجنون مینگرد» نام دارد که این نیز تجربهای بدیع در فرم است. پس از «شبانه» این دو «شبانهروز» را ساختند که ساختاری اپیزودیک دارد و به موقع در زمان اکرانش به آن هم خواهیم پرداخت.
امان جلیلیان
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم