اگرچه سینما محصول جامعه مدرن و دستاورد تمدن غرب است اما هنر نمایش همواره در شرق و بویژه ایران سابقه تاریخی داشته و با ظهور اسلام در این سرزمین و به واسطه پیوند دین با هنر، ظرفیت‌های بیشتری از این گنجینه غنی به شکوفایی رسیده است. هنر نمایش دست کم در 2 ساحت ملی و مذهبی در ایران متجلی شد که یکی در نقاله خوانی و شاهنامه‌خوانی صورت‌بندی شد و دیگری در تعزیه و شبیه‌خوانی به کمال رسید.
کد خبر: ۳۰۳۲۳۵

تعزیه یک تئاتر مذهبی و نمایش آیینی بود که با آمیختن درام و اسطوره و انگاره‌های دینی، صورتی عینی از تلفیق هنر و دین ترسیم کرد که همه عناصر و ویژگی‌های هنر نمایش را در خود داشت و به واسطه ارتباط عاطفی و اعتقادی با مخاطبان و تماشاگران، تاثیرات عمیقی بر آنان می‌گذاشت.

هنوز هم گرچه هنر نمایش به واسطه قدرت تصویر و نفوذ فناوری متاثر و متمرکز در سینما و تلویزیون است، اما تعزیه با تکیه بر ایدئولوژی و قدرت آن، در میان مردم ما جایگاه ارزشمندی دارد و جذابیت‌های خود را از دست نداده است. در ضمن این دو مدیوم بصری، کم و بیش از تعزیه به عنوان یک عنصر نمایشی در تولید فیلم و سریال بهره برده‌اند.

اساسا تعزیه به عنوان یک نمایش دارای پتانسیل دراماتیکی بالایی است و از عناصری همچون قهرمان و ضد قهرمان ( تقابل خیر و شر)، تعلیق داستانی، سویه تراژدیک و حماسی، استفاده از موسیقی، دیالوگ و.. بدرستی استفاده می‌کند و از نظر ساختاری با سینما پهلو می‌زند. در عین حال تعزیه با بازیگری به عنوان یکی از ارکان مهم سینما قابل قیاس است. چه بسیار بازیگران بزرگی مثل عزت‌الله انتظامی و بهزاد فراهانی و دیگران زمانی بازیگری در تعزیه را تجربه کرده و از آن تاثیر پذیرفته‌اند. اما از خود تعزیه به عنوان یک موقعیت نمایشی کمتر در سینما و تلویزیون استفاده شده و حافظه تاریخی ما کمتر فیلم و سریالی را به یاد می‌آورد که از این نمایش عاشورایی بهره گرفته باشند. شاید اگر بخواهیم 2‌نمونه شاخص و مصداق بارز از این وام‌گیری را نام ببریم یکی از آنها به فیلم «مسافران» بهرام بیضایی برمی‌گردد که کارگردان از این نمایش به شکل دراماتیک و ساختاری در روایت قصه خود استفاده کرده است. قطعا علاقه و پژوهش‌های خود بهرام بیضایی درباره تعزیه در این اتفاق بی‌تاثیر نبوده است. در واقع بیضایی در بیان قصه خود این بار به آمیزه‌ای از درام غربی و فرم نمایش تعزیه روی می‌آورد و در ساخت فیلمنامه از الگوی تعزیه پیروی می‌کند. به این معنی که وقایع فیلم نه بر مبنای آکسیون که واحد سکانس‌بندی در فیلمنامه‌نویسی به سبک غربی است، بلکه بر مبنای یک تقسیم‌بندی معنایی به پرده‌های مختلف تجزیه می‌شود.

در این تقسیم‌بندی از سوار شدن مسافران به خودرو با آن پیش آگهی شگفت از سرنوشت این سفر تا صحنه تصادف را می‌توان پیش پرده تعزیه به حساب آورد و از ابتدای سکانس خانه داوران‌ تا به صدا درآمدن زنگ تلفن واعلام خبر فاجعه را مجلس زندگی نامید. ازاین تلفن تا ابتدای مجلس عزا عروسی نیز می‌تواند مجلس مرگ نام گیرد وبه این ترتیب خود مجلس مزبور نیز که تعزیه را به پایان می‌رساند، مجلس رستاخیز نامیده شود.

همچنین نمونه‌ای از کاربرد و کارآمدی تعزیه را می‌توان در سریال «شب دهم» ساخته حسن فتحی جستجو کرد. شب دهم روایت خانواده‌ای قجری است که اواخر سال‌های حکومت رضاخانی، دست شسته از همه حوادث بیرون خانه، خلوت گزیده و ‌به خاطرات ایام اقتدار قجر دل‌خوش کرده‌اند تا این‌که جوان شروری برای سرقت به خانه آنها می‌رود و به ‌دختر صاحبخانه دل می‌بندد. خانواده قجری نیز جواب مثبت به این ازدواج را در گرو شرط اجرای 10 شب ‌تعزیه در 10 شب اول محرم در ملاء عام،آن هم زمانی که تعزیه از طرف حکومت غیرقانونی اعلام شده است، می‌گذارد. قهرمان اصلی داستان، ‌‌حیدر خوش مرام لوطی‌ یکی از محلات تهران قدیم است. حیدر به اتفاق دوستانش برای اجرای این خواسته می‌کوشد که در نهایت هنگام اجرای تعزیه به شهادت می‌رسد و سرنوشتی عاشورایی پیدا می‌کند.

این سریال به عنوان بهترین اثر عاشورایی در حوزه فیلم و سینما برگزیده شد. عنصر تعزیه در سریال شب دهم علاوه بر موقعیت دراماتیکی‌اش که در خدمت قصه است، در 2 ساحت سیاسی و تربیتی کارکرد دارد که البته در ارتباط تنگاتنگ با هم هستند. حیدر و نوچه‌هایش در فرآیند برگزاری تعزیه به یک خود آگاهی سیاسی نسبت به شرایط جامعه می‌رسند و به واسطه تزکیه‌ای که از آشنایی و تجربه عملی عزاداری بویژه صیانت و همیت در اجرای تعزیه به دست می‌آورند، دچار تحول اخلاقی می‌شوند. این تحول در قهرمان اصلی داستان یعنی حیدر که حسین یاری نقش آن را ایفا کرده بود رسیدن از عشق زمینی به یک عشق معنوی و آسمانی است. موقعیت تعزیه در شب دهم را به شکل تلویحی می‌توان با برگزاری نمایش در هملت شکسپیر قیاس کرد، هر چند چنین مقایسه‌ای به معنی رابطه این همانی میان آنها نیست.

در نمایشنامه شکسپیر، هملت برای این‌که شکش درباره رابطه قتل پدر و ازدواج عمویش با مادرش به یقین تبدیل شود در شب عروسی آنها نمایشی را ترتیب می‌هد که نقشه قتل پدرش توسط عمویش را نشان می‌دهد تا از طریق واکنش فرافکنی عمو نسبت به این نمایش بتواند از تردید خود رهایی یابد. به نوعی اجرای تعزیه در شب دهم چنین موقعیتی پیدا می‌کند و حکومت از این می‌ترسد تا مردم با تماشای تعزیه با آن همذات پنداری کنند و شرایط حاکمیت موجود را با آن بسنجند و در نتیجه علیه حکومت به پا خیزند. اگر نمایش را آیینه جامعه فرض کنیم، تعزیه آیینه‌ای است که تصویر و ماهیت واقعی حکومت و سیاستمداران را در خود منعکس می‌کند و نقاب از چهره آنها می‌زداید.

شاید تصویر کمرنگ تعزیه در سینما و تلویزیون را نتوان به کم لطفی یا بی‌توجهی آنها به این مقوله دانست، چرا که اساسا تعزیه نسبت به هنرهای گوناگون، بیش از هر چیز با تئاتر سنخیت دارد و اصلا خود یک گونه و ژانری از تئاتر است؛ اما این تئاتر مذهبی، قابلیت و ظرفیت دراماتیکی دارد که بیش از اینها به دنیای تصویر دعوت شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها