با طه طاهری ، جانشین دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر

زندان استراحتگاه قاچاقچیان

وارد دفتر جانشین دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر که می‌شوم، طه طاهری مرد کم‌حرف ستاد که کمتر حاضر به گفتگو با رسانه‌ها می‌شود در سایه روشن اتاق، پشت میزش نشسته و از پشت شیشه‌های ضخیم عینک مطالعه، به پرونده تخلفات سازمانی مردم نهاد خیره شده است.
کد خبر: ۲۹۴۰۶۳

«مرد کم‌حرف؟! این طور فکر می‌کنید؟» می‌خندد، پرونده را می‌بندد: «من از گفتن حقیقت پروایی ندارم.» او در ادامه گفتگو وقتی سیاست‌های مبارزه با مواد مخدر را در کشورمان نقد می‌کند، نقص‌های موجود در طرح نجات را می‌پذیرد، از تخلفات برخی سازمان‌های مردم‌مدار می‌گوید ، چگونگی قاچاق کلان مواد مخدر و وضعیت مواد مخدر در زندان‌ها را تحلیل می‌کند و از سرانجام اردوگاه‌های ویژه نگهداری قاچاقچیان مواد مخدر و طولانی شدن تصویب قانون جدید مبارزه با مواد مخدر حرف می‌زند، صحت ادعایش را ثابت می‌کند.

رئیس سابق پژوهشکده اطلاعات و معاون پیشین نیروی انتظامی، معتقد است هنوز خیلی از سازمان‌ها، وظایفشان را در حوزه پیشگیری، درمان و مبارزه با مواد مخدر انجام نداده‌اند.

اگر اشتباه نکنم آخرین سمت شما پیش از آن که جانشین مدیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر شوید، مدیرعاملی شرکت دخانیات بود. به نظرتان این دو سمت در تقابل با هم نیستند؟ لابد شنیده‌اید هر نخ سیگاری که جوانی روشن می‌کند یک قدم به اعتیاد نزدیک‌تر شده است.

پایه تخصص دانشگاهی و تئوریک من صنعتی است، اما سوابق اجرایی و تجربی‌ام بیشتر در حوزه‌های چالشی و امنیتی بوده است. شرکت دخانیات، هم مدیریت صنعتی می‌خواست و هم در مقطعی قصد داشت مشکلات سنوات گذشته‌اش را حل و فصل کند.

این شرکت، یک سازمان صنعتی با گردش مالی بالا با حاشیه‌های بسیار امنیتی است که هم بهداشت و سلامت عمومی را خدشه‌دار می‌کند و هم از نظر نفوذ بخش قاچاق و شبکه‌های تولید غیرمجاز آسیب‌پذیر است. افرادی که مرا انتخاب کردند باید به این 2 مساله پاسخ می‌دادند. در طول مدتی که آنجا بودم برنامه راهبردی شرکت دخانیات را برای کشور تنظیم کردم. ساماندهی بخش واردات و تولید داخل شکل گرفت و مبارزه جدی و بی‌امان با قاچاق و پدیده‌های مافیایی‌اش بیشتر شد.

حدود یک سال و چند ماه است که شما در ستاد مبارزه با مواد مخدر هستید و احتمالا باید با سیاست‌های کلی و جزیی ستاد کاملا آشنا شده باشید. تا چه حد با این سیاست‌ها هم‌رای شده‌اید؟

مشی من این است که پیش از منصوب شدنم یک فرصت مطالعاتی می‌گیرم و درباره جایی که قصد دارم در آن کار کنم مطالعه می‌کنم. در بحث مواد مخدر به خاطر پست پیشینم فرصت کمتری برای بازخوانی سیاست‌ها نیاز داشتم. به نظر می‌رسد مسوولان کشور بخصوص سیاستگذاران اصلی راهبردی کشور، مواد مخدر را خوب شناخته‌اند. با مطالعاتی که در یک سال گذشته داشتم به این نتیجه رسیدم که مدرن‌ترین و پیشرفته‌ترین سیاست‌های علمی و کاربردی در این زمینه طراحی شده است.

بهتر است کمی جزیی‌تر در مورد برنامه‌های ستاد صحبت کنیم، مثلا در بحث دیوارکشی در مرزها، اگر بخواهم کمی صریح‌تر حرف بزنم، به نظر می‌رسد مقوله دیوارکشی در مرزهای شرقی به سرانجام نخواهد رسید و حتی اگر به نتیجه برسد به صرفه نیست. سال‌هاست درباره نهایی شدن این طرح وعده‌ می‌دهند، اما کسری بودجه باعث شده وعده‌ها عملی نشوند، ضمن این که حتی اگر بودجه هم کافی باشد بسیاری از مناطق صعب‌العبورند. از سوی دیگر شمار بالایی نیروی انسانی باید پس از اتمام طرح مسوولیت نگهداری آنها را به عهده داشته باشند و هر سال بودجه‌ای هم صرف نگهداری آن در برابر طبیعت ناآرام شرق کشور شود.

انتظارمان از دیوارکشی یا ایجاد و حفر کانال یا به‌کارگیری تجهیزات مدرن یا انسداد فیزیکی این نیست که حتما ورود مواد مخدر به کشور از میان برود، بلکه می‌خواهیم کار قاچاق مواد را سخت کنیم تا دست‌کم آمار شرارت‌ها کم شود. با شروع انسداد مرز از شمال شرقی به جنوب شرقی، استان‌ها هم به همین ترتیب امن شده‌اند و حرکت کاروان‌های مسلح به شکل گذشته و شرارت‌های بسیار فجیع و آدم‌ربایی‌ها بشدت کنترل شده‌اند.

چند سال از آغاز اجرایی کردن طرح انسداد مرزها می‌گذرد؟

در 2 دهه قبل هر سال بودجه‌هایی را در بودجه عمومی کشور به این منظور پیش‌بینی می‌کردند و این بودجه هم در اختیار وزارت کشور قرار می‌گرفت، اما در 3 سال اخیر و تا پایان سال 87 بودجه انسداد مرز در اختیار نیروی انتظامی قرار گرفت و موفق‌تر عمل کرد.

سال گذشته یکصد میلیارد تومان بودجه به این امر اختصاص داده بودند، اما امسال کم شده مستقیما در اختیار نیروی انتظامی قرار گرفته است و ما نگران هستیم که روند عملیات کند شود. لذا بودجه‌ای که کشور در این بخش نیاز دارد هم خواست جهانی است و هم مطالبه فنی و کارشناسانه علمی و نظامی. در کشورهای دیگر هم اگر مرزی را می‌بندند مدام مراقبت و بازسازی‌اش می‌کنند. کانال‌ها دائم باید لایه‌روبی شود. دستور رئیس‌جمهور هم در جلسه 123 همین بود که ما در طراحی‌ها و عملیات انسداد مرز از سازه‌هایی استفاده کنیم که تخریبشان کمتر باشد تا در سال‌های آینده کمتر فرسوده شوند... و اما درباره نیروی انسانی، من عکس نظر شما را دارم. انسداد مرزها باعث شده است نیروی انسانی ما بهینه‌تر استفاده شود.

اگر کشیدن دیوار بین 2 کشور طرح صحیحی است چرا کشورهای دیگر از این الگو برای جلوگیری از قاچاق مواد مخدر استفاده نمی‌کنند؟

کشورهای دیگر، تولیدکننده 98 درصد مواد مخدر دنیا را در همسایگی‌شان ندارند و واقع شدن در مسیر قاچاق مواد مخدر برایشان مافیای سلاح و تروریسم به ارمغان نیاورده است.

اما مسلما قاچاقچیان در سال‌های آینده از روش‌های دیگری مثل حفر کانال و انتقال مواد از راه هوایی استفاده خواهند کرد.

بله. همین حالا هم روش عبور کاروان‌های مکانیزه به روش حمل نفربر از افغانستان و پاکستان تبدیل شده است یعنی هر فرد 40 کیلو یا 100 کیلو مواد را در کوله‌پشتی‌اش و با موتورسیکلت از نقطه‌ای به نقطه دیگر حمل می‌کند تا پس از ذخیره‌سازی در کشور با جاسازی در خودروها، در قالب کاروان آن را به نقاط مرزی کشور انتقال دهند.

به طور متوسط هر سال چند تن مواد مخدر از افغانستان وارد ایران می‌شود و چه مقدار از آن از کشورمان به کشورهای دیگر می‌رود؟

سالانه 8 هزار تن تریاک در افغانستان کشت می‌شود که بیش از 2 هزار و 500 تن آن وارد ایران می‌شود و یک‌سوم آن ر‌ا کشف می‌کنیم. مصرف داخلی ایران از این مقدار حدود 800 700 تن است و باقیمانده به خارج از کشور قاچاق می‌شود.

به نظر شما نوعی تناقض میان گزارش‌های داخلی کشورمان از حجم کشفیات مواد مخدر و گزارش‌های سازمان ملل از کاهش کشت خشخاش در افغانستان وجود ندارد؟ برای مثال ما امسال افزایش 38 درصدی در کشفیات مواد داشته‌ایم، در حالی که سازمان ملل اعلام می‌کند 10 درصد از 193 هزار هکتار زمین‌های تحت کشت خشخاش در افغانستان کاشته شده است.

ادعای سازمان ملل و مجامعی که در افغانستان مسوول مبارزه با مواد مخدر هستند درباره کاهش سطح زیر کشت درست است، اما در کاهش تولید صحیح نیست؛ یعنی سطح زیر کشت کم شده، اما تولید افغانستان افزایش یافته است. یکی از دلایل این افزایش تولید، افزایش بارندگی در سال گذشته بوده که باعث شد هر هکتار زمین کشاورزی، محصول بیشتری بدهد. کشاورزان افغانی هم در کشت خشخاش از روش‌های جدیدتری استفاده می‌کنند که کیفیت و میزان محصولشان را بالاتر برده است.

امروز زندان‌های جمهوری اسلامی برای توزیع‌کنندگان و قاچاقچیان مواد مخدر محل استراحت است نه جایی برای تعلیم و تنبیه!

ما احتمال می‌دهیم در پی این افزایش تولید، افغانستان ذخیره‌های 12 هزار تنی از تریاک به وجود آورده باشد و این ذخیره باعث کاهش قیمت شدید تریاک در بازارهای جهانی شده، به طوری که قیمت تریاک از 90 به 48 دلار و کمتر در هر کیلو رسیده است. به همین دلیل میزان مواد مخدر ورودی به کشور ما هم بیشتر شده است.

گزارش‌ها نشان می‌دهد ما کنترلی شدید بر مرزها داریم و در عین حال کشفیاتمان هم بالاست. برای نمونه در 5 ماهه نخست امسال پلیس مبارزه با مواد مخدر حدود 300 تن مواد کشف کرده است. این مقدار مواد مخدر ممکن نیست به شیوه نفربر به کشور حمل شده باشد. مساله ابهام‌برانگیز این است که چگونه حجم بالای مواد مخدر از مرز رد شده و اگر برخورنده نباشد مایلم این مساله را روشن کنید که آیا احتمال می‌دهید در مناطق مرزی زد و بندی میان برخی ماموران و قاچاقچیان صورت گیرد؟

بالا بودن متوسط کشفیات نسبت به متوسط کشفیات جهانی ثابت می‌کند نیروهای ما پاکدامن و پاک‌دست و دارای سلامت هستند. البته ممکن است جایی مردم شاهد باشند ماموری پولی بگیرد و مواد مخدری را آزاد کند، اما مجازات تبانی و همکاری با قاچاقچیان مواد مخدر در ایران آنقدر بالاست که در طول یک دهه ممکن است فقط یک پلیس را پیدا کنید که در جرایم سازمان یافته با شبکه‌ای مافیایی همکاری کرده باشد.

مجازات چنین همکاری چقدر است؟

سنگین و تا حد اعدام پیش‌بینی شده است.

من هنوز هم متوجه نشده‌ام هزاران تن مواد مخدر چگونه وارد کشور می‌شود. مسلما قصد ندارید بگویید با کوله‌پشتی و... .

انتقال انبوه و تناژی از مرز کاملا رد شده است و با اطمینان می‌گوییم قاچاق مواد مخدر از مرزها توسط نیروی انسانی باربر و چند کیلو چند کیلو انجام می‌شود. ممکن است فردی 4 بار در روز مسیر مرز را برای 250هزار تومان برود و بیاید.

اما در داخل کشور مواد مخدر در مقادیر بالا جابه‌جا می‌شود؟

بله. در داخل کشور و پس از بارانداز با تناژ بالا حرکت می‌کنند.

بخشی از مواد مخدر هم از راه فرودگاه‌ها جابه‌جا می‌شود و به نظر می‌رسد فرودگاه‌های ما هنوز فناوری تشخیص مواد مخدر را در بار مسافر ندارند.

روشی که در فرودگاه‌ها برای قاچاق مواد مخدر استفاده می‌شود، انباری است. برای مثال یک مسافر بسته به توان جسمی‌اش گاهی مقداری از مواد مخدر را می‌بلعد. پلیس برای تشخیص این مواد باید از دستگاه‌های ویژه اسکنر استفاده کند و خرید هر یک از این دستگاه‌ها یک میلیون دلار هزینه برای کشور دارد؛ اما با وجود این هزینه بالا اولویت‌هایی را برای فرودگاه‌های کشور تعیین کرده‌ایم و مشغول تجهیز آنها به سگ‌های موادیاب و دستگاه‌های اسکنر هستیم.

اما من در فرودگاه‌های کشور تا به حال سگی ندیده‌ام.

شما ندیده‌اید، اما ما توانستیم ورود مواد مخدر به عربستان و سایر کشورها را با همین روش و روش‌های دیگر مهار کنیم، البته حجاج ما مواد را برای مصرف شخصی‌شان می‌بردند و این رابطه کنترل‌ها بشدت جدی‌تر شده است. ولی، در این زمینه سختگیرانه عمل می‌کنیم به طوری که سال گذشته مانع خروج از کشور حدود 300 تا 400 نفر از آنها شدیم.

دقیقا کدام فرودگاه‌ها به سگ‌ و دستگاه‌های اسکنر مجهز شده‌اند؟

به دلایل امنیتی ذکر نمی‌کنم، ولی در فرودگاه‌هایی که هدف تردد قاچاقچیان هستند کنترل‌ها هوشمندتر شده است.

به طور کلی، چند قلاده سگ در مبادی و فرودگاه‌های کشور نیاز داریم؟

برای کنترل همه گلوگاه‌ها دست‌کم به 4000 قلاده سگ نیاز داریم.

... و فعلا چه تعداد سگ داریم؟

حداکثر سگ موجود در کشور در این بخش چیزی نزدیک به 100 قلاده است و درصددیم تعدادشان را افزایش بدهیم. همچنین در مرزها نیروی پلیس متخصص و آموزش‌دیده در این زمینه مستقر کرده‌ایم، اما حجم تهدید بسیار بالاست و مردم حتی تصورش را هم نمی‌کنند.

منظورتان از تهدید چیست؟

یعنی نه‌تنها هنوز ورود مواد مخدر سنتی را به کشور داریم بلکه گرایش به مواد صنعتی در ایران افزایش پیدا کرده است. از نظر حجم کشفیات و مصرف، تریاک هنوز در صدر است و پس از آن کراک (هروئین فشرده)‌، هروئین معمولی و مواد صنعتی قرار دارند.

طبق آمارها شمار معتادان کراکی مراجعه‌کننده به مراکز درمانی بیشتر از دیگر گروه‌های معتادان است. آیا این نشان‌دهنده افزایش مصرف کراک نیست؟

قدرت کراک در تخریب سلامت افراد بشدت بالاست و معتادان به آن به سرعت بهم ریخته و اصطلاحا تابلو می‌شوند و به همین دلیل سریع‌تر و بیشتر به مراکز درمانی ما مراجعه می‌کنند لذا بیشتر به چشم می‌آید.

کراک پس از تریاک رتبه دوم را دارد. آیا فراوانی کراک نشان‌دهنده این نیست که آزمایشگاه‌هایی در کشور آن را تولید می‌کنند یا شما هم معتقدید این ماده از مرزها وارد می‌شود؟

کاملا مطمئنم که کراک از افغانستان وارد ایران می‌شود. ما در ایران آزمایشگاهی برای تبدیل تریاک به هروئین یا کراک نداریم.

چطور اینقدر مطمئن هستید؟

چون تولید کراک نیاز به پیش‌سازهای اسیدی دارد و به فرآیند پیچیده‌ و آزمایشگاهی نیاز دارد که در مکان‌های امن در افغانستان صورت می‌گیرد و این کشور بیش از 1000 آزمایشگاه فعال در این زمینه دارد. اگر بخواهید تریاک را در هر جای ایران تبدیل به هروئین و کراک کنید، بوی شدید‌ آن و سختی کار فرآیند را آشکار می‌کند و بلافاصله به‌وسیله پلیس کشف و شناسایی می‌شود.

پس گزارش‌های پلیس در زمینه کشف آزمایشگاه‌های تولید کراک در کشور صحیح نیست؟

مکان‌هایی که پلیس کشف می‌کند آشپزخانه‌های خانگی مواد مخدر صنعتی هستند که مواد افدرین و سودافدرین را به آمفتامین و مت‌آمفتامین مثل شیشه تبدیل می‌کنند.

البته گزارش‌هایی داریم که ممکن است در برخی نقاط غربی کشور آزمایشگاه‌های تولید مواد مخدر شکل گرفته باشد که تریاک را در مسیر حرکتش به خارج از کشور به مرفین تبدیل می‌کنند، اما هنوز مورد تاییدشده‌ای از این آزمایشگاه‌ها مشاهده نکرده‌ایم.

بهتر است برای گفتگو باز هم به مرزها برگردیم! شما مرزها را دیوارکشی می‌کنید و پلیس متخصص را در آنها مستقر می‌کنید تا قاچاقچی‌ها را دستگیر کنند، اما بعد برای آنها چه برنامه‌ای دارید؟ مدت‌هاست ستاد مبارزه با مواد مخدر با قوه ‌قضاییه بر سر بحث اردوگاه‌های کار برای قاچاقچیان مساله دارد، اما هنوز قوه‌ قضاییه به قولش عمل نکرده است. به نظر من قانون درباره قاچاقچیان کلان موادمخدر جدی نیست.

خواست مردم ما قاطعیت در مبارزه با مواد مخدر است. مردم ممکن است در همه بخش‌‌ها انعطافی نشان دهند، اما باب را‡فت و مصالحه و مسامحه را در حوزه قاچاق مواد مخدر و روانگردان‌ها بسته‌اند. اشکال امروز این است که ما در سرعت اجرای مجازات‌های مربوط به قاچاق مواد مخدر مشکل داریم و همین موضوع از بازدارندگی قوانین کاسته است. مردم معتقدند به هیچ‌وجه نباید در این بخش کوتاهی و مسامحه‌ای رخ دهد و انتظارشان از قوه ‌قضاییه و حاکمیت همین است.

قوه قضاییه چقدر با شما همکاری دارد؟

قوه‌ قضاییه در این بخش کاملا وظایف خود را انجام می‌دهد، اما مشکلاتی دارد که باید آنها را حل کند. اساسی‌ترین مشکل ما نقص و کاستی در زمینه قانون مبارزه با مواد مخدر است.

قرار بود این مشکل در قالب اصلاحی جدید قانون مبارزه با مواد مخدر و از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام حل شود و مجمع این اصلاحیه را مطالعه و تصویب کند، اما کار کارشناسی آن، 2 سال در مجمع طول کشید.

این 2 سال خیلی طولانی است. ما نمی‌توانیم در ارتباط با موضوعی که در کشور جوانان را قتل عام می‌کند، کند عمل کنیم. اگر این قانون تصویب شود بسیاری از کاستی‌ها در مجازات‌ها حل می‌شود و ابهام‌ها هم برطرف خواهد شد. برای مثال، قانون فعلی در بحث روانگردان‌ها، کاملا ابهام دارد، اما در قانون جدید این موضوع خیلی شفاف بیان شده است. قاچاقچی‌های روانگردان‌ها هم مثل قاچاقچیان دیگر مواد افیونی باید بشدت مجازات شوند، اما آنچه را الان شاهدش هستیم مرخصی‌های رای باز یا عفو است، چون یا ظرفیت قانونی مجازات‌شان را نداریم یا کمبود جا در زندان داریم یا قضات به فرد دستگیر شده با دیده اغماض نگاه می‌کنند و مجازاتش را سهل می‌گیرند و... .

عینی‌‌ترین نمونه این مساله در سال 86 رخ داد که نیروی انتظامی در تهران 6468 نفر از توزیع‌کنندگان قرص‌های روانگردان را دستگیر کرد. 91 درصد از آنها پیش از رسیدن به زندان آزاد شدند و فقط 917 نفرشان به زندان رفتند.

آنها چطور آزاد شدند؟!

همان‌طور که گفتم ظرفیت قانونی برای به زندان فرستادن‌شان نداشتیم یا مواد مخدری که حمل می‌کردند کم بود، اما طبیعی است که قاچاقچی مواد مخدر برای این که کارش انجام شود مواد مخدر کمی را حمل می‌کند. براساس قانون فعلی اگر مواد مخدر زیر 4 گرم باشد فقط مجازات نقدی یا ریالی برای قاچاقچی در نظر گرفته می‌شود، در حالی که این بحث قابل اغماض نیست. مجازات‌های ما درخصوص قاچاق مواد مخدر باید کاملا قاطعانه، سختگیرانه و بازدارنده باشد.

در قاچاق حرفه‌ای مواد مخدر عفو نباید مفهومی داشته باشد و برای سابقه‌دارها تشدید مجازات باید یک واقعیت اجتناب‌ناپذیر و تصمیم غیرقابل تجدیدنظر باشد. اما هم اکنون می‌بینید که همه دستگیر شده‌ها، پیشتر هم بارها دستگیر شده‌اند و حتی قاچاقچی‌های حرفه‌ای مواد به حبس محکوم و بعد بخشیده شده‌اند.

امروز زندان‌های جمهوری اسلامی برای توزیع‌کنندگان و قاچاقچیان مواد مخدر محل استراحت است نه جایی برای تعلیم و تنبیه!

نگهداری قاچاقچی‌ها در زندان طرح جالبی نیست؛ چون آنها در زندان هم باند تشکیل می‌دهند و بارزترین نشانه‌اش فراوانی انواع مواد مخدر در زندان است که هم‌اکنون شاهدش هستیم. فکر می‌کنم اردوگاه‌های کار اجباری برای نگهداری قاچاقچیان مفیدتر باشند.

این که موادمخدر وارد زندان‌های کشور می‌شود، یک واقعیت است چون مصرف و تقاضا در این زمینه وجود دارد. در یکی از بازدیدهایم از زندانی در کشور حدود دوسه هزار زندانی در آنجا سکونت داشتند که همگی در حال ترک بودند و زندان‌ها امروز در درمان معتادان موفق عمل کرده است. ما مشغول تجهیز زندان‌ها به سگ‌های موادیاب هستیم. چون هر چقدر مهارت انسانی بالا باشد،‌ پیچیدگی‌های فرد برای جاسازی و انتقال مواد مخدر بیشتر می‌شود. لذا باید در مبادی ورودی‌ زندان‌ها از ابزارهایی ویژه استفاده کنیم تا ملاقات‌کنندگان و کارکنان زندان را کنترل کنیم.

... و اما درباره اردوگاه‌ها، در سال‌های گذشته نزدیک به 30 میلیارد تومان برای ساخت آنها پول و تسهیلات داده شده و بخشی از آنها ساخته شده، اما هنوز تکمیل نشده است و نیاز به بودجه بیشتر دارد. البته گاهی هم بودجه‌ها در بخش های دیگری صرف شده که ما قصد داریم پیگیری‌اش کنیم.

اردوگاه‌های نیمه‌کاره حالا چه کاربردی دارند؟

بیش از 8 اردوگاه به این منظور در سراسر کشور داریم که کاربردی ندارند و تعدادی از آنها در حال تخریب هستند.

چرا قوه قضاییه در این حوزه با ستاد همکاری نمی‌کند؟

قوه قضاییه مشکلات خاص خودش را دارد که عمده‌ترینش بحث بودجه است. نگهداری هر زندانی هزینه‌ای کلان می‌طلبد که بر دوش قوه قضاییه است.

با وجود سختگیری سیاستگذاران ستاد مبارزه با مواد مخدر، در قبال قاچاقچیان برخورد ستاد با معتادان در چند سال اخیر همیشه توام با تلاش برای انگ‌زدایی و درمان آنها بوده است. یکی از طرح‌های اجرا‌ شده در این باره، طرح نجات است که به جمع‌آوری و درمان معتادان پرخطر خیابانی متمرکز شده است. اما امسال برخلاف چند سال گذشته بهزیستی و وزارت بهداشت از این طرح خط خوردند و مسوولیت به شهرداری سپرده شد در حالی که شهرداری قانونا اجازه درمان این معتادان را ندارد. معتادان در برخی از مراکز شهرداری به روش‌های غیرعلمی ترک داده می‌شدند و امکانات بهداشتی در این مراکز به‌حدی پایین است که انواع بیماری‌های عفونی و واگیردار بین معتادان شایع شده است. دلیل این تصمیم ستاد چه بود؟

پرسش این است که کدام یک از سازمان‌ها کم‌کاری کردند که ما مجبور شدیم کار را به شهرداری بسپریم؟ چرا واحدهای استانی همین سازمان‌هایی که معتقدند خط خورده‌اند در جمع‌آوری‌های استانی فعال هستند و با نیروی انتظامی همکاری می‌کنند، اما فقط در تهران با این‌گونه مشکلات مواجهیم؟

شهرداری جا، امکانات، دستگاه‌های بهداشتی لازم و کلینیک‌های تخصصی مناسبی در این حوزه دارد. چرا ما بیاییم دستگاهی را که به خوبی کار می‌کند دور بریزیم؟ اما اگر روش اشتباه در این مراکز استفاده می‌شود ما برخورد می‌کنیم. ما روش‌های صرفا دارویی و روش‌های مبتنی به تنبیه‌های جسمانی را در ترک به هیچ‌وجه قبول نداریم و معتقدیم روش‌های دارویی 30 درصد از فرآیند درمان اعتیاد است.70 درصد آن درمان روانشناختی است، اما در این حوزه دچار مشکل هستیم و از دستگاه‌های مسوول درخواست کمک کرده‌ایم تا در این بخش کارشناس تربیت کنند.

روان‌درمانی؟! در مراکز شهرداری خبری از روان‌درمانی نیست. معتادان به‌زور جمع‌آوری می‌شوند، به زور ترک داده می‌شوند و پس از چهل و چند روز دوباره در جامعه رها می‌شوند و معتادانی بدتر می‌شوند که با روش‌های جدید مصرف مواد آشنا شده‌اند و مبتلا به انواع بیماری‌ها هستند!

ما منکر این نقص نیستیم. مشکل اصلی درباره معتادان ولگرد و پرخطر، نبود امکانات و جایی است که بتوانیم آنها را در طولانی‌مدت نگه داریم چون این وظیفه را از سازمان زندان‌ها گرفته‌ایم و هم‌اکنون تنها جایی که بیشتر پای کار آمده، شهرداری تهران است؛ البته اگر به روش‌های درمانی این طرح اشکالی وارد است، سازمان‌های مسوول موظف هستند رسیدگی کنند و ما هم پیگیری تا مشکل را رفع کنیم.

در بند 7 و 9 سیاست‌های کلی نظام بر بحث حمایت اجتماعی تاکید شده است و سازمان‌های مردمی زیادی برای ترک معتادان وجود دارد، اما وقتی درباره حمایت از معتادان ترک کرده حرف می‌زنیم، سازمان مردمی در این حوزه وجود ندارد و دولت هم برنامه خاصی به این منظور ارائه نکرده است. به نظر شما دلیل این نقص چیست؟

مشکل اصلی درباره معتادان ولگرد و پرخطر، نبود امکانات و جایی است که بتوانیم آنها را در طولانی‌مدت نگه داریم

سازمان‌های مردم‌مدار در این خصوص تلاش می‌کنند، اما نیاز به سرمایه دارند، از نظر دولتی هم ما در جلسه 123 ستاد برای اجرایی کردن این بند مصوبه‌ای را گذراندیم که کمیته اشتغال، کار و حمایت‌های اجتماعی از معتادان شکل بگیرد. در آنجا وزارت کار مسوول شد به این مساله رسیدگی کند. در زمان دولت نهم تلاش‌هایمان برای تشکیل کمیته اشتغال و حمایت‌های اجتماعی مثمرثمر نبود. به رئیس‌جمهور هم گزارش دادیم که سازمان مسوول در این بخش جلسه‌اش را تشکیل نداده است. ما مصمم هستیم این کار انجام شود.

نظارت ستاد بر فعالیت سازمان‌های مردم‌مدار تا چه حد است؟ به نظر می‌رسد برخی از این سازمان‌ها از روش‌های نادرستی برای ترک استفاده می‌کنند.

سازمان‌های مردم‌مدار در کشور ما پیشتر با نیت‌های بسیار خیرخواهانه شکل می‌گرفتند، اما کم‌کم برخی از این سازمان‌ها به بنگاه‌های اقتصادی تبدیل شدند که ما بشدت با آنها برخورد می‌کنیم و با کسی رودربایستی هم نداریم. برای مثال جمعیت مبارزه با اعتیاد از عنوانی که فقط در تهران اجازه استفاده از آن را داشت در اقصی‌ نقاط کشور استفاده کرد و برای 50 40 مرکز دیگر مجوز صادر کرده بود. آنها واحدهای کمپی بسیار کوچکی دایر کرده بودند و بعضی از این شعبات از روش‌های درمانی کاملا غیرعلمی استفاده می‌کردند و این شعبات برای استفاده از مجوز پولی به جمعیت می‌دادند و به این سبب این جمعیت را تعطیل کردیم. جمعیت آفتاب هم از امکانات ستاد استفاده می‌کند و از هر معتاد 500 400 هزار تومان پول می‌گیرد و به بنگاهی اقتصادی تبدیل شده است.

ما بتازگی وارد این حوزه شده‌ایم و وزارت بهداشت، بهزیستی و نیروی انتظامی موظف شده‌اند براساس پروتکل‌های موجود به این مراکز سرکشی کنند و واحدهای غیرمجاز را که خارج از استاندارد یا خارج از تعرفه‌ها و استانداردهای موجود درمان می‌کنند، تعطیل کنند. نیروی انتظامی حداقل در دو سه ماه گذشته شاید بیش از 60 50 مورد از این واحدها را تعطیل کرده است.

در این میان نقش ستاد چیست؟

ستاد مبارزه با مواد مخدر مسوولیت سیاستگذاری و هماهنگ‌کردن کار سازمان‌ها را به عهده دارد و کار اجرایی به این منظور ندارد.

عجیب نیست که با گذشت بیست و چند سال ستاد مبارزه با مواد مخدر، هنوز به شکل ستادی باقی‌مانده و تبدیل به سازمان یا وزارتخانه نشده است. ستاد معمولا حاصل جمع شدن اعضای موثر برای رسیدگی به وضعیتی بحرانی در دوره زمانی کوتاه است، آیا باقی ماندن در شکل ستادی، باعث محدود شدن قدرت اجرایی شما نمی‌شود؟

ما همچنان معتقدیم بحران مواد مخدر در تهدید کشور پایدار است لذا این ستاد باید لزوما برقرار باشد و الان قدرت‌‌مان به مراتب از وزارتخانه یا سازمان مشابه بیشتر است.

اگر ستاد واقعا توانمند بود، اعضای خودش با تصمیم‌گیری‌هایش مخالفت نمی‌کردند. نمونه بارز این ناهماهنگی‌ها بحث شربت تریاک است.

در بحث شربت تریاک مشکلی با وزارت بهداشت نداریم، کار مطالعاتی‌اش انجام شده و بزودی از طریق مبادی مربوط تولید و توزیع‌اش اعلام خواهد شد و مخالفت وزارت بهداشت با شربت تریاک صحت ندارد.

ما باید در تصمیم‌گیری‌هایمان دستگاه را همراه کنیم. مشکل کشور ما این است که در مبارزه با مواد مخدر یک موضوع را مطرح می‌کنیم و درباره‌اش پژوهش علمی می‌کنیم، اما روندی که باید در آن دستگاه‌ها با ما همراه شوند خیلی طولانی است.

دلیل کندی روندی که از آن صحبت کردیم این است که هنوز در شکل ستادی باقی مانده‌اید و توانایی پیگیری تصمیم‌گیری‌هایتان را ندارید.

من اعتقاد دارم ستاد باید قدرتی فرادستگاهی برای ابلاغ و پیگیری سیاست‌هایش در دیگر دستگاه‌ها داشته باشد. اگر ستاد، وزارتخانه شود برای هر کاری باید هماهنگی کند و روند فعالیت‌هایش کندتر می‌شود در حالی که هم‌اکنون رئیس ستاد، رئیس‌جمهور است و دادستان کل کشور، وزیر بهداشت، وزیر اطلاعات، مسوول بهزیستی، صداوسیما، رئیس دادگاه انقلاب، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، سازمان زندان‌ها همه و همه عضو ستاد هستند، یعنی ستاد کاملا یک مرکز تصمیم‌گیری و پرقدرت است.

به نظر می‌رسد سخت‌ترین حوزه در کار ستاد که مسلما همه اعضا باید درگیرش شوند و کمتر مورد توجه قرار گرفته، حوزه پیشگیری است. در این بخش چقدر فعال بوده‌اید؟

در برنامه پیشگیری، گروه‌های سنی در معرض خطر هدف ما هستند. این برنامه‌ها از مقطع مهد کودک آغاز می‌شود و تا راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه ادامه پیدا می‌کند. ما محله‌ها و محیط‌های کارگری را هم مد نظر داریم. هدفمان در این برنامه‌ها آموزش مهارت زندگی و افزایش اعتماد به نفس مردم است. در این حوزه، فعالیت‌های جایگزین مصرف مواد را تقویت می‌کنیم و فرهنگ مشاوره را گسترش می‌دهیم.

تقویت ارزش‌های اجتماعی با رویکرد خاص ارزش‌های فردی یکی از مسائلی است که در حوزه پیشگیری دنبال می‌کنیم. ما با تمام توان کار را آغاز کردیم، اما بپذیرید کار در حوزه پیشگیری کار سختی است. نتایج و پاسخ‌هایش هم بزودی دریافت نمی‌شود، اما احساس می‌کنیم هر چه در این زمینه هزینه کنیم، در درازمدت نتیجه می‌دهد.

به عنوان آخرین پرسش مایلم به روابط‌مان با کشورهای دیگر و تاثیرش بر فرآیند مبارزه با مواد مخدر در کشور اشاره‌ای داشته باشید. آیا تحریم‌های احتمالی، ما را در مبارزه با مواد مخدر با مشکل مواجه می‌کند؟

با توجه به اسنادی که در سازمان ملل تصویب شده ، جمهوری اسلا‌می ایران جزو یکی از کشورهای سرآمد در حوزه مبارزه با مواد مخدر است و پروژه‌های ما به عنوان پروژه‌های قابل اجرا در دیگر کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد. از سال گذشته 6 پروژه بزرگ با سازمان ملل در ایران در حال اجراست. البته کمک‌های سازمان ملل در قبال آنچه ما هزینه می‌کنیم، بسیار ناچیز است. به دنبال این هستیم که بتوانیم از تجهیزات و خدمات فنی جامعه بین‌المللی هم استفاده کنیم. در آخرین سفری که روسای نمایندگان کشورهای منطقه خارجی در سازمان ملل به ایران داشتند و مرزها را بازدید کردند، به این واقعیت رسیدند که تلاش‌های جمهوری اسلامی جدی است و اگر در این ماجرا همراهی نکنند، این بلای خانمانسوز در کشورهای خودشان به تهدیدی ملی بدل می‌شود. آنها که دنبال تحریم ما هستند باید بدانند تحریم، به شیوع اعتیاد در کشورهایشان کمک می‌کند و این به نفع‌شان نخواهد بود!

مریم یوشی‌زاده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها