حرف‌هایی درباره بابانظر

محمدباقر قالیباف شهردار تهران در مراسم رونمایی کتاب بابانظر به سوره مهر گفته است: «من ابتدای جنگ شهید نظرنژاد را نمی‌شناختم تا این‌که این شهید و عده‌ای دیگر از شهیدان سپاه را در عملیات سپاه در کوهسنگی دیدم. علاوه بر این طیف که تقریبا همگی شهید شدند، گروه دیگری هم در سپاه بودند که بچه‌های دانشگاهی و اهل قلم و به قول خودشان ایدئولوژیک سپاه بودند و با این گروه که برخاسته از متن مردم بودند، فرق می‌کردند. من تحت امر نظرنژاد بودم. ماه‌ها فرمانده من بود. توی جبهه به من می‌گفتند تندی و پس‌گردنی می‌زنی. اما من هم اولین پس‌گردنی‌ام را از بابانظر قبل از عملیات سوسنگرد خوردم! این شهید در تدبیر و تحلیل جنگ بی‌نظیر بود. هرچه اوضاع سخت‌تر می‌شد، عمق درایتش بیشتر می‌شد. علتش هم شجاعت و شهادت‌طلبی‌اش بود. من در صحنه‌های زیادی لرزیدم و او نلرزید. ما هیچ وقت حتی در اوج سختی و خون و آتش او را در اضطراب ندیدیم.»
کد خبر: ۲۹۳۴۴۵

رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه پاسداران هم در مراسمی که به مناسبت انتشار کتاب بابانظر برگزار شد، به سوره مهر گفت: «من اولین بار ایشان را همراه با شهید رستمی در پایگاه منتظران شهادت دیدم. این دو عزیز در ستاد خراسان بودند. هر دو هیکل‌های ورزشکاری داشتند و کشتی‌گیر بودند. شهید نظرنژاد به نظرم یک مقدار اخمو آمد! در عملیات بستان این بزرگوار را بیشتر دیدم. فرمانده دلاوری بود. بیشتر با قالیباف و قاآنی به قرارگاه می‌آمدند. آنچه که در خاطراتش هست، واقعیت جنگ است. ما که افتخار داشتیم کنار بابانظرها بودیم. اینها گوی سبقت را از امثال من و قالیباف ربودند.»

پرویز پرستویی درباره احساسش از خواندن این کتاب به ایسنا گفت است: «کتاب را شروع کردم، اگرچه پیش از این‌که کتاب را تمام کنم احساس می‌کردم چه پایان تلخی خواهد داشت. ولی با دقت هر چه تمام خواندن آ‌ن را شروع کردم و تمام لحظات را با بابانظر بودم و در کنارش، به هر جایی که رفت، رفتم. و هر ترکشی خود ‌در بدنم احساس کردم، اشک ریختم،‌ خندیدم،‌ سکوت کردم، ‌لال شدم. در تمام مدت بغض امانم نمی‌داد. با زخم‌های ‌بابانظر، با مقاومت‌های بابانظر، با جدیت‌های بابانظر، با گرسنگی‌ها و بیمارستان‌ها، بستری شدن‌‌ها چه در ایران و چه در آلمان نهایتا باز با درگیری‌های او با مجاهدین در بیمارستان آلمان و دستبند به دست در کنار رودخانه راین همراه شدم. همین الان هم که دارم احساس خودم را روی کاغذ ثبت می‌کنم، ‌اشک مجالم نمی‌دهد. نمی‌دانم چه بگویم... چه نظری بدهم... چه باید کرد؟»

عزت‌الله انتظامی در یادداشتی کوتاه که ایسنا آن را منتشر کرد، گفت: «پس از خواندن کتاب خاطرات بابانظر، تنها می‌توان گفت که خداوند بزرگ چه توان و اثرگذاری‌ای به این مرد بخشیده است که با جراحات متعدد در هر میدان نبرد، باز دست از جهاد و مبارزه برنمی‌دارد. از خداوند برای این بزرگمرد آمرزش خواسته و مهم‌تر آن که برای همیشه ما را قدردان واقعی زحمات و تلاش‌های این عزیزان بگرداند.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها