در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
خسرو حیدری جزیی از نسل طلایی فوتبال پایهای استقلال است. نسلی که صمد مرفاوی اوایل دهه80 خورشیدی بر اساس گزینش دقیق خود، تیمی ساخت که تمامی عناوین قهرمانی استانی و کشوری را درو کرد. تیمی که وحید طالبلو را درون دروازه خود میدید و امیرحسین صادقی را به عنوان مدافع میانی به عنوان اصلیترین عنصر دفاعیاش میشناخت.
در خط میانی، مجتبی جباری یک لیدر به تمام معنا بود. کنارش آندرانیک تیموریان میجنگید که صمد در وصفش میگفت: «تو از برادرت بهتر میشوی»! روی خط چپ میانی، بهشاد یاورزاده را میدیدیم که قدر خودش را ندانست و البته خسرو حیدری در سمت مقابل، همه کاره جناح راست بود. از همان روزها، از همان هفتههایی که استقلال بیرقیب در رده جوانان و بزرگسالان بود و از همان سالی که جام قهرمانی را بالای سر این بچهها دید، کمتر کسی خسرو حیدری را به عنوان یکی از بهترینها باور کرد: «من سرباز بودم. باشگاه میخواست ما را برای خدمت به تیمهای نظامی بفرستد. آندو رفت عقاب... به هر حال او اقلیت مذهبی بود و در تیم نیروی هوایی ارتش راحتتر کار میکرد. وحید رفت فجر سپاه تهران و من و مجتبی هم رفتیم مشهد در تمرینهای ابومسلم تست دادیم.»
فیروز کریمی، مربی بود و سردار ملاحی، مدیرعامل. ملاحی در اولین نگاه دو تازهوارد را پسندید و مربیاش را مجاب کرد که جایی برای آنها خالی نگه دارد. این آغاز زندگی یک تازهوارد بود به تیمی که میخواست او را در لیگ برتر محک بزند. آیا خسرو مثل مجتبی جباری آماده چنین روزهایی بود؟« !اگر بخواهم استقلال را از زندگی بازیگریام حذف کنم، باید بگویم ابومسلم بهترین روزهای زندگی فوتبالیام را ساخت. من در مشهد احساس راحتی میکردم، از اینکه میتوانستم بدون دغدغه فقط به فوتبال فکر کنم. اما به هرحال عمر آن روزها خیلی زود گذشت و تمام شد.»
* * *
خسرو حیدری مهمترین عنصر هجومی ابومسلم بعد از مجتبی جباری محسوب میشد. او یکی از ارکان تیمی بود که اکبر میثاقیان در عین ناباوری روی پله هشتم جدول نشاند. تیمی که علیرضا پورمند را در خط دفاعی به عنوان یک لیدر میدید و در خط میانیاش تیموریان، جباری، خسرو حیدری، حسین بادامکی و محمدرضا خلعتبری را در اختیار داشت. اکبر میثاقیان البته آقای گل لیگ یعنی فریدون فضلی را هم در خط حمله برای خود میدید! خسرو حیدری از آن روزها میگوید: «خب ما همه جوان بودیم. هم من، هم آندو و هم مجتبی! امروز همه ما پخته و با تجربه شدیم، ولی آن روزها این کیفیت را نداشتیم. به هر حال من هم خیلی زود از این تیم جدا شدم... مشکل ابومسلم همیشه همین بود. بازیکنان جوان بعد از یکی دو سال میرفتند و مربی باید از نو شروع میکرد.»
حیدری درست در همان روزها، بازیکنی شده بود با خواستگاران بسیار: «استقلال مرا نخواست. میخواستم برگردم، چون بازیکن استقلال بودم. اما نه من را قبول کردند، نه آندرانیک را. یادم میآید بعد از این که فهمیدم دیگر نمیتوانم به استقلال بروم، رفتم دنبال بالاترین پیشنهاد. من از پرسپولیس، پیکان، پاس و چند تیم دیگر پیشنهاد داشتم. ولی پیکان از همه برای من بهتر بود»!
این شاید اولین اشتباه خسرو بود که مسیر زندگیاش را تغییر داد. حیدری وقتی به آن روزها برمیگردد با حسرت حرف میزند: «من اشتباه کردم. شاید به این دلیل که مشاوران خوبی نداشتم. شاید چون سعی نکردم حرف کسی را خوب بشنوم. یادم میآید وقتی از ابومسلم جدا شدم، به این فکر میکردم که حالا باید حقم را در تیم ملی بگیرم. ولی واقعیت این بود که هیچ وقت دیده نشدم. حتی یادم میآید در آن مقطع زمانی، رفتن به استقلال و پرسپولیس هم برای ملی پوش شدن کافی نبود.»
خسرو حیدری اما خاطرات تلخی را در آرشیو ذهنیاش جای داده است: «یادم میآید یکی از دوستانم به دیدن من آمد. به من میگفت خسرو تا کجا میخواهی ادامه بدهی؟ کمی با هم حرف زدیم و به من گفت باید به یکی از کشورهای کوچک خلیجفارس بروم. جایی مثل اردن، کویت یا مثلا سوریه. میگفت برو آنجا و تبعه آن کشورها بشو! شاید آنجا بتوانی به تیم ملیشان دعوت شوی و چند بازی ملی هم داشته باشی. این حرفها برایم از هر چیز دیگری عذابآورتر بود.»
* * *
خیلی دیر به جایی که میخواست رسید. خودش ادعا میکند فرزند استقلال است و از روزی که تیم امیدهای استقلال را ترک کرده، به بازگشت میاندیشیده، اما این بازگشت با تاخیر بود. او بارها تیم عوض کرد. به پاس رفت و سرانجام در تغییر و تحولاتی که فتحاللهزاده در تیمش به وجود آورد جذب استقلال شد. «میدانستم یک روز برمی گردم. وقتی پیشنهاد استقلال رسید دیگر حتی به خودم اجازه فکر کردن هم ندادم. آنقدر در مورد آینده زندگی فوتبالیام فکر کرده بودم که لازم نبود سر مسائل کوچک بحث کنم. میخواستم از فراموشی بیرون بیایم. هدفم این بود که بیشتر و بهتر دیده شوم و برای همین به استقلال برگشتم. برای من چیزی جز این اهمیت نداشت که به تیم ملی دعوت شوم. من این هدف را در تمام سالهای قبلی زندگیام از دست داده بودم.»
خسرو حیدری در استقلال آرامآرام جای خود را پیدا کرد و مبدل به بهترین بازیکن سمت راست فوتبال ایران شد؛ اما آیا تمامی این جهش فنی خسرو در گروی حضورش در پیراهن استقلال بود؟ حیدری از همین تفکر ناراحت است: «مسلما نه! من مثل همیشه بازی میکنم. هیچ فرقی هم با سالهای قبل ندارم. شاید امروز بازیکنان کناریام به مراتب بهتر باشند؛ اما این فقط کار مرا راحتتر میکند. راحتتر شدم، چون برای موفقیت 100 درصد تلاش میکنم، نه 200 درصد. من همیشه همین بازیکن بودم، همین خسرو حیدری، اما کسی مرا نمیدید.»
او اما هنوز به آنچه میخواسته نرسیده: «من فکر میکنم امروز بهترین موقعیت است تا یکی مثل من به آن چیزی که حقش است برسد. خب مهدی مهدویکیا همیشه الگوی من بود، ولی آقا مهدی دیگر از تیم ملی کنار کشیده و میگوید حاضر به بازگشت هم نیست. من میخواهم بدانم قرار است جای او چه کسی بازی کند؟ من حقم را میخواهم و مطمئنا نمینشینم تا حقم را دم در خانهام به من تحویل بدهند.»
او دستکم امروز حمایت هواداران و نگاه رسانههایی را با خود میبیند که نگاهی دقیق به چگونگی عملکرد استقلال و بازیکنانش دارند. حیدری از آنچه خودش گمنامی و به تبع آن، فراموش مینامد، رها شده و امیدوار است بتواند به جایگاهی محکم در تیم ملی برسد. خسرو حیدری همراه با استقلال به قهرمانی لیگ برتر رسید و از سوی هوادارانی که به سایت باشگاه سر میزدند، یکی از موثرترین بازیکنان فصل تیم قهرمان معرفی شد؛ اما این همه آنچه حیدری جوان میخواهد نیست.
* * *
آینده برای خسرو تاریک و گنگ نشده است! او برعکس بسیاری که خیلی زود در استقلال و پرسپولیس از بازی خود راضی میشوند و محبوبیت میان هواداران 2 تیم را با افتخار پیراهن تیم ملی تاخت میزنند، زندگی میکند؛ اما وقتی در مورد علایق او برای سفر کردن از لیگ ایران میپرسیم، پاسخ جالبی میدهد: «نمیخواهم به این زودیها فقط برای این که از ایران بروم خودم را تمام کنم. من یک بار چنین اشتباهی را مرتکب شدم و امروز دیگر علاقهای به بازگشت به آن روزها ندارم. برای من راحت است که به فوتبال امارات بروم، اما چنین چیزی اصلا در برنامههای من نیست. نمیگویم لیگ امارات ارزشی ندارد، ولی من توانم را در بازی در تیمهای اروپایی هم میبینم. پس صبر میکنم تا بهترین شرایط برایم به وجود بیاید.» سقف آرزوهای او چندان کوتاه نیست؛ اما بازیکنی چون او برای رسیدن به آنچه در ذهن پرورش داده، راهی طولانی پیش رو دارد. آخرین آرزوی خسرو را میتوان در این جملات دید: «در یک مقطع زمانی آقای مایلیکهن سرمربی تیم ملی شد و تیم ملی را از نظر سنی متحول کرد. امیدوارم شرایطی فراهم شود تا دوباره سرمربی تیم ملی جوانگرایی را در برنامههایش بگذارد.»
پیام یونسیپور
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم