پنجشنبه گذشته از درد و رنج‌های جوانی نوشتیم که یک کارگر ساده است و پس از سقوط از بلندی و شکستگی لگن‌ها یکی از پاهایش بشدت عفونت کرده و اکنون در یک قدمی مرگ قرار گرفته است. همچنین نوشتیم که این خبر را رئیس دادگستری پاکدشت با بغضی که به یکباره ترکید، اعلام کرد.
کد خبر: ۲۸۸۹۹۱

متعاقب چاپ این خبر، سیل تماس‌ها و تلفن‌های شما خوبان از سراسر کشور برای کمک به این جوان دردمند سرازیر شد.

اولین تماس را یک پیرمرد کشاورز شهرستانی گرفت، او همانند همه ما که این خبر را خوانده بودیم و بغض گلویمان سنگینی می‌کرد، در حالی که می‌گریست گفت: آقا، من مقداری محصول دارم که با فروش آن هزینه یک سال خود و خانواده‌ام را تامین می‌کنم، تو را به خدا به من بگویید چگونه پول محصولم را برای مداوای این جوان هزینه کنم.

مادر یک شهید سرافراز نیز با اشکی که سا‌ل‌ها مونس او شده است، در تماس با ما گفت: مقداری لوازم از فرزند شهیدم به یادگار مانده که مونس تنهایی من است، می‌خواهم آنها را بفروشم و به این جوان کمک کنم تا شاید فردای قیامت مقابل فرزند شهیدم شرمنده نباشم.

دختر کوچکی به اتفاق مادرش در حالی که یک قلک کوچک در دست دارد نیز با حضور در محل روزنامه با همه شیرین زبانی می‌گوید: آقا می‌خواهم پول‌هایم را به جوان بیمار هدیه کنم. مادر این دخترک آهسته به ما می‌گوید: آقا به آن جوان مصدوم بگویید فرزند من یتیم است و برایش دعا می‌کند.

تلفن‌های روزنامه مدام زنگ می‌زند، ناصر سراج معاون دادستان تهران می‌گوید: فرد خیری می‌خواهد هزینه‌های درمان او را تامین کند، زمانی، مشاور رئیس مجلس نیز بیان می‌کند ما همه در مقابل این جوان احساس مسوولیت می‌کنیم و آماده هر نوع کمک هستیم.

جعفرزاده، معاون دادستان و سرپرست دادسرای جنایی هم می‌گوید: آماده‌ایم تا به یاری این جوان بشتابیم، همکاران روزنامه با مراجعه به من درخواست شماره حساب می‌کنند و...

تلفن‌ها از سوی مردم و مسوولان همچنان به صدا درمی‌اید، بغض آزارم می‌دهد، همه نگران جوان بیمار هستیم، در این میان قاضی حسینی خبر می‌دهد یک تیم پزشکی بعدازظهر روزگذشته به محل سکونت آن جوان رفته‌اند تا او را معاینه و به بیمارستان منتقل کنند، اما همچنان نیازمند کمک هستیم و در ادامه شماره حساب سیبا  0308777834004 به نام سعدالله فتح‌الله‌زاده‌، بانک ملی ایران شعبه پاکدشت پدر جوان بیمار را اعلام می‌کند.

تلفن‌های تحریریه آرامش ندارند، آنها نیز بی‌قراری می‌کنند و من در اندیشه بوسه بر دستان سخاوتمند شما مردمی هستم که انسانیت را به بلندای تاریخ فریاد می‌کنید، در مقابل عظمت و بزرگی شما احساس کوچکی می‌کنم، و همچون شما امیدواریم با این همدلی شاهد رویش لبخند زنگی برلبان جوان پاکدشتی در بستر بیماری باشیم.

ناصر صبوری -  دبیر گروه حوادث

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها