در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
از اجرای خودتان راضی هستید؟
من از اینکه خودم هستم، راضیم و تمام تلاشم این است که خودم باشم.
از نظر شما یک اجرای موفق چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
ویژگیهای یک اجرای خوب برمیگردد به شخصیت خود فرد، اگر از اول یک شناخت دقیق از مخاطب باشد و با احساس مسوولیت و تلاش پی در پی و مطالعه روتین همراه شود. البته مطالعه روتین و به روز یک شعار نیست. من وقتی میگویم مطالعه میکنم نه اینکه چراغ مطالعه روشن میکنم، عینک مخصوص میزنم، کتابخانه زیبایی دارم و... نه اینها نیست، میگویم میخوانم واقعا روزنامهوار، یعنی تمام نگاهم در همه جا در حال مطالعه هست، زندگی افراد جامعه را، دختر و پسرها، مشکلات آدمها را، خوشیهای آدمها و سوالات آنها و دغدغههای زندگی، همه را با چشمان باز مطالعه میکنم و بسادگی از آنها نمیگذرم و مجموعه اینها به من کمک میکند که فردا وقتی سر برنامه میروم برای حرف زدن دستم پر باشد. تا به الان که اجرا کردم و در طول این 7 سال تلاش کردم با اجرایم ترازو را به نفع خانمها سنگینتر کنم، این اتفاق قشنگی است به شرطی که تصنعی نباشد. من با خودم عهد بستم نه در جلوی دوربین و نه در زندگی شخصیام تا چیزی را خودم باور نکردم، تا چیزی را خودم حس نکردم و با وجدانم با آن کنار نیامدم به زبان نیاورم. عقل، عرف، قانون و شرع که در باورهای خودم برای خودم تعریف کردهام و برای خودم وظیفه دانستم، که پس از باورکردن خودم، آنها را به زبان بیاورم.
یک مجری موفق را چطور میبینید؟
اجرا برای اینکه شاغل باشیم، نیست. برای گرفتن پول نیست. مجری باید باسواد باشد، مجری باید متخصص باشد، مجری وقتی در کنار یک متخصص قلب مینشیند باید بداند کرونر قلب چیست، پس کار هر کسی نیست. پس همکاران ما باید برای این حیطه و این جایگاه احترام خاصی قائل شوند.
اولین باری که جلوی دوربین قرار گرفته بودید را به یاد دارید؟
اولینبار، فیلم کوتاهی را بازی کردم به کارگردانی حبیبالله بهمنی که زندگینامه یک بسیجی بود و من نقش همسر آن بسیجی را ایفا میکردم. قبل از آن من مدت 8 سال معلم مدرسهای در منطقه 5 تهران بودم، اما بازی در سریالهای مختلف و بعضا کار اجرا باعث شد تا از نقش خطیر معلمی فاصله بگیرم و این مسوولیت سنگین را واگذار کنم.
از چه زمانی به اجرا فکر کردید؟
من در سریال روزهای زندگی، نقش دانشجویی را ایفا میکردم که در این نقش قرار بود روی سن دانشگاه مقالهای را قرائت کنم، بعد از ارائه مقاله آقای مظفری یکی از بازیگران این سریال به من گفتند که چقدر خوب اجرا میکنید. به اجرا اصلا فکر کردید؟ من گفتم نه. گفت پس بروید و به اجرا هم فکر کنید و تقریبا کمتر از 5 ماه کار اجرا به من پیشنهاد شد و من برنامه کاپیتولاسیون را برای اولین بار در کنار آقای بهروز رضوی که کار بسیار سختی بود اجرا کردم و شروع کارم با یک ژانر سیاسی برای شبکه 4 سیما بود.
شما با این روحیه و نوع اجرا چطور توانستید یک کار سیاسی اجرا کنید؟
اتفاقا این سوال را خیلیها از من پرسیدند، اما من احساس میکنم حتی در ژانر سیاسی هم اجرا کردن حال و هوای خاص خودش را دارد و حتی میتوان یک سبک خاص از اجرا ارائه داد، البته با این حال این کار با خواسته خودم تناقض داشت. چون من دوست داشتم در اجرا خودم باشم و این نوع اجرا این اجازه را به من نمیداد و جای مانور نداشت به همین دلیل نتوانستم اجرای چنین برنامههایی را ادامه دهم.
بعد از گذشت آن مرحله، الهام از اجرای چه کسی بود که اجرای جدیدی را خود انتخاب کردید؟
در آن سالها رضا صفری اولین مجری مردی بود که نوع اجرای خاصی را ارائه میداد، من فکر کردم که چقدر خوب بود که یک خانم هم میتوانست چنین اجرای راحتی داشته باشد، ولی من میدانستم که هیچ مدیریتی با اجرای راحت و روان مخالف نیست، بلکه مقررات ریز و قوانین کلی سازمان خود برای حفظ یک مجری است نه محدود کردن او برای رسیدن به ایدهآل.
و اما هشت فصل عشق اولین اجرای تلویزیونی من بود که برای اولین بار یک خانم اجرای یک برنامه ویژه هفته دفاع مقدس را بر عهده داشت که در آن سال یکی از برترین برنامهها شد.
نقطه عطف کار اجرای شما کجا بود؟
در شبکه خبر اجرای برنامهای را برعهده داشتم، که یک روز استاد ممیز مهمان برنامه بود و من با بزرگمرد گرافیک ایران گفتگو کردم و ایشان این نوید را به من دادند که در کار اجرا آدم بسیار موفقی میشوم و به من گفت: خودت باش و این الهام نیکی بود برایم، که در ادامه آن روزی عبدالرضا اکبری هم جملهای گفت و این که انتظار خودت را به انتظار مردم نزدیک کن و حضور استاد ممیز و مصاحبه با او بسیار شیرین و تاثیرگذار بود و در زندگی کاریم نقطه عطفی را برایم رقم زد.
میخواهم یک سوال خاص از شما بپرسم و آن هم این که شما با توجه به تشابه اسمی که با خانم ژاله صادقیان دارید، آیا در کار خود از اجرای او هم الهام گرفتهاید؟
یکی از گویندگانی که صدایش برایم خیلی محبوب بود، خانم ژاله صادقیان است و میدانستم، دیگر مثل ژاله نیست، من البته هیچ وقت به این تشابه اسمی فکر نکردم و زمانی به این تشابه پی بردم که خبرنگاری،من را متوجه این تشابه کرد، بعد از این که متوجه آن شدم افتخار بزرگی برایم بود و غرور خاص و ویژهای به من دست داد، البته این را هم بگویم، که خیلی از مراسم را اشتباها به جای ایشان دعوت میشدم و زمانی که برنامه تمام میشد، برخی از عوامل اجرایی پی به این اشتباه به خاطر تشابه اسمی میبردند و زمانی که با من قرارداد میبستند، بدون این که نظر من را بپرسند رقم خیلی درشتی را مینوشتند که خودم هم تعجب میکردم، تا این که در یک مراسمی، ما دو نفر همدیگر را دیدیم، ژاله از انتهای سالن سمت من آمد و دستم را گرفت گفت ژاله هستم، گفتم ژیلا، گفت صادقیان، گفتم صادقی، محکم به پشتم زد و گفت: ناقلا نون اسم منو میخوری و بعد از آن، دوستان خیلی خوبی شدیم و من همیشه و همه جا از او به عنوان یک استاد یاد میکنم و خیلی دوستشان دارم.
نظر شما درباره نوع اجرای گویندگان پیشکسوت یا مجریان قدیمی نسبت به جوانها چیست؟
من اصلا در جایگاهی نیستم که به خودم اجازه دهم که درباره اجرای دیگر گویندهها نظری بدهم، من فقط این اجازه را به خودم میدهم که بگویم، این نباید باشم که همه هستند، باید متفاوت باشم. اصلا نمیخواهم شعار بدهم. یک کار نو، همه میگفتند حالا که آمدی سر برنامه خانه فیروزهای یک چیز دیگر باش، خانه مهری نباش، من خانه مهری نیستم، من ژیلا صادقیام، من ژیلا صادقی هستم در خانه فیروزهای و عزم خودم را راسختر کردم تا موفقتر اجرا کنم.
در کار اجرا، کار کدام مجری را خیلی قبول دارید؟
در اجرا من اجرای احسان علیخانی را خیلی دوست دارم، به خاطر این که در اجرا خودش است و هیچگونه نقش بازی نمیکند و در نهایت ادب و احترام به مخاطب، دوربین را مال خودش میکند و همیشه حرف برای گفتن دارد، در بین خانمها هم به غیر از استاد عزیزم خانم صادقیان، اجرای آزاده نامداری را ستایش میکنم، سادگی، روانی و بیغل و غش بودن آن را خیلی دوست دارم.
ضعف بزرگ اجرای مجریان قدیمی و تفاوت آن با مجریان جوان؟
قدیمیها به خاطر قدمتشان و به خاطر قدیمی بودن قابل ستایش هستند. حتی اگر ضعفهایی هم داشته باشند، نقطه قوت است چون آن عرصه آن شرایط را میطلبید، آن عرصه آنگونه سبک و سیاق را میطلبید و ما وقتی میخواهیم بگوییم مجری قدیمی مثل میرفخرایی آیا واقعا دیگر مثل میرفخرایی هست، نه نیست.
اگر قرار باشد در اجرا خودتان باشید با تکرار این نوع اجرا چطور میتوانید در برنامههای مختلف جذابیت ایجاد کنید؟
من یادم هست روز اولی که برنامه «خانه مهر» را اجرا کردم، مهرداد غفارزاده با من تماس گرفت و به من تبریک گفت و گفت ممنون که اینقدر خوب اجرا کردید و خیلی خوشحالم که اینقدر شاد و اکتیو بودید ولی خانم صادقی نکند کم بیاورید خیلی تند میروید، من به آقای غفارزاده این طور جواب دادم. شما به من فرصت دادید در برنامه بیدارشو آفتاب شد، ژیلای 5 ساله را پیدا کنم. کودک درونم را که همیشه به خاطر نوع تربیتم آدم بزرگی بود پرورش دهم. هاشمی اصل این فرصت را به من داد که این کودک 12 ساله نوجوان جوانی کند و بیاید به عنوان یک خانم در جامعه. مسعود یمینی این فرصت را به من داد که در خانه مهر این خانم پا فراتر بگذارد، وارد زندگی مشترک شود و به کار پخت و پز و هنری و زن عالم، دانا و بالغ را زیر یک سقف تجربه کند. به عنوان یک خانم خانهدار. پس ببینید آقای غفارزاده من چه پروسهای را طی کردم. پس فکر میکنید هنوز هم کم بیاورم. گفت نه میترسم خسته شوید، اما کسی که ذاتا آدم شادی است هیچ وقت خسته نمیشود.
چه چیزی باعث شد با اعتماد به نفس به آینده نگاه کنید؟
چون به کارم باور دارم، ایمان دارم و مخاطبم را میشناسم.
خانم صادقی شما مدتی کمکار شده بودید و حتی کار نمیکردید و شایعه بیماریهای متفاوتی برای شما شده بود و برخی هم عقیده داشتندکه شما ممنوعالتصویر شدهاید. شاید پاسخ شما شبهات همه مخاطبان برنامهتان را برطرف کند؟
مردم خیلی خوب میدانستند که من چه مشکلی دارم. چون خیل عظیم جمعیت هر روز جلوی در بیمارستان ساسان نشان از این داشت.
من به مدت 2 ماه دچار شک بینایی شده بودم و به مدت 2 ماه چشمهایم سمت چپ و راستم را نمیدید، اما الان سالمم. کاملا خوب شدهام و سرطان، تومور و بیماری خاصی ندارم. ممنوعالتصویر هم نبودم.
دوست ندارید رادیو را هم تجربه کنید؟
چرا رادیو جوان از من دعوت کرد که بعدا فهمیدم قرار است به جای بنفشه رافعی برنامه اجرا کنم، اما یکی دو باری که به عنوان مهمان در یکی از برنامههای رادیو حضور داشتم دیدم که واقعا کار اجرای برنامههای رادیویی کار هر کسی نیست. در تلویزیون خیلی مواقع، تصویر به دادم میرسد ولی رادیو این فرصت را به من نمیدهد و همه چیز حس است. ولی هرگز پا در کفش بزرگان نخواهم کرد. چون بسیار کار سخت و دشواری است.
شما بین اجرا و بازیگری چطور شد که اجرا را انتخاب کردید؟
من دیدم که در بحث بازیگری و اجرا باید اجرا را ادامه دهم، عقیده دارم که باید یک خط را پیش رفت و کاری را که در آن استعداد داری و جا افتادهای و قبولت دارند پیش ببری و از این شاخه به آن شاخه پریدن خوب نیست. کار بازیگری سخت است و جزو علایق من است، اما در عرصه اجرا باید تلاش کنم که با تخصص باشم. دلم میگیرد وقتی میبینم بازیگری وارد عرصه اجرا شده و میخواهد این عرصه را خدشهدار کند. بازیگران نتوانستند در عرصه اجرا جایی باز کنند، اما مجریان ما خیلی خوب بازیگران قابلی شدند، مثلا شهاب حسینی، وقتی میبینم در این عرصه بیثباتی وجود دارد، نمیخواهم بگویم چرا تهیهکننده این کار را انجام میدهد. ما باید با توجه به تواناییهایمان کار کنیم.
و حرف آخر.
من به قول آزاده نامداری همه آدمهایی که از من بدشان میآید را دوست دارم، من قرار نیست جای کسی را پر کنم، اجازه هم نمیدهم که کسی جای من را پر کند. قرار نیست من حق کسی را پایمال کنم. پس اجازه نمیدهم کسی حقم را از بین ببرد. چون من برای رسیدن به اینجا خیلی فکر کردم، خیلی مطالعه کردم و خیلی تلاش کردم قرار نیست از جایگاهی که دارم سوءاستفاده کنم و غرور باعث شود خیلی چیزها را در زندگیام نبینم. قرار نیست به جایگاهی برسم و فکر کنم که این شبکه جایگاه و آرامگاه ابدی من است، قرار است من اینجا را ترک کنم و یکی دیگر بهتر از من بیاید. قرار نیست هر چیزی که من کسب کردم به دیگران انتقال ندهم. من حالا حالاها در این عرصه حرف برای گفتن دارم.
زینت پستادست
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: