پخش مجدد سریال «پس از باران» مدت زیادی نیست که تمام شده و حالا سعید سلطانی کارگردان آن ، پشت دوربین «خانه ای در تاریکی» جدیدترین ساخته اش ایستاده است .
کد خبر: ۲۸۱۶۲

اگر «پس از باران» روایتگر مقاطعی از تاریخ معاصر بود «خانه ای در تاریکی» ظاهرا به تمامی در گذشته اتفاق می افتد. خود سلطانی درباره خانه ای در تاریکی می گوید: «راستش قصه این سریال باوجود آن که نگاهی به حوادث امروز تاریخی دارد و بعضا ردپای آدمهای واقعی تاریخی نیز در آن دیده می شود؛ اما کاملا تخیلی است» در یک بعدازظهر داغ تابستان ، در لابی گراند هتل شهرک سینمایی غزالی قرار است دیدار 2شخصیت منفی و اصلی سریال تصویربرداری شود. جایی که عده زیادی از هنروران زن و مرد با هیاتهایی که بیشتر شبیه تازه به دوران رسیده های قدر نادیده در گوشه و کنار باهم مشغول صحبت هستند. سعید سلطانی به صحنه نگاهی می اندازد ، و ظاهرا همه چیز برای آغاز تصویربرداری آماده است .

روز ، داخلی ، گراند هتل

«رفیع» و 2مامور همراهش «نصرتی» و «مرادی» وارد رستوران می شوند. همان جا جلوی در، نصرتی و مرادی جایی برای نشستن پیدا می کنند. رفیع به بهادر میرزا که پشت میز همیشگی نشسته ، نگاه می کند و به سوی او می رود.
بهادرمیرزا به دیدن او سر تکان می دهد. رفیع پوزخندی می زند و مقابلش می نشیند.
بهادرمیرزا : چی می خوری سر کار؛!
رفیع : فعلا هیچی !
بهادر میرزا : (نگاهش می کند) چیه؛! انگار زیاد سر دماغ نیستی سرکار!
رفیع : عوضش تو خیلی سر پایی ! کبکت خروس می خونه ببینم شازده ، خرت از پل گذشت ، حتمی گذشته و الا مثل سابق با دیدن من از جات بلند می شدی ، سری تکون می دادی رفیق عزیزی ، شریک محترمی به نافم می بستی.
بهادرمیرزا که در این مدت در سکوت به او نگریسته ، لبخند می زند.
بهادرمیرزا : پس دلنگرانی حضرت والا اینه ! نترس جناب سرکار رفیع دوست عزیز ، شریک محترم سهمت سر جاش محفوظه (پوزخند می زند) کی می تونه سهم الارث جنابعالی رو از ما ترک شازده عطاءالدوله ظفرالملک ندیده بگیره خوش می گذره جناب سرکار رفیع هرچی باشه شما هم حالا یکی از وراث اصلی هستی.
رفیع ، ناگهان با مشت روی میز می کوبد. بهادر میرزا و همه افراد حاضر در رستوران لحظه ای برمی گردند و به او نگاه می کنند.
رفیع : نمی خواد برا من خاصه خرجی کنی شازده ! خیال نکن داری صدقه سری بهم می دی خودت بهتر می دونی اگه پای من توی این قضیه نبود ، الان از زور گرسنگی ، حال نداشتی سر پا وایستی چه برسد به این که این طور ادای حاتم طایی رو بتونی دربیاری!
بهادرمیرزا : (خونسرد و جدی) چیه؛ خیال کردی دو تا تیکه کاغذ پاره دادی دستم تموم شد؛ نمی دونی من باید مالم رو از توی دهن شیر بیرون بکشم؛ نه جناب سرکار رفیع درد سر من تازه شروع شده در حالی که حضرت عالی می تونی مثل آب خوردن سهمت رو بالا بکشی.
رفیع : گوش کن من شرط و شروطی برای شراکتم با تو داشتم گفتم و تو شنیدی پس برای من بیخود بامبول درنیار یادت باشه به همین راحتی که یه شازده وازده رو یکشبه این ریختی ساختم به همین سادگی هم می تونم برت گردونم به بدتر از وضع سابقت.
بهادرمیرزا : اون چیزی که تو می خوای شدنی نیست می تونی شانست رو یه جای دیگه امتحان کنی اما از بابت این یکی واقعا متاسفم.
رفیع : (سرش را به او نزدیک می کند) باید بشه می فهمی شازده بهادرمیرزا باید! هیچ دلم نمی خواد همه چیز رو از اول با یکی دیگه شروع کنم من وقت و فرصت اشتباه ندارم گمون نمی کنم تو هم فرصتی برای جبران اشتباهات داشته باشی پس از این به بعد دیگه چیزی خلاف حرف و میل من نمی زنی .
رفیع از جایش برمی خیزد و کمی دور می شود؛ اما دوباره برمی گردد.
رفیع : در ضمن زودتر می خوام تمومش کنی (لبخند می زند) دلم نمی خواد توی سهم الارث خانوادگیم از خاندان ظفرالملک ، عروس غریبه بیارم بلند می شود و در حالی که همان لبخند تمسخرآمیز را بر لب دارد از او دور می شود.
نقش رفیع را «فرهاد اصلانی» بازی می کند یک کمیسر پلیس رضاخانی که گذشته دل انگیزی نداشته و حالا موقعیتی یافته تا از قدرتش نهایت سوءاستفاده را بکند. چیزی شبیه پدرخوانده که برای برآوردن امیالش ، ریزه خوارانی چون نصرتی و مرادی را در کنار دارد. اصلانی درباره این نقش می گوید: «رفیع آدم بشدت مستبد و بی ریشه ای است که در خانواده ای فرودست بزرگ شده و حالا که پر از عقده و کینه است ، همه جوره در حال سوءاستفاده از زیردست ، بالادست و حتی مردم عادی است . به جرات می توانم بگویم یکی از زیباترین شخصیت هایی است که تاکنون بازی کرده ام . اصلانی که برای این نقش در ظرف 2ماه حدود 10کیلو بر وزن خود افزوده ، گریم ویژه ای نیز شده است . وسط سرش طاس شده و موهای جلوی سرش را از یک سو به سوی دیگر خوابانده است و همین موضوع باعث شده که بسیار مسن تر از چیزی که هست به نظر بیاید. او در توضیح بیشتر جایگاه نقشش می گوید: «این شخصیت با بهادرمیرزا که در واقع شخصیت منفی خانواده است ، برای شراکت و به دست آوردن تمام املاک و دارایی های خانواده ، تبانی می کند و این شراکت آنقدر ادامه می یابد که تقریبا تمام دارایی های خانواده به نوعی به رفیع می رسد ؛ چرا که او قدرت قانونی است و هر جا که بهادرمیرزا مشکل قانونی پیدا می کند ، رفیع به دادش می رسد».
ایفاگر نقش بهادرمیرزا کسی بجز محمود پاک نیت نیست یک شازده قاجار توسری خورده که برای رسیدن به مطامعش راه پر فراز و نشیب و خطرناکی را انتخاب می کند. پاک نیت در توضیح ویژگی های این نقش به نکات ظریفی اشاره می کند «این شازده قاجار ، در خانه ای زندگی می کند که سایر اقوام او نیز در آنجا زندگی می کنند ، منتها این آدم احساس می کند از کودکی در حقش ظلم شده است و مثلا می پندارد خانه متعلق به اوست و دیگران آن را غصب کرده اند. در حال حاضر نیز بیشتر شبیه یک آدم طفیلی است که هیچ احساس مالکیتی نسبت به اموال خودش ندارد. پاک نیت درباره علت اصلی دعوای ورثه در داستان می گوید: «از سوی دیگر شازده عطائالدوله قبل از مرگ ، نوه اش را به شهر می آورد و تمام اموالش را به نام او می کند و همین باعث درگیری خانوادگی پس از مرگ عطائالدوله می شود. حضور ماه تابان در خانه باعث می شود، بهادرمیرزا دشمنی های قدیم را به یاد آورد. او زمانی خواستگار پروپاقرص دختر عطائالدوله یعنی مادر ماه تابان بوده است ؛ اما مخالفت عطائالدوله و بی اعتنایی دختر، از او موجودی کینه توز ساخته است». بهادرمیرزا با وجود آن که 3 زن اختیار می کند ، اما از هیچ کدام صاحب فرزندی نمی شود. این موضوعی است که او را بشدت در موقعیت ضعف و استیصال قرار می دهد؛ اما با ظاهرسازی آن را می پوشاند. سرانجام با رفیع ، کمیسر پلیسی که از قبل با پدر ماه تابان اختلاف داشته برای رسیدن به مقاصدش تبانی می کند و در این راه ، دست به جنایاتی نیز می زند و آخر سر هم موفق می شود ارثی را که به دختر رسیده با ترفند و حیله از چنگش بیرون بیاورد. پس از این حیله گری ها و ترفندها ، وضعیت ماه تابان در آن خانه به گونه ای می شود که وی مجبور است در همین خانه کلفتی کند ؛ اما سرانجام دست بهادرمیرزا رو می شود. «خانه ای در تاریکی» دومین همکاری پاک نیت پس از سریال پس از باران با سلطانی است . او درباره کارهای تاریخی می گوید: «همه تلاش بر این است که آن چیزهایی را که در تاریخ وجود دارد به نوعی در برنامه های مختلف بازتابانده شود. فکر می کنم تا حالا موفق بوده اند و البته می دانم برای هر کار تاریخی چقدر زحمت می کشند». تصویربرداری این سریال از اسفند ماه سال 81 شروع شده و تاکنون 80درصد از کار در لوکیشنهایی در کاشان و شهرک سینمایی غزالی تصویربرداری شده است و مابقی نیز در استان لرستان ، شهرستان الیگودرز تصویربرداری خواهد شد.

مهدی غلامحیدری
gholamheydari@jamejamdaily.net

 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها