
جزئیات
برخلاف آن چیزی که در ظاهر دیده میشود و حتی سازندگان بیست بر آن تاکید دارند، این فیلم فاقد جزئیات لازم است. زمانی که قرار بر ساخت فیلمی با شخصیتهای محدود و در فضایی بسته میشود، باید ظرائفی را در فیلمنامه رعایت کرد تا فقدان صحنههای مهیج و تنوع صحنهها و شخصیتها برای تماشاگر جبران شود. از این نظر بیست کاستیهایی دارد. مثلا اختصاص چند صحنه و دیالوگ به شخصیتی که عشق بازیگری در سینماست و قرار گرفتن او در موقعیتی که مجبور به دعوت از گروه فیلمبرداری برای ورود به تالار میشود، تقریبا بیمورد است و هیچ هدفی در فیلمنامه برای آن پیشبینی نشده است. ممکن است این طور تصور شود که هدف از جزئیات یا حداقل یکی از نمونههای آن میتواند تاکید بر وسواس صاحب تالار باشد که به نظم اهمیت میدهد و دلخوشی و شاید بیماریاش شده قرار دادن هر چیز در جای خودش. اما همین ایده جالب در طول فیلم از شدت تکرار، ابتدا جذابیت خود را از دست میدهد و سپس به یک ترجیعبند اعصابخردکن تبدیل میشود. پس جزئیات این نیست. به طور مثال اگر با مرگ صاحب تالار، همزمان با ازدواج دو تا از کارگران روبهروییم و قرار است با این نوع پایانبندی بر نقش تقدیر بر زندگی آدمها تاکید شود، میتوان به ایدههای جزییتری فکر کرد که این حوادث را تاثیرگذارتر کنند. در طول فیلم اصلا معلوم نیست صاحب رستوران چه جور آدمی است، سختگیر است یا مهربان. سختگیر است که کارگرانش را زیر فشار میگذارد و مهربان است که به دو تا از آنها جای زندگی داده. قبول کنید که اینجا هم نمیشود گفت که این شخصیت خاکستری است و ویژگیهای مختلفی دارد. بالاخره باید او یک تصمیمی بگیرد که خودش را نشان دهد. الان ما نمیدانیم آگاهی او از بیماریاش و این که به آخر خط زندگی رسیده باعث شده تا از خیر فروش تالار بگذرد و به ازدواج دو تا از کارگرانش رضا بدهد یا این که در اثر تحولی که منشا آن را نمیدانیم چنین کارهایی میکند.
بازیگران
بیست، فیلم نامتعارفی است و تلاش کارگردانش برای ساخت اثری که هم حرفهایش را در آن بزند و هم برای مخاطب سرگرمکننده باشد، ستودنی و قابل احترام است. اما در مواردی دیده میشود که این تلاش برای نامتعارف بودن، بیش از ظرفیتهای فیلم است. کارگردان برای نقشهای مختلف فیلمش، از بازیگرانی استفاده کرده که در نگاه اول و با توجه به تجربههای قبلیشان احساس میشود با نقش تناسبی ندارند. مثلا یک بازیگر با ظاهر شیک و مناسب که اغلب نقشهای سنگین و جدی بازی میکند، در این فیلم با ظاهری بسیار متفاوت از همیشه، ایفاگر نقش یک کارگر است یا یک بازیگر مشهور سینمای کمدی، اینجا در قالب شخصیتی جدی و دردمند ایفای نقش میکند. اینها اگر در شرایط مناسبی کنار هم چیده میشدند، میتوانستند امتیاز اثر باشند اما حالا احساس میشود که این شیوه انتخاب بازیگر، بیش از آن که بحث تناسب با نقش و ضرورت مطرح باشد، برای متفاوتنمایی است. همینجا تاکید میکنم که کار بازیگران این فیلم با هدایت درست کارگردان، کاملا قابل قبول و حتی در جاهایی تاثیرگذار است اما منظورم صحنههایی است که پیش از آن که تماشاگر تحتتاثیرشان قرار بگیرد، در آنها این قضیه وانمود میشود. مشکل هم به فیلمنامه برمیگردد که در آن مثل یک سیناپس، صحنههای مهم مشخص شده اما ریزهکاریها وجود ندارند و به همین دلیل، جاهایی در فیلم هست که بازیگران نمیدانند برای ایفای نقشی که بر عهده دارند چه کاری باید انجام دهند. حتما صحنههایی را در فیلم یادتان هست که در آنها یک یا دو شخصیت درگیر ماجرای اصلی هستند و بقیه در حاشیه ماجرا فقط حضور دارند بی آنکه دلیلی برای حضورشان باشد یا این که کاری بکنند.
کارگردانی
سوای موارد یاد شده در خصوص فیلمنامه فاقد جزئیات و بازیگران، در بیشتر بخشهای بیست، وسواس و دقت زیادی در صحنهپردازی و اجرا دیده میشود. کاهانی جزو کارگردانان جوانی است که برای رشد در این سینما، به جای توسل به روشهای آزموده شده و تکراری به قصد دلربایی از جشنوارههای خارجی، اساس کارش را بر قصهگویی و روایتگری گذاشته و در هر کدام از فیلمهایش روشهای تازهای را تجربه میکند. قصه سرراست و بیپیچوخم بیست را باید در کنار کار قبلی این کارگردان قضاوت کرد که اثری تجربی و نوجویانه بود با محوریت زمان. یا حتی در فیلم اولش هم ماجرایی که میتوانست موضوع فیلمی ترسناک یا واقعهنگارانه یا ملودرام باشد (داستان روستایی که کسی در آن نمیمیرد) در بستری رئالیستی تبدیل به فیلمی متفاوت شده بود که با وجود نقصانهایش، اثر تازهای در میان تولیدات سینمای ایران بود. پس کاهانی فیلمسازی نیست که با برچسب حرفهای بودن حاضر به انجام هر کاری شود. مشکلاتی هم که در راه ساختن بیست نصیبش شد نشان میدهد که همه جور امکاناتی در اختیارش نبوده. با همه اینها باید کار او را در بیست از این نظر تحسین کرد که توانسته قصهای را در یک محیط بسته و محدود و با حداقل شخصیت پیش ببرد. یکی از ویژگیهای کار او که باعث شده ضعف فیلمنامه بیست کمتر به چشم بیاید، نوع دکوپاژ کاهانی است که هیچ پلانی را در آن مکان بسته مشابه پلانی دیگر نگرفته و اینچنین هم به فیلمش ضرباهنگ مناسبی بخشیده و هم با گرفتن نماهای متنوع از یک فضای ثابت، تماشاگرش را خسته نکرده است. همچنین لحن فیلم او و فضاسازیاش، کاملا منطبق است با ایده اصلی بیست. هیچگاه فیلم از مرز مشخصی از هیجان و یاس عبور نمیکند و حدودی که کارگردان تعمدا لحاظ کرده، در خدمت رئالیسمی است که به آن اعتقاد دارد. نه از تعلیق و هیجان زیادی استفاده کرده و نه بهکلی قواعد نمایشی را کنار گذاشته؛ رعایت این دو وجه کار مهم کاهانی است که در دو فیلم قبلیاش هم دیده بودیم اما در بیست به دلیل حضور بازیگران مطرح سینمای ایران و نیز شرایط تولید دشوار، پایبندی او به سبک مورد علاقهاش کار دشوارتری بوده است.
سعید قطبیزاده
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
«جامجم» در گفتوگو با کارشناسان به بیماری گوارشی شایع شده در کشور پرداخته است