در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
خبرنگاری در تلویزیون از کجا آغاز شد و این حرفه چه سابقهای در این رسانه دارد؟
سابقه فعالیتهای خبری در صدا و سیما از رادیو آغاز شد. پیش از تاسیس تلویزیون، رادیو بخشهای خبری داشت که اخبار مورد نیاز از خبرگزاری دولتی پارس دریافت میشد و خبرهای تهیه شده توسط آن خبرگزاری عینا در رادیو خوانده میشد. هسته این خبرگزاری هم بیشتر همان نیروهای رادیو بود و خبرنگاران معروف در آن دوره بیشتر در روزنامهها فعالیت داشتند. بعدها با تشکیل تلویزیون کمکم فعالیتهای خبری این رسانه نیز مستقل شد. تشکیل تلویزیون در ایران از تلویزیون نفت آبادان آغاز شد. بعد از آن بود که تلویزیون ملی ایران شکل گرفت. تا آن سال اگر تلویزیون میخواست از خبری استفاده کند، همان خبرهای خبرگزاری پارس را استفاده میکرد و تصویری دیده نمیشد. تلویزیون هم اگر میخواست از تصویری استفاده کند، به سراغ واحد سمعی بصری که در وزارت اطلاعات آن زمان وجود داشت میرفت. کار این اداره تهیه فیلم و عمدتا فیلمهای مستند بود. کم کم در کنار فعالیتهای این اداره، تهیه فیلم از رویدادهای مهم آن زمان همچون سفرهای مقامات حکومتی به داخل و خارج از کشور هم در دستور کار قرار گرفت.
در این دوره منابع خارجی نیز مورد استفاده تلویزیون قرار میگرفت؟
بله. چند خبرگزاری خارجی بود که خبرهای آنها توسط مترجمان قوی و توانا ترجمه و عمدتا بدون تغییر پخش میشد. در آن مقطع تفاوت ارزشی بین منافع رادیو و تلویزیون و مطبوعات ایران و خبرگزاریهای خارجی مثل رویترز وجود نداشت و همه یک خبر را پخش میکردند. تا اینکه در سال 1346 تلویزیون ملی تشکیل شد. در این مقطع کمبود در زمینه خبری کاملا حس شد و از آنجا که تلویزیون تصمیم داشت صدایی متفاوت با رادیو که هنوز خارج از سازمان رادیو و تلویزیون اداره میشد داشته باشد، در اواخر سالهای 48 و اوایل 49 واحد مرکزی خبر تاسیس شد. از این پس تلویزیون صاحب خبرنگاران مستقلی شد که به طور مستقل برای این رسانه خبر تهیه میکردند. ضمن آنکه بخشی از نیروهای رادیو و مطبوعات به عنوان هسته اولیه واحد مرکزی خبر در این عرصه حضور یافتند. اولین رئیس واحد مرکزی خبر نیز غلامحسین صالحیار رئیس موسسه اطلاعات بود.
سانسور در این دوره چه تاثیری در فعالیت خبرنگاران داشت؟
از اواسط دهه 40 موج سانسور شدید بر رسانهها حاکم شده بود که دامنه آن در تلویزیون هم احساس میشد. در این مقطع 14 روزنامه توقیف شد و تا زمان انقلاب این روزنامهها در توقیف ماند. بسیاری از خبرنگاران این روزنامههای توقیفشده هم یا تن به شرایط روز دادند یا کار خود را عوض کردند و روزنامهها بیشتر به مقالهنویسی روی آوردند، چون دیگر چیز عمدهای برای خبر دادن نبود. اخبار مهم هم محدود به دادگاههایی بود که در آن چند نفر به اصصلاح خرابکار در آن محاکمه میشدند که هیچ چیز آن دادگاه نیز قابل گزارش نبود. از طرف دیگر خبرهای مهم از سوی ساواک در اختیار مطبوعات قرار میگرفت و گاهی حروفچینها در تایپ گزارش ارسالی از سوی ساواک، نام نویسنده گزارش و اینکه کجا سیاه شود و کجا نازک بماند را هم در متن قید میکردند.
خبرگزاری پارس نسبت به تاسیس واحد مرکزی خبر واکنشی نشان نداد؟
در آن دوره اختلاف شدیدی بین واحد مرکزی خبر و خبرگزاری پارس بروز کرد. بخشی از این اختلافات به سیاستهای تبلیغاتی اعمال شده از سوی دولت مربوط بود که خبرگزاری زیر نظر آن اداره میشد و در چارچوب سانسور حاکم بود و بخشی به دلیل رقابتهای حرفهای بین سازمانی. این مساله به سبب تفاوت نگاه میان این دو خبرگزاری به قدری جدی شد که برای حل این معضل معاون سیاسی صدا و سیما مسوولیت ریاست خبرگزاری پارس را هم به عهده گرفت. او صبح از خبرگزاری برای واحد مرکزی خبر نامه اعتراضآمیز مینوشت و شب از تلویزیون به نامه اعتراضآمیز صبح خودش جواب میداد!
از ابتدای تشکیل واحد مرکزی خبر تاسیس دفاتر خارج از کشور در دستور کار بود؟
بله. الگوی رادیو و تلویزیون ما کاملا غربی بود و مشاوران خارجی از جمله مشاوران آمریکایی در شکلگیری آن نقش داشتند و به همین سبب برای این تشکیلات وجود خبرنگاران خارجی و دفاتر را پیشبینی کردند. دفاتر صدا و سیما در دهه 50 شکل گرفتند و تنها حضور آنها بود که حیاتشان را ادامه میداد والا در زمینه محتوا، اغلب آنها شناختی از حوزه خود نداشتند و به شکل تخصصی عمل نمیکردند. در داخل کشور هم که خبرنگارها حوزه خود را میشناختند، ابتکار عمل نداشتند و به سبب این محدودیتها خبر تلویزیون رفته رفته به مشابه خبر رادیو تبدیل شد. خبرنگاران مامور به خارج از کشور همیشه امکان فعالیت بیشتری نسبت به خبرنگاران داخلی داشتند، چون در آن حوزه نفوذ و مخالفت برای پخش خبر کمتر بروز مییافت. در ابتدای کار واحد مرکزی خبر سه دفتر عمده در اروپا وجود داشت که در شهرهای بن، پاریس و لندن مستقر بود که بعدها دفاتر دیگری هم در واشنگتن، بیروت، صنعا پایتخت یمن شمالی، کابل، دهلینو (حذف هند) و اسلامآباد (حذف پاکستان) به این مجموعه اضافه شد. این الگو تقریبا در بعد از انقلاب و تا سالهای بعد به همین شکل باقی ماند. در میان این دفاتر، دفتر بیروت به سبب حساسیت موضوع، خوش درخشید و به سبب حضور افراد موثری همچون محمدعلی مهتدی فعالیت خوبی داشت. در میان دفاتر اروپا و آمریکا خبرنگار موفقی حضور نداشت، چون عمدتا این دفاتر تابع سفارشات سفارت بودند. مثلا خبرنگار واشنگتن (کامران مشایخی) اخبار مربوط به تمام میهمانیهای اردشیر زاهدی سفیر وقت شاه در آمریکا را مخابره میکرد و پوشش خبر مسافرت شاه به آمریکا بیشترین میزان خبرهای ارسالی از سوی او بود. محمد پورداد پیش از اعزام به لندن اصولا خبرنگار مطبوعاتی بود و شناختی از کار تلویزیونی نداشت. اسماعیل پوروالی حتی در زمان حضور در دفتر پاریس سردبیر مجله بامشاد بود و او نیز تلویزیون را نمیشناخت. در پاریس بیشتر برای مجله خودش مطلب جمعآوری میکرد. برخی از خبرنگاران هم که نمیخواهم اسمشان را ببرم، بیشتر روی فعالیت مخالفان رژیم شاه در خارج از کشور کار میکردند.
سرنوشت دفاتر خارج از کشور بعد از انقلاب چه شد؟
از میان خبرنگاران خارج از کشور تنها خبرنگار بیروت ماند و به کار خود ادامه داد که این مساله نشاندهنده این نکته است که وی خبرنگاری واقعی بود. بقیه افراد این حوزه را ترک کردند یا به کار قبلی برگشتند. برخی نیز دارایی و اموال سازمان را بردند و بعضیها از حساب لاهه به نفع خود برداشت کردند که این مسائل نشان میدهد آنها خبرنگار نبودند، چون چنین رفتاری دون شان خبرنگار است. تنها خبرنگاری که با پای خودش آمد و کلیه اموال سازمان را تحویل داد و رفت، محمد پورداد در دفتر لندن بود که این رفتار او نیز ثمره ریشهای بود که وی در کار خبرنگاری در مطبوعات داشت. پس از انقلاب این دفاتر بلافاصله صاحب مدیرانی از میان دانشجویان یا افراد انقلابی در خارج از کشور شد. من هم بعد از انقلاب اولین خبرنگاری بودم که به دلیل آشنایی با زبان انگلیسی و سابقه 6 سال کار در بخش خبرهای خارجی واحد مرکزی خبر به دفتر لندن اعزام شدم. اما در برخی دفاتر افرادی که رفتند یا منطقه را نمیشناختند، یا زبان محلی را نمیدانستند یا اینکه تلویزیونی نبودند. تعداد زیادی از این خبرنگاران اصلا کار خبری در صدا و سیما نکرده و طبعا نمیتوانستند کار خبری بکنند. خیلی از آنها بعد از بازگشت از این دفاتر به صدا و سیما هم نیامدند. یکی به وزارت علوم رفت، دیگری در وزارت خارجه مشغول به کار شد، نفر سوم وارد کار پژوهش علمی شد و حتی چهره ماندگار شد و خلاصه آبی برای سازمان گرم نکردند. تا مدتها برخی از این دفاتر بدون خبرنگار بود. در همین دوره دفتر لندن مسوولیت پوشش خبری حوزه سازمان ملل و آمریکا، تمام اروپا تا روسیه و بخشهایی از آفریقا را به عهده داشت و برخی دفاتر اصلا خبرنگار نداشتند. در آن دوره در شهر بن آلمان خبرنگار داشتیم، اما اخبار اوپک در وین را نمیداد. متاسفانه امروز هم صرفنظر از اشکالات و موانعی که رفع و آموزشهایی که داده شده است، برخی از خبرنگاران اعزامی به برخی مناطق یا آشنایی فرهنگی و زبانی با حوزه ندارند، یا از نظر موضوعی با منطقه آشنا نیستند. در حال حاضر هم خبرنگاران محلی در آمریکای لاتین و رم بعضا بهتر از خبرنگاران دفاتر دیگر هستند. متاسفانه برخی از خبرنگاران بعد از اعزام به حوزه محل ماموریت ثبتنام در کلاس زبان جزو اولین کارهایشان است. به همین سبب به کارمند محلی و مترجم متکی میشوند. برای مثال امروزه در یکی از دفاتر خارج از کشور خبرنگاری داریم که دستکم پنج نیروی تماموقت به عنوان مترجم و راهنما در اختیارش قرار داده شده، اما باز هم بازده محتوایی کارش چندان چشمگیر نیست. نقص این کار این است که خبرنگار نمیتواند راسا در جریان امور خبری حوزه خود قرار گیرد و به همین سبب در فعالیتهای برخی از آنها ابتکار عمل نمیبینیم.
در دوران پیش از انقلاب خبرنگاران معروف چه کسانی بودند؟
در آن دوره اغلب خبرنگارهای ما حوزههای کاری خود را نمیشناختند و تخصصی عمل نمیکردند و کار رادیو تلویزیونی را در این محیط یاد نگرفته بودند. مثلا خانم سیما دبیرآشتیانی که اصولا خبرنگار امور زنان در یک مجله معروف آن زمان بود به سبب این که همسرش سردبیر اخبار خارجی واحد مرکزی خبر بود در تلویزیون هم خبرنگار خارجی شد. وی نه تنها هیچ زبان خارجی نمیدانست که هیچ شناختی هم از مسائل خارجی نداشت. به یاد دارم روزی که انورسادات رئیسجمهور وقت مصر از طریق ریاض وارد ایران شد، همین خانم خبرنگار در فرودگاه از سادات پرسید ?What did you do with Khaled معنی این جمله این بود که «شما با خالد چه کردید؟» البته منظورش این بود که شما در ریاض با ملک خالد در چه زمینهای صحبت کردید یا چه توافقی صورت گرفت؟ اما سوال را به این شکل خام و سخیف مطرح کرد که سادات در جواب به خنده جواب داد (I did not do anything with King Khaled) یعنی «من با ملک خالد هیچ کاری نکردم.» این خبرنگار حتی به خود زحمت نداده بود اخبار سفر سادات به ریاض را مطالعه کند و سوال قابل اعتنایی بپرسد.
در سالهای 56 که موج انقلاب آغاز شد، خبرنگاران داخلی که توانسته بودند قابلیتهایی را در خود ایجاد کنند، با ضعیف شدن فشارها ناگهان توانستند دست به کارهای عجیب و غریب بزنند. در ماجرای «حذف نیمه دوم سال» قتل عام شهریور 57 میدان ژاله توسط یکی از تصویربرداران با نام باربد طاهری ثبت شد و 45 ثانیه فیلمی که از این واقعه وجود دارد، گویا تنها اثر تصویری موجود است.
پخش گزارش معروف دانشگاه تهران در 15 آبان که در آن تیراندازی گارد نشان داده میشود فعالیت ارزشمند دیگر خبرنگاری به نام مرحوم مهدی صابر بود.
او با حضور در میان دانشجویان شلیک مستقیم گارد به سمت دانشجویان را ثبت کرد. در روز انقلاب تصاویری که شب 22 بهمن از مصاحبه تیمسار رحیمی، تیمسار نصیری و... ضبط شد، هیمنه حکومت پهلوی را در چشم مردم شکست و این تصاویر نیز کار مرحوم صابر بود که البته هیچ وقت از او تشکر نشد. او در آن مقطع شهامت زیادی به خرج داد، چون واقعا در آن دوره معلوم نبود که تکلیف انقلاب چه خواهد شد و امکان داشت با حضور مجدد عوامل رژیم پهلوی این خبرنگار با خطر مرگ روبهرو شود. این انرژی آزاد شده در خبرنگاران بعدها در عرصه جنگ و تحرکات سیاسی ضد آمریکایی و در برابر جاسوسخانه آمریکا خود را نشان داد و به نتیجه خوبی رسید.
پس از انقلاب چه تغییری در ترکیب خبرنگاران واحد مرکزی خبر رخ داد؟
در آن مقطع پیش از انقلاب نیروهای خبری رادیو تلویزیون ملی ایران شامل 3 دسته بودند. بخش اول افراد خاصی بودند که از ساواک و مراکز دیگری که هرگز برای ما شناخته نشد عمدتا برای مسوولیتهای مدیریتی و تفسیری تعیین شده بودند. گروهی از آنها بعد از پیروزی انقلاب سر از رادیوهای بیگانه درآوردند و برخی از آنها هنوز هم در این رادیوها فعالند. بخش دوم نیروهایی بودند که به سبب تواناییهای خاص شغلی برای موارد خاصی به کار گرفته شده بودند.گروه سوم نیروهای جوان و فعالی بودند که در چارچوب تخصص، توان و رشتههای تحصیلی در مسابقههای استخدامی سازمان بالاترین امتیازها را کسب کرده و وارد سازمان شده بودند و جزو بدنه سازمان محسوب میشدند که در سالهای پس از انقلاب هم به کار خود ادامه دادند.
از نظر شما بهترین دوره فعالیت خبرنگاران ایرانی در 3 دهه گذشته چه زمانی است؟
یکی از بهترین نمونههای پوشش خبری تاریخ رسانهای ایران به وسیله خبرنگاران صدا و سیما در دوره جنگ اتفاق افتاد. حضور حدود 40 شهید در میان خبرنگاران نشاندهنده جسارت خبری بالای این گروه در طول جنگ بود. سبب اصلی موفقیت این افراد هم این بود که حوزه کاری خود را میشناختند. از نمونههای مثالزدنی در این زمینه میتوان به گزارش شهید رهبر از روی تانک و در خط اول مقدم اشاره کرد. این خبرنگار سالهاست جزو مفقودالاثرهای جنگ است. بعدها فعالیتهای دیگری از سوی شهید سیدمرتضی آوینی و گروه چهل شاهد در این عرصه انجام شد که هرچند در صدا و سیما صورت نگرفت، اما فعالیتی ارزشمند از جنس خبری بود که به سبب آگاهی، اعتقاد، ایمان و شناخت آنها این فعالیتها با موفقیت روبهرو شد.
چه عاملی در انعکاس موثر و خوب خبرهای مربوط به جنگ تاثیر داشت؟
در فضای رسانهای آن دوره هیچ تردیدی درخصوص حقانیت دفاع مقدس وجود نداشت. این مساله با روح انقلابی و باور ملی هم آمیخته شده بود. از طرفی یکی از ویژگیهای دیگر این دوران وجود ستاد تبلیغات جنگ بود که نمایندگان خبری صدا و سیما در آن ستاد عضو بودند و با شناخت کامل موضوعات سیاستگذاری میکردند. این نقصی بود که بعدها در بخشهای زیادی با آن مواجه بودیم. به طور مثال در همین اواخر رسانه ما نمیدانست درباره افزایش قیمت نفت چه موضعی باید داشته باشد و به همین سبب در2 بخش خبری در کنار هم دو نوع نگاه نسبت به این موضوع حس میشد. اما در زمینه دفاع مقدس اصلا این بلاتکلیفی وجود نداشت. (حذف ملاحظاتی هم که درباره جنگ و انعکاس آن وجود داشت بسیار کمتر از ملاحظات شبکهای مانند CNN درباره جنگ بود).
رضا استادی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد