نقد تحلیل محتوایی سریال تلویزیونی خوش رکاب

یکی از مهمترین عواملی که برای موفقیت یک سریال تلویزیونی همواره مدنظر قرار می گیرد ، میزان جلب مخاطب و تعامل بیننده
کد خبر: ۲۲۶۵۱

با سریال است . این روند می تواند حتی شامل سریال هایی باشد که در موضوع و محتوا و در شخصیت پردازی و پیشبرد قصه المنت های جذاب دراماتیک نداشته باشند؛ اما به هر حال هر چه که هست بینندگان نسبت به آن سریال تلویزیونی و برای تماشای آن رغبت به خرج داده اند. در این زمینه ، عمدتا سریال هایی که صمیمی و روان روایت تصویری شان انجام گرفته باشد (به نحوی که بیننده قصه شکل گرفته و طی شدن آن را به نحوی حتی در زندگی خود ملموس بیابد) توانایی برقراری این تعامل را دارا هستند. از دیگر سو ممکن است یک سریال تلویزیونی مثلا در ژانر تاریخی با صرف هزینه تولیدی بسیار و با استفاده از هنرپیشه های تراز اول نتواند نسبت به جلب و جذب و ترغیب مخاطب خود موفق باشد. سریال جمع و جور و روان «خوش رکاب» با وجود این که سریالی سنگین و از نظر عوامل پرتعداد نیست ، به دلیل همان بهره گیری از انگاره هایی برای ساده و روان روایت کردن داستان خود توانسته است نسبت به جذب مخاطب موفق عمل کند. از این رو طرح سوال هایی نظیر 25سال است که دیگر راننده های کامیون مجوز داشتن شاگرد ندارند و یا این که چطور می شود مرد میانسالی در صحنه جنگ سلامت ماشین خود (خوش رکاب) را برتر از سالم ماندن رزمنده ها بداند و افتادن لکه ای بر ماشین او فاجعه آمیزتر از کشته شدن یک گردان از فرزندان این مملکت به حساب بیاید و دست آخر این که مگر چندین لشکر عظیم معطل یک کامیون مانده اند تا برایشان مهمات بیاورد، مگر فرماندهی لجستیک و پشتیبانی می تواند این قدر ضعیف باشد که محتاج یک کامیون مانده باشد و دهها سوال دیگر که حتی می تواند منطقی نیز باشد، نمی تواند از این واقعیت پرده برندارند که به هر حال با تمام این ضعفهای نهادینه شده در قالب سناریوی داستان ، «خوش رکاب » در میان دیگر سریال های ایرانی که در ایام نوروز پخش شان آغاز شد، این همه در جذب مخاطب موفق عمل کرده و این در حالی است که تولیدات دیگر حتی بار کمدی و دراماتیک بیشتری داشتند. «آقاتقی» ، می تواند نمادی از آدمهای قالب گرفته ای باشد که در زمان جنگ - و صد البته نه از روی بدجنسی و بدذاتی - بیشتر به خودشان مشغول بودند تا حوادث امروز ناخوشایندی که در جبهه ها اتفاق می افتاد. به نظر می رسد «خوش رکاب» قصد شعاردادن نداشته است که اگر این مهم واقعا از سوی عوامل سازنده یکی از آیتم های اصلی در شکل گیری روند قصه بوده باشد باز هم این نوع نگاه می تواند جدای از روان بودن روایت تصویری ، موفقیتی مرتبط با زیرساخت سریال را دربرداشته باشد. استحاله «آقاتقی» نیز هرگز دور از ذهن نیست . او در واقع انسانی است که به قول سهراب : «از هجوم واقعیت به خاک افتاده است.» که دست بر قضا همین اتفاق مهم مبین صداقت ذاتی شخص می تواند به حساب بیاید. چون به هر حال انکار واقعیت و اصرار به جهل خود از بزرگترین و بدترین جاده های منتهی به رسوایی است . حال «آقاتقی» به دلیل رابطه روحی که با خوش رکاب دارد، مدتی طول می کشد تا هجوم واقعیت و به خاک افتادنش را باور کند. مهم آن است که بالاخره این تهاجم روی داده و «آقاتقی» این عاقبت بخیری ، برایش به ودیعه گذاشته شده است . انگاره های رفتار شناختی بسیاری از مردم حتی در حال حاضر مبین چنین رویدادهایی عظیم و چالشهای شدید میان روح و عقل و دل و مغز آدمی است . وقتی در بازیافت یا بازخورد این انگاره های مبتذل در مفاهیم رفتارشناختی و شاید در مواقعی مردم شناختی دقت شود، حضور واقعی یا غیرواقعی آنها می تواند در زیرساخت های اصلی و مبانی اعتقادی و ایدئولوژی شخص بسیار کارساز باشد. «آقاتقی» کاراکتری است که به یقین در زیرساخت های اصلی عقایدش این مفاهیم شامل انگاره های مبتذل به صورتی غیرواقعی حضور یافته اند. در واقع سرشت و ذات او حتی در بسیاری از مواقع با این انگاره های پوچ بشدت بیگانه است . پس او برای رویارویی با واقعیت و هجوم این انگاره مهم برای به خاک افتادنش که می تواند نمادی از تطهیر روح او باشد، نیاز به محرک دارد. همین آقاتقی و آقاتقی های فراوان دیگر چه در زمان جنگ 8ساله ، چه در دوران مبارزه و شکل گیری انقلاب و چه در زمان کنونی با فرض همان نمادی که به آن اشاره شد ، یعنی پاک بودن فطرت و ذات ، به این محرک نیاز دارند. برای آقاتقی این ترغیب و القای واقعیت به او با حضور در جبهه میسور گردید. شاید اگر او درگیر چنین داستانی نیز نمی شد و هرگز به همراه خوش رکاب عزیزش پا به میدان های جنگ نمی گذاشت ، باز هم خداوند تبارک و تعالی در فرصتی دیگر و در زمان و مکانی دیگر این رویارویی با واقعیت و به خاک افتادن او برای تطهیر بنده اش را، برای آقاتقی رقم می زد. حتی شاید برای او و دیگر قشر کلان آقاتقی های مشابه ، دیدن یک صحنه تکاندهنده عاطفی یا حتی صحنه ای خشونت آمیز، بستر رسیدن و رویارویی با واقعیت را تشکیل می داد؛ اما حال که این استحاله و این رسیدن و بموقع نیز رسیدن برای آقاتقی سریال «خوش رکاب» در مکانی و زمانی روی می دهد که شاید از بهترین نوع باورپذیری واقعیت را دربر داشته باشد، جای گله ای باقی نمی ماند. اتفاقا مقاومت اولیه او در ظاهر برای برگشتن به کار عادی و روال سابقش و چالشهایی که در رفتارشناختی او ابتدا به صورت خرد و سپس بیشتر کلان مشاهده می شود، سندی باشد بر پذیرفتن عقلی و روحی و قلبی این هجوم واقعیت و سپس به خاک افتادن و تطهیرشدن که در نهایت استحاله روحی و تغییر عقاید او را باعث می شود. و همین نفس سادگی عقاید اولیه آقاتقی و باورپذیربودن استحاله او است که در کنار روایت روان قصه او، هر چه بیشتر به جذب مخاطب و ترغیب بیننده منجر شده است . و همین نوع شکل گیری روند قصه «آقاتقی و خوش رکاب» دلیل منطقی و موجه برای موفق بودن این سریال به شمار می آید. از دیگر سو، موفقیت در استفاده از انگاره های تقریبا بکر در مایه های کمیک - به دلیل شخصیت خاص خود آقاتقی به روانی قصه و روند شکل گیری روایت تصویری آن ارتباط کامل دارد. هر چند پیش از این نیز آثاری با مضامین اصلی و فرعی این چنینی ، یعنی حضور رگه ای کمدی در ماجرایی مربوط به جنگ در مفهوم و محتوای تولید شده اند (که برای تداعی به ذهن فیلم «لیلی با من است» را به خاطر بیاورید) اما به هر روی قصه آقاتقی و ماجرای او با خوش رکاب و حضور این گونه اش در جبهه تا حد زیادی مضمونی بکر و یا کمتر استفاده شده را داراست . در سریال خوش رکاب آنچه مهمتر می نماید، روایت روان و بی غل وغش دریافت واقعیت از سوی یک انسان عادی است . واقعیتی که در معنا و مفهوم گستردگی بسیاری دارد و بی شک قوام این گستردگی به دلیل ارتباط آن واقعیت خاص به انگاره های مذهبی ، عرفی و ملی است .

فریبا نیک نژاد
 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
تهدید مذاکرات از درون آمریکا

جام‌جم» در گفت وگو با دکترسید محمد مرندی،مهم‌ترین چالش‌های پیش‌رو در دستیابی تهران و واشنگتن به توافق را بررسی کرد

تهدید مذاکرات از درون آمریکا

نیازمندی ها