در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
ساعت 10 و 10 دقیقه شب است. مردم در محوطه جلوی امامزاده ایستادهاند، به سمت در ورودی میروی؛ اما یک سرباز نگهبان، راه تو را سد میکند: «نمیشه تعطیل شده» و تو مجبور میشوی پشت نرده توقف کنی و همان جا تبریک و شادباش بگویی. فکر میکردی میتوانی ضریح آقا را در آغوش بگیری؛ اما حالا ضریح برادرش در تهران هم دستنیافتنی شده است. به همان نردههای فلزی ورودی امامزاده تکیه میزنی و سلام میدهی: «درود بر تو ای برادر امام رضا(ع).»
دستفروش جلوی امامزاده برای چای داغش مشتری مییابد. آنطرفتر یک نجیبزاده، صندوق عقب ماشینش را بالا زده و شاخههای گلایول و آبمیوه بین مردم توزیع میکند. یک زائر تازه از راهرسیده نیز که از ورود به امامزاده بازمانده، کیک و شیرینی به تو تعارف میکند و پیرزن، آخرین کیسه نذری نمک را به زائری میدهد و میرود. ظاهرا همه بیدارند؛ اما ساعت خواب متولیان امامزاده گذشته است. باران همچنان نرم و آهسته میبارد؛ آنقدر که نمیدانی چترت را باز کنی یا نه.
زهره توکلی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه