
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
حدود 2 ماه است که در مجموعه تلویزیونی دیکتاتور در نقش محمدعلی فروغی بازی میکنم. این مجموعه در برگیرنده دوران حکومت احمدشاه است. البته اواخر حکومت احمدشاه و اوایل آمدن سلطنت پهلوی.
بازی در کارهای تاریخی برای شما عادت شده یا نسبت به این کارها دلبستگی پیدا کردهاید؟
به دلیل این که بعد از انقلاب قسمت اعظم وقتم را صرف تحقیق، نوشتن و بازی کردن در مجموعههای تاریخی کردهام (بخصوص دوران قاجار و پهلوی)، دیگر به این ژانر به گونهای عادت کردهام و به آن دلبسته شدهام. هر چند هنوز هم کارهای زیادی در این زمینه میتوان انجام داد و باید نگاه دقیقتری نسبت به تاریخ داشت.
از بازی در نقشهای تاریخی خسته نمیشوید؟
خیر، چون تاریخ را دوست دارم.
درست است که نقشهایتان طی این سالها متفاوت بودهاند، اما به هر حال در یک مسیر بودهاند.
بله حق با شماست؛ اما شخصیتهایی که بازی کردهام با یکدیگر متفاوت هستند. برای مثال امیرکبیر با محمدعلی فروغی که در حال حاضر دارم آن را بازی میکنم، بسیار متفاوت است. همین طور سایر شخصیتهای تاریخی. به هر حال این تفاوت برایم شیرین و جذاب است. حتی اگر در یک ژانر خاص باشد.
شخصیتپردازی کاراکترها را در سریالهای تاریخی این دوره چطور ارزیابی میکنید؟
تعداد شبکههای تلویزیون در این چند سال زیاد شدهاند که هر کدام از آنها هم نیاز به برنامه دارند. بنابراین حساسیتی که در گذشته وجود داشت به دلیل سرعت در کارهای امروزی دیگر وجود ندارد. برای مثال حساسیتی که نسبت به گریم و لباس شخصیتهای تاریخی وجود داشت، حالا دیگر وجود ندارد. شما نگاه به لباسهای امیرکبیر نکنید و آن را مقایسه کنید با لباسهایی که الان دوخته میشوند. به هر حال دقت نظر بیشتری روی شخصیتپردازی و مسائل دیگر وجود داشت که درحال حاضر کمرنگ شده است.
فیلمنامههای تاریخی چقدر موفق بودهاند و چقدر براساس مستندات نوشته شدهاند؟
پاسخ به این سوال بحث زیادی میطلبد. نوشتن کارهای تاریخی با توجه به این که واقعیت هستند و در گذشته اتفاق افتادهاند، قابل بحث است. ضمن این که مردم نسبت به قهرمانهای ملیشان تعصب دارند و اگر واقعهای که رخ داده است گفته شود، مورد اعتراض آنها قرار خواهد گرفت و به این سبب کار نویسنده سختتر است. چون هم باید تاریخ را بنویسد و هم باید اثری از خود به جای بگذارد.
سریالهای تاریخی که در گذشته ساخته میشدند به مراتب ماندگارتر بودند. چرا؟
بله، چون همه چیز سر جای خودش بود. از متن گرفته موسیقی و طراحی دکورشتاب در کارها وجود نداشت و روی تکتک دیالوگها فکر شده بود و بر اساس مستندات بودند.
برویم سراغ مجموعه آینههای نشکن. بعد از جنگ جهانی دوم بود که کتابهایی با رویکرد جاسوسی وارد بازار کتاب شد. شما تا چه حد با این قصهها آشنایی دارید؟ اصلا میتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید؟
با این مقوله آشنایی زیادی ندارم. چون جزو علاقهام نبوده، اما فیلمهایی در این زمینه دیدهام که برایم لذتبخش بودند. بخصوص فیلمهایی که فرانسه و ایتالیا درباره مسائل جنگ جهانی دوم ساختند بسیار زیبا بودند. چون به خوبی توانستند در آنها دستهای جاسوسی را نشاندهند که این مساله برای سینما بسیار جذاب است و مخاطب را هم به خود جذب میکند.
نقشی که در این سریال دارید، بسیار با نقشهای دیگرتان فاصله دارد، خیلی منفی است قبول دارید؟
بله، قبول دارم. این کار با یک هدف ملی نوشته و ساخته شد، آن هم به سفارش شبکه 2 و با همکاری انرژی اتمی ایران. اطلاعات خوبی هم در اختیار نویسنده قرار گرفت. در این کار به نوعی مسائل پشت پرده مطرح شد. آن هم به این شکل که گروهی به رهبری شخصی ایرانی وارد ایران میشوند تا یک میکروب آلوده را وارد سایت اتمی ایران کنند. آن هم به این دلیل که وقتی نمایندگان آژانس بینالمللی وارد ایران میشوند متوجه این آلودگی شوند و سایت را تعطیل کنند. چون این آلودگی خطرناک است. ضمن این که تمام این مسائل در قالب یک داستان خانوادگی هم مطرح میشود.
این مسائل برایتان جذاب بود؟
بله، جذاب بود و به واسطه این کار توانستم نقشی را بازی کنم که در طول عمرم بازی نکرده بودم و از عمد این نقش را پذیرفتم.
اصلا از کارگردان نپرسیدید که چرا شما؟
اتفاقا سوال کردم و جوابشان هم این بود که میخواستند رهبری این گروه را به کسی واگذار کنند که مخاطب به او شک نکند. به نظرم هنوز هم داستان دارد دوپهلو جلو میرود. در واقع مخاطب به نوعی دچار سردرگمی شده است.
شکستن این تابو برایتان سخت نبود؟
خیر. خودم هم خسته شده بودم از بس که نقش آدمهای خوب و مثبت را بازی کردم. به هر حال بازیگر باید متنوع کار کند و در هر نقشی خودش را محک بزند. باور کنید خسته شده بودم از بس که هر کجا رفتم گفتند سلام آقای امیرکبیر. بگذارید کمی از قالب امیرکبیر بیرون بیایم (میخندد).
جواد اردکانی (کارگردان) را تا چه حد میشناختید؟
از نزدیک ایشان را ندیده بودم و شناخت چندانی نداشتم، اما در طول کار بسیار کارگردان صبور و بااخلاقی بودند. تحمل زیادی در کار به خرج میدادند که قابل تقدیر بود. ضمن این که به نظرم کارگردانی است که به کارش علاقه دارد و با هدف جلو میرود.
مشکل بزرگی که این سریال دارد، این است که شخصیتهای آن چندان قابل باور نیستند. برای مثال سیمین بیش از اندازه به خانم حبیبی اعتماد دارد. در صورتی که هیچ کس آنقدر به یک نفر اعتماد نمیکند.
در مقدمه به این موضوع اشاره شد. اگر شما هم جای سیمین بودید همین کار را میکردید. سیمین صادقانه به سمت خانم حبیبی آمد. به نظرم اتفاقا خیلی خوب زمینه این آشنایی چیده شده است. ولی در کل در ادامه علت این روابط را متوجه خواهید شد.
زمانی که بحث انرژی اتمی در ایران باب شد، عکسالعملهای متفاوتی نسبت به این مساله صورت گرفت. ارتباط مخاطب با این کار چقدر دغدغه شما بود؟
بسیار زیاد وقتی فیلمنامه را خواندم و دیدم که موضوع اصلیاش در ارتباط با انرژی اتمی است با تردید جلو رفتم. ولی بعد دیدم که یک برداشت واقعی کرده است و اصلا کار را به حاشیه نبرده است. تولید اتم برای استفاده از انرژی هنوز هم برقرار است و همچنان غربیها میخواهند از اقدام درست ایران جلوگیری کنند. بنابراین این موضوع همچنان داغ است. به هر حال امیدوارم مخاطب با پیگیری بتواند با این کار ارتباط برقرار کند.
اما این سریال در جذب مخاطب موفق نبود.
درسته. به نظرم دو دلیل عمده دارد. یکی زمان پخش و دیگری تغییر نام این کار. تا شب آخر اسم این کار فتانه بود. ولی وقتی روی آنتن رفت، به یکباره شد آینههای نشکن. خیلیها با من تماس گرفتند که موضوع چیست؟ و من هم میگفتم باور کنید من توی اینکار بازی کردم. چون کار را به اسم فتانه میشناختم. حتی در شبکههای سحر هم به اسم فتانه پخش و تبلیغ شد. به هر حال این مساله اشتباه بزرگی بود که رخ داد.
دلیل این تغییر اسم چه بود؟
مدیر شبکه دو به خود من گفتند: من از ماهها پیش به تولید کنندگان این کارگفته بودم این اسم مناسب نیست. چون فتانه اسم زن است و فتنهگریها در این کار توسط من که مدیر این گروه بودم صورت میگیرد. بنابراین انتخاب این اسم درست نبود.
درهر صورت آینههای نشکن هم انتخاب خوبی نیست.
بله، قبول دارم. من که منظور از این اسم را متوجه نشدم. هر کس که متوجه شده به من بگوید. درخصوص پخش این سریال هم باید بگویم که بعد از ماه رمضان یک هفته هر شب پخش شد و اصلا این سریال دچار چندگانگی در پخش شد. جوری که در نظر مردم، این آینه شکست و از بین رفت.
این سریال در پرونده هنری شما چه جایگاهی دارد؟
نظر مخاطب روی این مساله تاثیر زیادی دارد، اما این کار را هم مانند کارهای گذشتهام انتخاب و بازی کردم.
از آخرین نقشتان، محمدعلی فروغی بگویید.
این نقش، یکی از نقشهای پیچیدهای است که تا به حال بازی کردهام. شخصیتی است که هم بعد سیاسی دارد و هم بعد فرهنگی. در زمان احمدشاه و اوایل پهلویها حرف اول را میزده است. او تدوین کننده گلستان سعدی نیز بوده است و همینطور تنظیم کننده شاهنامه؛ اما در عین حال یک رجل سیاسی هم بوده است. به هر حال شخصیت جذابی داشت.
کدام نقش تاریخی را دوست دارید بازی کنید؟
خیلی دوست دارم نقش ستارخان را بازی کنم. ولی متاسفانه تا به حال پیش نیامده و دائم عقب افتاده است. ضمن این که فکر میکنم بازی در این نقش دیگر به سن و سال من نمیخورد.
محبوبه ریاستی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگوی اختصاصی روزنامه «جامجم» با دو تن از اعضای بلندپایه جنبش امل و حزبالله لبنان بررسی شد
علیامین حسنی، بازیگر نقش بهروز در سریال پایتخت در گفتوگو با «جامجم» از خاطرات حضورش در این سریال میگوید