اگر قرار باشد برای گرفتن پاسخ این سوال سراغ شخص امیر قلعهنویی برویم. آنقدر پاسخهای توجیهی و البته فرافکنانه میشنویم که سرگیجه میگیریم. «بازیکنان هنوز از فضای نتایج فصل قبل خارج نشدهاند»، «مهاجمان ما بیدقت هستند»، «تیم را قهرمان تحویل دادم، سیزدهم تحویل گرفتم» و... ولی واقعیت چیز دیگری است.
اولا که استقلال با جذب حدود 10 بازیکن جدید آنقدر دچار تغییر شده که صحبت از فضای ناکامی فصل قبل خندهدار جلوه میکند، ثانیا قلعهنویی یک ماه پیش از فصل نقل و انتقالات این تیم را تحویل گرفت و با انجام چند بازی در جام حذفی کاملا عیار نفرات دستش آمد ولی همچنان مهاجمان بیدقت و گلنزن فصل گذشته را حفظ کرد و بالاخره اگر قلعهنویی تیم را سیزدهم تحویل گرفته، الان که تیم تحت هدایتش هفدهم است آن هم در حالی که در هفته نخست وقتی 2 صفر ابومسلم را برد و صدرنشین شد هیچ صحبتی از فضای ذهنی منفی و تیم سیزدهم و... نمیکرد.
واقعیت اینجاست که سماجت بیدلیل قلعهنویی بر استفاده از دفاع مثلثی که در جهان فوتبال یک سیستم منسوخ شده است، کار استقلال را به اینجا کشانده که میبینیم؛ فضای بیحفاظ جلو و پشت سر پیستونها و برتری عددی همه حریفان استقلال در کنارهها نسبت به این تیم در کنار حفرههای موجود در این نوع دفاع باعث شده که آبیها بدترین نتایج ممکن را بگیرند. در عین حال همین سیستم تاریخ مصرف گذشته باعث شده که استقلال در موقع حمله کردن چارهای جز بردن توپ به کنارهها نداشته باشد تا سانتر و اوت دستهای علیزاده تنها حربههای تهاجمی استقلال باشد و به این روزی بیفتد که اکنون افتاده است.
تا وقتی قلعهنویی نخواهد قبول کند با سیستمهای مشتق از دفاع مثلثی مقابل تیمهایی که با روشهای مرتبط با دفاع خطی بازی میکنند، حرفی برای گفتن ندارد، همین آش و همین کاسه است و باید منتظر نتایج بدتری هم بود. البته حسن کار استقلال در این است که با مهرههای پرتعدادی که در اختیار دارد، براحتی میتواند با یک تفکر و برنامهریزی صحیح سیستم خود را تغییر داده و مقابل حریفان با دست پر ظاهر شود ولی تا زمانی که قلعهنویی روی روش از کار افتادهاش اصرار کند و فقط به حمایتهای دوستان مطبوعاتیاش در مورد 2 - 5 - 3 دلخوش باشد، اوضاع همین است که هست.