تناقض در تکریم تاریخ

در عصر حاضر، دیپلماسی عمومی و قدرت نرم کشور‌ها پیوندی ناگسستنی با روایت‌های تاریخی دارند. در حالی که بسیاری از دولت‌های منطقه با صرف هزینه‌های کلان در پی خلق هویت‌های تاریخی و مصادره مفاخر برای تثبیت جایگاه خود هستند،
در عصر حاضر، دیپلماسی عمومی و قدرت نرم کشور‌ها پیوندی ناگسستنی با روایت‌های تاریخی دارند. در حالی که بسیاری از دولت‌های منطقه با صرف هزینه‌های کلان در پی خلق هویت‌های تاریخی و مصادره مفاخر برای تثبیت جایگاه خود هستند،
کد خبر: ۱۵۳۰۹۱۲
نویسنده امیرحسین حیدری - گروه فرهنگ و هنر

در داخل مرز‌های ایران گاه شاهد کج‌سلیقگی‌هایی هستیم که دانسته یا ندانسته به تخریب سرمایه‌های نمادین منجر می‌شود. حواشی اخیر پیرامون مسابقه تلویزیونی «بازمانده» نمونه‌ای قابل تأمل از این پدیده است که نشان می‌دهد چگونه فقدان سواد بصری و تاریخی در طراحی یک «گیم‌شو» می‌تواند به یک چالش هویتی بدل شود. 

کانون این جنجال رسانه‌ای، آیتمی در یکی از مراحل مسابقه بود که طی آن شرکت‌کنندگان می‌بایست با پرتاب کیسه‌های سنگین، پازل‌های غول‌پیکری را تخریب می‌کردند و سپس آن را دوباره می‌ساختند. مسأله نه در مکانیسم بازی بلکه در تصویری نهفته بود که بر این پازل‌ها نقش بسته بود: «شیردال» و «درفش کاویانی». انتخاب این دو عنصر که در حافظه جمعی ایرانیان به‌عنوان نماد‌های اقتدار، پایداری و دادخواهی شناخته می‌شوند، برای آیتمی که ماهیت آن تخریب و فروپاشی است، خطای استراتژیک طراحان این مسابقه را آشکار کرد. تصویر فرو ریختن درفش کاویانی در قاب تصویر، فارغ از نیت سازندگان، پیامی جز تحقیر ناخودآگاه یک نماد ملی را مخابره نمی‌کرد و همین امر واکنش‌های انتقادی گسترده‌ای را در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت. 

با این حال، آنچه این پرونده را از یک خطای سهوی فراتر برد، واکنش رسمی تیم سازنده در صفحه اینستاگرام برنامه بود. در جوابیه منتشر شده، عوامل برنامه به‌جای پذیرش نقد و عذرخواهی حرفه‌ای، رویکردی تدافعی اتخاذ کرده‌اند. استدلال اصلی آنها بر این گزاره استوار بود که تمام دکور و فضاسازی مسابقه با الهام از شکوه تاریخ ایران طراحی شده و آنها جرأت و جسارت استفاده از نماد‌هایی را داشته‌اند که سال‌ها در برنامه‌سازی مغفول مانده بود. این نوع پاسخگویی که در ادبیات رسانه‌ای نوعی فرار رو به جلو محسوب می‌شود، حاوی یک مغالطه آشکار منطقی است. 

در نقد این دفاعیه باید به قاعده مشهور منطقی «اثبات شی نفی ما عدا نمی‌کند» استناد کرد. این‌که کلیت دکور و اتمسفر برنامه با الهام از تخت جمشید یا عناصر باستانی طراحی شده باشد (اثبات شی) مجوزی برای تخریب همان عناصر در بخشی دیگر از برنامه (نفی ما عدا) صادر نمی‌کند. به بیان دقیق‌تر، تکریم تاریخ در طراحی صحنه نمی‌تواند توجیه‌گر تحقیر تاریخ در طراحی بازی باشد. حتی اگر سازندگان، دقیق‌ترین بازسازی ممکن از ابنیه تاریخی را نیز انجام داده باشند، هنگامی که در سناریوی مسابقه، تخریب نماد هویت را به‌عنوان شرط پیروزی تعریف می‌کنند، عملا نقض غرض کرده‌اند. 

این رخداد نشان می‌دهد که صرف استفاده از المان‌های باستانی بدون درک کارکرد نشانه‌شناسانه آنها نه‌تنها کمکی به تقویت هویت ملی نمی‌کند بلکه می‌تواند نتایج معکوس به بار آورد. مخاطب ایرانی که حساسیت ویژه‌ای روی میراث تمدنی خود دارد، تمایز میان استفاده ابزاری و تکریم واقعی را به‌خوبی درک می‌کند. انتظار می‌رفت تیم سازنده «بازمانده» به‌جای اصرار بر درستی عملکرد خود و طلبکار بودن از مخاطبان بابت جسارت ادعایی‌شان، با پذیرش این خطای نشانه‌شناختی و ارائه یک عذرخواهی رسمی، بلوغ حرفه‌ای خود را نشان می‌دادند چرا‌که در عرصه رسانه، احترام به افکار عمومی و صیانت از نماد‌های ملی، بر هر توجیه فنی و هنری ارجحیت دارد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
از ایران بزرگ می‌هراسن

امیر دریادار شهرام ایرانی در گفت‌وگو با روزنامه «جام‌جم» به مناسبت روز ملی جزایر سه‌گانه مطرح کرد

از ایران بزرگ می‌هراسن

نیازمندی ها