«چشمانداز ۲۰۳۰» بنسلمان قرار بود عربستان را از اقتصاد نفتی به اقتصاد دانشبنیان برساند اما در عمل، این چشمانداز به چشمبندی ۲۰۳۰ تبدیل شده است:پردهای از توهم، تبلیغ وهزینههایی که حتی دلارهای نفتی هم توان پوشش آن را ندارند.
نئوم؛ ویترین قدرت یا فریب رسانهای؟
وقتی سال ۲۰۱۷ محمد بنسلمان در داووس ازپروژه نئوم پردهبرداری کرد،رسانههای غربی او را «شاهزاده اصلاحطلب» نامیدند و نئوم را «نماد آینده خاورمیانه» توصیف کردند.شهر نئوم قرار بود به طول ۱۷۰ کیلومتر، بدون خودرو، بدون آلودگی و با هوش مصنوعی اداره شود. تبلیغات رسمی حتی وعده داده بود که «خورشید هرگز بر نئوم غروب نخواهد کرد» اما کمتر از هشت سال بعد، خورشید همین وعدهها غروب کرد. براساس گزارشهای رسمی عربستان و منابع اقتصادی غربی، تا اکتبر ۲۰۲۵ تنها ۲.۴کیلومتر ازهسته اصلی پروژه ساخته شد و تاریخ تکمیل به ۲۰۴۵ موکول شده است. در پیشنویس بودجه سال ۲۰۲۶ عربستان، حتی نامی از نئوم وجود ندارد واز مجموع هشتمیلیارد دلار قرارداد عمرانی سه فصل اول سالجاری، تنها ۲۰میلیون دلار به نئوم اختصاص یافته است؛ رقمی ناچیز در مقیاس پروژهای که برآورد اولیهاش بیش از ۵۰۰میلیارد دلار بود.
اقتصاد در سراشیبی
اما چرا عربستان در نیمه راه «چشمانداز ۲۰۳۰» ناگهان ترمز کشید؟ شاید پاسخ ساده باشد: پول تمام شده است. قیمت نفت سالجاری میلادی بیش از ۱۰درصد کاهش یافته و این کاهش، هم بودجه عمومی را منقبض کرده و هم نقدینگی صندوق سرمایهگذاری دولتی (PIF) را بهشدت کاهش داده است. در نتیجه، عربستان ناچار شده برای تأمین هزینههای روزمره و پروژههای نیمهتمام، به استقراض گسترده، فروش سهام آرامکو و انتشار اوراق قرضه بینالمللی روی آورد.
بهگفته وزیر دارایی عربستان، کسری بودجه این کشور تا سال ۲۰۲۶ ادامه خواهد داشت و بسیاری از پروژههای عظیم اقتصادی تا پس از ۲۰۳۰ به تعویق افتادهاند. به زبان سادهتر، سعودیها دیگر توان ادامه «نمایش تجمل» را ندارند. هدفگذاری ولیعهد برای جذب ۱۰۰میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی نیز شکست خورد. تنها حدود ۳۳ میلیارد دلار از آن محقق شد که بیشتر از شرکتهای داخلی یا سرمایههای تحت فشار سیاسی تأمین شد.
درنتیجه، بنسلمان ناچارشد ازپروژههای پرهزینهعمرانی بهسمت حوزههایی بابازگشت سریعترسرمایه مثل هوش مصنوعی و بازیهای دیجیتال چرخش کند. دوشرکت«هومین»(Humain)و«الات»(Alat)که بهتازگی معرفی شدهاند،حالا جایگزین نئوم دررسانههای سعودی شدهاند اما درواقع، این تغییر جهت چیزی جز عقبنشینی نیست؛ عقبنشینی از تخیل به واقعیت.
گزارشهای غربی از پشت پرده شکست
شکست نئوم البته اتفاقی تازه نیست؛ رسانههای معتبر غربی از سالها پیش نشانههای فروپاشی آن را آشکار کرده بودند. بلومبرگ سال ۲۰۲۳ در گزارشی مستند، با بررسی ۲۷۰۰ صفحه سند داخلی و مصاحبه با ۲۵ نفر از کارکنان پروژه، اعلام کرد که نئوم از درون در حال فروپاشی است.
در آن گزارش آمده بود: «پروژه The Line در نئوم نهتنها از نظر مالی غیرممکن است بلکه از نظر مهندسی نیز قابل اجرا نیست. مقیاس طراحی بیش از حد واقعگرایی بوده و اختلافات مدیریتی، روند ساخت را فلج کرده است.» بلومبرگ نوشت بسیاری از مهندسان خارجی که برای اجرای طرح به عربستان رفته بودند، پس از چند ماه استعفا دادند. آنها محیط کاری را توصیف کرده بودند که در آن «ترس از انتقاد، فساد و خودکامگی» حاکم بود.
درواقع، همان فضای بسته سیاسی که مخالفان فکری را در سیاهچالهای ریاض خاموش کرده، اکنون صدای متخصصان را هم در پروژههای اقتصادی خفه کرده است و نئوم قربانی همین نظام مدیریتی بسته شد.
چرخش سعودی از توسعه به تبلیغ
با توقف نئوم، بنسلمان مسیر تازهای درپیش گرفته است: تبلیغات جدید به جای توسعه واقعی.رسانههای رسمی سعودی حالا تمرکز خود را روی فناوریهای نو،هوش مصنوعی،رباتیک و«زندگی هوشمند»گذاشتهاند؛حوزههایی که بیشتر به «ویترین تبلیغاتی» شبیه هستند تا واقعیت صنعتی. این تغییر جهت نشان میدهد که حکومت سعودی ازهدف اولیه یعنی ایجاد اقتصاد غیرنفتی فاصله گرفته و وارد مرحله «مدیریت تصویر» شده است. بهجای ساخت تمدن، به دنبال نمایش آن است.
درواقع، صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان امروز نه بازوی توسعه بلکه ابزار تبلیغاتی بنسلمان است؛ همانطور که در گذشته، درآمد نفت ابزار سلطه خاندان سعودی بود. اینبار، دلارهای نفتی نه برای رفاه مردم بلکه برای خرید «وجهه مدرن» در چشم رسانههای غربی خرج میشود و همان رسانهها امروز گزارش شکستش را مینویسند.
از نئوم تا نئون؛ توهم مدرنسازی سعودی
در ماههای گذشته، رسانههای عربستان با افتخار از برگزاری جشنوارههای موسیقی، رقابتهای فرمولوان و نمایشهای سینمایی خبر دادهاند اما در پس این نئونهای رنگارنگ، چهره واقعی جامعه سعودی چیز دیگری نشان میدهد که با آنچه وعده داده میشد تفاوت دارد. نئوم قرار بود شهری آزاد باشد اما روی خاک کشوری بنا شد که آزادی در آن قید و بندهای بالایی دارد. به همین دلیل این سؤال توسط کارشناسان مطرح میشود که چگونه ممکن است تمدنی نو بر پایه بستن فضای سیاسی ساخته شود؟ چگونه میتوان جامعهای را مدرن کرد که مردمش هنوز اجازه انتخاب آزادانه ندارند؟
نئوم، بهنوعی استعاره تمامعیار از پارادوکس سعودی است: تجمل بدون تمدن، مدرنیته بدون مردم و چنین مدرنیتهای، در هر قالبی که ریخته شود، محکوم به فروپاشی است.
ایران واقعی در برابر عربستان تبلیغاتی
در حالیکه عربستان درگیر ساخت سرابهای فولادی دربیابان است، ایران باوجود تحریمها، در حال توسعه زیرساختهای واقعی مانند نیروگاههای بومی، فناوری نانو و فضایی، تولید تجهیزات دفاعی پیشرفته و شبکههای منطقهای قدرت نرم است. ایران صرفا بر پول نفت تکیه نکرده که بر سرمایه انسانی و استقلال راهبردی تکیه کرده است.در حالی که عربستان سهام آرامکو را میفروشد تا هزینه رویاهای خود را بپردازد، ایران سوخت هستهای خود را میسازد تا آیندهاش را تضمین کند و این دو مسیر، دقیقا نقطه مقابل هم هستند.
۲۰۳۰ و چشماندازی که به سیاهی رفت
پروژه نئوم نهفقط یک طرح اقتصادی بلکه قلب ایدئولوژی سعودی بود. ریاض میخواست با آن نشان دهد عربستان میتواند از سایه سنت و وابستگی بیرون بیاید و به کشوری مدرن و جهانی تبدیل شود اما اکنون، با فروریختن نئوم، این تصویر نیز فروریخته است. وزیر دارایی سعودی اعلام کرده که بسیاری از پروژهها تا سال ۲۰۳۵ یا حتی بعدتر عقب افتادهاند به این ترتیب، «چشمانداز ۲۰۳۰» عملا تا ۲۰۴۵ تمدید شده؛ یعنی اعتراف رسمی به شکست. دولت سعودی اکنون در حال بازنویسی برنامه اقتصادی خود است؛ بیسروصدا اما با هزینهای سنگین برای اعتبار سیاسی ولیعهد.
فروپاشی خیال، بیداری واقعیت
نئوم قرار بود خط اتصال عربستان با آینده باشد اما به خط پایان بلندپروازیهای خام آن تبدیل شد. از «خط نئوم» تنها دو کیلومتر فولاد و شیشه باقی مانده و از چشمانداز ۲۰۳۰، تنها سایهای از بدهی و بحران مالی. این ناکامی نهفقط اقتصادی بلکه فکری و تمدنی است؛ شکست اندیشهای که گمان میکرد با پول و تبلیغ، میتوان دولتملت مدرن ساخت.